لیست نکته های علي دانشور
از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
  سوره ملک آیه 7 - فریاد و ناله مشترک "جهنم" و "جهنمی"
چون جهنم و جهنمی شبیه هم‌اند و یک کار مشترک را دارند؛ لذا اوصافی که برای جهنم ذکر می‌کند، برای همین "جهنمی" هم ذکر می‌کند. شهیق و زفیر را هم برای جهنم ذکر می‌کند هم برای جهنمی.
آن فریادی که از سینه برمی‌خیزد می‌گویند شهیق.
آن ناله‌ای که از حلق برمی‌خیزد، می‌گویند زفیر.
برخی‌ها خواستند فرق بگذارند که وقتی این نفس فرو می‌رود شهیق است و چون برمی‌گردد زفیر. همه اینها را لغت قبول دارد. عمده آن است که این شهیق را قرآن هم به "جهنم" نسبت می‌دهد هم به "جهنمی"

- در اینجا فرمود وقتی "جهنمی" را وارد جهنم کردند: ﴿إِذا أُلْقُوا فیها سَمِعُوا لَها شَهیقاً﴾، وقتی این جهنمی‌ها را به جهنم انداختند، یک شهیق از آتش می‌شنوند.
- در سوره مبارکه «هود» آیه 106 دارد که ﴿فَأَمَّا الَّذینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فیها زَفیرٌ وَ شَهیقٌ﴾، یعنی خود جهنمی‌ها هم زفیر و شهیق دارند.
پس گاهی خود این آتش زفیر و شهیق دارد یا شهیق دارد، گاهی جهنمی زفیر و شهیق. سرّش این است که هیزم جهنم خود همین ظالمین هستند: ﴿وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً﴾،[سوره جن، آیه15] این شهیق هم به جهنم منسوب است هم به جهنمی.
قالب : فلسفی گوینده : علی دانشور
منبع : بر گرفته از تفسیر آیت الله جوادی آملی موضوع اصلی : مجرمین
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره ملک آیه 1 - ملک و ملکوت هر دو در دست خدا
هم ملک و ظاهر هر چیزی در دست خداست و هم ملکوت و باطن هر چیز
بنابر این می توان گفت: بین صدر سوره «مُلک» با ذیل سوره «یس» تقسیم ظاهر و باطن است
خدایی که منشأ برکت است، ظاهر و مُلک به دست اوست : ( تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ ... ) ملک - 1
خدایی که به باطن و غیب آگاه است ملکوت به دست اوست : ﴿ فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ ... ) یس - 83

در آیه پایانی سوره «یس» سخن از ملکوت و باطن است بنابر این، آنجا جای "تبارک" نیست، آنجا جای "سبحان" است. ( فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ ... )
در آیه ابتدایی سوره «ملک» سخن از ملک و ظاهر است بنابر این ، اینجا جای برکت و " تبارک " است، جای " سبحان " نیست. ﴿تَبارَکَ الَّذی بِیَدِهِ ... ﴾

قالب : اعتقادی گوینده : علی دانشور
منبع : بر گرفته از تصویر آیت الله جوادی آملی موضوع اصلی : خداوند
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره ملک آیه 9 - علما و فقها مصداق " نذیر "
در خصوص عبارت نذیر در این آیه و آیه قبل، لازم بقید است:
نذیر عبارتی عام و اعم از انبیاء، ائمه، علما و حتی آمرین به معروف و ناهیان از منکر می تواند باشد که اتفاقاً سیاق آیه این احتمال را بسیار قوی مینماید. کما اینکه در آیه (122) سوره «توبه» می خوانیم: «وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ»؛ (و شایسته نیست مؤمنان همگى [به سوى میدان جهاد] کوچ کنند؛ چرا از هر گروهى از آنان، طایفه اى کوچ نمى کند [و طایفه اى در مدینه بماند]، تا در دین [و احکام اسلام] آگاهى یابند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید [از مخالفت فرمان پروردگار] بترسند، و خوددارى کنند).
ملاحظه می گردد که در اینجا از فقیهان نیز بعنوان نذیران قومشان یاد شده است.
قالب : اجتماعی گوینده : علی دانشور
منبع : بر گرفته از تفسیر آیت الله جوادی آملی موضوع اصلی : مصلح
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره ملک آیه 30 - آیه 30 سوره ملک در مثنوی معنوی
در مثنوی معنوی مولوی - دفتر دوم ابیات ۱۶۳۳ به بعد - ابیاتی مربوط و مرتبط با این آیه شریفه به چشم می خورد که در اینجا و به مناسبت این شریفه جلیله با شرح و توضیح بیان می گردد:
نام حکایت : انکار فلسفی بر قرائت اِن اَصبَحَ مأوُکُم غَورا


