1- از راههاى شناخت خدا و یکتایى او، توجّه به یک قدرت نجاتبخش و بریدن از قدرتها ووسایل دیگر در هنگام اضطرار است. «أمّن یجیب»
2- شرط استجابت دعا، قطع امید از دیگران واخلاص در دعاست. «یجیبالمضطر»
3- آنان که با سکوت، از خداوند حاجتى مىخواهند، خداوند از حالشان با خبر است ولى دوست دارد بندگانش حاجت خود را به زبان آورند. «اذا دعاه»
4- انسان بر طبیعت حکومت دارد. «یجعلکم خلفاء الارض»
5 - آیا در حال اضطرار، به قدرتهاى مادّى توجّه مىکنید؟! «ءاله معاللّه»
1- گرچه انسان داراى اختیار است: «فمن شاء ذکره» امّا خواست او به تنهایى کافى نیست و تا خدا نخواهد چیزى واقع نمىشود. «و ما یذکرون الّا ان یشاء اللّه»
2- پند گرفتن از تذکّرات الهى جز با توفیق الهى میسر نمىشود. «و ما یذکرون الّا ان یشاء اللّه»
3- کفّار لجوج و سرسخت به هیچ قیمتى ایمان نمىآورند، جز آن که خداوند بخواهد و آنان را مجبور کند (که خداوند هم چنین نمىکند). «و ما یذکرون الّا ان یشاء اللّه»
4- تنها خداوند، سزاوار آن است که از او پروا کنیم و اگر خلافى انجام دادیم، فقط اوست که مىتواند ما را عفو کند و ببخشد. «هو اهل التقوى و اهل المغفرة»
1- معراج، لغو نیست، بلکه اسرارى قابل توجّه دارد. «سبحان الّذى اسرى...»
2- معراج، اردوى خصوصى و بازدید علمى پیامبر بود، وگرنه خداوند بىمکان است. «سبحان الّذى اسرى...»
3- عبودیّت، مقدّمهى پرواز است و عروج، بىخروج از صفات رذیله، ممکن نیست. «أسرى بعَبده»
4- انسان اگر هم به معراج برود، باز «عبد» است. پس دربارهى اولیاى خدا غلوّ نکنیم. «أسرى بعَبده»
5 - عبودیّت، از افتخارات پیامبر و زمینهى دریافتهاى الهى اوست. «بعَبده»
6- پیامبرى که امتّش در آینده از فضانوردان نیز خواهند بود، لازم است به معراج و سفر آسمانى رفته باشد. «أسرى بعبده»
7- براى قرب به خدا، شب بهترین وقت است.(21) «أسرى... لیلاً»
8 - شب معراج، شب بسیار مهمى است. «لیلاً» نکره آمده است.
9- اگر استعداد وشایستگى باشد، پرواز یکشبه انجام مىگیرد.«أسرى بعبده لیلاً»
10- مسجد، بهترین سکوى پرواز معنوى مؤمن است. «من المسجد»
11- مسجد باید محور کارهاى ما باشد. «من المسجدالحرام الى المسجدالاقصى»
12- حرکتهاى مقدّس، باید از راههاى مقدّس باشد. «أسرى... من المسجد»
13- سرسبزى و برکات، باید بر محور مسجد باشد. «المسجد... بارَکنا حَوله»
14- بیت المقدّس و حوالى آن، محلّ نزول برکات آسمانى، مقّر پیامبران و فرودگاه فرشتگان در تاریخ بوده است. «بارکنا حَوله»
15- ظرفیّت علمى انسان، از دانستنىهاى زمین بیشتر و شگفتىهاى آسمان نیز از زمین بیشتر است. «أسرى... لنُریَه من آیاتنا»
16- هدف معراج، کسب معرفت و رشد معنوى بود. «لنُریَه من آیاتنا»
17- آیات الهى آن قدر بىانتهاست که رسول خدا نیز توان دستیابى به همهى آنها را ندارد. «من آیاتنا»(22)
18- خداوند، به مخالفان هشدار مىدهد که آنان را مىبیند و سخنانشان را مىشنود. «السّمیع البصیر»
21) سُرى» به معناى سیر و حرکت شبانه است.
22) در جاى دیگر آمده است: «لقد رأى من آیات ربّه الکبرى» نجم، 18.
دربارهى حروف مقطّعه، اقوال مختلفى بیان شده است، از جمله:
1. قرآن، معجزهى الهى از همین حروف الفبا تألیف یافته که در اختیار همه است، اگر مىتوانید شما نیز از این حروف، کلام معجزهآمیز بیاورید.
2. این حروف، نام همان سورهاى است که در ابتدایش آمده است.
3. این حروف، اشاره به اسم اعظم الهى دارد.(98)
4. این حروف، نوعى سوگند و قسم خداوند است.(99)
5. این حروف، از اسرار بین خداوند و پیامبر است.(100) ومطابق بعضى روایات رموزى است که کسى جز خداوند نمىداند.(101)
امّا شاید بهترین نظر همان وجه اوّل باشد. زیرا در میان یکصد و چهارده سوره قرآن، که 29 سوره آن با حروف مقطّعه شروع مىشود، در بیست و چهار مورد بعد از این حروف، سخن از قرآن و معجزه بودن آن است. چنانکه در این سوره به دنبال «الم»، «ذلک الکتاب» آمده و به عظمت قرآن اشاره شده است.
در آغاز سوره شورى نیز حروف مقطّعهى «حم عسق» آمده است که بعد از آن مىفرماید: «کذلک یُوحى الیک والى الّذین مِن قبلک اللّه العزیزُ الحکیم» خداوندِ عزیز و حکیم، این چنین بر تو و پیامبران پیش از تو وحى مىکند. یعنى وحى خداوند نیز با استفاده از همین حروف است. حروفى که در دسترس همه افراد بشرى است. البتّه خداوند با این حروف، کتابى نازل کرده که معجزه است. آیا انسان نیز مىتواند چنین کتابى فراهم کند؟!
آرى، خداوند از حروف الفبا، کتاب معجزه نازل مىکند، همچنان که از دل خاک صدها نوع میوه و گل و گیاه مىآفریند و انسان مىسازد. ولى نهایتِ هنر مردم این است که از خاک و گل، خشت و آجر بسازند!
توضیح : 98) تفسیر نورالثقلین.
99) بحارالانوار، ج88، ص7.
100) بحارالانوار، ج 89، ص 384.
101) تفسیر مجمعالبیان.