تاریخ نگارش : بیست و هشتم مهر 1390
افزایش درجات بهشت با تلاوت قرآن !
حسن محمدی
روایاتی که در مورد فضیلت قرائت قرآن ذکر شده است، پیوند محکم با سازندگی انسان دارد. هر اندازه که تلاوت قرآن نقش برجسته در روح، قلب، عقل و سلوک انسان داشته باشد و انسان از این قرائت تأثیر بپذیرد فضیلت قرائت بیشتر میگردد.
ثوابی که این روایات برای تلاوت قرآن در آخرت ذکر میکند، جدایی از تأثیر قرآن در روح قاری در این جهان نیست؛ زیرا در بینش ما دنیا مرتبط با آخرت است.
دنیا و آخرت دو چهره است برای موضوع واحد و آن موضوع انسان است. دنیا چهرهی ظاهر انسان و آخرت چهرهی باطن انسان است. نعمتهایی که قرآن و روایات در بهشت ذکر کرده است، در این جهان نیز هست، که در سلوک، روح، اخلاق و پیوند انسان با خداوند آشکار میگردد.
عکس آن نیز صحیح است؛ زیرا عذاب جهنّم و شعله آتش چهرهی دیگر از سلوک صاحب آن و اخلاق او در این دنیاست. بد اخلاقی و دوری از خداوند چهرهی دیگر از عذاب جهنّم و شعلههای آتش آن است.
بدون شک، کفر، فجور و ظلم برای صاحبش هم عذاب در دنیا و هم عذاب در آخرت است. و این دو عذاب باهم پیوسته است؛ عذاب اخروی چهرهی دیگر از عذاب این جهان است.
با توجه به این برداشت از رابطه دنیا و آخرت، ثوابهایی که روایات اسلامی برای قرائت قرآن ذکر کرده است، ارزش و اهمیت آن به اندازه تأثیری است که قرآن در تهذیب و در تکامل انسان دارد، هر اندازه که این نقش و تأثیر بیشتر باشد ثواب آن نیز بیشتر و عظیمتر خواهد بود.
بنابراین ثوابهای اخروی قرائت قرآن و تکامل انسان در این جهان به وسیلهی قرائت قرآن دو چهره برای مسأله واحد است. درجاتی که انسان در بهشت به دلیل قرائت قرآن کسب میکند، همانند تکامل و تعالی است که در این جهان به واسطه قرائت قرآن به دست میآورد.
با توجه به آنچه که ذکر شد، برخی از روایاتی را که در مورد فضیلت قرائت قرآن وارد شده است ذکر میکنیم:
روایت اول:
از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نقل شده که حضرت فرمود:
به کسی که قرآن می خوانده و رفیق قرآن بوده؛ گفته میشود بخوان و بالا رو و آن را با تأمل و تأنی بخوان همانگونه که در دنیا آن را با تأنی میخواندی همانا عظمت، مقام و درجه تو نیز در آخرین آیهای است که میخوانی. (1)
این روایت به مطالب زیر دلالت دارد:
1. جایگاه انسان و درجات او در آخرت، جایگاهی است که وی در این جهان با اعمالش کسب کرده است و تکامل انسان در این جهان موازی است با درجات او در بهشت؛ زیرا دنیا و آخرت بیگانه از هم نیستند، درجات انسان در بهشت نتیجهی طبیعی درجات کمال انسان در دنیاست و انعکاسی است از کمال دنیایی او.
2. منزلت انسان در دنیا به دلیل ارتباط او با قرآن است و اینکه چه اندازه قرآن خوانده است؛ زیرا قرآن نردبان کمال، تعالی و رشد او در دنیا به حساب میآید و آیات قرآن پلههای این نردبان است. هر اندازه انسان آیات قرآن را با بصیرت و دقت بخواند درجات او بالا میرود.
بنابراین انسان با قرآن رشد میکند و تکامل مییابد و حرکت تصاعدی وی در این جهان به سوی خداوند انجام میشود و درجات کمال در دنیا به اندازهی بهرهای است که از قرآن برده و تأثیری که از قرآن پذیرفته است.
