● سوره قیامة آیه 11 - نکته ای در خصوص واژه «کلّا»
بسم الله الرحمن الرحیم
واژه «کَلّا» در قرآن حکیم 33 مرتبه تکرار شده و تنها در سوره های مکّی ثبت شده و در هر آیه معانی مختلفی دارد. این تکرارها عبارتند از: (19:79)؛ (1982)؛ (23:100)؛ (26:15)؛ (26:62)؛ (34:27): (70:15)؛ (70:39)؛ (74:16)؛ (74:32)؛ (74:53)؛ (74:54)؛ (75:11)؛ (75:20)؛ (75:26)؛ (78:4)؛ (78:5)؛ (80:11)؛ (80:23)؛ (82:9)؛ (83:7)؛ (83:14)؛ (83:15)؛ (83:18)؛ (89:17)؛ (89:21)؛ (96:6)؛ (96:15)؛ (96:19)؛ (102:3)؛ (102:4)؛ (102:5)؛ (104:4).
قالب : شأن نزول |
گوینده : محمدامین احمدی فقیه |
منبع : از تحقیقات این جانب |
موضوع اصلی : ویژگی های قرآن |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره نحل آیه 44 - قرآن در کلام رهبر معظم
بسم الله الرحمن الرحیم
در این فـضای آلوده مـادیات، شایسته است در دریای بی کـران معنویت قـرآن کریم شنا کرد، تا از پلیدیهای دنیا پاک شد و این، جز با انس مدام با این کتاب آسمانی ممکن نیست.
من بارها گفتهام، باز هم مى گویم: ما تلاوت برجسته قرآن را در این کشور دنبال مى کنیم، براى اینکه اُنس با قرآن و تلاوت قرآن در بین مردم عمومیت پیدا کند. عزیزان من! باید با قرآن اُنس پیدا کنید.
قرآن، کلام پروردگار مهربان است. خواندن و نگاه به آیات آن، زنگار را از دل میزداید و انسان با تلاوت هر آیه، پلهای از نردبان معنویت را طی میکند. این تـلاوت، خود زمینه انس را فراهم میآورد.
تلاوت اگر زیبا باشد، در اعماق وجود انسان بیشتر نفوذ می کند. در روایت، صوت خوش زیور قرآن معرفی شده است. امام صادق (علیه السلام) از پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)نقل میکند که فرمود:
لِکلِّ شىءٍ حِلیَةٌ وحِلیَةُ القرآنِ الصَّوتُ الحَسَنُ؛
هر چیزى زیورى دارد و زیور قرآن، صداى خوش است.
البته تلاوت قرآن با صداى خوش، کار بسیار خوبى است. روایت دارد که امام سجاد (علیه السلام) - هم درباره امام سجاد (علیه السلام) دارد و هم درباره امام باقر (علیه السلام) - وقتى تلاوت مىکردند، کسانى که از نزدیک محل تلاوت ایشان مىگذشتند، زانوهایشان مىلرزید و سست مىشد و نمىتوانستند حرکت کنند. مىایستادند تلاوت قرآن را گوش مىکردند و وقتى حظّ خودشان را مىبردند، به راهشان ادامه مىدادند. تلاوت قرآن با صوت خوش و با آداب که شیوه خاصى دارد، موسیقى خاصى دارد، روش خاصى دارد، امور لازمى است. اینها انسان را نزدیک مىکند؛ اما کافى نیست. اگر بخواهیم تشبیه کنیم، اینطور مىگوییم: قرآن را به صورت بناى مُعْظمى، داراى سالنها و حجرهها و زوایاى گوناگون و اعماق فراوان در نظر بگیرید. این عمارت وسیع و عظیم، سردر و مدخلى دارد. اگر آن مدخل را زیبا ساختیم، مردم براى ورود در آن عمارت، تشویق مىشوند. مدخلِ آن بناى رفیع، همین تلاوتهاى زیبایى است که اینجا خواندند. کاشیکارى دَمِ در، این تلاوت است. حال وارد شوید. این کاشیکارى، بسیار لازم است. این زیباسازىِ تلاوت، امر لازمى است.
با قرآن باید مثل آینه مواجه شد؛ پاکیزه، براق و بى زنگار، تا قرآن در دل ما منعکس شود. قرآن باید در جان ما انعکاس پیدا کند. این، همیشه و براى همه نیست؛ براى کسانى است که دلشان را با صفاى باطن و نفس پاکیزه کنند؛ با ایمان، با باور و با قبول با قرآن مواجه شوند، و الّا کسانى که دل معاند دارند، بناى برنشنیدن و نفهمیدن دارند، نواى قرآن، کلام قرآن و پیام قرآن در دل آنها اثرى نمىکند.
