لیست نکته های ليلا حسين زاده
از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
  سوره نبا آیه 26 - کیفر برابر، ولی پاداش چند برابر
این مجازاتى است موافق و متناسب اعمال آنهادر آیات قرآن کریم مکرر به چشم می خورد که خداوند متعال پاداش کار خیر را بیش از آنچه هست عنایت خواهد کرد.ممکن است از این حقیقت چنین برداشت شود که پس تبهکاران نیز چند برابر عذاب خواهند شد که این آیه و نظایرش جلوی این توهم باطل را گرفته و به صراحت اعلام می کنند که آن جزای چند برابر، تنها مخصوص عمل صالح است و کیفر بدی جز به همان میزان نخواهد بود؛ چرا که ذره ای ظلم به ساحت مقدس خداوند متعال راه ندارد.
باید توجه داشت که:
1. این قانون الهی در پاداش و کیفر، اشکالی را متوجه عدالت او نمی کند؛ زیرا وقتی عدالت رعایت نمی شود و ظلم اتفاق می افتد که پاداش کمتر از آنچه باید داده شود و یا فرد، بیش از آنچه که استحقاق دارد عذاب گردد در حالی که طبق این قانون، نه پاداش کمتری داده می شود و نه عذاب بیشتری اعمال می شود.
کسى که طغیان و سرکشى کرده و زندگى دنیا را [بر زندگى ابد و جاوید آخرت‏] ترجیح داده؛ پس بى‏تردید جایگاهش دوزخ است و اما کسى که از مقام و منزلت پروردگارش ترسیده و نفس را از هوا و هوس بازداشته است؛ پس بى‏تردید جایگاهش بهشت است
2. این قانون در مورد اعمالی است که در قیامت حاضر شوند(4)؛ پس اگر عمل صالحی با کفر و گناهان دیگری در همین دنیا نابود شد و از بین رفت و یا اگر گناهی در همین دنیا با توبه و اصلاح و جبران اثری از آن باقی نماند دیگر مشمول این قانون نمی شوند؛ زیرا دیگر چیزی باقی نمانده که تا پاداش یا کیفر داده شود.
قالب : تفسیری گوینده : لیلا حسین زاده
منبع : سایت تبیان موضوع اصلی : جزای اعمال
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نازعات آیه 15 - گوشه‏اى از فصاحت قرآن
دقت در آیات 15 تا 26 بیانگر نهایت فصاحت و بلاغت قرآن است ، در این چند خط کوتاه خلاصه‏اى از تمام ماجراى موسى و فرعون ، انگیزه رسالت ، هدف رسالت ، وسیله پاکسازى ، چگونگى دعوت ، کیفیت واکنش و عکس العمل ، چگونگى توطئه فرعون ، نمونه‏اى از ادعاهاى پوچ و بى‏اساس او ، و سرانجام مجازاتهاى دردناک این مست باده غرور و در نهایت درس عبرتى که از آن عائد همه انسانهاى بیدار مى‏شود منعکس شده است .
قالب : تفسیری گوینده : لیلا حسین زاده
منبع : تفسیر نمونه موضوع اصلی : سوره نازعات
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نازعات آیه 15 - نکات آیات 15 تا 20
1 -علت رفتن به سوى فرعون را طغیان فرعون ذکر مى‏کند ، و این نشان مى‏دهد که یکى از اهداف بزرگ انبیا هدایت طغیانگران یا مبارزه قاطع با آنها است .
2 -دعوت فرعون را با ملایم‏ترین و خیرخواهانه‏ترین تعبیر دستور مى‏دهد مى‏فرماید : به او بگو : آیا میل دارى پاک و پاکیزه شوى ؟ ( البته پاکیزگى مطلق که هم شامل پاکیزگى از شرک و کفر مى‏شود و هم از ظلم و فساد ) شبیه تعبیرى که در آیه 44 سوره طه آمده است فقولا له قولا لینا با او با ملایمت سخن بگوئید.
3 -این تعبیر اشاره لطیفى به این حقیقت است که رسالت انبیا براى پاکسازى انسانها و باز گرداندن طهارت فطرى نخستین به آنها است .
در ضمن نمى‏گوید : من تو را پاک کنم ، بلکه مى‏گوید : پاکى را پذیرا شوى ! و این نشان مى‏دهد که پاک شدن باید به صورت خودجوش باشد نه تحمیل از برون.
4 -ذکر هدایت بعد از پاک شدن دلیل بر این است که باید در آغاز شستشوئى کرد سپس به کوى دوست گام نهاد.
5 -تعبیر به ربک ( پروردگارت ) در حقیقت تاکید بر این نکته است که تو را به سوى کسى مى‏برم که مالک و مربى و پرورش دهنده تو است ، چرا از مسیر سعادتت مى‏گریزى ؟!
6 -خشیت و خدا ترسى نتیجه هدایت به سوى خدا است ، آرى ثمره درخت هدایت و توحیدهمان احساس مسؤولیت در برابر خداوند بزرگ است ، چرا که هرگز خشیت بدون معرفت حاصل نمى‏شود ، و لذا در آیه 28 سوره فاطر مى‏خوانیم : انما یخشى الله من عباده العلماء تنها علما و ارباب معرفت از خدا مى‏ترسند
7 -موسى نخست سراغ هدایت عاطفى او مى‏رود ، بعد هدایت عقلى و منطقى از طریق نشان دادن آیت کبرى و معجزه بزرگ ، و این مؤثرترین راه تبلیغ است که نخست از طریق خیر خواهى و محبت در عواطف طرف نفوذ کنند سپس به طرح استدلال و بیان حجت بپردازند.
قالب : تفسیری گوینده : لیلا حسین زاده
منبع : تفسیر نمونه موضوع اصلی : سوره نازعات
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : خوب بود

