1)
: با توجه به اینکه خدا در این ایه فرموده رسولی به زبان خود ان قوم فرستادیم پس اخرین فرستاده خدا که عرب زبان بوده برای قوم عرب فرستاده شده. و با توجه به اینکه در همین ایه خدا فرموده هرکه را بخواهد هدایت میکند هر که را نخواهد نه، پس اخرین فرستاده اش را برای هدایت قوم عرب فرستاده است.
رمضانی (داور) : 1-اشکال اول بیان شده را به این صورت کامل میکنیم که:
آیا پیغمبرانى که به بیش از یک امت مبعوث شدهاند یعنى پیغمبران اولوا العزمى که بر همگى اقوام بشرى مبعوث مىشدند چه وضعى داشتهاند؟ آیا همه آنان زبان همه اهل عالم را مىدانستهاند و با اهل هر ملتى به زبان ایشان سخن مىگفتهاند یا نه؟
در پاسخ باید گفت داستانهاى زیر دلالت مىکنند بر اینکه اینها اقوامى که اهل زبان خود نبودهاند را نیز دعوت مىکردند، مثلا ابراهیم خلیل با اینکه خود،" سریانى" زبان بود عرب حجاز را به عمل حج دعوت نمود، و موسى با اینکه" عبرى" بود، فرعون و قوم او را که" قبطى" بودند به ایمان به خدا دعوت فرمود، و پیغمبر بزرگوار اسلام هم یهود عبرى زبان و نصارى رومى زبان و غیر ایشان را دعوت فرمود، و هر که از ایشان که ایمان مىآورد ایمانش را مىپذیرفت، همچنین دعوت نوح، که از قرآن کریم، عمومیت دعوت او استفاده مىشود، و همچنین دیگران.
2-در پاسخ به قسمت دوم اشکال باید گفت که:
انبیاء، غیر از بیان، وظیفه دیگرى ندارند، و اما مساله هدایت و ضلالت افراد، ربطى به انبیاء (ع) و غیر ایشان نداشته بلکه فقط کار خود خداى تعالى است.
و هیچ یک از آن هدایت و ضلالت، بدون مشیت خداى سبحان، تحقق نمىپذیرد، چیزى که هست این است که خداى تعالى به ما خبر داده که مشیتش گزاف و نامنظم نبوده، بلکه داراى نظمى ثابت است و آن این که هر که پیروى حق نموده و با آن عناد نورزد، خداوند هدایتش مىکند، و هر که او را انکار نموده و از هواى خود پیروى کند خداوند گمراهش مىکند، پس گمراه کردن خدا، از باب مجازات و کیفر، و بعد از کارهاى خلافى است که آدمى به اختیار خود انجام داده باشد، نه ابتدایى و بى حساب.