1)
: بنده این را عرض میکنم با توجه به به فرمایش الهی ما چه عذری برای اعمال خودمان در خصوص طلب شفاعت و یاری و استمداد از ایمه داریم
2)
: سلام.من مدتی با دوستم که اهل سنته درمورد اختلافات بین سنی و شیعه بحث کردیم.بر اساس این ایه ما نباید جز از خدا چیزی رو طلب کنیم حالا این که ما شیعه ها از ایمه طلب شفاعت و یاری میکنیم رو چه توجیهی براش هست؟خواهشا ژود بهم جواب بدین خیلی بهم ریختم ممنون
رمضانی (داور) : سلام علیکم
لطفا در بخش مشاوره سؤالها را مطرح فرمایید تا مجال بیشتری برای پاسخ باشد.
بیانات آیت الله سبحانی در باره این پرسش چنین است که در آیه 3 سوره زمر مشرکین می گفتند ما بت ها را عبادت می کنیم اما توقع خیر و شر از آن ها نداریم، آن ها می گفتند عبادت اصنام برای تقرب به پیشگاه خداست.
کفار می گفتند تقرب دو راه دارد یکی پرستیدن خدا و دیگری پرستیدن اولیاء خداست، با توجه به قسمت پایانی آیه سوم سوره زمر«... إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ » آن ها دروغ می گفتند که بت ها فقط شفیع هستند و اصنام را در سرنوشت خود موثر می دانستند.
بر اساس آیه سوم سوره زمر و آیه 18 سوره یونس کفار هم بت ها را شفیع می دانستند و هم آن ها اعتقاد داشتند سرنوشت شان دست بت هاست.
محمد بن عبدالوهاب که پایه گذار وهابیت است کتابی دارد به نام کشف الشبهات، در این که به آیه سوم سوره زمر و آیه 18 سوره یونس استددلال شده که شیعه همانند مشرکانی هستند که اهل بیت(ع) و پیامبر اکرم(ص) را شفیع می دانند.
آیت الله سبحانی با اشاره به این که از نظر عبدالوهاب همه مسلمانان دنیا به غیر از آنانی که در وهابیت هستند کافرند، عنوان داشت: کفار و مشرکان بت ها را شفیع می دانستند و آن ها را عبادت می کردند، منطق شیعیان در مورد نبی اکرم(ص) و اهل بیت(ع) هم همان منطق کفار قریش است.
این مقایسه شیعیان با کفاری که در آیه 3 سوره زمر مطرح شده مع الفارغ است، اول این که کفار در حقیقت اعتقاد داشتند باران، نصرت، عزت و سرنوشت انسان و عالم در دست بت هاست و به ربوبیت اصنام معتقد بودند، اما هیچ مسلمانی این مسائل را قبول ندارد و همه امور را در اختیار و قدرت خداوند متعال می داند.
مسئله بعدی این است شیعیان نبی اکرم و اهل بیت(ع) را عبادت نمی کنند، اما کفار و مشرکان بت ها را عبادت می کردند، ما به شفاعت اعتقاد داریم، احترام و تکریم شفیع هم غیر از عبادت است.
ممکن است عده ای بگویند توسل هم جزو عبادت است، اگر این طور باشد بر اساس آیات قرآن دیگر موحدی روی زمین نداریم، به این دلیل که طبق آیه 64 سوره نساء« وَلَوْ أنَّهُمْ إذْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحیماً» اگر مسلمانان به خودشان ظلم کردند نزد پیامبر(ص) بروند و از خداوند طلب بخشایش کنند و رسول خدا هم برایشان طلب بخشایش کند، اگر توسل شرک است خداوند [نعوذبالله] در این آیه همه را به شرک دعوت کرده است.
