لیست نکته های اميرعباس حسامي
از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
  سوره اعراف آیه 87 - نحوه پاسخ به قوم حضرت شعیب (علیه السلام)
مخالفان حضرت شعیب، با جسارت مى‏گفتند: پس قهر خدا چه شد؟ مؤمنان و طرفداران آن حضرت هم منتظر امدادهاى الهى بودند. این آیه در پاسخ هر دو گروه است، تا نه کفّار مغرور شوند و نه مؤمنان دلسرد و مأیوس گردند.
قالب : تفسیری گوینده : امیرعباس حسامی
منبع : تفسیر نور موضوع اصلی : داستان حضرت شعیب (علیه‌السلام)
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره اعراف آیه 86 - دستورات حضرت شعیب (علیه السلام) به قوم خود
مراد از نشستن بر سر هر راه، ممکن است نشستن کنار خیابان و کوچه‏ها براى فتنه‏گرى باشد، و شاید مراد تلاش در راه فساد از هر راه و با هر شیوه باشد، چنانکه شیطان سوگند خورد براى انحراف انسان در کمین راه حقّ نشسته است که مراد، نشستن ظاهرى نیست. «لاقعدنّ لهم صراطک المستقیم» [1]
توضیح : 1) اعراف، 16
قالب : تفسیری گوینده : امیرعباس حسامی
منبع : تفسیر نور موضوع اصلی : داستان حضرت شعیب (علیه‌السلام)
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره اعراف آیه 85 - موقعیت حضرت شعیب (علیه السلام)
این پنجمین داستان پیامبران در این سوره است. داستان شعیب علیه السلام در سوره‏هاى متعدّدى از جمله در سوره هود، شعراء نیز بیان شده است.
مَدیَن یکى از شهرهاى شام بود که در جغرافیاى امروز، نزدیک اردن و نامش معان است، منطقه‏اى سرسبز، داراى مردمى بت‏پرست ومرفّه که در معامله و تجارت کم‏فروش بودند. حضرت شعیب علیه السلام بر آنان مبعوث شد، امّا آنها به خاطر لجاجت و نافرمانى او هلاک شدند. سپس آن حضرت بر مردم «اَیکه» مبعوث شد، و به ارشاد آنان پرداخت، امّا آنها نیز دستورهاى الهى را نپذیرفتند وسرانجام هلاک شدند. «کذّب اصحاب الایکة المرسلین اذ قال لهم شعیب...» [1]
البتّه احتمال دارد «مَدیَن» همان «اَیْکه» باشد، چون اَیکه به منطقه‏ى پر درخت و بیشه‏زار و نخلستان مى‏گویند. یعنى شهر شعیب دو نام داشته است: مَدیَن و اَیکه.
انسان بى‏ایمان همواره گرفتار انحراف و فساد است، امّا در هر زمانى به گونه‏اى. مثلاً در زمان حضرت لوط، لواط و فساد اخلاقى و در زمان حضرت شعیب، کم فروشى و فساد اقتصادى رواج داشته است.
توضیح : 1) شعراء، 176 تا 189
قالب : تفسیری گوینده : امیرعباس حسامی
منبع : تفسیر نور موضوع اصلی : داستان حضرت شعیب (علیه‌السلام)
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره اعراف آیه 84 - کیفیت عذاب قوم حضرت لوط (علیه السلام)
هلاکت قوم لوط، با بارش سنگ‏هاى آسمانى بر سرشان بود، سنگ‏هایى از گِل همانند کلوخ چنانکه در سوره‏ى هود مى‏فرماید: «وامطرنا علیهم حجارة من سجّیل منضود مسوّمة عند ربّک» [1]
توضیح : 1) هود، 82 تا 83
قالب : تفسیری گوینده : امیرعباس حسامی
منبع : تفسیر نور موضوع اصلی : داستان حضرت لوط (علیه‌السلام)
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره اعراف آیه 83 - پیروان حضرت لوط (علیه السلام)
«غابِر»، به معناى بازمانده است. کسى که همراهانش بروند و او باقى بماند. بنابراین لوط و یارانش از شهر خارج شدند و زمینه‏ى عذاب فراهم شد.
«اهل»، هم به خویشاوندان نزدیک گفته مى‏شود و هم به پیروان راستین، ولى با توجّه به آیه 36 سوره ذاریات، به جز خویشاوندان نزدیک، هیچ‏کس به آن حضرت ایمان نیاورد.
