● سوره جمعة آیه 1 - خاطره از آیت الله بهجت (ره)
آشنایی ما با ایشان، از نماز جماعت آغاز شد. اولین باری که نماز جماعت آقا شرکت کردیم، واقعاً آن نماز اثر عجیبی روی ما گذاشت. فکر میکنم نماز شب جمعه هم بود؛ آن حالت عجیب آقا در نماز، مخصوصاً هنگام خواندن سوره جمعه و سوره اعلی، واقعاً همه مأمومین با صدای بلند گریه میکردند. واقعاً عجیب بود. من واقعاً شیفته آقا شدم؛ بهطوری که اصلاً دیگر شب و روز نداشتم. دو سه ساعت پیش از نماز به مسجد میآمدیم که آقا را زودتر ببینیم.
قالب : اجتماعی |
گوینده : سید علی بهبهانی |
منبع : آیت الله بهجت (ره) در کلام اطرافیان |
موضوع اصلی : اولیاءالله |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
1)
باقری : وقتی در فیلم هایی که ایشان نماز می خواند دقت می کنید خضوع و خشوع ایشان نمایان می شود. مردی که اهل عمل بود. تکیه کلام مخصوص ایشان به نظر من این بود: گناه نکنید و نماز اول وقت. خدایش رحمت کند آیت الله بهجت را.
● سوره اعلی آیه 1 - نماز
آشنایی ما با ایشان، از نماز جماعت آغاز شد. اولین باری که نماز جماعت آقا شرکت کردیم، واقعاً آن نماز اثر عجیبی روی ما گذاشت. فکر میکنم نماز شب جمعه هم بود؛ آن حالت عجیب آقا در نماز، مخصوصاً هنگام خواندن سوره جمعه و سوره اعلی، واقعاً همه مأمومین با صدای بلند گریه میکردند. واقعاً عجیب بود. من واقعاً شیفته آقا شدم؛ بهطوری که اصلاً دیگر شب و روز نداشتم. دو سه ساعت پیش از نماز به مسجد میآمدیم که آقا را زودتر ببینیم.
قالب : اخلاقی |
گوینده : سید علی بهبهانی |
منبع : خاطرات از آیت الله بهجت (ره) |
موضوع اصلی : لذت |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره یونس آیه 62 - حرف تنبیه
گرچه مضمون این آیه با گذشته و همچنین با آینده مرتبط است ولی برای اهمیت مطلب مصدّر به حرف تنبیه شد فرمود اَلاَ اینطور نیست که گسیخته باشد اگر با واو عاطفه یا سایر حروف عطف نشد و به حسب ظاهر مستقل را نشان میدهد ناظر به اهمیت مطلب است
قالب : لغوی |
گوینده : آیت الله جوادی آملی |
منبع : تفسیر تسنیم |
موضوع اصلی : بلاغت قرآن |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
● سوره یونس آیه 22 - طبع انسان
فرمود طبع انسان این است برخی از آنهایی که شاکرانه زندگی میکنند مشتاقانه زندگی میکنند در حال رفاه لذت بیشتری دارند و بیشتر حق شناسی دارند ما برای اینکه هر دو گروه را بیازماییم و هر انسانی را به هر دو سنخ بیازماییم بر اساس ﴿بلوناهم بالحسنات و السیئات﴾ یک ﴿نبلوکم بالشر و الخیر فتنة﴾ دو, طبق این آیات گاهی با توانگری، گاهی با تهی دستی، گاهی با سلامت و گاهی با مرض امتحان میکنیم اگر انسان در امتحان پیروز شد هم در آن حال امتحان و هم بعد از امتحان این ﴿طوبی لهم و حسن مآب﴾ و اما اگر نه یک ایمان مقطعی داشت بعد وقتی که برگشت این مشکل میبیند دوباره همان وضع پیش میآید دیگر فرصت امان نسیت بنابراین، اختصاصی به مشرکین ندارد گرچه برخی از آیات دربارهٴ مشرکان است اما آیهٴ 12 که خوانده شد و نیز آیهٴ 20 و 21 که یک مقداری خوانده شد و یک مقدار مشغول خواندن هستیم اینها ناظر به اصل انسان است ﴿و إذا أذقنا الناس رحمةً من بعد ضراء مسّتهم إذا لهم مکر فی آیاتنا﴾ آیه قبل بود آیهٴ فعلی این است که ﴿هو الذی یسیّرکم فی البرّ و البحر حتّی إذا کنتم فی الفلک﴾ دیگر مخصوص مشرکین نیست کلمة فلک هم مفرد استعمال شده است هم جمع، در اینجا جمع است به