لیست صرف های سيد حسين اخوان بهابادي
از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
  سوره فجر آیه 8 -
لَمْ یُخْلَقْ: فعل مضارع مبنی مجهول مجزوم.
توضیح : یادسپاری آسانتر در امر ساخت مجهول در عربی:
ابتدا قاعده کلی بیان می شود و سپس برای یادسپاری آسانتر به طرح سوالاتی پرداخته می‌شود و در ادامه به پاسخ و ارائه راهکارهایی برای یادسپاری آسانتر می پردازیم.
قاعده کلی:
ماضی :‌عین الفعل را کسره می دهیم -- حروف متحرک ماقبل را مضموم می کنیم .
مضارع : عین الفعل را فتحه می دهیم – فقط حرف مضارعه را مضموم می کنیم.
سوالات و پاسخ ها:
-- چرا در ساخت فعل مجهول باید در مورد فعل ماضی، عین الفعل را کسره داد و درباره فعل مضارع باید فتحه داد؟
اولا این که، قانون ساخت فعل مجهول به این گونه است دوما این که می توانیم به گونه ای برای خودمان چیزی را در نظر بگیریم تا هرگز قاطی نکنیم و بتوانیم سریع به موضوعی که در ذهن قرار دادیم مراجعه کرده و بفهمیم که در ساخت فعل مجهول باید عین الفعل فعل ماضی را کسره و عین الفعل فعل مضارع را فتحه داد که در یادسپاری آسانتر این قانون هم موثر است خب برای این کار هر کس می‌تواند روش خود را اجرا کند اما این جا دو روش پیشنهاد می شود:
با توجه به اینکه عین الفعل فعل های معلوم ماضی و مضارع ثلاثی مجرد می تواند مفتوح، مکسور و یا مضموم باشد (منظور از فعل ماضی و مضارع، صیغه‌ی اول آنهاست) به سراغ فعل های معلوم ماضی و مضارع ثلاثی مزید می رویم تمام افعال ماضی ثلاثی مزید(در هشت باب آن)، عین الفعل آنها مفتوح است و از هشت فعل مضارع ثلاثی مزید، شش تا آنها عین الفعل آنها حالت کسره دارد  پس می توان اینگونه گفت نماد ماضی این است که عین الفعل آن فتح دارد و نماد مضارع این است که عین الفعل آن کسره دارد حال برای ساخت فعل مجهول حرکت عین الفعل را برعکس می کنیم یعنی عین الفعل ماضی معلوم چون فتحه دارد آن را کسره می دهیم و عین الفعل مضارع معلوم چون کسره دارد آن را فتحه می دهیم بهرحال باید فرقی بین فعل معلوم و مجهول باشد و شاید و شاید دلیل این کار هم همین بوده که من شخصاً بی خبرم اما روش دیگر استفاده از اولین صیغه ی فعل ذَهَبَ است(فعلی که معمولا برای آموزش صرف فعل ماضی در عربی از آن استفاده می شود) چون عین الفعل معلوم آن فتحه دارد پس عین الفعل تمام افعال مجهول ماضی باید مخالف آن یعنی کسره شود و چون کسره برای مجهول ماضی استفاده شد پس حرکت عین الفعل مجهول مضارع باید مخالف آن یعنی فتحه شود.