2) : خوب بود
  سوره مطففین آیه 22 - ابرار و مقربان کیانند ؟
در آیات قرآن مجید کرارا سخن از ابرار و مقربان و مقامات و پاداشهاى عظیم آنها به میان آمده ، تا آنجا که طبق آیه 193 سوره آل عمران اولو الالباب ( صاحبان اندیشه‏هاى قوى ) تقاضا مى‏کنند که پایان زندگیشان با ابرار باشد و توفنا مع الابرار .
و در آیات سوره دهر نیز پاداشهاى بسیار مهمى براى آنها ذکر شده است ( دهر آیه 5 تا 22).
و در آیه 13 سوره انفطار و آیات مورد بحث ( سوره مطففین ) نیز مکرر از الطاف الهى نسبت به آنها یاد شده.
ابرار چنانکه قبلا نیز گفته‏ایم جمع بر آنهائى هستند که روحى وسیع و همتى بلند و اعتقاد و عملى نیک دارند ، و مقربان داراى قرب مقامى در درگاه خدا مى‏باشند و ظاهرا نسبت میان این دو عموم و خصوص مطلق است ، یعنى همه مقربان از ابرارند ، ولى همه ابرار در سلک مقربان نیستند .
در حدیثى از امام مجتبى (علیه‏السلام‏) مى‏خوانیم : کلما فى کتاب الله عز و جل من قوله ان الابرار فو الله ما اراد به الا على بن ابى طالب و فاطمة و انا و الحسین (علیه‏السلام‏) : هر جا در قرآن مجید ان الابرار آمده به خدا سوگند منظور پروردگار از آن على بن ابى طالب و فاطمه و من و حسین است.
بدون شک خمسه طیبه آن پنج نور مقدس از روشنترین مصداق روشن ابرار و مقربانند ، و چنانکه در تفسیر سوره دهر گفتیم این سوره عمدتا به امیر مؤمنان على (علیه‏السلام‏) و فاطمه و حسن و حسین اشاره مى‏کند و هیجده آیه از آن بحث از فضائل آنها است هر چند نزول آیات در باره آنها مانع از عمومیت و گسترش مفهوم آیات نیست .
قالب : تفسیری گوینده : لیلا حسین زاده
منبع : تفسیر نمونه موضوع اصلی : اَبرار
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره مطففین آیه 1 - واى بر کم‏فروشان!
در این آیات قبل از هر چیز کم‏فروشان را مورد تهدید شدیدى قرار داده ، مى‏فرماید واى بر کم‏فروشان ! ( ویل للمطففین).
این در حقیقت اعلان جنگى است از ناحیه خداوند به این افراد ظالم و ستمگر و کثیف که حق مردم را به طرز ناجوانمردانه‏اى پایمال مى‏کنند .
مطففین از ماده تطفیف در اصل از طف گرفته شده که به معنى کناره‏هاى چیزى است ، و اینکه سر زمین کربلا را وادى طف مى‏گویند به خاطر این است که در ساحل فرات واقع شده ، سپس به هر چیز کمى واژه طفیف اطلاق شده است ، همچنین به پیمانه‏اى که پر نباشد یعنى محتوایش به کنارهاى آن رسیده اما مملو نشده است نیز همین معنى اطلاق مى‏شود ، و بعد این واژه در کم فروشى به هر شکل و به هر صورت استعمال شده .
