1)
: خیلی جالب بود ممنون
2)
جلیلی : سلام ترجمه ناقص هست چون معنی " یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ" در ترجمه مکارم شیرازی وجود نداره
3)
: آنچه در این آیه (نور، 35) می¬توان اضافه کرد این است که این سوره و به ویژه این آیه یکی از محوری¬ترین سوره ها و آیه ها در قرآن است. این سوره به تعبیر من سوره ای است که مرتبط و تقویت کننده نظام خانواده است و من در این باره مقاله ای نوشته ام و در رسانه خبرآنلاین منتشر شده است. اما این آیه هم در این سوره و هم در کل قرآن تجلی خاص دارد و در تفسیر آن بحث¬ها شده و البته مشکلاتی هم در فهم آن وجود دارد. به نظر می¬رسد اگر در این آیه ما واژه نور را در اول «الله» در تقدیر بگیریم فهم آیه آسان¬تر و معنای آن منطقی¬تر می¬شود. یعنی می¬توانیم بگوییم نور خدا نور آسمانها و زمین است یعنی اگر بخواهیم در مورد نور خدای بی¬مثال (شوری، 11) مثالی بزنیم باید از روشنایی آسمانها و زمین مثال بزنیم. یعنی همه آفرینش مَثَل نور خداست و به قول سعدی:
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
دلیل آن این است که بلافاصله پس از «الله نورالسموات و الارض» واژه «مثل نوره» آمده که «ها» به الله بر میگردد. پس معلوم می شود که در تقدیر نور الله بوده و شاید به خاطر ایجاز یا فصاحت از ذکر آن خودداری شده است. معنای آن هم آسان¬تر می¬شود و به جای تأویلات ناروا در مورد اینکه خدا نور آسمانها و زمین است، یا از نور مادی و غیر مادی بحث کنیم می¬توان گفت که اگر بخواهیم مثلی در باره نور خدا بزنیم باید از مثل نور آسمانها و زمین و معناداری و معنابخشی آن سخن بگوییم.
نکته دیگر ذاتی بودن این نور یا انوار در هر موجودی است. اینکه در ادامه آیه خدا نور خود را چون چراغدان می¬نامد که چراغ در شیشه آبگینه قرار دارد و آن شیشه گویى «اخترى درخشان است که از درخت خجسته زیتونى که نه شرقى و نه غربى است افروخته مى¬شود و نزدیک است که روغنش هر چند بدان آتشى نرسیده باشد روشنى بخشد و نور علی نور است» بیانگر آن است که در جهان به هر چه بنگری با کمال وضوح و روشنی همانند ستاره ای درخشان، جز دست قدرت خدا چیز دیگری نمی¬بینی و برای بیان حقیقت پروردگار به هیچ واسطه ای نیاز نیست. روشنگری هر ذره ای در جهت خدا شناسی و خدا پرستی ذاتی است و به قول هاتف اصفهانی:
دل هر ذره را که بشکافی آفتابیش در میـــان بینی
و یا به قول بابا طاهر:
به صحرا بنـــگرم صحرا ته وینـم به دریا بنــــــگرم دریا ته وینـــم
به هرجا بنگرم کوه و در و دشت نشـــــان روی زیبـــــای ته وینم
و این چنین است که خدا هر که را بخواهد با نور خویش هدایت مى¬کند. نه شرقی و نه غربی بودن این نور به معنای مستقیم بودن و خودکفا بودن هر موجود در جهان است که خود بنفسه گویای همه چیز است. ذات و درون هر چه را تحقیق، و لایه های آن را بررسی کنی گویی نوری بر روی نور دیگر است، و نیز هر چه بالا بروی نیز همانطور نوری در دل نور دیگر را خواهی دید.
این وصف نور خدایی که به نور آسمانها و زمین تعبیر شده و تا آیه 38 ادامه دارد آن را به مکان و افراد خاص مرتبط می¬کند به این معنا که نور خدا را در مکانهایی می¬داند که در آن صبح و شام ذکر او می¬شود و در آن مردان (و زنانی) هستند که کسب و تجارت، آنان را از یاد خدا، اقامه نماز و دادن زکات و ترس از روز جزا باز نمی¬دارد. به عبارت دیگر نور خدایی در افرادی تجلی می¬کند که در مکانهای مقدس به یاد خدا و اقامه نماز و دادن زکات (مسایل اعتقادی، فرهنگی و اقتصادی) مشغولند. این تعبیر با تفاسیری که آیه نور را با بزرگانی از اهل بیت تطبیق می¬دهد هم مخالفتی ندارد. تصویر سازی در این آیات برای نشان دادن عظمت اعمال مؤمنان فوق العاده است. .غلامرضا فدائی