-- چرا در ساخت فعل مجهول باید در ابتدای فعل ماضی و مضارع از حرکت مضموم  استفاده شود؟(ویژگی مشترک در امر مجهول کردن فعل)
-- چرا در ساخت فعل مجهول باید در مورد فعل ماضی، حروف متحرک ماقبل از عین الفعل را مضموم  و درباره فعل مضارع باید فقط حرف مضارعه را مضموم کنیم؟
اولا این که، قانون ساخت فعل مجهول به این گونه است دوما این که می توانیم به گونه ای برای خودمان چیزی را در نظر بگیریم تا هرگز قاطی نکنیم و بتوانیم سریع به موضوعی که در ذهن قرار دادیم مراجعه کرده و بفهمیم که در ساخت فعل مجهول باید از چنین قاعده ای پیروی کنیم که در یادسپاری آسانتر این قانون هم موثر است خب برای این کار هر کس می‌تواند روش خود را اجرا کند اما این جا  یک روش پیشنهاد می شود:
این موضوع که از ضمه در ابتدای فعل مجهول استفاده می شود می توان چنین در نظر گرفت که فعل معلوم از آن جایی که همیشه فاعل دارد و إعراب آن مرفوع است بعلت این که در امر مجهول کردن، فاعل حذف می شود و مفعول، نایب فاعل می‌شود جهت احترام قائل شدن برای فاعلی که حذف شده باید دو کار صورت گیرد اول اینکه نایب فاعل یا همان مفعول سابق حق ندارد با حرکت خودش یعنی فتحه بیاید بلکه باید حرکت ضمه بگیرد و دوم اینکه نماد فاعل که ضمه بود باید در ابتدای فعل هم قرار گیرد به عبارتی، اول فعل و آخر نایب فاعل ضمه ای می شود که این نشان از فقدان فاعل است اما بحث سوال دوم که چرا در ساخت فعل مجهول باید در مورد فعل ماضی، حروف متحرک ماقبل از عین الفعل را مضموم  و درباره فعل مضارع باید فقط حرف مضارعه را مضموم کنیم می توان گفت که قاعده، در اصل اینگونه بوده که فقط حرف ماضیه و حرف مضارعه باید مضموم شوند و از آن جایی که حرف ماضیه نداریم گفتند چکار کنیم، چکار نکنیم، گفتند گور پدر ضرر، هر حرکت متحرک قبل از عین الفعل را در فعل ماضی ضمه دهید و این شد داستان ساخت مجهول.
خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ (از آیه‌ی ۴۴ سوره عنکبوت)ﺧﺪﺍ ﺁﺳﻤﺎﻥ‌ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ‌ ﺣﻜﻤﺖ ﺁﻓﺮﻳﺪ.
خُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِیفًا (از آیه‌ی ٢٨ سوره نساء) انسان ضعیفﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ است.
الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلَادِ (از آیه‌ی ۸ سوره فجر)
ﺑﻨﺎﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﺜﻠﺶ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﻫﺎی ﺩﻳﮕﺮ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ!
نکته: البته باید بدانیم که در بعضی از افعال اجوف، فعل مجهولی می بینیم که در ابتدای کلمه آن، حرکت ضمه وجود ندارد و در واقع حرکت کسره آمده است که این بخاطر قواعد اینگونه افعال است بطور مثال، فعل قِیل که از فعل قال بوجود آمده است یک فعل مجهول است.
وَ قِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (از آیه‌ی ۷۵ سوره زمر)
و گفته می شود: ﺍﻟﺤﻤﺪ ﻟﻠﻪ ﺭﺏّ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﻴﻦ.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نساء آیه 28 -
خُلِقَ: فعل مجهول
توضیح : یادسپاری آسانتر در امر ساخت مجهول در عربی:
ابتدا قاعده کلی بیان می شود و سپس برای یادسپاری آسانتر به طرح سوالاتی پرداخته می‌شود و در ادامه به پاسخ و ارائه راهکارهایی برای یادسپاری آسانتر می پردازیم.
قاعده کلی:
ماضی :‌عین الفعل را کسره می دهیم -- حروف متحرک ماقبل را مضموم می کنیم .
مضارع : عین الفعل را فتحه می دهیم – فقط حرف مضارعه را مضموم می کنیم.