ویل در اینجا به معنى شر یا غم و اندوه یا هلاکت یا عذاب دردناک و یا وادى سخت و سوزانى در دوزخ است ، و معمولا این واژه به هنگام نفرین و بیان زشتى چیزى به کار مى‏رود ، و یا اینکه تعبیرى است کوتاه اما مفاهیم زیادى را تداعى مى‏کند.
قابل توجه اینکه در روایتى از امام صادق (علیه‏السلام‏) آمده که خداوند ویل را درباره هیچکس در قرآن قرار نداده مگر اینکه او را کافر نام نهاده همانگونه که مى‏فرماید : فویل للذین کفروا من مشهد یوم عظیم : واى بر کافران از مشاهده روز بزرگ از این روایت استفاده مى‏شود که کم‏فروشى بوى کفر مى‏دهد ! سپس به شرح کار مطففین و کم‏فروشان پرداخته مى‏فرماید : آنها کسانى هستند که وقتى مى‏خواهند براى خود کیل کنند حق خود را به طور کامل مى‏گیرند ( الذین اذا اکتالوا على الناس یستوفون ) .
اما هنگامى که مى‏خواهند براى دیگران کیل یا وزن کنند کم مى‏گذارند ( و اذا کالوهم او وزنوهم یخسرون).
جمعى از مفسران از آیات فوق چنین استفاده کرده‏اند که منظور از مطفف کسى است که به هنگام خرید بیش از حق خود مى‏گیرد ، و به هنگام فروش کمتر از حق مى‏دهد ، لذا خداوند به خاطر هر دو جهت ویل را بر آنها نهاده .
ولى این اشتباه است ، زیرا تعبیر یستوفون مفهومش این است که حق خود را به طور کامل مى‏گیرند ، و چیزى که دلالت بر اضافه بر حق کند در این عبارت نیست ، و اینکه مى‏بینیم خداوند آنها را مذمت کرده در مقایسه این دو حالت با یکدیگر است که به هنگام خرید حق را به طور کامل مى‏گیرند ، و به هنگام فروش ناقص مى‏دهند ، درست مثل این است که در مقام مذمت کسى مى‏گوئیم : هر گاه طلبى از کسى داشته باشد سر موعد آن را مى‏گیرد ، اما اگر بدهکار باشد ماهها تاخیر مى‏اندازد با اینکه گرفتن طلب دررأس موعد کار بدى نیست ، کار بد در مقایسه این دو با یکدیگر است.
قابل توجه اینکه : در مورد گرفتن حق تنها سخن از کیل است ولى در مورد پرداختن سخن از کیل و وزن هر دو به میان آمده ، این تفاوت تعبیر ممکن است به یکى از دو دلیل زیر باشد : نخست اینکه خریداران عمده در زمانهاى گذشته بیشتر از کیل استفاده مى‏کردند ، زیرا ترازوهاى بزرگى که بتواند وزنهاى زیاد را بسنجد وجود نداشت ، اما پیمانه‏هاى بزرگ به آسانى یافت مى‏شد ( در باب کر نیز گفته‏اند که این واژه در اصل نام پیمانه بزرگى بوده است).
ولى به هنگام فروش هم عمده‏فروشى داشتند ( با کیل ) و هم خرده‏فروشى ( با وزن ) .
دیگر اینکه براى گرفتن حق استفاده از پیمانه مناسبتر است ، چرا که تقلب در آن مشکلتر مى‏باشد ، ولى براى کم ‏فروشى استفاده از وزن معمول‏تر است چرا که امکان تقلب در آن بیشتر مى‏باشد.
