لیست ترجمه های علي باقري
از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
  سوره کهف آیه 86 - برداشت از تفاسیر و ترجمه ها
آیه 86 سوره کهف:
حَتَّیٰ إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا ۗ قُلْنَا یَا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْنًا
ترجمه : حَتَّیٰ إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ تا هنگامی که به سرزمین غروب خورشید (غرب آفریقا یا غروب آذربایجان ) رسید وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ حَمِئَةٍ [آنجا] خورشید را دید که [گویی] در چشمه اى گرم و جوشان فرو می رود وَوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا و در آنجا گروهی [از کفّار] را دید. قُلْنَا یَا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْنًا دستور دادیم:اى ذوالقرنین [در کار آنان مختارى] یا آنها را عذاب میکنی یا در موردشان راهی نیکو پیش می گیرى.
لغات:
حَمِئَةٍ : حَمِئَةٍ: گل سیاه - لجن (منظورازعین حمئة چشمه ای دارای گل سیاه یعنی لجن است ، گاهی عین برای دریا نیز به کار می رود(از ریشه (حمء )، در لغت عرب در معانی زیر آمده است. گل سیاه ، گل سیاه مخلوط با آب گرم ،آب گرم ، لجن سیاه بد بو.( برداشت از المنجد) ، آب گرم و سوزنده ، دود و هر شیء سیاه ، راغب و طبرسی شی ای که از سوختن پیه بوجود آید معنی کرده اند. راغب علّت تسمیه آنرا حرارت شدید و یا سیاهیی که در آن هست احتمال میدهد.( برداشت از قاموس )
حُسْنًا: معنی حُسْناً: نیکو، به شکل نیکو (حسن عبارت است از هر چیزی که بهجت و شادابی آورد و انسان به سوی آن رغبت کند ) از ریشه (حسن )، در لغت عرب در معانی زیر آمده است: زیبا ، رفتار نیکو ، ملاطفت کردن ، کار نیک ، پاداش نیک ، آراسته و نیکو ، خشنود کردن ، احسان کردن ،مردم خوب ، چیزی که باعث خوبی و نیکی شود .(برداشت از المنجد)
تُعَذِّبَ : به معنی عذاب می کنی ،از ریشه (عذب )، در لغت عرب در معانی زیر آمده است: باز داشتن از کاری ، عذاب دادن ، شکنجه کردن ، از آب گوارا محروم کردن ، شکنجه ، عذاب ، محروم کردن شخص از چیز دلخواه (برداشت از المنجد ) ، استمرار الم و درد ، شکنجه و عذاب طولانی ، هر چیزی که به انسان دشوار باشد و او را از مرادش منع کند ، آب آلوده و کدر را به خورد کسی دادن ، عیش کسی را برهم زدن ، اصل آن بمعنی منع است و عذاب را از آنجهت عذاب گویند که از راحتی و آسایش منع می کند و آنرا از بین میبرد در صحاح و قاموس و اقرب الموارد منع را از جملۀ معانی عذب شمرده است . (برداشت از قاموس )
به جوان و انسان مجرد به این جهت عَذَب می گویند که خود را از آسایش و راحتی و لذت جنسی محروم می کند .
منظور قرآن در این آیه این است که وقتی ذوالقرنین به آن سرزمین رسید وقت غروب هر کسی این گونه تصور می کرد که در آن سرزمین خورشید به وقت غروب در چشمه آب گرم و یا دریا و یا در یک سرزمین باتلاقی فرو می رود . به عبارتی بهتر به نظر می رسید سرزمین عجیب و غریبی است . طرز برخورد کردن با مردمان آنجا را به ذوالقرنین واگذار کردیم که هر طور مصلحت می داند با آنان برخورد کند . خواه با ملاطفت برخورد کند خواه اینکه آنها را مجازات نماید . به عبارتی بهتر به او گفتیم هرطور که مصلحت می دانی با آنها برخورد کن .
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) رمضانی (داور) : لطفا معنی واژه‌های آیه را در بخش لغات وارد فرمایید.
پیام و یا نکته آیه را در بخش مربوط به خود درج کنید.
لطفا در بخش ترجمه فقط به ترجمه آیه بسنده شود.
  سوره کهف آیه 85 - برداشت از تفاسیر دیگر
آیه 85 سوره کهف:
فَأَتْبَعَ سَبَبًا
ترجمه : فَأَتْبَعَ سَبَبًا پس او (ذوالقرنین) آن دانش و راهکار را دنبال کرد، و با استفاده از آن امور عالم را در دست گرفت و سفر دور دنیا را پیش گرفت.