قرینة و جرین بهم فرمود سفر دریایی اینچنین است امن و رفاه در برّ یا بحر به عنایت الهی است ﴿و جرین بهم بریح طیّبة﴾ بادی که اینها را بدرقه کند که اینها برابر باد حرکت کنند هم معتدل باشد هم موافق و هماهنگ اینها باشد اینها خوشحالند فرح اختصاصی به باطل ندارد در حق نیز اطلاق میشود و اگر در جایی منظور فرح باطل باشد دارد ﴿تفرحون فی الأرض بغیر الحق﴾ اما مرح ظاهراً همان نشاط باطل است دیگر مرح ظاهراً در قرآن مقید نشده بغیر الحق، فرح است که بغیرالحق مقید میشود چون فرح دو قسم است ﴿و یومئذٍ یفرح المؤمنون﴾ فرح هم در حق است هم در باطل، اما مرح فقط در باطل است چون فرح هم در حق است هم در باطل آنجایی که باطل مراد است مقید میکند اینجا یک نشاط محمودی است یک مسافری است که نسیم مناسبی میوزد در جهت موافق اینها. کشتی حرکت میکند و جای نشاط هم هست فرحی است صحیح اما ﴿جائتها ریح عاصف و جائهم الموج من کلّ مکان﴾ یک باد تندی به صورت طوفان میوزد و آبهای دریا را از هر طرف حرکت میدهد اینها هم احساس خطر از هر طرف میکنند درچنین حالتی ﴿دعوا الله مخلصین له الدین﴾ نه دعوا الله مخلصین له بلکه مخلصین له الدین نه تنها در آن دعوت و دعا خالصند و اگر موقع نماز هم باشد یا موقع عبادتهای دیگر هم باشد مخلص است در آن مقطع یک دین خالصی دارد تنها در آن نیایش و دعا مخلص نیستند نه مخلصین له الدعا، مخلصین له الدین، آن دین فطریشان مخلصاً ظهور میکند و این اخلاصشان هم بصورت واقعی است و قرآن هم رویش صحه گذاشته است مخلصین له الدین بعد هم سوگند یاد میکند که این لام، لام قسم است ﴿لئن أنجیتنا﴾ با خدای خود دعا و مناجات دارند که از این وهله اگر ما را نجات دهی ﴿لنکوننّ من الشاکرین﴾ ما سپاسگزاریم معنای شکر هم این است که نعمتهایی که به ما دادی ما در راه تو صرف میکنیم و شیطان هم از راه کفران نعمت تهدید کرده است گفت ﴿ولاتجد أکثرهم شاکرین﴾ آنهایی که نعمت را بجا صرف نمیکنند کفران نعمت میکنند.
قالب : تفسیری |
گوینده : آیت الله جوادی آملی |
منبع : تفسیر تسنیم |
موضوع اصلی : انسان |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره یونس آیه 21 - آنهایی که درصدد مکر هستند خدا سریع المکر تر از آنهاست
یک وقت است که سخن از کتابت اعمال است بحث به این عمق و پختگی نیست اصل کتابت است چون انحاء کتابت زیاد است کاتبان زیادند درجات کتابت زیاد است درکات کیفر هم زیاد است یکوقت است مدعای قرآن کریم در همین آیه این است که آنهایی که درصدد مکر هستند خدا سریع المکر تر از آنها است قبل از اینکه آنها به توطئه برسند توطئه خدا اینها را به پای دار میآورد چرا برای اینکه از بیرون لشکر کشی نمیکند تا طول بکشد ﴿إنّ رسلنا یکتبون ما تمکرون﴾ فرمود بل ﴿رسلنا یکتبون ما تمکرون﴾ و کتابتش هم به نحو استنساخ است. استنساخ هم در فرهنگ محاورهٴ عرب این است که یک نسخهٴ اصل باشد و یک نسخهٴ فرع و در نسخهٴ اصل همهٴ مبادی هست مهلت هم بقدری زیاد است که یک عده از فرشتگان و انبیاء و اولیاء به خدا عرض میکنند چقدر تو صابری اینطور نیست که حالا اگر کسی چارتا معصیت کرده فوراً خدا او را بردارد خب 950 سال خدا تحمل کرد دیگر اینطور نیست حالا اگر کسی به این صورت ا فتاد که با دین درافتد و دین را بردارد اینجا دیگر فرمود ﴿قل الله أسرع مکراً﴾ اینچنین نیست که حالا هر کسی را فوراً ذات اقدس اله بردارد نه گاهی هم میفرماید ما به اینها مهلت میدهیم ﴿و لایحسبنّ الذین کفروا سبقوا﴾ .
