و در شهر ( مصر ) عده ای از زن ها گفتند: زن عزیز از غلام خود درخواست کامجویی می کند! محبت او از پرده دل بر عمق قلبش نفوذ کرده ، حقّا که ما او را در گمراهیی آشکار می بینیم. [ نظرات / امتیازها ]

( این جریان در شهر منعکس شد ) گروهی از زنان شهر گفتند: «همسر عزیز ، جوانش [ غلامش ] را بسوی خود دعوت می کند! عشق این جوان ، در اعماق قلبش نفوذ کرده ، ما او را در گمراهی آشکاری می بینیم!» [ نظرات / امتیازها ]

زنانی در شهر گفتند همسر عزیز از غلام خویش کام می خواهد که فریفته او شده و ماوی را در ضلالتی آشکار می بینیم . [ نظرات / امتیازها ]

و زنانی در شهر مصر گفتند: زن عزیز مصر قصد مراوده با غلام خویش داشته و حب او وی را شیفته و فریفته خود ساخته و ما او را ( از فرط محبت ) کاملا در ضلالت می بینیم. [ نظرات / امتیازها ]

و [ دسته ای از ] زنان در شهر گفتند: «زن عزیز از غلام خود ، کام خواسته و سخت خاطرخواه او شده است. به راستی ما او را در گمراهی آشکاری می بینیم.» [ نظرات / امتیازها ]

و زنانی در آن شهر ( از همسرانِ کارگزاران و سران ) ، در محافل خود به ملامت می گفتند : همسر عزیز مصر به اصرار از جوان زرخریدش می خواهد که خود را در اختیار او نهد . عشق وی در دلش جای گرفته و سخت شیفته او شده است . به راستی ما او را در گمراهی آشکاری می بینیم . [ نظرات / امتیازها ]

و گروهی از زنان در شهر شایع کردند که: همسر عزیز [ مصر ] در حالی که عشق آن نوجوان در درون قلبش نفوذ کرده از او درخواست کام جویی می کند یقیناً ما او را در گمراهی آشکاری می بینیم. [ نظرات / امتیازها ]

زنانى در شهر (زبان به ملامت گشودند) و گفتند: همسر عزیز با غلامش مراوده داشته و از او کام خواسته است. همانا یوسف او را شیفته خود کرده است. به راستى ما او را در گمراهى آشکار مى‏بینیم. [ نظرات / امتیازها ]

و زنانی در شهر گفتند: زن عزیز از غلام خود کام می خواهد و سخت دلداده ی او شده است، به راستی ما او را در گمراهی آشکاری می بینیم. [ نظرات / امتیازها ]

زنانی در شهر گفتند: زن شاه، از غلام خویش کام میخواهد که فریفته او شده و ما وی را در ضلالتی آشکار می بینیم [ نظرات / امتیازها ]

و گروهى از زنان شهر گفتند: همسر عزیز مصر جوان خود (یوسف علیه السّلام را که بحسب ظاهر غلام او بود) براى کام جوئى بسوى خود دعوت مى کند محبت آن جوان، دل زلیخا را برده است مسلما ما زلیخا را در گمراهى آشکارى مى بینیم [ نظرات / امتیازها ]

" و زَنانی در شهر گفتند: «همسرِ عَزیزِ [مصر] ، [غُلامِ] جوانَش را [با اِصرار] به اِنصراف از [عِصمَت و نِگَهداریِ] خودَش [و آمیزشِ با او] می خواهَد! ؛ [و] حُبّ [و عَلاقه ای سَخت] ، او را شیفته [و مَدهوشِ] نموده است! ؛ حقیقتاً ما او را قَطعاً در گُمراهیِ آشکاری می بینیم!» ". [ نظرات / امتیازها ]