مُقریی می خواند از روی کتاب / ماوُکُم غَورا ، ز چشمه بندم آب
یک قاری از روی قرآن ، آیه ۳۰ سورۀ مُلک را می خواند . « بگو اگر گردد آبتان در زمین نهان ، که رساندتان به آبِ روان » [ مقریی = خواننده و تعلیم دهنده قرآن ]

آب را در غَورها پنهان کنم / چشمه ها را خشکستان کنم
من آب را در ژرفای زمین پنهان می کنم و چشمه ساران را خشک می سازم و به خشکزار دگرگون می کنم .

آب را در چشمه کی آرد دِگر / جز منِ بی مِثلِ با فضل و خطر
جز من که خدای بی مانند و با فضل و عظمت هستم . چه کسی می تواند آب را به چشمه ها باز گرداند ؟ [ خطر = در اینجا به معنی بزرگی و عظمت آمده است ]

فلسفیِ منطقیِ مُستَهان / می گذشت از سوی مکتب آن زمان
در همان وقت که قاری مشغول تلاوت این آیه بود . یک آدم فلسفه دان و منطق شناسِ کم قدری از آنجا عبور می کرد . ( مُستهان = خوار ، ذلیل ، بی قدر ) [ بطور کلی فلسفی و فیلسوف در اصطلاح مولانا کسی نیست که حتماََ فلسفه و حکمتِ نظری خوانده باشد . بلکه مقصود او فراتر از اینهاست . منظور کسی لاست که پیرو عقلِ خُرده بین و حقیر و زبون دستِ دنیاطلبان و مظهر اوهام و شکوک پریشان زا و چون و چراهای جدلی ، خواه عامی بی سواد باشد و خواه حکیم و فیلسوفِ درس خوانده و دانا به علوم . ( مقتبس از مولوی نامه ، ج ۲ ، ص ۹۴۷ ) شاید بتوان کلمۀ فیلسوف نما را معادل آن گرفت . ]

چون که بشنید آیتِ او از ناپسند / گفت : آریم آب را ما با کُلَند
وقتی که این فیلسوف نما ، آیه قرآنی را شنید و مورد پسندش قرار نگرفت ، گفت : ما به وسیلۀ کُلَنگ ، آب را از زمین بیرون می آوریم . یعنی به علل و اسبابِ ظاهری توسّل می جوییم . [ کُلَند = کُلَگ ]

ما به زخمِ بیل و تیزیِ تَبر / آب را آریم از پستی ز بَر
ما به ضرب بیل و تیزیِ تبر ، آب را از دلِ زمین بالا می کشیم . یعنی چاه می زنیم و آبِ چاه را با ریسمان و دلو بالا می آوریم . [ در آیه مذکور ، قدرتِ مطلقِ خداوند بی همتا بیان شده است . اما آن شخص که تمثیل عمومِ ظاهربینان است بر علل و اسبابِ ظاهری تکیه کرد و قدرتِ الهی را ندید . ]

شب بخفت و دید او یک شیر مَرد / زد طپانچه ، هر دو چشمش کور کرد
آن فیلسوف نما شب خوابید و خواب دید که یک مردِ دلاور و نیرومند ، کشیده ای آبدار به صورتِ او نواخت که از شدّتِ آن چشمانش کور شد .