سوالات و پاسخ ها:
-- چرا در ساخت فعل مجهول باید در مورد فعل ماضی، عین الفعل را کسره داد و درباره فعل مضارع باید فتحه داد؟
اولا این که، قانون ساخت فعل مجهول به این گونه است دوما این که می توانیم به گونه ای برای خودمان چیزی را در نظر بگیریم تا هرگز قاطی نکنیم و بتوانیم سریع به موضوعی که در ذهن قرار دادیم مراجعه کرده و بفهمیم که در ساخت فعل مجهول باید عین الفعل فعل ماضی را کسره و عین الفعل فعل مضارع را فتحه داد که در یادسپاری آسانتر این قانون هم موثر است خب برای این کار هر کس می‌تواند روش خود را اجرا کند اما این جا دو روش پیشنهاد می شود:
با توجه به اینکه عین الفعل فعل های معلوم ماضی و مضارع ثلاثی مجرد می تواند مفتوح، مکسور و یا مضموم باشد (منظور از فعل ماضی و مضارع، صیغه‌ی اول آنهاست) به سراغ فعل های معلوم ماضی و مضارع ثلاثی مزید می رویم تمام افعال ماضی ثلاثی مزید(در هشت باب آن)، عین الفعل آنها مفتوح است و از هشت فعل مضارع ثلاثی مزید، شش تا آنها عین الفعل آنها حالت کسره دارد  پس می توان اینگونه گفت نماد ماضی این است که عین الفعل آن فتح دارد و نماد مضارع این است که عین الفعل آن کسره دارد حال برای ساخت فعل مجهول حرکت عین الفعل را برعکس می کنیم یعنی عین الفعل ماضی معلوم چون فتحه دارد آن را کسره می دهیم و عین الفعل مضارع معلوم چون کسره دارد آن را فتحه می دهیم بهرحال باید فرقی بین فعل معلوم و مجهول باشد و شاید و شاید دلیل این کار هم همین بوده که من شخصاً بی خبرم اما روش دیگر استفاده از اولین صیغه ی فعل ذَهَبَ است(فعلی که معمولا برای آموزش صرف فعل ماضی در عربی از آن استفاده می شود) چون عین الفعل معلوم آن فتحه دارد پس عین الفعل تمام افعال مجهول ماضی باید مخالف آن یعنی کسره شود و چون کسره برای مجهول ماضی استفاده شد پس حرکت عین الفعل مجهول مضارع باید مخالف آن یعنی فتحه شود.
-- چرا در ساخت فعل مجهول باید در ابتدای فعل ماضی و مضارع از حرکت مضموم  استفاده شود؟(ویژگی مشترک در امر مجهول کردن فعل)
-- چرا در ساخت فعل مجهول باید در مورد فعل ماضی، حروف متحرک ماقبل از عین الفعل را مضموم  و درباره فعل مضارع باید فقط حرف مضارعه را مضموم کنیم؟
اولا این که، قانون ساخت فعل مجهول به این گونه است دوما این که می توانیم به گونه ای برای خودمان چیزی را در نظر بگیریم تا هرگز قاطی نکنیم و بتوانیم سریع به موضوعی که در ذهن قرار دادیم مراجعه کرده و بفهمیم که در ساخت فعل مجهول باید از چنین قاعده ای پیروی کنیم که در یادسپاری آسانتر این قانون هم موثر است خب برای این کار هر کس می‌تواند روش خود را اجرا کند اما این جا  یک روش پیشنهاد می شود:
این موضوع که از ضمه در ابتدای فعل مجهول استفاده می شود می توان چنین در نظر گرفت که فعل معلوم از آن جایی که همیشه فاعل دارد و إعراب آن مرفوع است بعلت این که در امر مجهول کردن، فاعل حذف می شود و مفعول، نایب فاعل می‌شود جهت احترام قائل شدن برای فاعلی که حذف شده باید دو کار صورت گیرد اول اینکه نایب فاعل یا همان مفعول سابق حق ندارد با حرکت خودش یعنی فتحه بیاید بلکه باید حرکت ضمه بگیرد و دوم اینکه نماد فاعل که ضمه بود باید در ابتدای فعل هم قرار گیرد به عبارتی، اول فعل و آخر نایب فاعل ضمه ای می شود که این نشان از فقدان فاعل است اما بحث سوال دوم که چرا در ساخت فعل مجهول باید در مورد فعل ماضی، حروف متحرک ماقبل از عین الفعل را مضموم  و درباره فعل مضارع باید فقط حرف مضارعه را مضموم کنیم می توان گفت که قاعده، در اصل اینگونه بوده که فقط حرف ماضیه و حرف مضارعه باید مضموم شوند و از آن جایی که حرف ماضیه نداریم گفتند چکار کنیم، چکار نکنیم، گفتند گور پدر ضرر، هر حرکت متحرک قبل از عین الفعل را در فعل ماضی ضمه دهید و این شد داستان ساخت مجهول.
خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ (از آیه‌ی ۴۴ سوره عنکبوت)ﺧﺪﺍ ﺁﺳﻤﺎﻥ‌ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ‌ ﺣﻜﻤﺖ ﺁﻓﺮﻳﺪ.
خُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِیفًا (از آیه‌ی ٢٨ سوره نساء) انسان ضعیفﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ است.
الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلَادِ (از آیه‌ی ۸ سوره فجر)
ﺑﻨﺎﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﺜﻠﺶ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﻫﺎی ﺩﻳﮕﺮ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ!
نکته: البته باید بدانیم که در بعضی از افعال اجوف، فعل مجهولی می بینیم که در ابتدای کلمه آن، حرکت ضمه وجود ندارد و در واقع حرکت کسره آمده است که این بخاطر قواعد اینگونه افعال است بطور مثال، فعل قِیل که از فعل قال بوجود آمده است یک فعل مجهول است.
وَ قِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (از آیه‌ی ۷۵ سوره زمر)
و گفته می شود: ﺍﻟﺤﻤﺪ ﻟﻠﻪ ﺭﺏّ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﻴﻦ.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره قمر آیه 4 -
مُزْدَجَر: مصدر میمی.
توضیح : هرگاه فاءالفعل "د ، ذ، ز" باشد در باب افتعال "ت" به "دال" بدل می شود.
زجر اِزدَجَر یَزدَجِرُ اِزدِجار
مُزْدَجَر: مصدر میمی.
نکته: مصدر میمی مصدری است که در معنی با مصدر عادی فرقی ندارد و در آغازِ آن حرفِ میم افزوده شده است اما برای ساختن مصدر میمی از غیر ثلاثی مجرد باید گفت از مضارع مجهول با تبدیل حرف مضارعه به "مُ" ساخته می شود یا به عبارتی می توان مصدر میمی از فعل غیر سه حرفی را بر وزن اسم مفعول همان فعل دانست. مانند: مُزْدَجَر.به معنای پند گرفتن(دقت شود که معنای مفعولی "پند داده شده" نمی دهد)
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره زمر آیه 21 - استفاده شده از پایگاه جامع قرآنی نور
تَرَ: فعل مضارع مجزوم و علامة جزمه حذف حرف العلة و بقیت الفتحة دلیل علیها و الفاعل ضمیر مستتر فیه وجوبا تقدیره أنت.
تَرَ :فعل مضارع است که به خاطر حرف نفی لَم ، آخر فعل اصلی مجزوم شده است ( ساکن گردیده ) و چون حرف آخر از حروف عله بوده و ساکن شده طبق قواعد اعلال این حرف حذف شده و چیزی که مانده ( تَرَ ) است در اصل فعل ( تَرَی ) بوده که صیغه آن مفرد مذکر مخاطب است اما فاعل هم ضمیر مستتر انتَ است.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره زمر آیه 29 - اندیشه قم
چرایی مَثَلًا، رَجُلًا، سَلَمًا به جای مَثَلً، رَجُلً، سَلَمً:
تنوین فتحه در حالت وقف معمولاً تبدیل به الف می شود معمولاً در چنین حالتی در نگارش هم بعد از آن الفی می آورند تا نشانه تلفّظ آن در هنگام وقف باشد.