بنابراین اینگونه از آیات برای ابطال تفویض است نه اثبات جبر چون با همه مبادی نوشته شده نوشته شده که این شخص چندین بار نجات پیدا کرد کاملاً میفهمد و کاملاً آزاد است و میتواند بیراهه نرود اما به میل خود بیراهه رفته است من هم انسان را آزاد خلق کردم که اگر یک وقتی اهل درکات شد لا یلومنّ إلاّ نفسه و اگر اهل درجات شد فلیحمد ربه چون همه این عنایتها به برکت الهی است
قالب : تفسیری |
گوینده : آیت الله جوادی آملی |
منبع : تفسیر تسنیم |
موضوع اصلی : جبر و اختیار |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره یونس آیه 10 - چرا فرهنگ بهشتیها را نقل میکند
تحیت اینها در قرآن کریم حالا چرا اینها را نقل میکند البته یک سلسلهٴ نعمتهای معنوی، یک سلسلهٴ نعمتهای جسمانی محسوس اینها را نقل میکند برای ترغیب اما فرهنگ بهشتیها را چرا نقل میکند اینها چطور زندگی میکنند چه میگویند این برای آن است که به ما بگوید شما بهشتی منش باش اینجا هم اینچنین باش چه اینکه اینجا عدهای اینچنین هستند اینکه میفرماید آنها دعوای آنها ﴿سبحانک اللّهم﴾ یعنی شما هم با این دعا و نیایش و کلام به سر برید تحیّت اینها سلام است خوب تحیّت اینها سلام است با یکدیگر که برخورد میکنند سلام با فرشتهها که برخورد میکنند ﴿تحیّتهم یوم یلقونه سلام﴾ ذات اقدس اله که اینها را میپذیرد اینها به لقای خدا میروند ﴿سلام قولاً من رب رحیم﴾ خدای سبحان به اینها سلام میکند فرشتگان به اینها سلام میکنند اینها به یکدیگر سلام میکنند یعنی ﴿یا أیّها الذین آمنوا﴾ در دنیا هم که هستید این فرهنگ را میتوانید داشته باشید در جریان اینکه بهشتیها، اهل کینه و حسد و سبّ و شتم واینها نسبت به یکدیگر نیستند در سورهٴ مبارکهٴ اعراف و مانند آن آمده است که ﴿ونزعنا ما فی صدورهم من غلّ﴾ اصلاً در آیهٴ 43 سورهٴ مبارکهٴ اعراف این بود که ﴿و نزعنا ما فی صدورهم من غلّ﴾ اصلاً کینه ندارند نسبت به هم مثل ملائکه هستند خوب ملائکه مقاماتشان فرق میکند ﴿و ما منّا إلاّ له مقام معلوم﴾ اما اینچنین ینست که ملکی کینه ملکی را داشته باشد حسد داشته باشد که چرا من اینطور هستم ما هم الآن مجاری ادراکیمان همینطور است هرگز سامعه ما کینه ندارد که چرا من نمیبینم سامعه میگوید من کارم همین است باید کارم را انجام بدهم حالا باصره کینه داشته باشد که چرا من نمیشنوم سامعه کینه داشته باشدکه چرا من نمیبینم حسادت داشته باشند اینطور نیست ﴿و ما منّا إلاّ له مقام معلوم﴾ قوای درونی ما هم همینطور است یک حس است یک وهم است یک خیال است یک عقل است یک عقل عملی است یک عقل نظری است هر کدام مشغول کار خودشان هستند اینطور نیست که حالا عقل نظری بگوید من چرا تصمیم نمیگیرم عقل عملی بگوید من چرا اندیشه ندارم هر کدام برای کار خودشان خلق شدهاند هیچ غلی، دغلی، خیانتی، کینهای، حسدی، تهاجمی بین این قوای ما نیست که یک وقتی سامعه، نگران باشد که چرا من کار باصره را انجام نمیدهم یا باصره متأثر باشد که چرا من کار سامعه را انجام نمیدهم اینها به منزله فرشتگانی هستند در درون ما تعبیه شدهاند
قالب : تفسیری |
گوینده : آیت الله جوادی آملی |
منبع : تفسیر تسنیم |
موضوع اصلی : نعمت داده شدگان |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره یونس آیه 2 - رتباط ذات اقدس اله با پیغمبر و مردم