گفت : زین دو چشمۀ چشم ، ای شقی / با تَبَر نوری در آ ، ار صادقی
آن مرد نیرومند پس از زدن سیلی به او گفت : ای بدبخت ، اگر راست می گویی با تبر آبِ نوری از آن بیرون بیاور . یعنی چون آسیبِ چشمِ تو از ماورای این جهان پدید آمده آیا می توانی با علل و اسباب ظاهری آن را درمان کنی ؟ مسلماََ نمی توانی . پس زور را بگذار و زاری را بگیر . ]

روز برجَست و ، دو چشمِ کور دید / نورِ فایض از دو چشمش ناپدید
آن فیلسوف نما ، صبح که از خواب بیدار شد . دید چشمانش کور شده ، و متوجه شد که آن نورِ فیض بخش که به چشمانش روشنی و بینایی می بخشید ناپدید شده است . [ در اینجا حضرت مولانا با بیانی فخیم به اثرات دعا و نیایش می پردازد و نکته های دقیق و پرمعنا ایراد می کند . ]

گر بنالیدی و مُستَغفِر شدی / مور رفته از کرَم ، ظاهر شدی
اگر آن فیلسوف نما به درگاه خدا می نالید و آمرزش می خواست ، مسلماََ از کرم و فضل الهی ، بینایی از دست رفته اش را باز می یافت .

لیک استغفار هم در دست نیست / ذوقِ توبه نُقلِ هر سرمَست نیست
ولی باید به این نکته توجه داشت که آمرزش خواستن هم به این آسانی ها به دست نمی آید . بنابراین چشیدن لذّتِ توبه نصیبِ هر سرمست و غافلی نمی شود .

زشتیِ اعمال و ، شومیِ جُحود / راهِ توبه بر دلِ او بسته بود
زیرا رفتارِ بدِ او و ناخجستگی عناد و ستیز او ، راهِ توبه را به رویِ دلِ او بسته بود .

دل به سختی همچو رویِ سنگ گشت / چون شکافد توبه آن را بُهرِ کشت
دلِ او از شدّتِ سختی مانند سنگ شده بود . بنابراین ، توبه چگونه می تواند آن دلِ سنگ شده را بشکافد و برای زراعتِ بذرهای حق و معرفت آماده سازد .

