● سوره فجر آیه 1 - سوره فجر
معرفى این سوره به عنوان سوره حسین بن على (علیهماالسلام) ممکن است به خاطر این باشد که مصداق روشن نفس مطمئنه که در آخرین آیات این سوره مخاطب واقع شده حسین بن على (علیهماالسلام) است ، همانگونه که در حدیثى از امام صادق (علیهالسلام) ذیل همین آیات آمده است.
قالب : شأن نزول |
گوینده : عصمت زارع بیدکی |
منبع : تفسیر نمونه |
موضوع اصلی : امام- امامت |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
1)
علمدار : همانگونه که فجر شکافنده ی تاریکی و دمیدن روشنایی است ، یکی از مصادیق تفسیر می تواند امام حسین باشد که تاریکی بدعت و فساد ی که به نام حکومت اسلام در جریان بود را شکافت و با قیام مقدس خود فرقان شد.
● سوره ضحی آیه 8 - الطاف الهی
توجه خدیجه آن زن مخلص با وفا را به سوى تو جلب نمود تا ثروت سرشارش را در اختیار تو و اهداف بزرگت قرار دهد ، و بعد از ظهور اسلام غنائم فراوانى در جنگها نصیب تو کرد آن گونه که براى رسیدن به اهداف بزرگت بى نیاز شدى.
قالب : تفسیری |
گوینده : عصمت زارع بیدکی |
منبع : تفسیر نمونه |
موضوع اصلی : توفیق الهی |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره ضحی آیه 6 - الطاف الهی
الطاف الهى نسبت به آن حضرت است ، لذا در ادامه آیات گذشته که از این معنى سخن مىگفت ، در آیات مورد بحث نخست به ذکر سه موهبت از مواهب خاص الهى به پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) پرداخته ، و سپس سه دستور مهم در همین رابطه به او مىدهد .
مىفرماید : آیا خداوند تو را یتیم نیافت و سپس پناه داد ( ا لم یجدک یتیما فاوى).
در شکم مادر بودى که پدرت عبد الله از دنیا رفت ، تو را در آغوش جدت عبد المطلب ( سید مکه ) پرورش دادم.
ششساله بودى که مادرت از دنیا رفت ، و از این نظر نیز تنها شدى ، اما عشق و محبت تو را در قلب عبد المطلب افزون ساختم.
هشتساله بودى که جدت عبد المطلب از دنیا رفت عمویت ابو طالب را به خدمت و حمایتت گماشتم ، تاتو را همچون جان شیرین در بر گیرد و محافظت کند.
آرى تو یتیم بودى و من به تو پناه دادم.
قالب : تفسیری |
گوینده : عصمت زارع بیدکی |
منبع : تفسیر نمونه |
موضوع اصلی : امداد الهی |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره ضحی آیه 1 - سوگنذ
این سوره با دو سوگند آغاز مىشود ، سپس به پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) بشارت مىدهد که خدا هرگز تو را رها نساخته است.
قالب : تفسیری |
گوینده : عصمت زارع بیدکی |
منبع : تفسیر نمونه |
موضوع اصلی : سوره ضحِِی |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره علق آیه 4 - نوشتن
جمله ( الذى علم بالقلم ) تاب دو معنى دارد ، نخست اینکه : خداوند نوشتن و کتاب را به انسان آموخت و قدرت و توانائى این کار عظیم را که مبدأ تاریخ بشر ، و سرچشمه تمام علوم و فنون و تمدنها است ، در او ایجاد کرد .
قالب : تفسیری |
گوینده : عصمت زارع بیدکی |
منبع : تفسیر نمونه |
موضوع اصلی : کتاب |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره علق آیه 1 - خواندن
همانگونه که در شرح محتواى سوره نیز اشاره کردیم به اعتقاد اکثر مفسران این سوره نخستین سورهاى است که بر پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شده است ، بلکه به گفته بعضى پنج آیه فوق به اتفاق همه مفسران در آغاز وحى بر رسول اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شده ، مضمون آن نیز مؤید این معنى است.
در روایات آمده است که پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) به کوه حرا رفته بود جبرئیل آمد و گفت : اى محمد بخوان ! پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود : من قرائت کننده نیستم .