این نکته نیز قابل توجه است که آیات فوق گرچه تنها از کم‏فروشى در مورد کیل و وزن سخن مى‏گوید ، ولى بدون شک مفهوم آیه وسیع است و هر گونه کم‏فروشى را هر چند در معدودات ( چیزهائى را که با عدد مى‏فروشند ) نیز شامل مى‏شود.
بلکه بعید نیست با استفاده از الغاى خصوصیت ، کم گذاردن در خدمات را نیز فرا گیرد ، فى المثل اگر کارگر و کارمندى چیزى از وقت خود بدزدد در ردیف مطففین و کم‏فروشانى است که آیات این سوره سخت آنها را نکوهش کرده است .
بعضى مى‏خواهند براى آیه توسعه بیشترى قائل شوند و هر گونه تجاوز از حدود الهى و کم و کسر گذاشتن در روابط اجتماعى و اخلاقى را مشمول آن بدانند ، گرچه استفاده این معنى از الفاظ آیه روشن نیست ، ولى بى‏تناسب هم نمى‏باشد.
و لذا از عبد الله بن مسعود صحابى معروف نقل شده که گفت : نماز نیز قابل پیمانه است ! کسى که کیل آن را به طور کامل ادا کند خداوند پاداش او را کامل مى‏دهد ، و هر کس از آن کم بگذارد درباره او همان جارى مى‏شود که خداوند درباره مطففین ( کم‏فروشان ) فرموده .
قالب : تفسیری گوینده : لیلا حسین زاده
منبع : تفسیر نمونه موضوع اصلی : کم فروشی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره بروج آیه 1 - معنای بروج
بروج جمع برج در اصل به معنى قصر است ، و بعضى آن را به معنى شى‏ء ظاهر و آشکار مى‏دانند ، و نامگذارى قصرها و عمارتهاى بلند و مرتفع را به این نام به خاطر وضوح و ظهورشان دانسته‏اند ، به همین جهت قسمت مخصوصى از دیوار اطراف شهر یا محل اجتماع لشکر که بروز و ظهور خاصى دارد برج نامیده مى‏شود ، و هنگامى که زن زینت خود را آشکار سازد تبرجت المراة مى‏گویند.
برجهاى آسمانى یا به معنى ستارگان درخشان و روشن آسمان است یا به معنى صورتهاى فلکى است ، یعنى مجموعه‏اى از ستارگان که در نظر ما شباهت به یکى از موجودات زمینى دارد ، و برجهاى دوازدهگانه دوازده صورت فلکى است که خورشید در مسیر سالانه خود در هر ماه محاذى یکى از آنها قرار مى‏گیرد ( البته خورشید حرکت نمى‏کند بلکه زمین به دور آن مى‏گردد ولى به نظر مى‏رسد که خورشید جا به جا مى‏شود و محاذى یکى از این صورتهاى فلکى مى‏گردد ) .
سوگند به هر یک از این معانى باشد حکایت از عظمت آن مى‏کند ، عظمتى که شاید در آن زمان در نظر عرب روشن نبود ، ولى امروز براى ما کاملا شناخته شده است ، هر چند بیشتر به نظر مى‏رسد که منظور همان ستارگان درخشان آسمانى باشد.
لذا در حدیثى آمده است که از پیغمبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) تفسیر این آیه را خواستند فرمود : منظور کواکب و ستارگان است.