قرآن کریم ارتباط ذات اقدس اله با پیغمبر را در کمال جلال و شکوه ذکر میکند اما ارتباط مردم با پیغمبر را در حد عادی ذکر میکند چون دیگران حضرت را به عنوان یک فرد عادی میدیدند اینجا با رجل، نکره با تنوین تنکیر که پیش یک عدهای با تحقیر آماده است نظیر هو الّذی بعث فی الأُمیین رجلاً منهم خود ذات اقدس اله وقتی با پیغمبر میخواهد رابطه برقرار کند هرگز اسم مبارک حضرت را نمیبرد از بس که میخواهد تجلیل بکند با همه انبیا، حسابش جدا است انبیای دیگر هم در بحثهای قبل مشابهش گذشت که انبیای دیگر را اسم میبرد که یا آدم یا نوح یا داوود یا سلیمان یا موسی یا عیسی یا إبراهیم از این تعبیرات نامی فراوان است که ذات اقدس اله نام انبیاء را میبرد آنها را مخاطب قرار میدهد آنها منادا قرار میدهد اسم آنها را بطور عادی میبرد اما درباره پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم همهاش ﴿یا أیّها النبی﴾ ﴿یا أیّها الرّسول﴾ ﴿یا أیّها المزّمّل﴾ ﴿یا أیّها المدّثر﴾ با این القاب با این شئون ذکر میکند لازم نیست که حتماً اسم حضرت را ببرد بعد خودش هم فرمود من و همه فرشتهها بر پیغمبر هم صلوات میفرستیم شما هم صلوات بفرستید این إنّ الله و ملائکته همین است پس خود ذات اقدس اله با پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم آن رابطهاش جز جلال و شکوه چیز دیگری نیست تجلیل میکند، تکریم میکند اما وقتی به زبان مردم سخن بگوید از منظر مردم پیغمبر را میبیند به عنوان رجل با نکره با تنوین تنکیر ﴿هو الّذی بعث فی الامیین رسولاً منهم﴾ یا ﴿أوحینا إلی رجلٍ منهم﴾ اینطور است آن هم همینطور بود مردم عادی نسبت به ذات مقدس پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم همین حرف را میزدند درباره انبیای دیگر هم همینطور بود میگفتند این همان است که آلهه ما را بد میگفت یا این همان است که ما را به اعراض از دین نیاکانمان دعوت میکند پس این رجل گفتن، تنوین تنکیر آوردن آمیخته با تحقیر از منظر مردم است وگرنه خود ذات اقدس اله در کمال تجلیل از او یاد میکند
قالب : لغوی |
گوینده : آیت الله جوادی آملی |
منبع : تفسیر تسنیم |
موضوع اصلی : قرآن کریم |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره یونس آیه 1 - سوره یونس
وره مبارکه یونس در مکه نازل شد زیرا محتوای اصلی این سوره ناظر به اصول دین است توحید است و نبوت است و معاد مشکل اساسی مردم مکه هم همین اصول دین بود فروع دین در سور مدنی تدوین میشود چنین که مسئله جهاد و حکومت و امثال اینها در مدینه ترسیم شده است چون این سوره مشتمل بر مسائل اعتقادی و اصول دین است و فروع دین را در بر ندارد به مشکلات مردم مکه میپردازد و بالاخره به مشکلات مردم آن روز درمسائل اعتقادی میپردازد معلوم میشود در مکه نازل شده
قالب : تفسیری |
گوینده : آیت الله جوادی آملی |
منبع : تفسیر تسنیم |
موضوع اصلی : سوره یونس |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره توبة آیه 123 - غلظت حیوانی