استاد برجسته حوزه علمیه تاکید کرد: امروز این آتش افروزی های که در جهان صورت می گیرد مسبب اصلی و ریشه اش وهابیت است، همان شخصی که 300 سال پیش همه مسلمانان را کافر می دانست، ریشه ای آتش افروزی های امروز در وهابیت است.
وهابیت جوانان غافل را فریب داده و با وعده های دروغ آن ها را به کشتار مسلمانان دعوت می کند. همه خون هایی ناحقی که طی این مدت وهابیت و تکفیری به اسلام ریخته است به گردن عبدالوهاب و حامیان این مذهب دروغین است، امروز اگر جهان بخواهد این آتش افروخته شده را خاموش نماید باید مکتب وهابیت را به صورت علمی و فرهنگی در مجامع دانشگاهی و علمی تدریس شود تا همه مردم بفهمند وهابیت چقدر از اسلام و قرآن دور است.
3)
: سلام و خدا قوت . خیلی خوب بود . به نظرم باید با شبهات و پاسخ به آن ها آشنا شویم تا در موقع لزوم بتوانیم جواب انسانهای ساده لوح و زودباور را بدهیم تا به راحتی اسلام را زیر سؤال نبرند
4)
: سلام و خدا قوت . خیلی خوب بود . به نظرم باید با شبهات و پاسخ به آن ها آشنا شویم تا در موقع لزوم بتوانیم جواب انسانهای ساده لوح و زودباور را بدهیم تا به راحتی اسلام را زیر سؤال نبرند
5)
: با سلام خدمت داور محترم
در پاسخ به سوال ، دوباره برگشتیم سر منزل اول !
وقتی عین ایه مستقیم و بدون حاشیه با عقلا و متفکرین صحبت میکنه ،مهم نیست که کی چی میگه (ما توقع خیر و شر از آن ها نداریم) .
((ر اساس آیه سوم سوره زمر و آیه 18 سوره یونس کفار هم بت ها را شفیع می دانستند و هم آن ها اعتقاد داشتند سرنوشت شان دست بت هاست .)) . این تعبیر و برداشت که در تخریب کفار و توجیح برخی اعمال مسلمین در عقل هیچ عاقلی که حداقل دست چپ و راستشو میشناسه نمیگنجه که قومی سنگ یا جمادی را به پرستش گرفته و خالق زمین و اسمانش بشناسند . بلکه همانطور که در ایات مذکور بیان شد ، انان نیز بعنوان شفیع و تقرب بیشتر این جماد را وسیله ارتباط خود قرار داده و همچون اقوام مثل هندوان امروز ، مجسمه بودایی را وسیله ارتباط با خداوند مورد عبودیت خویش قرار میدهند .
لحظه ای فکر کنید که ما مومنینی بوده باشیم که بعد از به صلیب کشیدن عیسی مسیح میزیستیم . چه اتفاقی می افتاد و چه عملی از ما سر میزد؟ ایا جز این بود که در مقابل تمثال او ایستاده و خدا را میخواندیم ؟
توجه داشته باشید که مومنین هیچ چیز و کس بجز خداوند نمیبینند و وقتی خدا را شناخت ، به اعمال رفتار هیچکس و هیچ چیز اهمیت نمیده و با القاب زمینی که امتی بر خود نهاده و سنی شییعه و ... میکنند در مسرش تغییری ایجاد نمیکد و فقط قبطه میخورد از اینکه مسلمین همدیگر را نفهمیده و در باورشان خالق را به حاشیه برده اند .
و مکررا در باب ایه کلیدی و موثر در فهم و ادراک بیشتر ، یعنی 54 سوره مبارک نساء .
فکر میکنم قبلا نیز بدین موضوع اشاره کردم که اگر به انتهای ایه استغفار کنندگان برای طلب امرزش نزد پیامر رفتن و پیامبر براییشان طلب امرزش کردن ، توجه و تفکر و تعقل وافر به کلمه نزد (دقت کنیم که به نزد پیامبر ) اشاره شده ، یعنی نزد پیامبری که در قید حیات است و روح خدایی در وجود مبارکش جاری و هر چیزی را میبیند و مییشنود . و خداوند در هیچ کجای قران به پیامبر اشاره نداشته که از روح و یا قبر پیامبران ادوار گذشته استمداد بجوی .
