پس چون ( بار دوم ) در صور دمیده شود ( و مردم همه زنده گردند ) در آن روز ( از غایت هیبت و دهشت ، گویی ) میان آنها هیچ نوع نسب و خویشاوندی نیست ، و از ( حال ) یکدیگر نمی پرسند. [ نظرات / امتیازها ]

هنگامی که در «صور» دمیده شود ، هیچ یک از پیوندهای خویشاوندی میان آنها در آن روز نخواهد بود و از یکدیگر تقاضای کمک نمی کنند ( چون کاری از کسی ساخته نیست ) ! [ نظرات / امتیازها ]

پس آن گاه که نفخه صور قیامت دمید دیگر نسبت و خویشی در میانشان نماند و کسی از کس دیگر حال نپرسد . [ نظرات / امتیازها ]

پس آن گاه که نفخه صور قیامت دمیده شد دیگر نسب و خویشی در میانشان نماند و کسی از کس دیگر حال نپرسد. [ نظرات / امتیازها ]

پس آن گاه که در صور دمیده شود ، [ دیگر ] آن روز میانشان نسبت خویشاوندی وجود ندارد ، و از [ حال ] یکدیگر نمی پرسند. [ نظرات / امتیازها ]

پس هنگامی که در صور دمیده شود و مردگان زنده شوند ، در آن روز میانشان خویشاوندی نمی ماند و هیچ کس به کار دیگری نخواهد آمد و از حال و کار یکدیگر نخواهند پرسید . [ نظرات / امتیازها ]

پس هنگامی که در صور دمیده می شود ، پس در آن روز نه میانشان خویشاوندی و نسبی وجود خواهد داشت و نه از اوضاع و احوال یکدیگر می پرسند [ نظرات / امتیازها ]

آنگاه که در صور دمیده شود، در آن روز پیوند و خویشى در میانشان برقرار نماند، و از هم پرس و جو نکنند [ نظرات / امتیازها ]

‏هنگامی که ( برای بار دوم ) در صور دمیده شود ، هیچ گونه خویشاوندی و نسبتی در میان آنان نمی‌ماند و در آن روز از همدیگر نمی‌پرسند ( زیرا در جهان دیگر انتساب به فلان شخص یا طایفه و قبیله کارگشا نیست و در آن دم همه از یکدیگر رمان و گریزانند ) .‏
[ نظرات / امتیازها ]

آنگاه که در صور دمیده شود، در آن روز پیوند و خویشى در میانشان برقرار نماند، از هم پرس وجو نکنند [ نظرات / امتیازها ]

" پس هنگامی که در «صور» دَمیده شَوَد ؛ پس ، [هیچ اَثَری از پِیوَند و] نسبَت ها ، میانِ آنها [در] آن روز نیست! ؛ و [هیچ سؤالی] یکدیگر را نمی پُرسَند [و به خودِشان مشغولَند]! ". [ نظرات / امتیازها ]