جبرئیل او را در آغوش گرفت و فشرد ، و بار دیگر گفت : بخوان ! پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) همان جواب را تکرار کرد ، بار دوم نیز جبرئیل این کار را کرد ، و همان جواب را شنید ، و در سومین بار گفت : اقرأ باسم ربک الذى خلق ... ( تا آخر آیات پنجگانه).
قالب : شأن نزول |
گوینده : عصمت زارع بیدکی |
منبع : تفسیر نمونه |
موضوع اصلی : رسالت- پیامبری |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره بینة آیه 2 - صحف
صحف جمع صحیفه به معنى اوراقى است که چیزى بر آن مىنویسند ، و منظور از آن در اینجا محتواى اوراق است ، زیرا مىدانیم پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) هرگز چیزى را از روى اوراق نمىخواند.
قالب : تفسیری |
گوینده : عصمت زارع بیدکی |
منبع : تفسیر نمونه |
موضوع اصلی : تفکر- اندیشه |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره توبة آیه 2 - سیاحت کردن
فسیحوا فی الارض اربعة اشهر و اعلموا انکم غیر معجزی الله و ان الله مخزی الکافرین سیاحت به معنای راه افتادن و در زمین گشتن است ، و به همین جهت به آبی که دائما روان است میگویند سائح .
اینکه قرآن مردم را دستور داد که در چهار ماه سیاحت کنند کنایه است از اینکه در این مدت از ایام سال ایمن هستند ، و هیچ بشری متعرض آنان نمیشود ، و میتوانند هر چه را که به نفع خود تشخیص دادند انجام دهند زندگی یا مرگ .
در ذیل آیه هم که میفرماید : و اعلموا انکم غیر معجزی الله و ان الله مخزی الکافرین نفع مردم را در نظر گرفته و میفرماید : صلاحتر بحال ایشان این است که شرک را ترک کرده و به دین توحید روی آورند ، و با استکبار ورزیدن خود را دچار خزی الهی ننموده و هلاک نکنند .
و اگر از سیاق غیبت به سیاق خطاب التفات نموده برای این است که خصم را مورد خطاب قرار دادن و با صراحت و جزم او را تهدید کردن نکتهای را میرساند که پشت سر او گفتن این نکته را نمیرساند و آن عبارتست از نشان دادن قدرت و تسلط بر خصم و ذلت و خواری او در برابر خشم و غضب خود .
مفسرین در این آیه در اینکه منظور از چهار ماه چیست اختلاف کردهاند ، بعضی گفتهاند : ابتدای آن روز بیستم ذی القعده است ، و مقصود از روز حج اکبر همین روز است ، و بنا به گفته آنها چهار ماه عبارتست از ده روز از ذی القعده و تمامی ذی الحجه و محرم و صفر و بیست روز از ربیع الاول ، و در این قول اشکالی است که بزودی خواهد آمد .
عدهای دیگر گفتهاند : این آیات در اول ماه شوال در سال نهم هجرت نازل شده .
و قهرا مقصود از چهار ماه ، شوال و ذی القعده و ذی الحجه و محرم است و این چهار ماه با تمام شدن ماههای حرام تمام میشود و آنچه آنان را وادار به این قول کرده اینست که گفتهاند منظور از جمله فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا ... ، که بعد از دو آیه دیگر است ماههای حرام معروف یعنی ذی القعده و ذی الحجه و محرم است که انسلاخ آنها با انقضاء ماههای چهارگانه مورد بحث مطابقت میکند ، و این قول دور از صواب و ناسازگار با سیاق کلام است و قرینه مقام هم با آن مساعد نیست .
قالب : تفسیری |
گوینده : عصمت زارع بیدکی |
منبع : تفسیر المیزان |
موضوع اصلی : ماه حرام |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره انفال آیه 65 - صبر
یقین به حق است که همه صفات پسندیده موجب فتح و ظفر از قبیل شجاعت و صبر و رأی صائب از آن سرچشمه میگیرد ، منظور از ضعف این است ، نه ضعف از جهت نفرات و تجهیزات جنگی ، چون بدیهی است که مؤمنین همواره در زمان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رو به قوت و زیادی نفرات بودند نه رو به ضعف .