منابع:
1- از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار قاریان قرآن کریم،
2- از بیانات مقام معظم رهبرى در مراسم اختتامیه مسابقات قرائت قرآن،
قالب : اخلاقی |
گوینده : محمدامین احمدی فقیه |
منبع : |
موضوع اصلی : ویژگی های قرآن |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره بقرة آیه 133 - همه در عددند و او واحد
بسم الله الرحمن الرحیم
کلمهی «إِلَـٰهَکَ» و «إِلَـٰهَ» و «إِلَـٰهًا» و کلمهی «وَٰحِدًا» که ارزش ابجدی 19 دارد و اشاره به تعداد حروف «بسماللهالرحمنالرحیم» است، این کلمات ذکر شده، اوّلین مرتبه در این آیهی 133 سورهی بقره آمده است: 133=7×19.
به نام او که فراخ دانش است و شیرین گفتار. به نام او که فراغ رحمت است و نغز کردار. همه ناتوانند و او توانا. همه نادانند و او دانا. همه در عددند و او واحد.
قالب : لغوی |
گوینده : محمدامین احمدی فقیه |
منبع : تحقیقات اینجانب |
موضوع اصلی : آیه- آیات |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
● سوره بقرة آیه 32 - برای انسان متعالی، علم و ایمان مکمل هم هستند
بسم الله الرحمن الرحیم
برای انسان متعالی، علم و ایمان مکمل هم هستند.
انسان، خود نوعی حیوان است، از اینرو با دیگر جانداران مشترکات بسیار دارد، اما یک سلسله تفاوتها با همجنسان خود دارد که او را از جانداران دیگر متمایز ساخته و به او مزیت و تعالی بخشیده و او را بیرقیب ساخته است. تفاوت عمده و اساسی انسان با دیگر جانداران که ملاک «انسانیت» او است و منشا چیزی به نام تمدن و فرهنگ انسانی گردیده است، در دو ناحیه است: بینشها و گرایشها. تمایز انسان با حیوان، در بینشها همان علم او است و گرایشها همان ایمان او است. انسان حیوانی است که با دو امتیاز «علم و ایمان» از دیگر جانداران امتیاز یافته است. انسانیت در انسان اصالت و استقلال دارد، و صرفاً انعکاسی از زندگی حیوانی او نیست. علم و ایمان دو رکن از ارکان اساسی انسانیتِ انسان است. علم به ما روشنایی و توانایی میبخشد و ایمان عشق و امید و گرمی، علم ابزار میسازد و ایمان مقصد، علم سرعت میدهد و ایمان جهت، علم توانستن است و ایمان خوب خواستن، علم مینمایاند که چه هست و ایمان الهام میبخشد که چه باید کرد، علم انقلاب برون است و ایمان انقلاب درون، علم جهان را جهانِ آدمی میکند و ایمان روان را روان آدمیت میسازد، علم وجود انسان را به صورت افقی گسترش میدهد و ایمان به شکل عمودی بالا میبرد، علم طبیعتساز است و ایمان انسانساز، هم علم به انسان نیرو میدهد و هم ایمان، اما علم نیروی منفصل میدهد و ایمان نیروی متصل، علم زیبایی است و ایمان هم زیبائی است، علم زیبایی عقل است و ایمان زیبایی روح، علم زیبایی اندیشه است و ایمان زیبایی احساس، هم علم به انسان امنیت میبخشد و هم ایمان، علم امنیت برونی میدهد و ایمان امنیت درونی، علم در مقابل هجوم بیماریها، سیلها، زلزلهها، طوفانها، ایمنی میدهد، و ایمان در مقابل اضطرابها، تنهاییها، احساس بیپناهیها، پوچ انگاریها علم جهان را با انسان سازگار میکند و ایمان انسان را با خودش. علم و ایمان مکمل و متمم یکدیگرند. آیا ممکن است ایندو جای یکدیگر را پر کنند؟ به طور قطع، خیر. جدایی علم و ایمان خسارتهای غیر قابل جبران به بارآورده است. ایمان را در پرتو علم باید شناخت، ایمان در روشنایی علم از خرافات دور میماند، با دورافتادن علم از ایمان، ایمان به جمود و تعصب کور و باشدت به دور خود چرخیدن، و راه به جایی نبردن تبدیل میشود، آنجا که علم و معرفت نیست، ایمان مؤمنان نادان وسیلهای میشود در دست منافقان زیرک که نمونهاش را در خوارج صدر اسلام و در دورههای بعد به اشکال مختلف دیده و میبینیم.