درجه انسان در قرب به خداوند به اندازهی کمال او در این جهان است و جایگاه او در بهشت به اندازه قرب وی به خداوند است.
روایت دوم:
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
در قیامت سه دفتر است، دفتری که در آن نعمتها ثبت است؛ دفتری که در آن حسنات ثبت است و دفتری که در آن سیئات ثبت است. دفتر نعمتها و حسنات را برابر کنند و نعمتها همه حسنات را فراگیرند و دفتر سیئات باقی باشد و فرد مؤمن را به پای حساب میخوانند و قرآن به بهترین صورت به پیش او میآید و میگوید: پروردگارا من قرآنم و این بندهی مؤمن توست که خود را برای خواندن من به رنج میانداخت و شبش را در تمرین من طولانی میکرد و چون به نماز شب مشغول میشد، اشک از چشمش جاری میگردید، او را خشنود ساز همانگونه که مرا خشنود ساخت. سپس حضرت فرمود: خدای عزیز و جبار میفرماید: ای بندهی من دست راستت را باز کن و خدا دست راستش را از رضوان عزیز جبار پر میکند و دست چپش را از رحمت خدا، سپس به او گفته میشود: این بهشت برایت مباح است، بخوان و بالا رو چون آیهای بخواند درجهای بالا میرود. (2)
تفسیر آنچه در حدیث آمده است:
1. دفاتر سه تاست: نعمتها ، حسنات و سیئات ، نعمتها از سوی خداوند بر بندگان فرو فرستاده میشود؛ ولی حسنات و سیئات از سوی بندگان به طرف خداوند بالا میرود. باید حسنات انسان به اندازهی باشد تا اینکه سیئات وی را از بین ببرد که: إن الحسنات یذهبن السیئات(هود/14). در عین حال حسنات انسان نعمتهای الهی را پوشش میدهد؛ زیرا هر حسنهی متضمّن شکر خداوند است؛ بنابراین حسنات نقش دوگانه دارد یکی شکر بر نعمتهای زیبای خداوند و دیگر اینکه سیئات را بپوشاند و آن را محو کند.
2. و لکن نعمتهای خداوند فراوان است و حسنات انسان کم، نعمتهای الهی چندین برابر حسنات انسان است. معنای این سخن این است که بنده هیچگاه نمیتواند حق نعمتهای الهی را ادا کند.بنابراین دفتر نعمتها باقی میماند بدون اینکه حسنات با وی برابری کند. از کجا حسنات اندک ما میتواند این همه نعمتهای الهی را پوشش دهد؟ در این صورت حسنات مستغرق در نعمتهای الهی میگردد. معنای استغراق استهلاک است همانگونه که دریا، یک کاسهی شراب را از بین میبرد دیگر از آن شراب نه طعمی باقی میماند و نه بویی. همین گونه است حسنات ما در مقابل نعمتهای الهی.
3. پس سیئات انسان باقی میماند؛ زیرا نعمتها حسنات انسان را از بین برد، در نتیجه برای از بین بردن سیئات و گناهان حسنهی باقی نماند و در روز قیامت بنده میماند و گناهان او، بدون اینکه حسنهی برای از بین بردن گناهان خود داشته باشد.
4. در این جاست که قرآن برای شفاعت او در پیشگاه پروردگار حاضر میشود. چون شفاعت برای کمک کردن به انسان عاجز است؛ وقتی عجز در حسنات انسان پدید آید و همهی دفتر سیئات انسان باقی باشد، بدون آنکه آن را حسنات بپوشاند. انسان برای رفع این عجز به شفاعت شافعان نیازمند است. و قرآن یکی از عمدهترین شفیعان روز جزاست.
