● سوره انبیاء آیه 75 - تفسیر نمونه
سپس به آخرین موهبت الهى در باره «لوط» اشاره کرده، مىگوید:
«و ما او را در رحمت خاص خویش داخل کردیم» (وَ أَدْخَلْناهُ فِی رَحْمَتِنا).
«چرا که او از بندگان صالح بود» (إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ).
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره انبیاء آیه 73 - تفسیر نمونه
این آیه به مقام امامت و رهبرى این پیامبران بزرگ و بخشى از برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 180
صفات و برنامههاى مهم و پر ارزش آنها بطور جمعى اشاره مىکند.
در اینجا مجموعا «شش قسمت» از این ویژگیها بر شمرده شده که با اضافه کردن توصیف به صالح بودن که از آیه قبل استفاده مىشود مجموعا هفت ویژگى را تشکیل مىدهد.
نخست مىگوید: «و ما آنها را پیشوایانى قرار دادیم» (وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً).
در مرحله بعد فعلیت و ثمره این مقام را باز گو مىکند: «آنها به فرمان ما (مردم را) هدایت مىکردند» (یَهْدُونَ بِأَمْرِنا).
نه تنها هدایت به معنى راهنمایى و ارائه طریق که در نبوت و رسالت وجود دارد، بلکه به معنى دستگیرى کردن و رساندن به سر منزل مقصود.
سومین و چهارمین و پنجمین موهبت و ویژگى آنها این بود که «و ما به آنها انجام کارهاى نیک و بر پا داشتن نماز و اداى زکات را به آنها وحى کردیم» (وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِیتاءَ الزَّکاةِ).
و در آخرین فراز به مقام «عبودیت» آنها اشاره کرده، مىگوید: «و آنها همگى فقط ما را عبادت مىکردند» (وَ کانُوا لَنا عابِدِینَ).
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره انبیاء آیه 72 - تفسیر نمونه
این آیه به یکى از مهمترین مواهب خدا به ابراهیم که داشتن فرزندى صالح و نسلى برومند و شایسته است اشاره کرده، مىفرماید: «و ما به او اسحاق را بخشیدیم و یعقوب (فرزند اسحاق) را بر او افزودیم» (وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ نافِلَةً).
«و همه آنها را مردانى صالح و شایسته و مفید قرار دادیم» (وَ کُلًّا جَعَلْنا صالِحِینَ).
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره انبیاء آیه 71 - تفسیر نمونه
هجرت ابراهیم از سرزمین بت پرستان: داستان آتش سوزى ابراهیم و نجات اعجاز آمیزش از این مرحله خطرناک، لرزه بر ارکان حکومت نمرود افکند او اگر با این حال در آن شهر و کشور باقى مىماند، با آن زبان گویا و منطق نیرومند و شهامت بىنظیرش مسلما کانون خطرى براى آن حکومت جبار و خودکامه بود.
از سوى دیگر ابراهیم در واقع رسالت خود را در آن سر زمین انجام داده، و بذر ایمان و آگاهى را در آن سر زمین پاشیده بود.
او باید از اینجا به سر زمین دیگرى برود و رسالت خود را در آنجا نیز پیاده کند، لذا تصمیم گرفت تا به اتفاق «لوط»- برادر زادهاش- و همسرش «ساره» و احتمالا گروه اندکى از مؤمنان از آن سر زمین به سوى شام هجرت کند.
آنچنانکه قرآن مىگوید: «و ما ابراهیم و لوط را به سوى سر زمینى که براى جهانیان پر برکت ساخته بودیم نجات و رهایى بخشیدیم» (وَ نَجَّیْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتِی بارَکْنا فِیها لِلْعالَمِینَ).
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره انبیاء آیه 70 - تفسیر نمونه
و در این آیه به عنوان نتیجه گیرى کوتاه و فشرده، مىفرماید: «آنها مىخواستند ابراهیم را با این نقشه نابود کنند، ولى ما آنها را زیانکارترین مردم قرار برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص: 179
دادیم» (وَ أَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِینَ).
ناگفته پیداست که با سالم ماندن ابراهیم در میان آتش، صحنه بکلى دگرگون شد، غریو شادى فرو نشست، دهانها از تعجب باز ماند، ولى باز هم تعصب و لجاجت مانع از پذیرش حق بطور کامل گردید، هر چند دلهاى بیدار بهره خود را از این ماجرا بردند و بر ایمانشان نسبت به خداى ابراهیم افزوده شد.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره انبیاء آیه 69 - تفسیر نمونه
به هر حال ابراهیم (ع) در میان هلهله و شادى و غریو فریاد مردم با منجنیق به درون شعلههاى آتش پرتاب شد، آن چنان مردم فریاد شادى کشیدند که گویى شکننده بتها براى همیشه نابود و خاکستر شد.