غلظت حیوانی ممنوع است حتی در جبهههای جنگ نسبت به کفار یعنی انسان بیرحمی بکند به زن و بچههای آنها و مانند آن ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُم مِنَ الکُفَّارِ وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً﴾ البته بعضیها خواستند این آیه را هم مانند سایر آیات تفسیر انفسی بکنند آنها سر جایش محفوظ است آیاتی که ما باید بخوانیم دیگر نیازی نیست که ما از این آیه آنطور برداشت بکنیم گفتند که ﴿یَلُونَکُم مِنَ الکُفَّارِ﴾ این نفس اماره اعدا و عدو ما است و اکفر الکافرین است و از همه دشمنها به ما نزدیکتر است «اعدی عدوک نفسک التی من جنبیک» این ﴿یَلُونَکُم﴾ شامل این هم میشود با این متجانس است اینها حق است اما دیگر لازم نیست و نیازی هم نیست که ما آن را از ادله فراوان دیگر که صریح است و واضح است ظاهر است و متقن است میشود استفاده کرد
قالب : تفسیری |
گوینده : آیت الله جوادی آملی |
منبع : تفسیر تسنیم |
موضوع اصلی : احکام |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره توبة آیه 122 - تفقه
این نفر مقدمه است طریقیت ندارد سفر سبب نیست بلکه طریق است حالا اگر کسی اهل مدینه بود یا آن وقتی که حوزه علمیه در کوفه بود چون وجود مبارک امیرالمؤمین(سلام الله علیه) پایگاه حکومتشان را در کوفه مستقر کردند کسی اهل کوفه بود یا وقتی که امام رضا(سلام الله علیه) به خراسان تشریف آوردند و حوزه علمیه در خراسان بود آنجا دیگر برای مردم مشهد و سناباد و طوس مهاجرت واجب نبود مردمی که در نقاط دیگر بودند بر آنها نفر و مهاجرت لازم بود بنابراین نفر یک امر طریقی است نه موضوعی ولی مع ذلک برای مهاجرت و برای سفر به طرف علم برکاتی است که آنها را نمیشود انکار کرد. مطلب دیگر آن است که آنچه در این آیه آمده تفقه است که کلمه تفقه از باب تفعل آن جدیت و تلاش و کوشش را به همراه دارد معلوم میشود که فقیه شدن کار آسانی نیست باید با جدیت و تلاش به این مقام نائل شد. مطلب بعدی آن است که همانطوری که نفر مقدمه تفقه است تفقه هم وسیله و مقدمه است هدف نیست انسان باید متفقه در دین باشد تا به مقام انذار برسد مردم همانطوری که در نوبت قبل اشاره شد نسبت به احکام الهی سه تا وظیفه دارند یک وظیفه مشترک بین همگان که باید عالم باشند به احکام دین دو وظیفه دیگر یکی به اجتهاد برمیگردد یکی به تقلید اصل عالم شدن واجب است گروهی محققانه و گروهی مقلدانه عدهای بروند تحقیق کنند سالیان متمادی درس بخوانند در این رشتهها متخصص شوند عدهای که متخصص نشدند به ناچار سؤال باید بکنند جریان سؤال را در درجه اول از محضر انبیا و اولیا مطرح کردند یعنی این دو آیهای که در قرآن کریم درباره سؤال هست درباره انبیای الهی است یکی در سورهٴ مباکهٴ «انبیاء» است آیه هفت که فرمود: ﴿ وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ إِلَّا رِجَالاً نُّوحِی إِلَیْهِمْ فَسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ﴾ که مصداق کامل اهل ذکر انبیا و ائمه(سلام الله علیهم) هستند بعد شاگردان آنها و دست پروردگان آنها که ﴿ فَسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ﴾ در بخش دیگری از قرآن کریم باز سخن از ﴿ فَسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ﴾ است ﴿ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ﴾ که فرمود از اهل ذکر سوال کنید از اهل ذکر سؤال کردن یعنی از انبیا و اولیا و شاگردانشان پس وظیفه مردم اگر محقق نشدند و مجتهد نشدند سؤال کردن است
قالب : احکام |
گوینده : آیت الله جوادی آملی |
منبع : تفسیر تسنیم |
موضوع اصلی : احکام |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.