قالب : تفسیری گوینده : لیلا حسین زاده
منبع : تفسیر نمونه موضوع اصلی : ستاره
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره فجر آیه 15 - داد و نداد خدا برای امتحان است
فَأَمَّا الْانسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبىّ‏ِ أَکْرَمَنِ(15) وَ أَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبىّ‏ِ أَهَانَنِ(16) کلاََّ ... (17- فجر)

هنگامى که پروردگار متعال انسان را براى آزمایش، اکرام می کند و نعمت می بخشد، او مغرور ‏شده و مى‏گوید: خداوند مرا گرامى داشته است‏ و هنگامى که براى امتحان روزى را بر او تنگ بگیرد مایوس ‏شده و مى‏گوید: پروردگارم مرا خوار کرده‏ است. هرگز چنین نیست که شما خیال مى‏کنید.

در این آیات، مساله امتحان که معیار ثواب و عقاب الهى است و مهمترین مساله زندگى انسان محسوب مى‏شود را مورد بحث قرار داده است. نخست می فرماید: انسان اینگونه است که چون مورد اکرام الهی قرار گیرد و بر نعمت های او افروده شود فورا این اقبال مادی را به حساب تقرب خود نزد خداوند گذاشته و از امتحان بودن این وضعیت موجود، غفلت می کند و نیز هنگامی که برای امتحان، قدری شرایط مادی اش سخت می شود بلافاصله این وضعیت پیش آمده را دلیل بر سقوط ارزش خود، نزد خدا دانسته و باز هم به امتحان بودن آن توجه نمی کند.

در پایان این بخش با کلمه «کَلَّا» هر دو پندار را نفی می کند تا انسان را متوجه خطای در برداشتش کند و به او بفهماند که هر دو حالت برای امتحان اوست.

چند نکته
1. دارایی و نداری، نشانه قرب و بعد معنوی نسبت به خداوند متعال نیست. تنها ملاک در این زمینه، تقواست که فرمود: «یا أَیُّهَا النَّاسُ ... إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ؛ اى مردم! بى‏تردید گرامى‏ترین شما نزد خدا، پرهیزکارترین شماست. یقیناً خدا دانا و آگاه است.»

2. دریافت نعمت و یا از دست دادن آن هر دو برای امتحان است که غفلت از می تواند انسان را به ورطه خطرناک غرور و یا کفر بکشاند.

3. همگان در حال ابتلا و امتحان هستند؛ مثلا آنکه سلامت است مبتلا به سلامت است و آنکه بیمار است مبتلا به بیماری است؛ هر دو در جلسه امتحان قرار دارند.

قالب : تفسیری گوینده : لیلا حسین زاده
منبع : سایت تبیان موضوع اصلی : امتحان الهی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره بلد آیه 10 - هدایت به نجدین
نجد چنانکه گفتیم به معنى بلندى یا سرزمین بلند است ، و در اینجا منظور راه خیر و راه شر است.
در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) مى‏خوانیم که فرمود : یا ایها الناس ! هما نجدان : نجد الخیر و نجد الشر ، فما جعل نجد الشر احب الیکم من نجد الخیر : اى مردم ! دو سرزمین مرتفع وجود دارد : سرزمین خیر ، و سرزمین شر ، و هرگز سرزمین شر نزد شما محبوبتر از سرزمین خیر قرار داده نشده است .
بدون شک تکلیف و مسؤولیت بدون شناخت و آگاهى ممکن نیست ، و خداوند طبق آیه فوق این آگاهى را در اختیار انسانها قرار داده است.
این آگاهى از سه طریق انجام مى‏گیرد : از طریق ادراکات عقلى و استدلال ، و از طریق فطرت و وجدان بدون نیاز به استدلال ، و از طریق وحى و تعلیمات انبیا و اوصیاء ، و آنچه را مورد نیاز بشر در پیمودن مسیر تکامل است خداوند به یکى از این سه طریق یا در بسیارى از موارد با هر سه طریق به او تعلیم کرده است .
قابل توجه اینکه در این حدیث تصریح شده که پیمودن یکى از این دو راه بر طبع آدمى آسانتر از دیگرى نیست ، و این در حقیقت تصور عمومى را که انسان تمایل بیشترى به شرور دارد و پیمودن راه شر براى او آسانتر است نفى مى‏کند.
و به راستى اگر تربیتها غلط و محیطهاى فاسد نباشد ، عشق و علاقه انسان به نیکیها بسیار زیاد است ، و شایدتعبیر به نجد ( سرزمین مرتفع ) در مورد نیکیها به خاطر همین است زیرا زمینهاى مرتفع هواى بهتر و جالبترى دارند و در مورد شرور از باب تغلیب است.
بعضى نیز گفته‏اند این تعبیر اشاره به ظهور و بروز و آشکار بودن راه خیر و شر است ، همانگونه که یک سرزمین مرتفع کاملا نمایان است.