قالب : تفسیری گوینده : امیرعباس حسامی
منبع : تفسیر نور موضوع اصلی : داستان حضرت لوط (علیه‌السلام)
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره اعراف آیه 82 - تعبیر قرآن از حضرت لوط (علیه السلام)
در مورد بعضى انبیا، تعبیر به «أخاهم» شده است، امّا درباره‏ى حضرت لوط چنین تعبیرى نیامده است، شاید به این دلیل که آن حضرت، اهل آن منطقه نبود، چنانکه کفّار نیز با جمله‏ى «قریتکم» به مردم القا مى‏کردند که او مهاجر است و از این منطقه نیست، و یا اینکه چون آئین شما را قبول ندارد خارجى است، پس او را از سرزمین خودتان بیرون کنید.
قالب : تفسیری گوینده : امیرعباس حسامی
منبع : تفسیر نور موضوع اصلی : داستان حضرت لوط (علیه‌السلام)
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره حج آیه 78 - نکاتی پیرامون دستورات الهی این آیه
مى‏دانیم که گواه بودن، به علم و عدالت نیاز دارد و همه‏ى مردم نه عادلند و نه آگاه که بتوانند بر دیگران شاهد باشند، بنابراین، مراد از گواه بودن مسلمانان که در این آیه عنوان شده است، بعضى از آنان هستند که هم به اعمال و رفتار مردم علم دارند و هم امین و عادلند و چنین افرادى همان گونه که در روایات مى‏خوانیم، اهل‏بیت پیامبر و امامان معصوم‏علیهم السلام هستند که اعمال و رفتار ما بر آنان عرضه مى‏شود.
خداوند در آغاز این سوره، از زلزله عظیم قیامت وعذاب شدید الهى یاد کرد و در پایان سوره از جهاد و نماز و زکات سخن گفت و یادآور شد که او براى همه بندگانش، مولا وسرپرست و یاورى نیکوست، این نکته به ما مى‏آموزد که براى نجات از خطرهاى زلزله‏ى عظیم قیامت و عذاب شدید الهى، بنده‏ى او باشیم و به او پناه ببریم که «نِعم المَولى‏ و نعم النصیر».
نفى «حَرَج» به معناى سخت نبودن احکام الهى نیست، زیرا در همین آیه که مى‏فرماید: جهاد کنید آن گونه که حقّ جهاد است. و ناگفته پیداست که جهاد کار بس سختى است. پس مراد از نبودن حرج در دین آن است که اسلام بن‏بست ندارد. مثلاً در فرمان جهاد افراد بیمار، لنگ، نابینا، سالمند و زنان و کودکان و ناتوانان معافند، ولى دفاع با همه‏ى سختى آن وظیفه است.
قالب : تفسیری گوینده : امیرعباس حسامی
منبع : تفسیر نور موضوع اصلی : عبادت- پرستش
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره حج آیه 77 - برنامه های ثابت و متغیر در عبادت
با اینکه رکوع و سجود از مصادیق عبادت هستند ولى در این آیه نام آن دو در کنار «واعبدوا» آمده که نشانه‏ى اهمیّت نماز و این دو رکن نماز است.
براى سعادت انسان دو برنامه مطرح شده و رستگارى او در انجام هر دو نوع عمل است: الف: برنامه‏هاى ثابت مانند رکوع وسجود و عبادت‏هاى دیگر. ب: برنامه‏هاى متغیّر و تابع زمان ومکان که در هر زمان کار خیر مصداق خاصّى دارد. «آمنواارکعوا... وافعلواالخیر»
قالب : تفسیری گوینده : امیرعباس حسامی
منبع : تفسیر نور موضوع اصلی : عبادت- پرستش
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره حج آیه 75 - برگزیدن رسولان الهی (علیهم السلام)
کلمه «اِصطَفى‏» از «صَفوَة» به معناى خالص و ناب است و برگزیدن ناب نشانه آن است که بعضى از مردم و فرشتگان لیاقت دارند و ناب و خالص هستند.
ابوذر از پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله نقل مى‏کند که تعداد انبیا یکصد و بیست و چهار هزار نفرند که سیصد و سیزده نفرشان رسول بودند. [1]
فرشتگان خداوند یکسان نیستند؛ هم مقام آنان تفاوت دارد و هم مسئولیّت آنان. مقام بعضى مانند جبرئیل و میکائیل و عزرائیل از سایرین برتر است.
توضیح : 1) تفسیر برهان، ج 3، ص 104 و ج 4، ص 452.
قالب : تفسیری گوینده : امیرعباس حسامی
منبع : تفسیر نور موضوع اصلی : رسالت- پیامبری
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره حج آیه 73 - مثالى روشن براى بیان ضعفهای انسان
گر چه جمعى از مفسران عقیده دارند که قرآن در آیات فوق، سخن از مثل به میان آورده، اما خود مثل را صریحا بیان نکرده است بلکه اشاره به موارد دیگر قرآن نموده، و یا اصلا مثل در اینجا به معنى اثبات و تبیین مطلب یا چیز عجیب است، نه به معنى معروفش.