قالب : اعتقادی |
گوینده : محمدامین احمدی فقیه |
منبع : اقتباس از کتاب انسان و ایمان، استاد شهید مطهری. |
موضوع اصلی : انسان |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
1)
ابراهیمی (داور) : مطلب شما درباره دهر، مطلبی ذوقی و عرفانی است و ظاهر آیه دلالتی بر کلام شما ندارد.
البته بحث درباره خاک بحث زیبا و به جایی است که آیات نیز بر آن دلالت دارند.
2)
ابراهیمی (داور) : نظر داور اشتباها توسط سیستم برای شما ثبت شده است.
● سوره اسراء آیه 26 - فدک و حضرت زهرا سلام الله علیها
بسم الله الرحمن الرحیم
هنگامی که آیه شریفه (وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ) نازل شد معنایش آن بود که فدک را به فاطمه، الزهرا سلام الله علیها، بخشید و آن ملک تا بعد از رحلت رسو خدا، صلی الله علیه و آله و سلم، در تصرف حضرت فاطمه، سلام الله علیها، بود تا اینکه به زور از او گرفتند.
قالب : تفسیری |
گوینده : محمدامین احمدی فقیه |
منبع : مجمع البحرین |
موضوع اصلی : سنتهای خداوند |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره بقرة آیه 125 - مقام ابراهیم
به «مقام ابرهیم» در آیهی 97 آلعمران نیز اشاره شده است.
قالب : اجتماعی |
گوینده : محمدامین احمدی فقیه |
منبع : تحقیقات اینجانب |
موضوع اصلی : آیات خاص |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره بقرة آیه 124 - رسم الخط کلمه ابراهیم
بسم الله الرحمن الرحیم
کلمهی ابراهیم، علیهالسّلام، 15 مرتبه در سورهی بقره تکرار شده است که همگی با رسمالخط «إِبْرَهِمَ» است و تکرارهای دیگر در سورهها با رسمالخط «إِبْرَهِیمَ» میباشد که در مجموع 69 مرتبه تکرار شده است.
قالب : لغوی |
گوینده : محمدامین احمدی فقیه |
منبع : تحقیقات اینجانب |
موضوع اصلی : آیات خاص |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره بقرة آیه 39 - اعجاز علمی قرآن حکیم از دیدگاه شهید مطهری قدس سره
اعجاز علمی قرآن حکیم از دیدگاه شهید مطهری قدس سره
«معجزه از ماده «عجز» یعنی ناتوانی، و معجزه یعنی کاری که دیگران در مقابل آن ناتوانند و کسی دیگر قادر به انجام آن نیست.»
ایشان واژه «خرق عادت» را که برخی به جای معجزه نقل می کنند، مناسب نمی دانند و معتقدند که این کلمه برداشتی است که اشاعره از معنای معجزه داشتند.
«اصولاً در قرآن نه کلمه معجزه استعمال شده و نه خرق عادت، قرآن لفظ دیگری را به کار برده و آن کلمه «آیت» است که به نظر می رسد از هر دو کلمه معجزه و خرق عادت رساتر به مقصود است. آیت یعنی نشانه و یا دلیل محکم. معجزه همان دلیل محکمی است که ادعای نبوت را اثبات می کند و به همین مناسبت نیز «آیت» خوانده می شود.»
«عده ای از آن جا که راز معجزه را درک نمی کنند با وجود این که دلشان می خواهد به نحوی قرآن را بپذیرند، ولی معجزه بودن آن را انکار می کنند و یا به کلی از ریشه، وجود معجزه را در عالم نفی کرده و تمام معجزاتی را که در قرآن آمده مثل شکافته شدن دریا برای موسی و یا اژدها شدن عصای او، به معنای طبیعی حمل نموده و به توجیهات باردی دست می زنند و این چیزی جز انکار قرآن نیست. قرآن مجید در آیات متعددی به نقل معجزات انبیای سلف می پردازد و این گونه آیات اولاً اصل وجود معجزه را اثبات کرده و ثانیاً می رساند که قرآن نیز یکی از معجزات الهی است، این ما هستیم که بایستی دعوت قرآن را که همواره بندگان با وجدان را دعوت به تفکر می کند اجابت نموده و موضوعات قابل تفکر و تعقل را که یکی از آن ها همین معجزه بودن قرآن است مورد اندیشه انسانی قرار دهیم و راز آن را کشف نماییم.»