قالب : تفسیری گوینده : لیلا حسین زاده
منبع : تفسیر نمونه موضوع اصلی : هدایت
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره بلد آیه 9 - شگفتیهاى زبان
زبان نیز به نوبه خود از اعضاء بسیار شگفت‏انگیز بدن انسان است ، و وظائف سنگینى بر عهده دارد ، علاوه بر اینکه کمک مؤثرى به بلع غذا مى‏کند ، در جویدن نیز نقش مهمى دارد ، مرتبا لقمه غذا را به زیر چکش دندانها هل مى‏دهد ! اما این کار را بقدرى ماهرانه انجام مى‏دهد که خود را از ضربات دندان دور نگه‏مى‏دارد ، در حالى که دائما کنار آن و چسبیده به آن است ! گاه ندرتا هنگام جویدن غذا زبان خود را جویده‏ایم ، و فریاد ما بلند شده ، و فهمیده‏ایم که اگر آن مهارت در زبان نبود چه به سر ما مى‏آمد ؟ در ضمن بعد از خوردن غذا فضاى دهن و دندانها را رفت‏وروب و تمیز مى‏کند .
و از این کارها مهمتر مساله سخن گفتن است که با حرکات سریع و منظم و پى در پى و حرکت کردن در جهات ششگانه انجام مى‏گیرد.
جالب اینکه خداوند براى حرف زدن و تکلم وسیله‏اى در اختیار انسانها قرار داده که بسیار سهل و آسان و در دسترس همه است ، نه خستگى مى‏آورد ، و نه ملالى حاصل مى‏شود ، و نه هزینه‏اى دارد.
و از آن عجیبتر مساله استعداد تکلم در انسان است که در روح آدمى به ودیعت گذارده ، و انسان مى‏تواند جمله‏بندیهاى زیادى را در بى نهایت شکل مختلف براى تعبیر از مقاصد فوق العاده متنوع خود انجام دهد.
و باز از آن مهمتر استعداد وضع لغات مختلفى است که با مطالعه هزاران زبان که در دنیا موجود است اهمیت آن آشکار مى‏شود راستى العظمة لله الواحد القهار!.

