● مرضيه اسدي -
آیتی
چون موسى به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، گفت: اى پروردگار من، بنماى، تا در تو نظر کنم. گفت: هرگز مرا نخواهى دید. به آن کوه بنگر، اگر بر جاى خود قرار یافت، تو نیز مرا خواهى دید. چون پروردگارش بر کوه تجلى کرد، کوه را خرد کرد و موسى بیهوش بیفتاد. چون به هوش آمد گفت: تو منزهى، به تو بازگشتم و من نخستین مؤمنانم.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» ابوالفضل بهرامپور
و چون موسى به وعدهگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: بار الها! خود را به من بنماى که تو را بنگرم. گفت: هرگز مرا نخواهى دید، لیکن به این کوه بنگر، پس اگر در جایش برقرار ماند مرا خواهى دید، سپس همین که پروردگار او بر کوه تجلّى کرد، آن را متلاشی ساخت وموسی بی هوش افتاد.وچون به هوش آمد گفت:منزهی تو،به سوی تو بازگشتم ومن نخستین مؤمن هستم
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» امید مجد
چو موسی به فرمان یکتا اله
بگردید حاضر در آن وعده گاه
خداوند با وی سخنها بگفت
چه درهای معنا در آنجا بسفت
چنین گفت موسی به پروردگار
که خود را به من می نما آشکار
به پاسخ بفرمود یکتا خدا
که هرگز نخواهی ببینی مرا
ولیکن بر آن کوه می کن نظر
بر آن لحظه ای می شوم جلوه گر
اگر طاقت آورد آن سخت کوه
بدان اقتدار و جلال و شکوه
تو هم نیز آنگاه با چشم خویش
ببینی مرا در فرا روی پیش
بتابید آنگاه نوری به کوه
که آن کوه آمد به عجز و ستوه
بشد منهدم کوه با آن وقار
چو تابید یکدم بر او کردگار
بیفتاد بیهوش موسی به خاک
پس از آن به خود آمد آن مرد پاک
بگفتا خدایا تو پاکی و من
دگر توبه کردم ز باطل سخن
منم اولین شخص مومن به تو
رسولست سرمشق هر راهرو
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» معزی
و هنگامی که آمد موسی به وعدهگاه ما و سخن گفت با او پروردگارش گفت پروردگارا مرا بنمایان که بنگرم بسوی تو گفت هرگز نخواهی مرا دید و لیکن بنگر بسوی کوه تا اگر آرام گرفت بر جای خود بزودی مرا بینی پس گاهی که تابید پروردگار او به کوه گردانیدش هموار (پست) و بیفتاد موسی بیهوش و هنگامی که به هوش آمد گفت منزّهی تو بازگشتم بسوی تو و منم نخستین ایمانآرندگان
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● رضا رضائي -
سایت تبیان
ترجمه آیتی :
چون موسی به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت ، گفت : ای پروردگار من ، بنمای ، تا در تو نظر کنم گفت : هرگز مرا نخواهی دید به آن کوه بنگر ، اگر بر جای خود قرار یافت ، تو نیز مرا خواهی دید چون پروردگارش بر کوه تجلی کرد ، کوه را خرد کرد و موسی بیهوش بیفتاد چون به هوش آمد گفت : تو منزهی ، به تو بازگشتم و من نخستین مؤمنانم
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
ترجمه مجتبوی
و چون موسى به وعدهگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت- بىمیانجى-، گفت: پروردگارا [خود را] به من بنماى تا به تو بنگرم. گفت: هرگز مرا نخواهى دید، و لیکن به این کوه بنگر، پس اگر در جاى خود قرار و آرام داشت مرا خواهى دید. و چون پروردگارش بر آن کوه تجلى کرد، آن را خرد و پراکنده ساخت و موسى مدهوش بیفتاد و چون به هوش باز آمد، گفت: [بارخدایا،] تو پاکى به تو بازگشتم و من نخستین باوردارندهام.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
143. And when Musa came at Our appointed time and his Lord spoke to him, he said: My Lord! show me (Thyself), so that I may look upon Thee. He said: You cannot (bear to) see Me but look at the mountain, if it remains firm in its place, then will you see Me; but when his Lord manifested His glory to the mountain He made it crumble and Musa fell down in a swoon; then when he recovered, he said: Glory be to Thee, I turn to Thee, and I am the first of the believers.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
ترجمه فرانسوی :
Traduction 1
Et lorsque Moïse vint à Notre rendez-vous et que son Seigneur lui eut parlé, il dit: "Ô mon Seigneur, montre Toi à moi pour que je Te voie!" Il dit: "Tu ne Me verras pas; mais regarde le Mont: s'il tient en sa place, alors tu Me verras." Mais lorsque son Seigneur Se manifesta au Mont, Il le pulvérisa, et Moïse s'effondra foudroyé. Lorsqu'il se fut remis, il dit: "Gloire à Toi! A Toi je me repens; et je suis le premier des croyants".
Traduction 2
Et lorsque Moïse vint à Notre rendez-vous et que son Seigneur lui eut parlé, il dit : "Ô mon Seigneur, montre Toi à moi pour que je Te voie !" Il dit : "Tu ne Me verras pas; mais regarde le Mont : s'il tient en sa place, alors tu Me verras." Mais lorsque son Seigneur Se manifesta au Mont, Il le pulvérisa, et Moïse s'effondra foudroyé. Lorsqu'il se fut remis, il dit : "Gloire à toi ! A Toi je me repens; et je suis le premier des croyants".