توضیح : توضیحات کامل درباره ی تنوین:
تنوین، نون ساکن زائدی است که در تلفّظ به آخر اسم اضافه می شود ولی در نگارش نوشته نمی شود، و نشانه آن تکرار شکل حرکت می باشد، ـًـٍـٌ. ( یکی نشانه حرکت حرف ودیگری نشانه تلفّظ نون تنوین باشد. )
شکّی نیست که نون تنوین، حرفی از حروف است از این رو در هنگام برخورد با حرف ساکن، حرکت کسره به خود می گیرد، مانند:
مَثَلاً الْقَوْمَ که خوانده می شود: مَثَلَ نِ الْقَوْمَ ( ( با صوت یکی از قاریان به آیه ی ۱۷۸ سوره اعراف توجه شود ) )
و همچنین نزد حروف "یرملون" در آن ها ادغام می شود، مانند:
غَفُورٌ رَحِیمٌ که خوانده می شود:غَفُورُ رَّحِیمٌ
( هرگاه یکی از حروف ی، ر، م، ل، و، ن که در کلمه "یرملون" جمع شده و به همین نام خوانده می شوند، پس از تنوین یا نون ساکن قرار گیرند نون در آن ها ادغام می شود. )
در این جا این سؤال مطرح می شود که چرا نون تنوین را در نگارش نمی نویسند؟
جوابش روشن است، چون نون تنوین، زائده است و جزء اصل و ریشه کلمه نیست، اگر نوشته شود هنگام وقف با نون اصلی کلمه اشتباه می شود و اضافه بر آن نون تنوین در هنگام وقف تغییر می کند ( تنوین ضمه و کسره، ساکن و تنوین فتحه تبدیل به الف مدّی می شود مگر تنوین فتحه ای که روی کلماتی که به "تاء گِرد" ختم می شوند که در هنگام وقف تبدیل به "هاء ساکن" می شود مانند: رَحْمَةً که هنگام وقف رَحْمَهْ تلفظ می شود. ) . از این رو اضافه بر تغییر در شیوه نگارش، در اسم گذاری نیز باهم متفاوت می باشد، "نون اصلی" را "نون" و "نون تنوین" را ( که زائده است ) "تنوین" نامیده اند.
همانطور که گفته شد تنوین فتحه در حالت وقف معمولاً تبدیل به الف می شود معمولاً در چنین حالتی در نگارش هم بعد از آن الفی می آورند تا نشانه تلفّظ آن در هنگام وقف باشد. مانند:
کِتاباً که در حالت وقف خوانده می شود. کِتابا
چند نکته
1 ـ "الف مدّی" در بعضی از کلمات به صورت "یاء" نوشته شده ، وقتی این کلمات، تنوین فتحه می گیرند دیگر الفی بعد از تنوین فتحه اضافه نمی گردد چون خود "یاء" در هنگام وقف به صورت الف خوانده می شود، مانند: "هُدًی، ضُحًی".
2 ـ کلماتی که به "تاء گِرد" ختم شوند ( مانند: رَحْمَه ) بعد از آن ها الفی اضافه نمی کنند زیرا همانطور که گفته شد در هنگام وقف تبدیل به "هاء ساکن" می شود "رَحْمَهْ". ( با صوت آقای پرهیزگار به آیه ی ۸ سوره آل عمران توجه شود )
3 ـ بعد از کلماتی که به همزه ختم می شوند در صورتی که قبل از آن ها الف مدّی باشد برای جلوگیری از تکرار، الفی اضافه نمی کنند. مانند "سَوَاءً" که در هنگام وقف "سَواا" خوانده می شود. ( با صوت آقای پرهیزگار به آیه ی ۱۱۳ سوره آل عمران توجه شود )
لازم به یادآوری است که بعد از کلمه "سُوءًا" و "جُزْءًا" در قرآن الف آمده زیرا بحث تکرار الف پیش نمی آید.
