صفحه اصلی
صفحه من
حامیان ما
درباره ما
راهنما
قرآن کریم
آموزش
نکته ها و پیام ها
جستجو
پرسش و پاسخ
دانلود
مقالات
----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- -----
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
37
38
39
40
41
42
43
44
45
46
47
48
49
50
51
52
53
54
55
56
57
58
59
60
61
62
63
64
65
66
67
68
69
70
71
72
73
74
75
76
77
78
79
80
81
82
83
84
85
86
87
88
89
90
91
92
93
94
95
96
97
98
99
100
101
102
103
104
105
106
107
108
109
110
111
<-- انتخاب کنید
لطفاً کمی صبر کنید ...
انتخاب آيه :
1- حمد
2- بقرة
3- آل عمران
4- نساء
5- مائدة
6- انعام
7- اعراف
8- انفال
9- توبة
10- یونس
11- هود
12- یوسف
13- رعد
14- ابراهیم
15- حجر
16- نحل
17- اسراء
18- کهف
19- مریم
20- طه
21- انبیاء
22- حج
23- مومنون
24- نور
25- فرقان
26- شعراء
27- نمل
28- قصص
29- عنکبوت
30- روم
31- لقمان
32- سجدة
33- احزاب
34- سبا
35- فاطر
36- یس
37- صافات
38- ص
39- زمر
40- غافر
41- فصلت
42- شوری
43- زخرف
44- دخان
45- جاثیة
46- احقاف
47- محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
48- فتح
49- حجرات
50- ق
51- ذاریات
52- طور
53- نجم
54- قمر
55- الرحمن
56- واقعة
57- حدید
58- مجادلة
59- حشر
60- ممتحنة
61- صف
62- جمعة
63- منافقون
64- تغابن
65- طلاق
66- تحریم
67- ملک
68- قلم
69- حاقة
70- معارج
71- نوح
72- جن
73- مزمل
74- مدثر
75- قیامة
76- انسان
77- مرسلات
78- نبا
79- نازعات
80- عبس
81- تکویر
82- انفطار
83- مطففین
84- انشقاق
85- بروج
86- طارق
87- اعلی
88- غاشیة
89- فجر
90- بلد
91- شمس
92- لیل
93- ضحی
94- شرح
95- تین
96- علق
97- قدر
98- بینة
99- زلزال
100- عادیات
101- قارعة
102- تکاثر
103- عصر
104- همزة
105- فیل
106- قریش
107- ماعون
108- کوثر
109- کافرون
110- نصر
111- مسد
112- اخلاص
113- فلق
114- ناس
انتخاب سوره :
تقسیم بندی موضوعی
ترجمه آيات
تفسير آيات
انتخاب متن فارسی :
یوسف
جزء : سيزدهم
قالَ هَلْ آمَنُکُمْ عَلَيْهِ إِلاَّ کَما أَمِنْتُکُمْ عَلي أَخيهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمينَ
64
وَ لَمَّا فَتَحُوا مَتاعَهُمْ وَجَدُوا بِضاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ قالُوا يا أَبانا ما نَبْغي هذِهِ بِضاعَتُنا رُدَّتْ إِلَيْنا وَ نَميرُ أَهْلَنا وَ نَحْفَظُ أَخانا وَ نَزْدادُ کَيْلَ بَعيرٍ ذلِکَ کَيْلٌ يَسيرٌ
65
قالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُمْ حَتَّي تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلاَّ أَنْ يُحاطَ بِکُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قالَ اللَّهُ عَلي ما نَقُولُ وَکيلٌ
66
وَ قالَ يا بَنِيَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَ ما أُغْني عَنْکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَکَّلْتُ وَ عَلَيْهِ فَلْيَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ
67
وَ لَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ ما کانَ يُغْني عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ حاجَةً في نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضاها وَ إِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِما عَلَّمْناهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ
68
وَ لَمَّا دَخَلُوا عَلي يُوسُفَ آوي إِلَيْهِ أَخاهُ قالَ إِنِّي أَنَا أَخُوکَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما کانُوا يَعْمَلُونَ
69
ترجمه جناب آقاي صفوي
64) یعقوب به فرزندانش گفت: آیا جز همان گونه که شما را پیش تر درباره برادرش یوسف امین شمردم و به شما اطمینان کردم و آن حوادث روى داد، درباره او نیز شما را امین بشمارم و به شما اطمینان کنم ؟ پس باید به خدا و نگهبانى او دل بست که خدا بهترین نگهبان و مهربانترین مهربانان است.
65) در این هنگام فرزندان یعقوب به سراغ کالاهاى خود رفتند و وقتى آنها را گشودند، دیدند که سرمایه شان به آنان باز گردانده شده است. نزد پدر آمدند و گفتند: اى پدر، ما چه مى خواهیم ؟ این سرمایه ماست که به ما بازگردانده شده است. ما در سفر به مصر نه تنها از گزند عزیز در امانیم بلکه از کَرَم او نیز بهره مند خواهیم بود و براى خاندان خود آذوقه مى آوریم و از برادرمان مراقبت مى کنیم و بار شترى بر سهم خود مى افزاییم که دستیابى به این سهمیه آسان است.
66) یعقوب گفت: هرگز بنیامین را با شما نمى فرستم تا این که وثیقه اى الهى به من بسپارید که او را حتماً به من بازگردانید، مگر این که از هر سو محاصره شوید و ناتوان گردید. پس هنگامى که وثیقه خود را به یعقوب سپردند، او گفت: خدا بر آنچه گفتیم ناظر و نگهبان باشد.
67) هنگامى که فرزندان یعقوب عازم سفر شدند پدرشان به آنان گفت: اى پسران من، همه باهم از یک دروازه وارد نشوید، بلکه از دروازه هاى گوناگون وارد شوید. و بدانید که اگر گزندى براى شما مقدّر شده باشد، من با این سفارش خود نمى توانم اندکى از آنچه را که خدا مقدّر کرده است از شما باز دارم، زیرا فرمانروایى فقط از آنِ خداست و من بر او توکّل کرده ام، و توکّل کنندگان فقط باید بر او توکّل کنند.
68) و چون از همان جایى که پدرشان به آنان فرمان داده بود وارد مصر شدند تدبیر یعقوب، بلایى را که از جانب خدا مقدّر شده بود برطرف نساخت، لیکن خدا حاجتى را که در دل یعقوب بود برآورد، و قطعاً او بدان سبب که ما به وى آموزش داده بودیم، از دانشى خاص بهره مند بود، ولى بیشتر مردم آن را نمى دانند و از آن بهره اى ندارند.
69) و هنگامى که بر یوسف وارد شدند، یوسف برادرش بنیامین را نزد خود جاى داد و به او گفت: بى گمان من برادر توام و چاره اى اندیشیده ام تا تو را نزد خود نگه دارم، لذا بر آنچه مأموران انجام مى دهند اندوهگین مباش.
243
243