قالب : تفسیری گوینده : لیلا حسین زاده
منبع : تفسیر نمونه موضوع اصلی : خلقت انسان
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره حمد آیه 1 - چرا صفات دیگر خدا در بسم الله نیامده است ؟ !
این موضوع قابل توجه است که تمام سوره‏هاى قرآن با بسم الله شروع مى‏شود ( بجز سوره برائت آن هم به دلیلى که سابقا گفتیم ) و در بسم الله پس از نام ویژه الله تنها روى صفت رحمانیت و رحیمیت او تکیه مى‏شود ، و این سؤال‏انگیز است که چرا سخنى از بقیه صفات در این موضع حساس به میان نیامده ؟ اما با توجه به یک نکته ، پاسخ این سؤال روشن مى‏شود و آن اینکه در آغاز هر کار لازم است از صفتى استمداد کنیم که آثارش بر سراسر جهان پرتوافکن است ، همه موجودات را فرا گرفته و گرفتاران را در لحظات بحرانى نجات بخشیده است .
بهتر است این حقیقت را از زبان قرآن بشنوید آنجا که مى‏گوید : و رحمتى وسعت کل شیى‏ء : رحمت من همه چیز را فرا گرفته است ( اعراف - 156 ) .
و در جاى دیگر از زبان حاملان عرش خدا مى‏خوانیم ربنا وسعت کل شیى‏ء رحمة : خدایا رحمت خود را بر همه چیز گسترده‏اى ( مؤمن - 7).
از سوى دیگر مى‏بینیم پیامبران براى نجات خود از چنگال حوادث سخت و طاقت‏فرسا و دشمنان خطرناک ، دست به دامن رحمت خدا مى‏زدند : قوم موسى براى نجات از چنگال فرعونیان مى‏گویند و نجنا برحمتک : خدایا ما را به رحمت خود رهائى بخش ( یونس - 86).
در مورد هود و پیروانش چنین مى‏خوانم : فانجیناه و الذین معه برحمة منا : هود و پیروانش را به وسیله رحمت خویش ( از چنگال دشمنان ) رهائى بخشیدیم ( اعراف - 72).
اصولا هنگامى که حاجتى از خدا مى‏طلبیم مناسب است او را با صفاتى که پیوند با آن حاجت دارد توصیف کنیم ، مثلا عیسى مسیح (علیه‏السلام‏) به هنگام درخواست مائده آسمانى ( غذاى مخصوص ) چنین مى‏گوید : اللهم ربنا انزل علینا مائدة من السماء ... و ارزقنا و انت خیر الرازقین : بار الها مائده‏اى از آسمان بر ما نازل گردان ... و ما را روزى ده و تو بهترین روزى دهندگانى ( مائده - 114 ) .
نوح پیامبر بزرگ خدا نیز این درس را به ما مى‏آموزد ، آنجا که براى پیاده شدن از کشتى در یک جایگاه مناسب ، چنین دعا کند رب انزلنى منزلا مبارکا و انت خیر المنزلین : پروردگارا ! مرا به طرز مبارکى فرود آر که تو بهترین فرود آورندگانى ( مؤمنون - 29).
و نیز زکریا به هنگام درخواست فرزندى از خدا که جانشین و وارث او باشد خدا را با صفت خیر الوارثین توصیف مى‏کند و مى‏گوید رب لا تذرنى فردا و انت خیر الوارثین : خداوندا ! مرا تنها مگذار که تو بهترین وارثانى ( انبیاء - 89).
بنابر این در مورد آغاز کارها به هنگامى که مى‏خواهیم با نام خداوند شروع کنیم باید دست به دامن رحمت واسعه او بزنیم ، هم رحمت عام و هم رحمت خاصش آیا براى پیشرفت در کارها و پیروزى بر مشکلات ، صفتى مناسبتر از این صفات مى‏باشد ؟ !
جالب اینکه نیروئى که همچون نیروى جاذبه ، جنبه عمومى دارد و دلها را به هم پیوند مى‏دهد همین صفت رحمت است ، براى پیوند خلق با خالق نیز از این صفت رحمت باید استفاده کرد.
مؤمنان راستین با گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در آغاز کارها دل از همه جا بر مى‏کنند و تنها به خدا دل مى‏بندند ، و از او استمداد و یارى مى‏طلبند ، خداوندى که رحمتش فراگیر است ، و هیچ موجودى از آن ، بى‏نصیب نیست .
این درس را نیز از بسم الله به خوبى مى‏توان آموخت که اساس کار خداوند بر رحمت است و مجازات جنبه استثنائى دارد که تا عوامل قاطعى براى آن پیدا نشود تحقق نخواهد یافت ، چنانکه در دعا مى‏خوانیم یا من سبقت رحمته غضبه : اى خدائى که رحمتت بر غضبت پیشى گرفته است.
انسانها نیز باید در برنامه زندگى چنین باشند ، اساس و پایه کار را بر رحمت و محبت قرار دهند و توسل به خشونت را براى مواقع ضرورت بگذارند ، قرآن 114 سوره دارد ، 113 سوره با رحمت آغاز مى‏شود ، تنها سوره توبه که با اعلان جنگ و خشونت آغاز مى‏شود و بدون بسم الله است !

قالب : تفسیری گوینده : لیلا حسین زاده
منبع : تفسیر نمونه موضوع اصلی : بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.

  • <<
  • <
  • تعداد صفحات : 7
  • >
  • >>