Traduction 3
Et lorsque Moïse vint à Notre rendez-vous et que son Seigneur lui eut parlé, il dit : «Ô mon Seigneur, montre Toi à moi pour que je Te voie ! » Il dit : «Tu ne Me verras pas; mais regarde le Mont : s'il tient en sa place, alors tu Me verras.» Mais lorsque son Seigneur Se manifesta au Mont, Il le pulvérisa, et Moïse s'effondra foudroyé. Lorsqu'il se fut remis, il dit : «Gloire à toi ! A Toi je me repens; et je suis le premier des croyants».
Traduction 4
Et lorsque Moïse vint à Notre rendez-vous et que son Seigneur lui eut parlé, il dit: «O mon Seigneur, montre Toi à moi pour que je Te voie!» Il dit: «Tu ne Me verras pas; mais regarde le Mont: s'il tient en sa place alors tu Me verras.» Mais lorsque son Seigneur Se manifesta au Mont Il le pulvérisa, et Moïse s'effondra foudroyé. Lorsqu'il se fut remis, il dit: «Gloire à Toi! A Toi je me repens; et je suis le premier des croyants».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
ترجمه آلمانی :
Und als Mose zu unserem Termin kam und sein Herr mit ihm sprach (oder: als Mose zu unserem Termin gekommen war und sein Herr mit ihm gesprochen hatte), sagte er:,Herr! Laک mich (dich) sehen, damit ich dich anschaue!` Gott (w. Er) sagte:,Du wirst mich nicht sehen. Aber schau den Berg an! Falls er (bei meinem Erscheinen) fest auf seiner Stelle bleibt, wirst du mich sehen.` Als nun sein Herr dem Berg erschien, lieک er ihn (durch seine bloکe Gegenwart) zu Staub zerfallen. Und Mose fiel (wie) vom Blitzschlag getroffen (bewuکtlos) zu Boden. Als er wieder zu sich gekommen war, sagte er:,Gepriesen seist du! (Wie konnte ich danach verlangen, dich anzuschauen!) Ich wende mich (reumütig) dir wieder zu und bin der erste von denen, die (an dich) glauben.`
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
ترجمه اسپانیائی :
Cuando Moisés acudió a Nuestro encuentro y su Señor le hubo hablado, dijo «¡Señor! ¡Muéstrate a mí, que pueda mirarte!» Dijo: «¡No Me verás! ¡Mira, en cambio, la montaña! Si continúa firme en su sitio, entonces Me verás». Pero, cuando su Señor se manifestó a la montaña, la pulverizó y Moisés cayó al suelo fulminado. Cuando volvió en sí dijo: «¡Gloria a Ti! Me arrepiento y soy el primero de los que creen».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
ترجمه ترکی :
Musa, tâyin ettiğimiz vakitte gelip rabbi onunla konuşunca rabbim demişti, bana görün de bakayım sana. Rabbi, beni kesin olarak göremezsin sen demişti, fakat şu dağa bak, eğer yerinde durabilirse görebilirsin beni. Derken rabbi, dağa tecellî edince dağ, yerle bir oldu ve Musa bayılıp yere yığıldı. Kendisine gelince de seni noksan sıfatlardan tenzîh ederim dedi, tövbe ettim sana ve ben, inananların ilkiyim.
Abdülbaki Gölpınarlı Meali
Ne zaman ki, Musa, mikatımıza geldi, Rabbi ona kelâmıyla ihsanda bulundu. "Ey Rabbim, göster bana kendini de bakayım sana". dedi. Rabbi ona buyurdu ki; "Beni katiyyen göremezsin ve lâkin dağa bak, eğer o yerinde durabilirse, sonra sen de beni görecek
Süleyman Ateş Meali
Mûsâ, tayin ettiğimiz vakitte bizimle buluşmağa gelip de Rabbi ona konuşunca: "Rabbim, bana görün, sana bakayım!" dedi. (Rabbi) buyurdu ki: "Sen beni göremezsin; fakat dağa bak, eğer o yerinde durursa, sen de beni göreceksin!" Rabbi dağa görününce onu
Muhammed Esed Meali
Mûsâ, tâyin ettiğimiz vakitte gelip Rabbi onunla konuşunca Rabbim demişti, bana görün de bakayım sana. Rabbi, beni kesin olarak göremezsin sen demişti, fakat şu dağa bak, eğer yerinde durabilirse görebilirsin beni. Derken Rabbi, dağa tecellî edince d
Ali Bulaç Meali
Musa tayin edilen sürede gelince ve Rabbi O’nunla konuşunca: 'Rabbim, bana göster, Seni göreyim' dedi. (Allah:) 'Beni asla göremezsin, ama şu dağa bak; eğer o yerinde karar kılabilirse, sen de beni göreceksin.' Rabbi dağa tecelli edince, onu param pa
Elmalılı Hamdi Yazır Meali
Ve Musa belirlediğimiz vakitte, belirlediğimiz yere (Sina Dağına) varınca, Rabbi onunla konuştu. (Musada:) "Ey Rabbim" dedi, "göster bana (Kendini) ki seni göreyim!" (Allah): "Beni asla göremezsin. Ama yine de (istersen) şu dağa bir bak; eğer o öyle
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.