«از نظر کلی اعجاز قرآن از دو جهت است: لفظی و معنوی، اعجاز لفظی قرآن مربوط می شود به مقوله زیبایی و اعجاز معنوی آن به مقوله علمی. پس اعجاز قرآن یکی از جنبه زیبایی و هنری است و دیگر از جنبه فکری و علمی، هر یک از این دو جنبه به نوبه خود دارای چند جهت است.»
«یکی از وجوه اعجاز که از قدیم الایام مورد توجه قرار گرفته و فوق العاده مورد توجه بوده است جنبه لفظی و جنبه ظاهری قرآن است که جنبه «فصاحت و بلاغت» است. قرآن در عین حال که زیبایی را منتها درجه دارد، سبکش از سبک شعر و کذب و مبالغه به کلی به دور است. فصاحت بیش از آن که با فکر انسان یعنی با علم و عقل سر و کار داشته باشد با احساس و دل او سر و کار دارد. زیبایی ادراک می شود، توصیف نمی شود، یک احساسی است که در هر کسی هست و لهذا به شکل های مختلف زیباست و نمی شود زیبایی آن را معین و تعریف کرد.»
«بوده اند در میان علمای اسلام که گفته اند این حرف ها چیست که آمده اند قرآن را تنزل داده و گفته اند که اعجاز قرآن در فصاحت و بلاعت آن است، (ایشان) نخواسته اند مسئله فصاحت و بلاغت را انکار کنند، خواسته اند بگویند قرآن به این جهتش اعتنایی ندارد. بعضی دیگر که مجذوب فصاحت و بلاغت قرآن شده اند به محتویات قرآن چندان توجه نکرده اند؛ ولی البته قول صحیح همان است که نباید هیچ جنبه ای را مورد غفلت قرار داد. قرآن معجزه است؛ هم به محتویات خودش و هم به لفظ و شکل و زیبایی.»
«قرآن فصاحتی دارد فوق حد بشری و نفوذ خود را مرهون زیبایی اش است. قرآن از نظر بیان و فصاحت، روانی و جاذبه و قدرت تأثیر به گونه ای ساخته شده که روی دل ها تأثیر شگرف می گذارد.»
«بشر نمی تواند معانی بسیار زیبا و عالی و لطیف را با بیان لطیف ذکر کند جز آن که جامه ای از امور حسی و خیالی بر آن بپوشاند و این از ناتوانی و بیچارگی بشر است اما قرآن ابداً اینجور چیزها را نیاورده و این از نهایت و کمال قدرت قرآن است، اگر انسان به معانی قرآن و به زبان عربی و فن فصاحت و بلاغت آشنا بشود، آن وقت واقعاً لطف تعبیرات قرآن را درک می کند، احساس می کند که این نوع دیگری از تعبیر و بیان است و انسان خود را تحت نفوذ قرآن می بیند و می بیند یک سنخیت خاصی دارد و روح انسان را به سوی خود می کشد.»
«مسئله ای که راجع به سبک قرآن و از قدیم مورد توجه بوده است، آهنگ پذیری قرآن است. تا آنجا که نشان داده اند در زبان ها جز شعر، چیز دیگری آهنگ نمی پذیرد، البته هر نثری را هم می شود با آواز بلند خواند اما آن کسی هم که آهنگ ها را نمی شناسد می فهمد که اگر این راه ساده بخوانند بهتر از آن است که با آواز بخوانند؛ ولی یک چیز آهنگ پذیر چیزی است که و قتی آن را با آهنگ می خوانند آن را بهتر بیان می کند تا وقتی که ساده می خوانند، به این می گویند «آهنگ پذیری» یعنی آهنگ آن را بهتر بیان می کند تا غیر آهنگ. در حالی که قرآن شعر نیست. قرآن یگانه نثری است آهنگ پذیر، این که توصیه شده که قرآن را به صوت حسن بخوانید، برای همین بوده است که در قرآن چنین استعداد و پذیرشی بوده است، تحمل پذیری آهنگ، آن هم آهنگ های مختلف یکی از جنبه های زیبایی قرآن است.»