در مجموع، در هنگام وقف تنوین فتحه مگر تنوین فتحه ای که روی کلماتی که به "تاء گِرد" ختم می شوند که در هنگام وقف تبدیل به "هاء ساکن" می شود مابقی هنگام وقف به صورت الف خوانده می شود، مانند: " کتاباً، هُدًی، جُزْءًا، سَوَاءً" البته در نگارش کلماتی که به "یاء" و "اء" ختم می شوند الفی در پایان نوشته نمی شود.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره آل عمران آیه 8 -
نحوه تلفظ و نوشتاری «رحمه»
توضیح : تنوین، نون ساکن زائدی است که در تلفّظ به آخر اسم اضافه می‌شود ولی در نگارش نوشته نمی‌شود، و نشانه آن تکرار شکل حرکت می‌باشد، ـًـٍـٌ.(یکی نشانه حرکت حرف ودیگری نشانه تلفّظ نون تنوین باشد.)
شکّی نیست که نون تنوین، حرفی از حروف است از این رو در هنگام برخورد با حرف ساکن، حرکت کسره به خود می‌گیرد، مانند:
مَثَلاً الْقَوْمَ  که خوانده می‌شود:    مَثَل نِ الْقَوْمَ
و همچنین نزد حروف "یرملون" در آن‌ها ادغام می‌شود، مانند:
غَفُورٌ رَحِیمٌ   که خوانده می‌شود:  غَفُورُ رَّحِیمٌ
(هرگاه یکی از حروف ی، ر، م، ل، و، ن که در کلمه "یرملون" جمع شده و به همین نام خوانده می‌شوند،  پس از تنوین یا نون ساکن قرار گیرند نون در آن‌ها ادغام می‌شود.)
در این جا این سؤال مطرح می‌شود که چرا نون تنوین را در نگارش نمی‌نویسند؟
جوابش روشن است، چون نون تنوین، زائده است و جزء اصل و ریشه کلمه نیست، اگر نوشته شود هنگام وقف با نون اصلی کلمه اشتباه می‌شود و اضافه بر آن نون تنوین در هنگام وقف تغییر می‌کند (تنوین ضمه و کسره، ساکن و تنوین فتحه  تبدیل به الف مدّی می‌شود مگر تنوین فتحه ای که روی کلماتی که به "تاء گِرد" ختم می ‌شوند که در هنگام وقف تبدیل به "هاء ساکن" می‌شود مانند: رَحْمَةً که هنگام وقف رَحْمَهْ تلفظ می شود.). از این رو اضافه بر تغییر در شیوه نگارش، در اسم گذاری نیز باهم متفاوت می‌باشد، "نون اصلی" را "نون" و "نون تنوین" را (که زائده است) "تنوین" نامیده‌اند.
همانطور که گفته شد تنوین فتحه در حالت وقف معمولاً تبدیل به الف می‌شود معمولاً در چنین حالتی در نگارش هم بعد از آن الفی می آورند تا نشانه تلفّظ  آن در هنگام وقف باشد. مانند:
کِتاباً که در حالت وقف خوانده می‌شود. کِتابا
چند نکته
1 ـ "الف مدّی" در بعضی از کلمات به صورت "یاء" نوشته شده ، وقتی این کلمات،  تنوین فتحه می گیرند دیگر الفی بعد از تنوین فتحه اضافه نمی‌گردد چون خود "یاء" در هنگام وقف به صورت الف خوانده می‌شود، مانند: "هُدًی، ضُحًی".
