----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- -----
انتخاب آيه : انتخاب سوره :
تقسیم بندی موضوعی انتخاب متن فارسی :
کهف
جزء : شانزدهم
إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَ آتَيْناهُ مِنْ کُلِّ شَيْ‏ءٍ سَبَباً84فَأَتْبَعَ سَبَباً85حَتَّي إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ في‏ عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً قُلْنا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فيهِمْ حُسْناً86قالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلي‏ رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذاباً نُکْراً87وَ أَمَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُ جَزاءً الْحُسْني‏ وَ سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنا يُسْراً88ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً89حَتَّي إِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَطْلُعُ عَلي‏ قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً90کَذلِکَ وَ قَدْ أَحَطْنا بِما لَدَيْهِ خُبْراً91ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً92حَتَّي إِذا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً لا يَکادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلاً93قالُوا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلي‏ أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ سَدًّا94قالَ ما مَکَّنِّي فيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعينُوني‏ بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَکُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْماً95آتُوني‏ زُبَرَ الْحَديدِ حَتَّي إِذا ساوي‏ بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قالَ انْفُخُوا حَتَّي إِذا جَعَلَهُ ناراً قالَ آتُوني‏ أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْراً96فَمَا اسْطاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطاعُوا لَهُ نَقْباً97
ترجمه جناب آقاي صفوي
84) ما به او براى حکومت در زمین توانایى بخشیدیم و از هر چیزى که او را به اهدافش برساند وسیله اى به او عطا کردیم.

85) پس او وسیله اى فراهم کرد.

86) و سپس به راه افتاد، تا وقتى که به غروبگاه خورشید، آخرین معموره هاى مغرب زمین رسید، از ساحل دریا چنین یافت که گویى خورشید در دریایى سیاه و گِل آلود فرو مى رود، و در کنار دریا قومى را یافت و آنان را تحت سلطه خود درآورد. گفتیم: اى ذوالقرنین، با آنان چه خواهى کرد ؟ آیا آنان را کیفر مى دهى یا در میانشان به نیکى رفتار مى کنى ؟

87) گفت: امّا آن کس که ستم کرده است، به زودى او را کیفر مى کنیم، سپس به سوى پروردگارش بازگردانده مى شود و خداوند او را به عذابى که تصوّر آن را نمى کرده است معذَّب مى دارد.

88) و امّا آن کس که ایمان آورده و کارى شایسته کرده است نیکوترین پاداش را خواهد داشت و به زودى او را به تکالیف سهل و ساده اى مکلّف خواهیم ساخت.

89) سپس وسیله دیگرى براى حرکت به سوى مشرق فراهم نمود.

90) و به راه افتاد، تا وقتى که به جایگاه برآمدنِ خورشید رسید، خورشید را یافت که بر مردمى طلوع مى کند که براى آنان در برابر تابش آن پوششى قرار نداده بودیم.

91) ذوالقرنین این گونه عمل مى کرد، در حالى که ما به آنچه در اختیار داشت و به آنچه بر او مى گذشت به خوبى آگاه بودیم و با هدایت ما اهداف خود را پیش مى برد.

92) آن گاه وسیله دیگرى براى حرکت به سوى شمال فراهم ساخت.

93) و به راه افتاد، تا وقتى که به درّه اى میان آن دو کوه ( از کوه هاى قفقاز ) رسید، در مجاورت آن دو کوه، قومى عقب مانده را یافت که به آسانى مفهوم هیچ سخنى را درک نمى کردند.

94) گفتند: اى ذوالقرنین، قبیله ( یأجوج ) و ( مأجوج ) فسادگرند. آنان به این سرزمین هجوم مى آورند و به قتل و غارت ما مى پردازند. آیا براى تو از اموال خود مزدى مقرّر کنیم که میان ما و آنان سدّى بنا کنى ؟

95) ذوالقرنین گفت: من به اموال شما نیازى ندارم. آنچه پروردگارم به من در آن توانایى بخشیده بهتر از دستمزدى است که شما به من مى پردازید. اگر خواهانِ بناى سدّ هستید، مرا با نیروى انسانى و تهیه مصالح سدّ یارى دهید که من میان شما و آنان سدّى استوار بنا خواهم کرد.

96) سپس گفت: پاره هاى آهن به من بدهید. پس از آن که پاره هاى آهن را آوردند، آنها را روى هم چید، و وقتى میان آن دو کوه را با پاره هاى آهن و مواد لازم پر کرد و آن دو را برابر ساخت، گفت: در دم هاى آهنگرى بدمید. هنگامى که آنها را بسان آتش گداخته کرد گفت: مسِ ذوب شده به من دهید تا بر شکاف هاى آن فروریزم.

97) بدین ترتیب سدّى بلند و استوار ساخت. از آن پس قبیله یأجوج و مأجوج نه توانستند از آن بالا روند و نه توانستند در آن رخنه اى پدید آورند.

303
303