مضاف بر اینکه پیامبر اعظم (ص) در حدیث ثقلین نیز هیچگاه نگفت من را مقدس داریدو از من یا روح من بعد از مرگ برای رسیدن به اهدافتان استمداد بجویید ! بلکه فرمودند که من قران و عترتم را برایتان گذاشتم ( یعنی زنده ای که میتونه موثر و کارگشا باشه ) . مهمتر اینکه قران در ایه 59 همین سوره میفرماید : از خداوند که زبانش قران است ، و پس از قران از رسول ، و بعد از رسول از اوصیای پیامبر . و دقت وافر تر به اینکه اوصیای پیامبر همه در یک دوران نمیزیسته و یکی پس از دیگری این مقام هدایت را بر عهده داشتند . و به زبانی دیگر ، همچنانکه امرزه نیز بر ما حکم است که از مرده تقلید نکنیم . خداوند نیز از اوصیا و اولیاء بصورت جمع بکار برده ، یعنی اینکه پس از رحات هر کدام ، از نفر بعد که عالم و عاقلتر به مسائل دین و قضاوت عدلتره اطاعت کنید . و همه و همه این رو میخواد به عاقلان و پرهیزکاران بفهمونه که انکه مرد ، پرونده اش بسته و هیچ اشرافی به این جهان نداشته (فاطر 14) و امردگان مستمرا در انتظار نیست که احیانا کسی اورا به گناه و یا صواب میخواند که گاه سبب شادی و گاه سبب اندوه وی گردد .
ایا باز هم ادامه بدهم ؟!
ببینید ! خلاصه کلام اینکه هر کس که خلق شد وظیفه ای برعهده وی گذارده و امدندو رفتند .
انبیا و اوصیا ء نیز مامورینی بودند که فرستاده شدند تا خالق را به خلق بشناسانند که جز او کسی و چیزی را نخوانند و معبودشان ننامند و ندانند .
حال از انچه عرض شد ، هیچ چیز از مقام و عظمت بزرگان ما ائم از انبیاء و اولیاء کم نمیکند و انان و نامشان همیشه قابل احترامند . و انان اموزگارانی بودند که درس زندگی دادندو رفتند و همچون مربیانی رانندگی ای بودند کهاصول رانندگی را به بنده و شما اموختندو رفتند . و این ماییم که از اموخته ها درس گرفته و اتومبیل زندگی را سمت و سویی رو به کمال هدایت کنیم .
ایا برازنده است که هر وقت در رانندگی بعلت سعل انگاری و انحراف به چپ و راسن شماره همراه مربی را گرفته و از او بخواهیم که نجاتمان دهد ؟
ایا ادامه دهم ؟!