اما خدایى که همه چیز سر بر فرمان اوست، حتى سوزندگى را او به آتش یاد داده، و رمز محبت را او به مادران آموخته، اراده کرد این بنده مؤمن خالص در این دریاى آتش سالم بماند، تا سند دیگرى بر اسناد افتخارش بیفزاید، چنانکه قرآن در اینجا مىگوید: «به آتش گفتیم: اى آتش! سرد و سالم بر ابراهیم باش»! (قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِیمَ).
بدون شک فرمان خدا در اینجا فرمان تکوینى بود همان فرمانى که در جهان هستى به خورشید و ماه و زمین و آسمان و آب و آتش و گیاهان و پرندگان مىدهد و بدون آن فرمان از هیچ سببى کارى ساخته نیست.
معروف چنین است که آتش آن چنان سرد و ملایم شد که دندان ابراهیم از شدت سرما به هم مىخورد.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
1)
: ممنون برای سایت ومطالب خوبی که گذاشتین.
● سوره انبیاء آیه 68 - تفسیر نمونه
آنجا که آتش گلستان مىشود: گر چه با استدلال عملى و منطقى ابراهیم، همه بت پرستان محکوم شدند ولى لجاجت و تعصب شدید آنها مانع از پذیرش حق شد، به همین دلیل تصمیم بسیار شدید و خطرناکى در باره ابراهیم گرفتند.
قرآن مىگوید: «جمعیت فریاد زدند: او را بسوزانید و خدایان خود را یارى کنید اگر کارى از دست شما ساخته است» (قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فاعِلِینَ).
امثال این لاطائلات بسیار گفتند و مردم را بر ضد ابراهیم شوراندند آنچنان که به جاى چند بار هیزم که براى سوزاندن چندین نفر کافى است هزاران بار بر روى هم ریختند و کوهى از هیزم، و به دنبال آن دریایى از آتش به وجود آوردند.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره انبیاء آیه 67 - تفسیر نمونه
باز این معلم توحید، سخن را از این هم فراتر برد و با تازیانههاى سرزنش بر روح بىدردشان کوبید و گفت: «اف بر شما، و بر این معبودهایى که غیر از اللّه انتخاب کردهاید»! (أُفٍّ لَکُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ).
«آیا هیچ اندیشه نمىکنید، و عقل در سر ندارید»؟ (أَ فَلا تَعْقِلُونَ).
ولى در توبیخ و سرزنششان، ملایمت را از دست نداد مبادا بیشتر لجاجت کنند
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره انبیاء آیه 66 - تفسیر نمونه
اینجا بود که میدانى براى استدلال منطقى در برابر ابراهیم قهرمان گشوده شد تا شدیدترین حملات خود را متوجه آنها کند، و مغزهایشان را زیر رگبارى از سرزنش منطقى و بیدار کننده قرار دهد: «فریاد زد: آیا شما معبودهایى غیر خدا را مىپرستید که نه کمترین سودى به حال شما دارند و نه کوچکترین ضررى» (قالَ أَ فَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَنْفَعُکُمْ شَیْئاً وَ لا یَضُرُّکُمْ).
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره انبیاء آیه 65 - تفسیر نمونه
ولى افسوس که زنگار جهل و تعصب و تقلید کور کورانه بیشتر از آن بود که با نداى صیقل بخش این قهرمان توحید بکلى زدوده شود.
افسوس که این بیدارى روحانى و مقدس چندان به طول نیانجامید، و در ضمیر آلوده و تاریکشان از طرف نیروهاى اهریمنى و جهل قیامى بر ضد این نور توحیدى صورت گرفت و همه چیز به جاى اول بازگشت، چه تعبیر لطیفى قرآن مىکند: «سپس آنها بر سرهاشان واژگونه شدند» (ثُمَّ نُکِسُوا عَلى رُؤُسِهِمْ).
و براى این که از طرف خدایان گنگ و بسته دهانشان عذرى بیاورند گفتند:
«تو میدانى اینها هرگز سخن نمىگویند»! (لَقَدْ عَلِمْتَ ما هؤُلاءِ یَنْطِقُونَ).
اینها همیشه خاموشند و ابهت سکوت را نمىشکنند! و با این عذر پوشالى خواستند ضعف و زبونى و ذلت بتها را کتمان کنند.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.