لغات:
فَأَتْبَعَ به معنی پس پیروی کرد . از ریشه تبع، در لغت عرب در معانی زیر آمده است .از کسی پیروی کردن ، دنبال کسی یا چیزی رفتن ، به راه کسی رفتن ، پیرو و دنباله رو کسی بودن ، چیزی را جستجو کردن ، خدمتکاری کسی را کردن ، کار ها را پی در پی انجام دادن ، کاری را محکم و با سلیقه انجام دادن ، به دنبال کسی رفتن و به او پیوستن ، عاشق و خاطر خواه کسی شدن ، یاور کسی شدن ، کاری را پشت سر هم و با جدیت انجام دادن
منظور آیه این است که ذوالقرنین بعد از اینکه ما اسباب و علل کارها را در اختیارش گذاشتیم ، با جدیت تمام وارد عمل شد و با پشتکار تمام بدون اینکه در کار خود کوچکترین سستی از خودش نشان دهد برای رسیدن به اهداف پیش رو قدم برداشت و در نهایت به موفقیت مورد نظر دست یافت . در کل، آیه به ما گوشزد می کند ما فقط اسباب را در اختیارش قرار دادیم بقیه کارها را وی با جدیت و تلاش و سلیقه خود به نحو احسن انجام داد . (نک به المنجد)
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره کهف آیه 45 - برداشت از تفاسیر دیگر
ترجمه : وَاضْرِبْ لَهُمْ [اى پیامبر] براى آنها مثالی بزن مَثَلَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا : که مثل زندگانى دنیا کَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ همانند آبى است که از آسمان نازل مى‌شود فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ پس گیاهانِ زمین با آن مى‌آمیزد(سیراب می شود )، فَأَصْبَحَ هَشِیمًا سپس [خشک] و کوفته مى‌گردد تَذْرُوهُ الرِّیَاحُ به طورى که بادها آن را [به هر سو] پراکنده مى‌کند وَکَانَ اللَّهُ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِرًا و خدا بر هر چیزى توانمند است.
إختلَطَ وأمتزَجَ= شَرَبَ
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره طه آیه 32 - نگارنده ( با استفاده از چند ترجمه )
وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی(طه 32)
در این کار [امر رسالت که به من محول شده ] او را هم شریک گردان . [ تا بتوانیم به کمک هم این مأموریت را به آخر برسانیم .]
أَشْرِکْ:فعل امر ساده از : شرک ،أَشرَکَهُ فِی أمرِهِ: او را در کار خود شریک کرد ( المنجد)
أَمْرِ:اسم ، جامد غیر مصدری از : ءمر، مأموریت ، کاری که به کسی محول شده (المنجد) دستورمحوله .
یعنی او را هم " اولِی الْأَمْرِ " ساز
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره طه آیه 31 -
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی( طه :31)
به وسیله ی (کمک) او پشتم را محکم ساز و تقویتم کن .
اشْدُدْ: (امر ساده ، فَعَلَ یَفْعُلُ) ، شدد: کمک و تقویت کرد ، نیرومند کرد ( المنجد )،
بِهِ: به وسیلۀ او
أَزْرِی:(ءزر ) ، شَدَّ بِهِ اَزرَهُ : پشت خود را به او محکم کرد ( المنجد) .
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره طه آیه 30 - نگارنده ( با استفاده از چند ترجمه )
(یعنى همین )هارون برادرم را.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره طه آیه 29 - نگارنده ( با استفاده از چند ترجمه )
وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی (29)
و از فامیل نزدیکم (اهل بیتم ) برای من وزیر و یاوری منصوب کن .
اِجْعَلْ : قرار بده، منصوب کن ، امر ساده ، فَعَلَ یَفْعَلُ. جَعَلَهُ حاکماً:او را به عنوان حاکم منصوب کرد .( المنجد)
وَزِیراً: (فَعَلَ یَفْعِلُ ، صفت مشبهه ، مفرد مذکر ) وزیر: وزر: ثقل و سنگینى. وزیر: کمک و یار که مقدارى از وظائف سنگین طرف را حمل مى‏ کند. دستیار ، پشتیبان تقدیم وزیر به خاطر اهمیّت وزارت است. و همچنین وزیرا که صفت مشبه مفرد مذکر می باشد می رساند که این شخص مرد باشد نه زن .
مِنۡ: از
أَهْلِ : ( ثلاثی مجرد ، ءهل ، جامد غیر مصدری ، مفرد ، مذکر )فامیل نزدیک ، طایفه ، قوم و خویش ( المنجد )
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره کهف آیه 18 - نگارنده ( با استفاده از چند ترجمه )
ترجمه : و[درحالی که ایشان را در فضای باز و وسیع داخل غار به دور از تابش مستقیم آفتاب قرار دارند ببینی ] می پنداری که ایشان بیدار و هوشیارهستند در صورتی که ایشان در خوابند [ چنان بودند که بیدارشان پنداشتی ولی خفتگان بودند. ] و ما همچنان آنها را [ به طور مستمر و به دفعات زیاد ] به جانب راست و چپ [ بدنشان ] می گردانیم [تا بدنشان سالم بماند]. و در حالی که سگشان دو دستش را به حالت باز در آستانه ی غار قرار داده [ تا از ورود به داخل غار جلوگیری کند ] و اگر بر حال ایشان مطلع می شدی گریزان روی از آنها برمی تافتی و از (مشاهده ) آنها آکنده از بیم می شدی.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.