ولى بدون شک ، این نظر نادرستى است ، چرا که قرآن در آیات فوق ، مصداق این مثالى را که دعوت عمومى براى اندیشه در آن کرده است بیان نموده این مثال همان مگس است از نظر آفرینش و از نظر ربودن ذرات غذائى !.
این مثال گر چه در برابر مشرکان عرب ذکر شده ، ولى با توجه به اینکه مخاطب همه مردم جهانند (یا ایها الناس ) اختصاصى به بتهاى سنگى و چوبى ندارد، بلکه تمام معبودهائى را که جز خدا مى پرستند در این مثال شرکت داده شده اند، اعم از فرعونها و نمرودها و بتهاى شخصیتهاى کاذب و قدرتهاى پوشالى و مانند آن .
آنها نیز بر این مثال منطبق هستند، آنها هم اگر دست به دست هم بدهند و تمام لشگر و عسکرشان را جمع و جور کنند و اندیشمندان و فرزانگانشان را دعوت کنند قادر به خلق مگسى نیستند، و حتى اگر مگسى ذره اى از سفره آنها بر گیرد توانائى به باز گرداندن آن ندارند.
***پاسخ به یک سؤ ال***
ممکن است در اینجا گفته شود که انسان امروز با نیروى علم و دانش خود توانسته است اختراعاتى کند که به مراتب از یک مگس برتر و بالاتر است .
وسائل نقلیه سریع السیر و بادپیمائى ساخته که در یک چشم بر هم زدن مسافت زیادى را طى مى کند.
مغزهاى الکترونیکى دقیقى را اختراع کرده که پیچیده ترین معادلات ریاضى را در یک لحظه حل مى نماید، آیا این گفتگوها درباره انسان عصر ما نیز صادق است ؟
در پاسخ مى گوئیم : ساختن این وسائل محیر العقول بدون شک ، دلیل بر پیشرفت فوق العاده صنایع بشر است ، اما همه اینها در برابر مساءله آفرینش یک موجود زنده و خلقت حیات مسائلى ساده و پیش پا افتاده است .
اگر کتبى را که در باره فیزیولوژى موجودات زنده ، و فعالیتهاى بیولوژیکى و حیاتى یک حشره کوچک مانند مگس بحث مى کند، به دقت بررسى کنیم، خواهیم دید که ساختمان مغز یک مگس و سلسله اعصاب و دستگاه گوارش او به مراتب از ساختمان مجهزترین هواپیماها برتر است و اصلا قابل مقایسه با آن نیست .
اصولا ((مساءله حیات )) و حس و حرکت موجودات زنده و نمو و تولید مثل آنها هنوز به صورت معمائى در برابر دانشمندان قرار گرفته است ، و ریزه کاریها و ظرافتهائى که در ساختمان این موجودات به کار رفته ، خود معماهاى دیگرى است ، معماهائى که هنوز به هیچوجه حل نشده .
به گفته دانشمندان علوم طبیعى چشمهاى فوق العاده کوچک بعضى از همین حشرات خود مرکب از صدها چشم است ! یعنى همان چشمى را که ما به زحمت مى بینیم و شاید به اندازه یک سر سوزن بیش نیست از چند صد چشم کوچکتر تشکیل یافته که مجموعه آنها را چشم مرکب مى نامند! به فرض که انسان بتواند از مواد بى جان سلول زنده اى بسازد چه کسى مى تواند، صدها چشم کوچک که هر کدام از آنها خودداراى دوربین ظریف و طبقات و دستگاههائى است در کنار هم بچیند و رشته ارتباطى آنها را در مغز حشره پیوند دهد و اطلاعات را به وسیله آنها به مغز حشره منتقل سازد و حشره بتواند در موقع مناسب ، عکس العمل نسبت به حوادثى که اطراف او مى گذرد نشان دهد؟
آیا اگر همه انسانها جمع شوند، قدرت بر آفرینش چنین موجود ظاهرا ناچیز اما در واقع بسیار پیچیده و اسرار آمیز خواهند داشت ؟!
و باز به فرض انسان همه این مسائل را عملى سازد ولى آیا مى توان نام آن را خلقت گذاشت ؟ یا ترکیب و مونتاژى است از وسائل موجود در همین جهان آفرینش ؟ آیا کسانى که قطعات پیش ساخته اتومبیلى را به هم مونتاژ مى کنند، مخترع محسوب مى شوند و نام عمل آنها را ابداع و اختراع مى توان گذاشت ؟
قالب : تفسیری گوینده : امیرعباس حسامی
منبع : تفسیر نمونه موضوع اصلی : خلقت
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.

  • <<
  • <
  • تعداد صفحات : 5
  • >
  • >>