● سوره همزة آیه 1 - تفسیر المیزان
این سوره تهدید شدیدی است به کسانی که عاشق جمع مالند، و میخواهند با مال بیشتر خود بر سر و گردن مردم سوار شوند، و بر آنان کبریایی بفروشند، و به همین جهت از مردم عیبهایی میگیرند که عیب نیست و این سوره در مکه نازل شده است.
ویل لکل همزة لمزة در مجمع البیان گفته: کلمه همزه به معنای کسی است که بدون جهت بسیار به دیگران طعنه میزند و عیبجویی و خردهگیریهایی میکند که در واقع عیب نیست.
و اصل ماده همز به معنای شکستن است، و کلمه لمز نیز به معنای عیب است پس همزه و لمزه هر دو به یک معنا است.
ولی بعضی گفتهاند: بین آن دو فرقی هست، و آن این است همزه به آن کسی گویند که دنبال سر مردم عیب میگوید و خرده میگیرد، و اما لمزه کسی را گویند که پیش روی طرف خرده میگیرد - نقل از لیث.
و بعضی گفتهاند: همزه کسی را گویند که همنشین خود را با سخنان زشت آزار دهد، و لمزه آن کسی است که با چشم و سر علیه همنشین خود اشاره کند، و به اصطلاح فارسی تقلید او را در آورد.
آنگاه میگوید صیغه فعلة برای مبالغه در صفتی بنا شده که باعث میشود فعل مناسب با آن صفت از صاحب آن صفت زیاد سر بزند، و خلاصه فعل مذکور عادتش شده باشد، مثلا به مردی که زیاد زن میگیرد، میگویند، فلانی مردی نکحة است، و به کسی که زیاد میخندد، میگوید فلانی ضحکة است همزه و لمزة هم از همین باب است.
پس معنای آیه این است که: وای بر هر کسی که بسیار مردم را عیبگویی و غیبت میکند.
البته این دو کلمه به معانی دیگری نیز تفسیر شده، و در نتیجه آیه را هم به معانی مختلفی معنا کردهاند.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره فلق آیه 1 - تفسیر المیزان
در این سوره به رسول گرامی خود دستور میدهد که از هر شر و از خصوص بعضی شرور به او پناه ببرد، و این سوره به طوری که از روایات وارده در شان نزولش بر میآید در مدینه نازل شده است.
قل اعوذ برب الفلق مصدر عوذ که کلمه اعوذ متکلم وحده از مضارع آن است، به معنای حفظ کردن خویش و پرهیز دادن از شر از راه پناه بردن به کسی است که میتواند آن شر را دفع کند، و کلمه فلق - به فتحه اول و سکون دوم - به معنای شکافتن و جدا کردن است، و این کلمه در صورتی که با دو فتحه باشد صفت مشبههای به معنای مفعول خواهد بود، نظیر قصص به دو فتحه (چون قصص به کسره اول و فتحه دوم جمع قصه است)، که به معنای مقصوص یعنی حکایت شده، و یا نقل شده است، و غالبا این کلمه بر هنگام صبح اطلاق میشود، و فلق یعنی آن لحظهای که نور گریبان ظلمت را میشکافد و سر بر میآورد.
و بنابراین، معنای آیه چنین میشود: بگو من پناه میبرم به پروردگار صبح، پروردگاری که آن را فلق میکند و میشکافد، و مناسب این تعبیر با مساله پناه بردن از شر، که خود ساتر خیر و مانع آن است، بر کسی پوشیده نیست.
ولی بعضی از مفسرین گفتهاند: مراد از کلمه فلق هر چیزی است که از کتم عدم به وسیله خلقت سر بر آورد، برای اینکه خلقت و ایجاد در حقیقت شکافتن عدم، و بیرون آوردن موجود به عالم وجود است، در نتیجه رب فلق مساوی با رب مخلوق است.
بعضی دیگر گفتهاند: کلمه فلق نام چاهی است در جهنم.
مؤید این قول بعضی از روایاتی است که در تفسیر این سوره وارد شده.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره توبة آیه 1 - برگزیده تفسیر نمونه
پیمانهاى مشرکان الغاء مىشود! در محیط دعوت اسلام گروههاى مختلفى وجود داشتند. گروهى با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله هیچ گونه پیمانى نداشتند، و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در مقابل آنها نیز هیچ گونه تعهدى نداشت.
گروههاى دیگرى در «حدیبیه» و مانند آن پیمان ترک مخاصمه با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بسته بودند. در این میان بعضى از طوائفى که با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله پیمان بسته بودند، یک جانبه و بدون هیچ مجوزى پیمانشان را به خاطر همکارى آشکار با دشمنان اسلام شکستند، و یا در صدد از میان بردن رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله برآمدند.
این آیه به تمام مشرکان- بت پرستان- اعلام مىکند که: هرگونه پیمانى با مسلمانان داشتهاند، لغو خواهد شد، مىگوید: «این اعلام برائت و بیزارى خداوند و پیامبرش از مشرکانى که با آنها عهد بستهاید، مىباشد» (بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ).
از روایات اسلامى استفاده مىشود که على علیه السّلام مأمور شد در آن روز چهار موضوع را به مردم ابلاغ کند:
1- الغاى پیمان مشرکان.
2- عدم حق شرکت آنها در مراسم حجّ در سال آینده.
3- ممنوع بودن طواف افراد عریان و برهنه که تا آن زمان در میان مشرکان رائج بود.
4- ممنوع بودن ورود مشرکان در خانه خدا.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره انفال آیه 70 - برگزیده تفسیر نمونه
مسأله مهمى که در مورد اسیران جنگى وجود دارد موضوع اصلاح و تربیت و هدایت آنهاست.
لذا در این آیه به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور مىدهد که اسیران را با بیان دلگرم کنندهاى به سوى ایمان و اصلاح روش خود دعوت و تشویق کند، مىگوید: «اى پیامبر! به اسیرانى که در دست شما هستند بگو: اگر خداوند در دلهاى شما خیر و نیکى بداند بهتر از آنچه از شما گرفته شده، به شما مىبخشد» (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ مِنَ الْأَسْرى إِنْ یَعْلَمِ اللَّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْراً یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ).
منظور از کلمه «خَیْراً» در جمله اول همان ایمان و پذیرش اسلام است و منظور از آن در جمله بعد پاداشهاى مادى و معنوى است که در سایه اسلام و ایمان عاید آنها مىشود.
علاوه بر این پاداشها لطف دیگرى نیز در باره شما کرده «و گناهانى را که در سابق و قبل از پذیرش اسلام مرتکب شدید، مىبخشد، و خداوند آمرزنده و مهربان است» (وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ).
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره انفال آیه 62 - تفسیر نمونه
(آیه 62)- ولى با این حال به پیامبر و مسلمانان هشدار مىدهد که: «اگر بخواهند تو را فریب دهند (و صلح را مقدمهاى براى ضربه غافلگیرانهاى قرار دهند یا هدفشان تأخیر جنگ براى فراهم کردن نیروى بیشتر باشد از این موضوع نگرانى به خود راه مده) زیرا خداوند کفایت کار تو را مىکند و در همه حال پشتیبان توست» (وَ إِنْ یُرِیدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ).
سابقه زندگى تو نیز گواه بر این حقیقت است زیرا: «اوست که تو را با یارى خود و به وسیله مؤمنان پاکدل تقویت کرد» (هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ).
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.