6)
اخوان بهابادی : این مثال شما به گفته ی خودتان اشتباه است، شما مثال زدید:«ایا برازنده است که هر وقت در رانندگی بعلت سعل انگاری و انحراف به چپ و راسن شماره همراه مربی را گرفته و از او بخواهیم که نجاتمان دهد ؟» اما گفته شما:«مکررا در باب ایه کلیدی و موثر ... 54 سوره مبارک نساء فکر میکنم ... که اگر به انتهای ایه استغفار کنندگان برای طلب امرزش نزد پیامر رفتن و پیامبر براییشان طلب امرزش کردن ، توجه و تفکر و تعقل وافر به کلمه نزد (دقت کنیم که به نزد پیامبر ) اشاره شده ، یعنی نزد پیامبری که در قید حیات است و روح خدایی در وجود مبارکش جاری و هر چیزی را میبیند و مییشنود» در این سخن آمده است که نزد پیامبری که در قید حیات است بروند اشکالی ندارد
اما ایه فوق:« وَلَوْ أنَّهُمْ إذْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحیماً» اگر مسلمانان به خودشان ظلم کردند نزد پیامبر(ص) بروند و از خداوند طلب بخشایش کنند و رسول خدا هم برایشان طلب بخشایش کند ،این آیه واقعا چه می گوید این آیه در واقع می گوید، اتفاقا برازنده است که اگر در رانندگی جاده دین بعلت سهل انگاری و انحراف به چپ و راست شدن، شماره همراه مربی یعنی پیامبر اسلام را بگیرند و از او بخواهند که نجاتشان دهد مگر اینکه منظور شما این است که برازنده نیست شماره مربی را گرفت حتما باید رفت نزد مربی تا ایشان نجاتشان دهد در هر صورت با توجه به مثالتان شما اعتقادی به این گونه نجات ندارید.
پس گویی مثال شما ربطی به این موضوع نداشت، اما این که گفتید:«نزد پیامبری که در قید حیات است و روح خدایی در وجود مبارکش جاری و هر چیزی را میبیند و مییشنود.... بروند اشکالی ندارد » با گفته ی شما پیامبر چون روح خدایی در وجود مبارکش جاری نیست هر چیزی را نمی بیند و نمی شنود و به قولی پیامبر یک کارکردی داشت و تا قیامت در قبال مردم امروز نقشی ندارد مثل شعرا که از خودشان مثلاً یک دیوان جا گذاشتند و رفتند که عقلایی نیست نقش پیامبر این قدر تنزل یابد با آن که اصل را روح می دانیم و روح می ماند اما چون جسم نیست نقش پیامبر هم در قبال مردم امروز هیچ است و نیز این که شما فرمودید:« و خداوند در هیچ کجای قران به پیامبر اشاره نداشته که از روح و یا قبر پیامبران ادوار گذشته استمداد بجوی .» باید گفت که آیا خداوند در هیچ کجای قران به پیامبر اشاره داشته که چون تو از دنیا رفتی دیگر هیچ نقشی نداری؟ آیا خداوند در هیچ کجای قران به پیامبر اشاره داشته که تا تو در قید حیات هستی و روح خدایی در وجود مبارکت جاری است هر چیزی را میبینی و می شنوی و از آن به بعد نمی شنوی و نمی بینی گویی که به تاریخ پیوستی!
شما فرمودید:« و انان و نامشان همیشه قابل احترامند . و انان اموزگارانی بودند که درس زندگی دادندو رفتند و همچون مربیانی رانندگی ای بودند کهاصول رانندگی را به بنده و شما اموختندو رفتند . و این ماییم که از اموخته ها درس گرفته و اتومبیل زندگی را سمت و سویی رو به کمال هدایت کنیم .» واقعا همین، اما این جا این سوال را هم باید پرسید واقعا همه ما، اصولی که پیامبر به ما آموختند یادگرفتیم و آنها خیالشان راحت باشد، اگر چنین است پس چرا دنیای ما مسلمانان این گونه است؟! شیعه اعتقاد دارد در کنار قرآن همیشه یک انسان معصوم وجود دارد تا ما را راهنمایی کند، آنها اموزگارانی بودند که درس زندگی دادندو رفتند و تمام، و ما باید خودمان راه را ادامه دهیم چگونه؟! وضع کشور های مسلمان را ببینید، آیا این توصیه صحیح بوده است؟ بگذریم و به سخن اصلی بپردازیم،اگر به گفته ی شما، پیامبر چون روح خدایی در وجود مبارکش جاری نیست، هر چیزی را نمی بیند و نمی شنود پس چرا اهل تسنن در نمازشان به پیامبر اسلام، سلام می دهند این کار بیهوده ای نیست؟اصلا به کسی که نمی شنود چرا باید سلام گفت؟!