1)
اشکبوس : معنای فعلِ «غَـرَّ» را مترجمان قرآن اغلب «مغرور کرد» نوشته¬اند؛ به معانـی گوناگون «غَـرَّ» در فرهنگ¬های لغت توجّه کنید.
غَرَّ: غَرّاً و غِرَاراً [غرّ]: ناآزموده شد، بزرگ شد.
غَرَّ الرَّجُلُ: خوراک مرغ خورد.
غَرَّ الرّاعی: شتربان شترانش را چرانید.
غَرَّ الطَّائِرُ فَرخَهُ: پرنده با نوکش جوجه¬اش را خوراک داد.
غَرَّ المَاءُ: آب به زمین فرو رفت.
غَرَّ الماءَ: آب را ریخت.
غَرَّ غَرّاً و غِرَّةً و غُروُراً ـهُ : او را فریب داد و خوراک باطل خورانید.
غَرَّ، غَرَراً و غُرَّةً و غَرَارةً الشَّیءُ: آن چیز سپید شد.
غَرَّ الوَجْهُ: چهره، زیبا و سفید شد.
رمضانی (داور) : منبع معانی که درج فرمودید از فرهنگ ابجدی است. هر لغتی در هر زبانی ممکن است است چندین معنا داشته باشد که معمولا معنای اولی که ذکر میشود معنای مشهور کلمه است و سایر معانی یا در قالب مشتق آن کلمه کاربرد دارد یا همراه با کلمهای دیگر به صورت صفت یا مضاف الیه است که آن معنا را حمل میکند. این معانی که درج فرمودید نیز از این حالات خارج نیست.
معنای «غرّ» از دو لغت نامه معروف:
التحقیق فی کلمات قرآن المجید: «غرّ»: أنّ الأصل الواحد فی المادّة، حصول الغفلة بتأثیر شیء آخر فیه، و هذا هو الفرق بینها و بین الغفلة، فانّها مطلق الغفلة.
مفردات الفاظ القرآن: غَرَرْتُ فلانا: از غفلت و بى خبریش سود بردم و به آنچه که از او مىخواستم نائل شدم.
غِرَّة: غفلت و بى خبرى در بیدارى است.
غرّه کذا غُرُوراً: گویى که او را مغرور کرد و وجود او را غرور فرا گرفته و پیچیده است،