چون شُعَیبی کو ، که تا او از دعا / بهرِ کِشتن خاک سازد کوه را ؟
کجاست شخصی همانند شُعَیب که بر اثر دعا کردن ، کوه را برای زراعت به خاک ، دگرگون سازد ؟ [ شُعَیب ، پیامبری بود که بر قومِ مَدیَن مبعوث شد . قومِ ستیزه گر و لجوجِ او بر اثر وقوعِ زلزله ای سهمناک به هلاکت رسیدند . در سوره قصص ، آیات ۲۲ تا ۲۸ ، راجع به ازدواجِ موسی (ع) با یکی از دختران او سخن به میان آمده که البته این ماجرا در تورات نیز آمده است . ( اعلام قرآن ، ص ۳۸۸ و ۳۸۹ ) نام شعیب در سوره های اعراف ، آیات ۸۵ ، ۸۸ ، ۹۰ ، ۹۲ ، ۹۳ و هود ، آیات ۸۴ ، ۸۷ ، ۹۱ ، ۹۴ و شعرا ، آیه ۱۷۷ و عنکبوت ، آیه ۳۶ آمده است . صوفیان شعیب را موسوم به «قلب» کرده اند از آنرو که قلب ، همواره میان عالم عقل و نفس در حالِ دگرگونی و تقلّب است . قلب ، در واقع برزخی است میان عالم ظاهر و باطن و از او ، قوای روحانی و جسمانی منشعب می شود . ( شرح فصوص الحکم ، ج ۱ ، ص ۴۱۸ ) گفته اند که در اطراف محلِ سکونتِ او سنگستان قرار داشت . او می خواست که همان جا را به زمین های کشتمند دگرگون سازد و به کشت و زرع پردازد . از اینرو به درگاه حق تعالی دعا کرد و از خدا خواست که آن سنگستان را به خاکستان تبدیل سازد تا برای زراعت آماده شود . ( شرح کبیر انقروی ، دفتر دوم ، جزو دوم ، ص ۵۷۶ ) ]
قالب : فلسفی گوینده : علی دانشور
منبع : موضوع اصلی : رزق الهی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره ملک آیه 8 - ماهیت سوال نگهبانان دوزخ از جهنمیان
اینکه در این آیه شریفه می فرماید نگهبانان جهنم از جهنمیان مى‏پرسند: مگر بیم‏دهنده‏اى برای شما نیامد؟
اینجا سؤال یک سوال استیضاحی است.
سؤال چند قسم است:
- یک سؤال استعطاعی است مثل کسی از دیگری سؤال می‌کند و چیزی می‌خواهد، این استعطاعی است.
- یک سؤال استفهامی است که این از یک منظر به همان اوّل برمی‌گردد؛ مثل اینکه متعلّم از معلم سؤال استفهامی دارد مطلب را می‌خواهد بفهمد.
- یک سؤال استیضاحی است که می‌گویند فلان شخص زیر سؤال رفته است. اینکه می‌گویند مجلس از فلان وزیر سؤال می‌کند؛ یعنی او را زیر سؤال می‌برد،
اینجا سؤال توبیخی و استیضاحی است، نه سؤال استعطاعی و نه سؤال استفهامی.
قالب : فلسفی گوینده : علی دانشور
منبع : بر گرفته از تفسیر آیت الله جوادی آملی موضوع اصلی : تکلّم- سخن
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره ملک آیه 21 - قطع رزق از سوی خداوند = بیچارگی بندگان
واقعا اگر آنکه به ما روزی می دهد به یکباره رزق و روزی اش را قطع کند چه کسی می تواند نیاز ما را تأمین کند ؟
رَزّاق به معنی «روزی‌رسان»، از صفت‌های خداوند است. نام رزاق تنها برای خدا به‌کار می‌رود و ویژهٔ اوست
واژهٔ رزاق به معنی روزی‌دهنده، بسیار روزی‌بخش و بسیار روزی‌ده ترجمه شده است.
البته فقط در یک جای قرآن صراحتاً به صفت رزاق بودن خداوند اشاره گردیده است
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ‏ ( سوره ذاریات، آیه 58 )

و قابل ذکر اینکه، این خداوند رزاق، در عین رزاق بودن، بهترین رازقین نیز هست :
بنابراین خیرالرّازقین نیز از اسما و صفات الهى و به معناى بهترین روزى دهندگان است و پنج بار در قرآن آمده:
1.سوره مائده آیه 114.
2.سوره آیه 58.
3.سوره مومنون آیه 73.
4.سوره سبا آیه 39.
5.سوره جمعه آیه 11.

