خلف : قرنى که بدنبال قرنى دیگر آید و چیزى که بجاى چیزى دیگر نصیب انسان شودخلف: . این چیز ممکن است بد. و ممکن است خوب باشد
توضیح : . لبید گوید:ذهب الذین یعاش فى اکنافهم و بقیت فى خلف کجلد الاجرب
یعنى: آنهایى که در پناه آنها زندگى مىشد، رفتند و در میان مردمى گرفتار شدم که مزاحم هستند.
هر گاه این کلمه بفتح لام استعمال شود، بیشتر معناى عوض و جانشین خوب مىدهد.
عرض: چیزى که عارض شود.