«زیبایی قرآن زمان و مکان را در نوردیده و پشت سر گذاشته است. بسیاری از سخنان زیبا مخصوص یک عصر است و با ذائقه عصر دیگر جور در نمی آید و یا حداقل مخصوص ذوق یک ملت است ولی زیبایی قرآن نه زمان می شناسد و نه نژاد و نه فرهنگ مخصوص. عجیب این است که کلام خود پیغمبر که قرآن بر زبان او جاری شده است، با قرآن متفاوت است، حتی سخنان علی(ع) نیز که پس از قرآن، بالاترین سخن هاست، با قرآن متمایز و متفاوت است.»
«سبک قرآن نه شعر است و نه نثر، شعر نیست زیرا وزن و قافیه ندارد به علاوه شعر معمولاً با نوعی تخیل شاعرانه همراه است، قوام شعر به مبالغه و اغراق است که نوعی کذب است، در قرآن تخیلات شعری و تشبیه های خیالی وجود ندارد، در عین حال نثر معمولی هم نیست زیرا از نوعی انسجام و آهنگ و موسیقی برخوردار است که در هیچ سخن نثری تا کنون دیده نشده.
قرآن موضوعاتی را که معمولاً زمینه هنرنمایی بشر در سخن سرایی است و افراد بشر اگر بخواهند هنر سخنوری خویش را بنمایانند آن زمینه ها را انتخاب می کنند و سخن خویش را با پیش کشیدن آن ها زیبا می سازند، از فخر، مدح، هجو، مرثیه، غزل و توصیف زیبایی های طبیعت، مطرح نکرده و درباره آن ها داد سخن نداده است، موضوعاتی که قرآن طرح کرده همه معنوی است توحید است، معاد است، نبوت است... و در عین حال در حد اعلای زیبایی است. هندسه کلمات در قرآن بی نظیر است، نه کسی توانسته یک کلمه قرآن را پس و پیش کند بدون آن که به زیبایی های آن لطمه وارد سازد و نه کسی توانسته است مانند آن بسازند. قرآن از این جهت مانند یک ساختمان زیباست که نه کسی بتواند با جابجا کردن و تغییر دادن، آن را زیباتر کند و نه بتواند بهتر از آن و یا مانند آن را بسازد. سبک و اسلوب قرآن نه سابقه دارد و نه لاحقه و نه بعداً کسی توانسته است با آن رقابت کند و یا از آن تقلید کند.»
«اعجاز قرآن از نظر معانی نیازمند به بحث وسیعی است و لااقل نیازمند یک کتاب است، قرآن نه کتابی فلسفی است، نه علمی نه ادبی نه تاریخی نه صرفاً یک اثر هنری است همچنان که پیامبر اکرم (ص) و عموم پیامبران، نه فیلسوف اند، نه عالم، نه ادیب نه مورخ و نه هنرمند و در عین حال همه این ها را با چیزهایی اضافه تر دارند، قرآن نیز که کتاب آسمانی است هیچ کدام از این کتب نیست، در عین حال مزایای همه آن ها را به علاوه یک سلسله مزایای دیگر دارد، قرآن کتاب راهنمایی بشر و در واقع کتاب انسان است و چون کتاب انسان است، کتاب خدا هم هست زیرا انسان نفخه روح الهی است.»
«بیان قرآن، بیانی است ما فوق عصر و زمان خود و حتی خیلی مقدم بر ازمنه ای که هست الی یومنا هذا» [19]«مثلاً قرآن درباره توحید و خدا بحث کرده، مسائلی که مربوط به خداوند و ماوراءالطبیعه است (همچنین) مسائلی چون اخلاق و تربیت و به طور کلی هدایت و راهنمایی بشر، مقررات و قوانین، مسائلی در زمینه طبیعیات، آسمان ها، زمین، ستاره ها حیوانات و... با توجه به این که کسی که این سخنان را گفته یک مرد عرب امی بوده، این نشانه اعجاز است.»
اگر مطلبی را از قرآن استنباط می کنیم هیچ اصراری نداریم که حتماً آن را با علوم روز منطبق کنیم، زیرا علم بشر را متغیر دانسته و در هر دوره و زمانی نظریه ای دارد که در زمان دیگر نیست. در نتیجه ما اصرار نداریم که آن چه را که در قرآن آمده است، حتماً تطبیق بکنیم با آن چه که علوم قدیم گفته اند یا علم جدید می گوید.
منابع:
۱-آشنایی با قرآن، آثار شهید مطهری (ره).