2 ـ کلماتی که به "تاء گِرد" ختم شوند (مانند: رَحْمَه) بعد از آن‌ها الفی اضافه نمی کنند زیرا همانطور که گفته شد در هنگام وقف تبدیل به "هاء ساکن" می‌شود "رَحْمَهْ".(با صوت آقای پرهیزگار به آیه‌ی ۸ سوره آل عمران توجه شود)
3 ـ بعد از کلماتی که به همزه ختم می‌شوند در صورتی که قبل از آن‌ها الف مدّی باشد برای جلوگیری از تکرار،  الفی اضافه نمی کنند.مانند "سَوَاءً" که در هنگام وقف "سَواا" خوانده می‌شود.(با صوت آقای پرهیزگار به آیه‌ی ۱۱۳ سوره آل عمران توجه شود)
لازم به یادآوری است که بعد از کلمه "سُوءًا" و "جُزْءًا" در قرآن الف آمده زیرا بحث تکرار الف پیش نمی آید.
در مجموع، در هنگام وقف تنوین فتحه مگر تنوین فتحه ای که روی کلماتی که به "تاء گِرد" ختم می ‌شوند که در هنگام وقف تبدیل به "هاء ساکن" می‌شود مابقی هنگام وقف به صورت الف خوانده می‌شود، مانند: " کتاباً، هُدًی، جُزْءًا، سَوَاءً" البته در نگارش کلماتی که به "یاء" و "اء" ختم می‌شوند الفی در پایان نوشته نمی شود.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره آل عمران آیه 113 -
نحوه تلفظ در هنگام وقف و نوشتاری «سواء»
توضیح : تنوین، نون ساکن زائدی است که در تلفّظ به آخر اسم اضافه می‌شود ولی در نگارش نوشته نمی‌شود، و نشانه آن تکرار شکل حرکت می‌باشد، ـًـٍـٌ.(یکی نشانه حرکت حرف ودیگری نشانه تلفّظ نون تنوین باشد.)
شکّی نیست که نون تنوین، حرفی از حروف است از این رو در هنگام برخورد با حرف ساکن، حرکت کسره به خود می‌گیرد، مانند:
مَثَلاً الْقَوْمَ  که خوانده می‌شود:    مَثَل نِ الْقَوْمَ
و همچنین نزد حروف "یرملون" در آن‌ها ادغام می‌شود، مانند:
غَفُورٌ رَحِیمٌ   که خوانده می‌شود:  غَفُورُ رَّحِیمٌ
(هرگاه یکی از حروف ی، ر، م، ل، و، ن که در کلمه "یرملون" جمع شده و به همین نام خوانده می‌شوند،  پس از تنوین یا نون ساکن قرار گیرند نون در آن‌ها ادغام می‌شود.)
در این جا این سؤال مطرح می‌شود که چرا نون تنوین را در نگارش نمی‌نویسند؟
جوابش روشن است، چون نون تنوین، زائده است و جزء اصل و ریشه کلمه نیست، اگر نوشته شود هنگام وقف با نون اصلی کلمه اشتباه می‌شود و اضافه بر آن نون تنوین در هنگام وقف تغییر می‌کند (تنوین ضمه و کسره، ساکن و تنوین فتحه  تبدیل به الف مدّی می‌شود مگر تنوین فتحه ای که روی کلماتی که به "تاء گِرد" ختم می ‌شوند که در هنگام وقف تبدیل به "هاء ساکن" می‌شود مانند: رَحْمَةً که هنگام وقف رَحْمَهْ تلفظ می شود.). از این رو اضافه بر تغییر در شیوه نگارش، در اسم گذاری نیز باهم متفاوت می‌باشد، "نون اصلی" را "نون" و "نون تنوین" را (که زائده است) "تنوین" نامیده‌اند.
همانطور که گفته شد تنوین فتحه در حالت وقف معمولاً تبدیل به الف می‌شود معمولاً در چنین حالتی در نگارش هم بعد از آن الفی می آورند تا نشانه تلفّظ  آن در هنگام وقف باشد. مانند:
کِتاباً که در حالت وقف خوانده می‌شود. کِتابا
چند نکته
1 ـ "الف مدّی" در بعضی از کلمات به صورت "یاء" نوشته شده ، وقتی این کلمات،  تنوین فتحه می گیرند دیگر الفی بعد از تنوین فتحه اضافه نمی‌گردد چون خود "یاء" در هنگام وقف به صورت الف خوانده می‌شود، مانند: "هُدًی، ضُحًی".