و قید باذن الله جمله یغلبوا را مقید میکند ، و معنایش این است که : خداوند با اینکه شما مردمی با ایمان و صابر هستید خلاف این را نمیخواهد .
و از همین جا معلوم میشود که جمله و الله مع الصابرین نسبت به قید باذن الله به منزله تعلیل آن است .
با در نظر گرفتن اینکه نداشتن فقه و صبر ، و همچنین ضعف روحی از علل و اسباب خارجیی است که در غلبه نکردن و ظفر نیافتن مؤثر است ، بدون شک از دو آیه مورد بحث بخوبی فهمیده میشود که حکم در آن دو مبنی بر اوصاف روحیی است که در مؤمنین و کفار اعتبار شده ، و اینکه همان قوای روحی که در آیه اولی برای یک مؤمن اعتبار شده بود و قوتش به اندازهای بود که بر قوای روحی و داخلی ده نفر کافر غلبه میکرد چیزی نگذشت که آنقدر
پائین آمد تا همان قوا بر بیشتر از قوای روحی دو نفر کافر نمیچربید یعنی قوای روحی مؤمنین متوسط الحال به نسبت هشتاد در صد کاهش یافت ، و بیست مؤمن در برابر دویست کافر که در آیه اولی اعتبار شده بود در آیه دومی مبدل شد به صد مؤمن در برابر دویست کافر .
قالب : تفسیری |
گوینده : عصمت زارع بیدکی |
منبع : ترجمة المیزان ج : 9ص :163 |
موضوع اصلی : استقامت |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره انفال آیه 60 - تجهیزات
و اینکه فرمود : و اعدوا لهم مااستطعتم من قوة و من رباط الخیل امر عامی است به مؤمنین که در قبال کفار به قدر توانائیشان از تدارکات جنگی که به آن احتیاج پیدا خواهند کرد تهیه کنند ، به مقدار آنچه که کفار بالفعل دارند و آنچه که توانائی تهیه آن را دارند ، چون مجتمع انسانی غیر از این نیست که از افراد و اقوامی دارای طبایع و افکار مختلف تشکیل مییابد ، و در این مجتمع هیچ اجتماعی بر اساس سنتی که حافظ منافعشان باشد اجتماع نمیکنند مگر اینکه اجتماع دیگری علیه منافعش و مخالف با سنتش تشکیل خواهد یافت ، و دیری نمیپاید که این دو اجتماع کارشان به اختلاف کشیده و سرانجام به نزاع و مبارزه علیه هم برمیخیزند ، و هر یک در صدد برمیآید که آن دیگری را مغلوب کند .
پس با این حال مساله جنگ و جدال و اختلافاتی که منجر به جنگهای خسارتزا میشود امری است که در مجتمعات بشری گریزی از آن نبوده و خواه ناخواه پیش میآید ، و اگر این امر قهری نبود انسان در خلقتش به قوائی که جز در مواقع دفاع بکار نمیرود از قبیل غضب و شدت و نیروی فکری ، مجهز نمیشد .
پس اینکه میبینیم انسان به چنین قوائی در بدن و در فکرش مجهز است خود دلیل بر این است که وقوع جنگ امری است اجتناب ناپذیر ، وچون چنین است به حکم فطرت بر جامعه اسلامی واجب است که همیشه و در هر حال تا آنجا که میتواند و به همان مقداری که احتمال میدهد دشمنش مجهز باشد مجتمع صالحش را مجهز کند .
و در تعالیم عالیه دین فطری اسلام که دین قیم است و خدای تعالی آن را برای بشر فرستاده حکومتی را برای بشر اختیار کرده که باید اسم آنرا حکومت انسانی گذاشت ، حکومتی است که در آن حقوق فرد فرد جامعه را محفوظ و مصالح ضعیف و قوی ، توانگر و فقیر ، آزاد و
قالب : تفسیری |
گوینده : عصمت زارع بیدکی |
منبع : تفسیر المیزان |
موضوع اصلی : استقامت |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.