۲-مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، مجموعه آثار شهید مطهری، ش 2، ص 213.
۳-نبوت، مجموعه آثار شهید مطهری (ره) ش 4، ص 535.
۴-حماسه حسینی، مجموعه آثار شهید مطهری، ش 17، ص 336 و 337.
۵-اعجاز سوره مبارک حمد، محمدامین احمدی فقیه، نشر پژواک کیوان، ۱۳۹۰.
قالب : اعتقادی |
گوینده : محمدامین احمدی فقیه |
منبع : از تحقیقات اینجانب و مراجع مختلف |
موضوع اصلی : ویژگی های قرآن |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره بقرة آیه 34 - سجده
بسم الله الرحمن الرحیم
اولین کلمه از 92 مرتبه تکرار کلمه از ریشه «سجد» و «سجده» در مصحف قرآن حکیم در این آیه 34 سوره بقره آمده و دو مرتبه تکرار شده است و نشانی از 34 سجده واجب در 17 رکعت نمازهای واجب روزانه دارد.
در برخی از آیات قرآن کریم به سجده کردن تمامی موجودات دارای شعور، درک و عقل اشاره شده و درجه و رتبه انسان را بالاترین رتبه در میان موجودات معرفی کرده است.
علاوه بر این آیات، برخی دیگر، بر سجده کردن جنبندگان و حتی اجسام و اشیاء عالم دلالت دارند که آدمی را به تفکر و اندیشه درباره چگونگی سجده کردن این موجودات وا میدارد.
آیاتی که درباره سجده کردن، نازل شده است را می توان به چند گروه تقسیم کرد، آیاتی که بر سجده کردن عقلا اشاره کرده، آیاتی که جنبندگان و اشیا را داخل نموده و آیاتی که به سجده درختان، گیاهان، ماه و خورشید و دریاها اشاره کرده است.
نسبت این آیات با هم عموم و خصوص است و هیچ تعارضی با هم ندارند و در شرایط متفاوت برای بیان مفاهیم متفاوت نازل شدهاند.
لفظ سجده در اصطلاح به این معنا است که انسان پیشانی خود را به روی زمین گذارد و اثرش این است که در برابر خداوند خضوع و خشوع می کند.
در این آیات، سجده معنای عامی دارد و معنای لفظی به معنای خضوع و خشوع در برابر خدا است، لذا تمامی موجودات و ذرات از آن جایی که دارای شعور هستند و کاملا مطیع خداوند می باشند و در برابر قدرت، علم و اراده الاهی خضوع و خشوع دارند در حقیقت بر خداوند سجده می کنند.
هر موجود و ذره ای در این عالم با توجه به رتبه وجودی خود، علم و شعور دارد، البته علم و شعور یک اتم با شعور یک انسان کاملا متفاوت است، ولی به همان اندازه خداوند را سجده می کند و در برابر او خاضع و خاشع است.
علم و شعور در تمامی موجودات عالم جاری و ساری است ولی انسان های عادی از درک آن عاجز هستند.
اگر این آیات بر کوهها نازل می شد از عظمت و قدرت الاهی خرد شده و تاب و تحمل نزول این آیات را نداشتند.
قالب : تفسیری |
گوینده : محمدامین احمدی فقیه |
منبع : از تحقیقات اینجانب و درس های آیت الله سبحانی |
موضوع اصلی : آیات خاص |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره عادیات آیه 11 - تکرار تعداد آیات و عدد پنج در قرآن مبین
بسم الله الرحمن الرحیم
تکرار تعداد آیات و عدد پنج
تعداد آیات سورههای قرآن حکیم نیز از اعجاز عددی برخوردار است که با تأمّل در آن، نکات عددی بسیاری از آن به دست میآید. دو عدد 11 و 8 بیشترین تکرار را در تعداد آیات سورههای قرآن عظیم دارد که هر کدام برای 5 سوره تکرار است و نشانی از «المثانی» است.
پنج سوره ای که تعداد آیات آن 8 آیه است عبارتند از: شرح؛ تین؛ بینه؛ زلزله؛ تکاثر.
پنج سوره ای که تعداد آیات آن 11 آیه است عبارتند از: جمعه؛ منافقون؛ ضحی؛ عادیات؛ قارعه.
و موارد و روابط عددی دیگر بین آن ها...
قالب : شأن نزول |
گوینده : محمدامین احمدی فقیه |
منبع : تحقیقات اینجانب |
موضوع اصلی : آیات خاص |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.