1)
: به نظرمن منظور قران ازاینکه میگوید روشنی ان چشم راازبین میبرد سفیدی برف است که با نگاه کردن به انچشممان اذیت میشود
2)
احمدی فقیه : بسم الله الرحمن الرحیم
سؤالات مطرح شده در جلسه نقد و بررسی با موضوع «نحوه تشکیل باران و تگرگ»
1. «یزجی» حرکت افقی را می رساند یا عمودی؟
از نظر لغویان این واژه به معنای راندن و سوق دادن چیزی به آرامی و ملایمت است، همانطور که گاو گوساله اش را سوق می دهد: فراهیدی،6/165؛ راغب اصفهانی، ص378.
باید گفت ناظر روی زمین به علت بعد مسافتی که نسبت به ابر دارد، فقط حرکت افقی آن را می بیند. اما با توجه به مطالب علمی مطرح شده، چون ابر یک جسم معلق درآسمان است، حرکت آن به جهت ارتفاع گیری، می تواند عمودی نیز باشد.
2. با توجه به آنکه ضمایر در این آیه همه به صورت مفرد آمده، آیا می توان گفت به همین دلیل «سحاب» مفرد است؟
خیر چون همان طور که در کتب لغت گفته شده، بنا به نظر مشهور لغویان "سحاب" جمع مکسر «سحابه» است که چون غیر عاقل است برای آن ضمیر مفرد آورده می شود. البته برای «سحاب» به عنوان اسم جمع نیز ضمیر مفرد به کار می رود که این نیز مؤید اعجاز آیه است. چون در این صورت، آیه مراحل تشکیل باران را نقل نموده و سپس به تگرگ پرداخته است.
3. درخشندگی درعبارت «سَنا برقه» به بلور تگرگ است یا رعد و برق؟
درخشش ایجاد شده مولود مجموعه ای ازعوامل مانند بارالکتریکی در بلورهای های تگرگ، کریستال های یخ و قطرک های موجود درابر واختلاف پتانسیل بین آنهاست. با توجه به آن که ضمیر«برقه» را به اعتباراتی می توان به ابریا تگرگ برگردانیم، درهردو صورت، ابر و بلور تگرگ خودشان درخششی ندارند بلکه پدیده رعد و برق ناشی از آنها دارای این درخشندگی است.
4. منظور از «یذهب بالأَبصار» چیست؟
آخرین فراز از آیه 43 سوره نورعبارت "یَکَادُ سَنَابَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ" به این معنی است: نزدیک است روشنى برقش چشمها را ببرد. کنایه ازاین که شدت درخشندگی پدیده رعد و برق به قدری زیاد است که بینایی چشم ها ازآسیب آن درامان نیست. "یَکَادُ" ازافعال مقاربه است که برای نزدیک بودن انجام یک عمل استفاده می شود. در جلسه نقد و بررسی نیز مطرح شد که از نظرعلمی، اشعه فرابنفش UV موجود درآذرخش می تواند برای چشم خطراتی داشته باشد، ازجمله آنکه به پرده شبکیه آسیب برساند.
5. اعراب بادیه نشین چگونه کوه یخی در آسمان را درک می¬کردند مثل علقه و مضغه در سوره حج؟
برای پاسخ به این سؤال می توانیم به تفاسیر رسیده از تابعین مراجعه کنیم، چون آن ها نزدیکترین افراد به عصرنزول بوده اند. از جمله: تفسیر مجاهد بن جبر(د 104ق) که در مورد این آیه سخنی نگفته، زید بن علی (د 120 ق) در غریب القرآن و مقاتل بن سلیمان (د 150ق) در تفسیر خود به عبارت فوق که رسیده اند، سکوت نموده اند –رک: تفاسیر مزبور ذیل این آیه. گفتنی است که آنچه از تفاسیر آنان باقی مانده از مآخذ مختلفِ گردآوری شده در دسترس است و ما کتاب آنها را به صورت کامل در اختیار نداریم). بنابراین با توجه به نظرات مفسران متقدم که برداشت های بسیار متفاوتی از کوه¬های درون آسمان داشته اند، می توانیم بگوییم بادیه نشینان عرب درک درستی از این مطلب نداشته اند چراکه این مسئله حتی برای دانشمندان آن دوره از نکات غامض قرآن به شمارمی آمده، چه رسد به عوام.