5. در نتیجه خداوند شفاعت قرآن را میپذیرد و دست بنده را از رضوان و رحمت خودش پر میکند. رضوان الهی پیش از رحمت اوست. اول خداوند از بندهاش راضی میشود بعد چون خداوند رحمان است وی را نعمت میدهد و این نعمت دهی الهی به اندازه ظرفیت بنده است، ظرفیت انسان محدود است و رحمت خداوند غیر محدود. خداوند هرکس را به اندازهی ظرفیتش از رضوان و رحمت خداوند به او میبخشد؛ زیرا ظرفیتها متفاوت است.
به اندازهی آنچه در دنیا قرآن خواندی و از آن بهرهمند شدی به درجات بهشت میرسی هرچه به درجات بالای بهشت رسیدی به رضوان و رحمت الهی دست پیدا میکنی.
روایت سوم:
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
هر کس در جوانی قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش بیامیزد و خداوند وی را با فرشتههای ارجمند و نیکوکار همراه کند و قرآن در قیامت مانع او از دوزخ باشد. (3)
این حدیث به بهترین صورت از نقش قرآن در بنای شخصیت انسان سخن میگوید.
هرگاه جوانی قرآن بخواند قرآن با گوشت و خونش مخلوط میگردد. این تعبیر بیانگر حالت خاص و تعامل شدید بین قرآن و انسان است؛ در چنین حالتی با قرائت قرآن انسان متحوّل میگردد. قرآن در بنای شخصیت، عقل، روح، قلب، عواطف و احساسات انسان تأثیرگذار است.
انسان در چنین حالتی احساس میکند که از قرآن چیزی را میگیرد وی گیرنده است و قرآن بخشنده. و این تأثیرگذاری روحی و عقلی است، در مقابل تأثیر جسمی که در نبات و حیوان رخ میدهد. و این تأثیر در بینش، تفکر، احساسات و... است به تعبیر دیگر شخصیت انسان با قرآن رشد و تکامل مییابد.
در این روایات نکاتی وجود دارد که به آنها اشاره میگردد:
1. اینکه قرآن با خون و گوشت انسان مخلوط میشود، در حقیقت جزء تکوینی از روح و عقل او میگردد، همانگونه که گوشت و خون از اجزای شکل دهندهی جسم انسان است. قرآن جزء تکوینی عقل، اراده و قلب انسان میشود، در این صورت گرایش، اراده، فکر، اندیشه و احساس او قرآنی میشود.
2. نتیجهی این اختلاط و ترکیب راندن شیطان و هوای نفس از انسان است؛ زیرا شیطان در اعماق روحهای تاریک زندگی میکند، هرگاه قرآن با روح انسان بیامیزد، قلب و روح او نورانی میشود، شیطان روح او را ترک میکند. هرگاه قرآن از دری وارد خانهای شود، شیطان، هوای نفس و فجور از در دیگر خارج میگردد.
3. هرگاه شیطان و هوای نفس از انسان دور شود، گوشت و خون انسان با آتش جهنّم تماس پیدا نمیکند؛ زیرا قرآن مانع نزدیکی شیطان به انسان میگردد، هرگاه شیطان از انسان دور شد، عذاب الهی در آخرت از او دور میگردد.
4. بهترین زمان امتزاج و پیوند قرآن با روح انسان هنگام جوانی است، چون هوای نفس و گناه در او جای نگرفته است. قلب جوان دارای لطافت و تازگی است بعد از آنکه قرآن در آن جایگزین شد گناه و شیطان در آن ساکن نمیشود. و از سلامتی فطرت و ضمیر سالم دور نمیشود. قلب جوان استعداد بیشتر برای پذیرش قرآن دارد و بهتر میتواند با قرآن هماهنگی کند.امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) در وصیتش به امام حسن(علیه السلام) فرمود: قلب نوجوانان چونان زمین کاشته نشده، آمادهی پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود.(4)
پی نوشت ها :
1. مجمعالبیان، ج 1، ص 16.
2. اصول کافی، ج 2، ص 602.
3. همان، ج2، ص 141.
4. نهجالبلاغه، نامه 31.
منابع :
سایت در جستجوی قرآن
سایت حوزه
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.