1)
شاه آبادی (داور) : راه کسانی که به آنها نعمت بخشیدی، همان ها که نه بر آنها غضب شده و نه گمراه اند.
2)
احمدی فقیه : به جای کلمه «متقین» از کلمه پارسی «پرهیزکاران و به جای کلمه «پای» از «پا» استفاده شود بهتر است.
ابراهیمی (داور) : معنای متقین از پرهیزکار گسترده تر است.
3)
احمدی فقیه : جناب ابراهیمی عزیز
خوشحال می شوم جناب عالی و یا کاربران محترم و تدبر کنندگان عزیز در این موارد واژه های بهتر و مناسب تری ارائه دهند تا همگی از آن استفاده کنیم، وگرنه، به کار بردن همان کلام عربی ساده ترین راه است. به هر حال این کار، خود می تواند نوعی تدبّر باشد و بسیار شیرین و دل چسب خواهد بود.
ابراهیمی (داور) : لغات قرآن به گونه ای است که نمی توان به راحتی و با یک کلمه معادل سازی شوند بلکه نیاز به بحث و بررسی زیادی در جوامع لغتی دارد، به همین دلیل در بسیاری از موارد مترجمین همن کلمه عربی را که با زبان فارسی مانوس است به کار می برند.
به عنوان مثال کلمات عفو و صفح هر دو به معنای بخشش است اما تفاوت بسیاری با هم دارند یا دو کلمه کید و مکر.
اگر کاربران بتوانند با توجه به بضاعتشان این بررسی را انجام دهند و تدبر نمایند، حقایق بسیاری از قرآن بر آنها روشن می شود که بسیار دلچسب و شیرین خواهد بود؛ در سایت نیز امتیاز بیشتری به این فعالیت های تدبری داده می شود.
4)
: بحث جالب و آموزنده ای بود. لطفا در این زمینه ستونی برای واژه های معادل کلمات عربی تنظیم نمایید.
5)
ghaf : پرهیز = یکی از معانی منفی وا ژه تقواست .
خوشتنداری - محافظت - تسلط بر نفس - توجه عمیق و ... از معانی مثبت دیگر این کلمه است .
لذا بد نیست اگر معادل نداریم در ابتدای کتاب خدا صفحه ای باز شود و برای یک بار توضیحاتی ذیل این واژه ها ثبت گردد تا کاربران قرآن بدانند که خداوند پیوسته از پرهیز و دوری در رابطه با تقوا سخن نمی گوید .
موید باشید
6)
احمدی فقیه : ارزش پرسش و پاسخ و نقد بسیار مفید و راه گشا است.
ما از قدیم معنای «پرهیز» را خویشتنداری، محافظت، تسلط بر نفس، توجه عمیق و ... جلوگیری از انجام انواع گناهان، با اخلاق بودن، و... میدانیم و این تعابیر گفته شده در معنای پرهیز وجود دارد (فتامّل).
به هر حال ساده ترین کار، آوردن همان کلمه عربی است.