دلیل آن که خداوند رزاق و خیرالرازقین است نیز برای همه ما - لاأقل به صورت تجربی -مسلم است و نیاز به بحثی ندارد
ولی اینکه اگر او - جل جلاله - رزقش را از ما بگیرد ما بیچاره ایم چون صرفا ، همیشه و همه جا او رزاق است
هم در دنیا « الله الذی خلقکم ثمّ رزقکم» روم، 40
هم در برزخ « وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِى سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیَآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ‏» آل عمران،169
هم در آخرت «یرزقون فیها بغیر حساب» غافر، 40
قالب : تفسیری گوینده : علی دانشور
منبع : بررسی شخصی در قرآن کریم، دانشنامه قرآن کریم، تفسیر نور موضوع اصلی : صفات خداوند
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره ملک آیه 2 - امتحان الهی فلسفه خلقت
در سه جای قرآن فلسفه خلقت و آفرینش صراحتا آزمایش و ابتلا بیان شده تا نکوکارتر ها مشخص شوند :
اول - الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ (سوره ملک، آیه 2 )
دوم- وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَکَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّکُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَیَقُولَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلا سِحْرٌ مُبِینٌ ﴿سوره هود، آیه 7 )
سوم- إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأرْضِ زِینَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلا ﴿سوره کهف، آیه 7)
و البته نتیجه گیری کلی را میتوان به شکل ذیل گرفت:
← خداوند آفرینش را خلق کرد برای آزمایش
← در اثر آزمایش الهی نکوکارترها مشخص و برگزیده می شوند
← و آنگاه خداوند متعال به برگزیدگان اجر و پاداشی در خور کرامت خویش اهدا می فرماید ( که فهم ما از آن پاداش عاجز است و فقط از این پاداش خود او - جل جلاله - آگاه است )
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلا ﴿سوره کهف، آیه 30)
قالب : تفسیری گوینده : علی دانشور
منبع : بررسی شخصی در قرآن کریم موضوع اصلی : مخلصین
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) رمضانی (داور) : علامه طباطبایی می‌فرمایند: جمله" لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا" بیانگر هدف از خلقت موت و حیات است، و با در نظر گرفتن اینکه کلمه" بلاء" (که مصدر لیبلوکم است) به معناى امتحان است، معناى آیه چنین مى‏شود: خداى تعالى شما را اینطور آفریده که نخست موجودى زنده باشید، و سپس بمیرید، و این نوع از خلقت مقدمى و امتحانى است، و براى این است که به این وسیله خوب شما از بدتان متمایز شود، معلوم شود کدامتان از دیگران بهتر عمل مى‏کنید، و معلوم است که این امتحان و این تمایز براى هدفى دیگر است، براى پاداش و کیفرى است که بشر با آن مواجه خواهد شد.
آیه مورد بحث علاوه بر مفادى که گفتیم افاده مى‏کند، اشاره‏اى هم به این نکته دارد که مقصود بالذات از خلقت رساندن جزاى خیر به بندگان بوده، چون در این آیه سخنى از گناه و کار زشت و کیفر نیامده، تنها عمل خوب را ذکر کرده و فرموده خلقت حیات و موت براى این است که معلوم شود کدامیک عملش بهتر است. پس صاحبان عمل نیک مقصود اصلى از خلقتند، و اما دیگران به خاطر آنان خلق شده‏اند.
مثل حیات نباتى فلان درخت که غالبا منتهى مى‏شود به بار دادن درخت، پس فلان میوه که بار آن درخت است هدف و غایت هستى آن درخت محسوب مى‏شود، و معلوم مى‏شود منظور از خلقت آن درخت همان میوه بوده، و همچنین حسن عمل و صلاح آن، غایت و هدف از خلقت انسان است، و این نیز معلوم است که صلاح و حسن عمل اگر مطلوب است براى خودش مطلوب نیست، بلکه بدین جهت مطلوب است که در به هدف رسیدن موجودى دیگر دخالت دارد. آنچه مطلوب بالذات است حیات طیبه‏اى است که با هیچ نقصى آمیخته نیست، و در معرض لغو و تاثیم قرار نمى‏گیرد، بنا بر این بیان، آیه شریفه در معناى آیه زیر است که مى‏فرماید:" کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً" (الأنبیاء/35).
  سوره ملک آیه 1 - فرمانروایی از شئون الهی است

سر منشا برکت و زوال ناپذیر آن ذاتی است که:
هم فرمانروایی آسمانها و زمین متعلق به اوست ( له ملک السماوات و الارض ، فرقان 2)
هم فرمانروایی ( علی الاطلاق ) به دست اوست ( بیده الملک ، ملک 1)
هم شریکی برای او در فرمانروایی نیست ( لم یکن له شریک فی الملک ، اسراء 111)
و هم مالک فرمانروایی ها اوست ( مالک الملک ، آل عمران 22 )
قالب : فلسفی گوینده : علی دانشور
منبع : بررسی شخصی در قرآن کریم موضوع اصلی : مالکیت خداوند
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.