2 ـ کلماتی که به "تاء گِرد" ختم شوند (مانند: رَحْمَه) بعد از آن‌ها الفی اضافه نمی کنند زیرا همانطور که گفته شد در هنگام وقف تبدیل به "هاء ساکن" می‌شود "رَحْمَهْ".(با صوت آقای پرهیزگار به آیه‌ی ۸ سوره آل عمران توجه شود)
3 ـ بعد از کلماتی که به همزه ختم می‌شوند در صورتی که قبل از آن‌ها الف مدّی باشد برای جلوگیری از تکرار،  الفی اضافه نمی کنند.مانند "سَوَاءً" که در هنگام وقف "سَواا" خوانده می‌شود.(با صوت آقای پرهیزگار به آیه‌ی ۱۱۳ سوره آل عمران توجه شود)
لازم به یادآوری است که بعد از کلمه "سُوءًا" و "جُزْءًا" در قرآن الف آمده زیرا بحث تکرار الف پیش نمی آید.
در مجموع، در هنگام وقف تنوین فتحه مگر تنوین فتحه ای که روی کلماتی که به "تاء گِرد" ختم می ‌شوند که در هنگام وقف تبدیل به "هاء ساکن" می‌شود مابقی هنگام وقف به صورت الف خوانده می‌شود، مانند: " کتاباً، هُدًی، جُزْءًا، سَوَاءً" البته در نگارش کلماتی که به "یاء" و "اء" ختم می‌شوند الفی در پایان نوشته نمی شود.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره شعراء آیه 71 -
نَظَلُّ: از افعال ناقصه.
توضیح : فعل ناقص ( اصطلاح نحو عربی ) در زبان عرب ، افعالی است که همه صیغه های آن در زمانهای مختلف صرف نمی شود. فعل ناقص را ناقص از آن گویند که معنی آن بدون خبر، فایده ای ندارد بخلاف سایر افعال ، چنانکه اگر گفته شود: «کان زیدٌ»، به معنی کان، فایده ای نیست تا وقتی مثلاً«قایماً» ذکر نگردد. فعل ناقص محتاج به اسم و خبر است. پس کان ، فعل ناقص است ، زید اسم فعل ناقص ، قائماً خبر آن است. افعال ناقصه عربی عبارتند از:کان ، صار، اصبح ، امسی ، بات ، اضحی ، غدا، راح ، ظل ، آض ، عاد، مازال ، ماانفک ، مافتی ، مابرح ، مادام و لیس.
معنی نَظَلُّ: دائماً هستیم(از افعال ناقصه که معنی اش با عبارت بعدش کامل می گردد لذا معنی عبارت "نَعْبُدُ أَصْنَاماً فَنَظَلُّ لَهَا عَاکِفِینَ "یعنی : گفتند ما بتهایی را میپرستیم و دائما نزد آنها هستیم )
جمله «نَظَلُّ» معمولاً به کارهایی که در روز انجام می شود اطلاق می گردد و ذکر آن به صورت صیغه مضارع، اشاره به استمرار و دوام است.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره صافات آیه 27 -
أَقْبَلَ، اولین صیغه ی فعل ماضی از باب افعال(أَقْبَلَ یُقْبِلُ إِقْبَال) و قبل ریشه ی کلمه است.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره صافات آیه 8 - دانشنامه اسلامی
تسمّع (از باب تفعّل) به معنى طلب سماع وگوش دادن است، کلمه یسّمّعون در اصل یتسمعون بوده و لَا یَسَّمَّعُونَ یعنی طلب گوش دادن نمى‏‌کنند (نمى‌‏توانند بکنند)-نمی توانند گوش فرا دهند ، در وضعیت گوش دادن قرار نمی گیرند.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.

  • <<
  • <
  • تعداد صفحات : 4
  • >
  • >>