6. با توجه به قواعد عربی ضمیر به نزدیک ترین مرجع برمی گردد. در عبارت «وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّمَآءِ مِن جِبَالٍ فِیهَا مِن بَرَدٍ» با توجه به جمع مکسر بودن جبال اشکالی وجود ندارد که ضمیر در فیها به آن برگردد نه به سماء؟ چطور آن را به سماء بر می گردانید؟
مرجع ضمیر در "فیها"، "سماء" است، در غیراین صورت ترکیب نحوی و نیز مفهوم عبارت با مشکل مواجه می شود. در این عبارت «فِیها» متعلق به محذوف است و تقدیر آن: - من جبال کائنة فی السماء- می باشد (طبرسی، مجمع البیان، 7/233). پس با فرض یاد شده در سؤال (جبال مرجع ضمیر در فیها باشد)، عبارت به لحاظ معنایی نامفهوم خواهد بود. همچنین بنا به نظر مفسران، من جبال بدل اشتمال از من السماء است و معنای عبارت چنین خواهد بود: و ینزل من جبال فی السماء، تلک الجبال من برد، برداً (رک:همو- سخن مؤلف اعراب القرآن در ذیل آیه نیزهمین مطلب را تأیید می نماید، رک: درویش، إعراب القرآن و بیانه، 6/ 624).
7. در برخی روایات فرموده اند که هر قطره باران توسط دو فرشته به زمین نازل می شود. آیا چنین روایاتی از نظر علمی قابل دفاع هستند و چگونه می توان آن را تعبیر کرد؟
با توجه به آیات اولیه سوره نازعات و سایر آیات مربوطه، ملائکه در زمره اسباب اجرای برخی امور، به امرالهی هستند. اما این روایات -در صورت صحت- منافاتی با جهات علمی مطرح شده ندارد. چرا که می دانیم امور در این عالم به وسیله اسبابی به انجام می رسد. همچنین در این مثال قبل از آن که ملائکه را دخیل بدانیم فرایند مزبور به خدا نسبت داده شده یعنی خود قرآن فرموده أن الله یزجی سحابا: خداست که ابر را می راند، یا فرموده: خدا تگرگ را از کوههای درون آسمان نازل می کند و حال که ما دلایل علمی آن را با آیه تطبیق دادیم - و به لحاظ عقلی نیز قابل تأیید بود مثل رانده شدن ابر به وسیله باد– لذا به همان دلیل ایرادی ندارد که ملائکه نیز از مجریان این امرالهی و فراهم کننده اسباب حرکت ابر یا نزول باران و تگرگ باشند.
8. با توجه به بخش سوم آیه «یَکَادُ سَنَا بَرْقِهِ...» آیا می توان گفت که همیشه به همراه تگرگ، رعد و برق وجود دارد؟
با توجه به بحث علمی که در جلسه مطرح شد، قاعدتا می توان گفت همه رعد و برق ها توأم با تگرگ هستند. اما بیشتر اوقات تگرگ ها به زمین نمی رسند و در بین راه ذوب می گردند.
9. آیا بارش تگرگ در مناطق گرمسیری مثل عربستان نیز معمول است که قرآن اینگونه با صراحت از نحوه تشکیل آن نیز سخن فرموده؟
طبق آنچه اساتید در جلسه عنوان کردند باید گفت آری اتفاقا در مناطق گرمسیری طی فصول مستعد مانند بهار که فراهمی همزمان سه شرط رطوبت کافی، گرمای پایین ترین لایه جو و امکان صعود بیشتر است، بارش تگرگ بیشتر رخ می می دهد.
10. آیا ازلحاظ لغت عرب می توان گفت که معنای واژه «برق» همان بار الکتریکی است یا اینکه برق به معنای همان درخشش قابل رؤیت رعد و برق است؟ دراین صورت واژه «سنا» به چه معناست؟
آنچه در فرایند رعد و برق قابل رؤیت است درخشش ناشی از اختلاف پتانسیل و اختلاف بارالکتریکی میان قطعات یخ و تگرگ و قطرک های باران و ابر است که ما آن را مشاهده می کنیم وقرآن نیز به ظرافت با آوردن کلمه سَنا درخشش آن را تأکید فرموده است. از نظر لغویان واژه (سَنا) روشنایی آتش و برق (لسان العرب، 14/403)؛ نور ساطع، (المفردات، ص: 429) می باشد.
منبع: انجمن اعجاز قرآن