● سوره بینة آیه 3 - تفسیرالمیزان
منظور از" کتب" که جمع کتاب است جرم کتاب نیست، بلکه منظور مکتوب و مطالبى است که در کتاب نوشته شده، و کلمه" کتاب"، هم بر کاغذ و لوحهاى مختلف اطلاق مىشود و هم بر کلمات و الفاظ نوشته شدهاى که با نقوش حک شده و یا با قلم سیاه شده، از آن الفاظ حکایت مىکند، و چه بسا بر معانى آن الفاظ هم اطلاق شود، به این اعتبار که آن معانى به وسیله الفاظ حکایت شده، و نیز بر حکم حاکم و قضاى رانده شده نیز اطلاق مىگردد، مثلا مىگویند:" کتب علیه کذا- بر فلانى چنین نوشتند" یعنى حکم کردند که باید چنین و چنان کند، در قرآن هم آمده که:" کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ" «سوره بقره، آیه 183»، و نیز فرموده:" کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ" «سوره بقره، آیه 216»، و ظاهرا مراد از کتبى که در صحف است همین معناى آخر باشد، یعنى احکام و قضایایى الهى باشد، که در مورد اعتقادات و اعمال صادر شده است، دلیلش توصیف کتاب است به صفت" قیمه"، چون کلمه" قیمه" از قیام کردن به امر خیرى، و حفظ و مراعات مصلحت آن، و ضمانت سعادت آن است، هم چنان که در قرآن کریم در مورد دین استعمال شده، آنجا که فرموده:" أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ" «سوره یوسف، آیه 40»، یعنى دینى که خدا آن را حفظ مىکند، و بقایش را ضمانت کرده است، و معلوم است که صحف آسمانى قیماند، چون امر مجتمع انسانى را بپا مىدارند، و با دستورات و احکام و قضایایى که متعلق به عقاید و اعمال است مصالح بشر را حفظ مىکنند.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره بینة آیه 1 - تفسیرالمیزان
مراد از جمله" الَّذِینَ کَفَرُوا" در آیه شریفه، همه کافران از دعوت اسلامى است، چه از اهل کتاب و چه مشرکین، و کلمه" من" در جمله" مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ" تبعیض را مىرساند، نه تبیین را، و کلمه" و المشرکین" عطف است بر کلمه" اهل الکتاب"، و مراد از" مشرکین"، غیر اهل کتاب است، حال چه بتپرست باشند، و چه اصناف دیگر مشرکین.
و کلمه" منفکین" از ماده انفکاک است، که به معناى جدایى دو چیز است که به شدت به هم متصل بودهاند، و مراد از آن- به طورى که از جمله" حَتَّى تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ" استفاده مىشود- جدا شدن از مقتضاى سنت هدایت و بیان است، گویا سنت الهى دست بردار از آنان نبوده، تا حجت و بینه بیاید، همین که آمد آن وقت رهاشان مىکند، و به حال خودشان واگذار مىکند.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
● سوره قارعة آیه 5 - تفسیر المیزان
کلمه" عهن" به معناى پشمى است که رنگهاى مختلف داشته باشد، و کلمه" منفوش" از مصدر" نفش" است، که به معناى شیت کردن پشم است یا با دست و یا با کمانچه حلاجى، و یا با چیز دیگر. پس" عهن منفوش" به معناى پشم شیث شدهاى است که داراى رنگهاى مختلف باشد، و این تشبیه اشاره دارد به اینکه در آن روز کوهها که رنگهاى مختلف دارند با زلزله قیامت متلاشى، و چون پشم حلاجى شده مىگردند.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره قارعة آیه 4 - مجمع البیان
چرا مردم روز قیامت را به فراش تشبیه شده اند؟
براى این است که فراش وقتى جست و خیز مىکند نقطه معلومى را در نظر نمىگیرد، مانند مرغان، و به طرف معینى نمىپرد، بلکه بدون جهت پرواز مىکند، مردم نیز در روز قیامت چنین حالتى دارند، وقتى از قبورشان سر بر مىآورند آن چنان ترس و فزع از همه جهات احاطهشان مىکند که بىاختیار و بى هدف به راه مىافتند، و در جستجوى منزلها که یا سعادت است و یا شقاوت سرگردانند.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره قارعة آیه 4 - تفسیر المیزان
" یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ" کلمه" یوم" ظرفى است متعلق به مقدرى از قبیل" بیاد آر"،" مىکوبد"" مىآید"، و از این قبیل، و خلاصه معناى آن این است که:" بیاد آر روزى را که" و یا" مىکوبد در روزى که" و یا" مىآید روزى که". و کلمه" فراش" به طورى که از فراء نقل شده به معناى ملخى است که زمین را فرش کند، یعنى روى گرده هم سوار شده باشند، پس فراش به معناى غوغاى ملخ است.کلمه" مبثوث" از ماده" بث" است، که به معناى تفرقه است، و" فراش مبثوث" یعنى ملخهاى متفرق.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره قارعة آیه 2 - تفسیرالمیزان
و سؤال از حقیقت قارعه در جمله" مَا الْقارِعَةُ- قارعه چیست" با اینکه معلوم است که چیست، ولی به منظور بزرگ نشان دادن امر قیامت است، و اینکه بیست و هشت حرف الفباى گوینده، و دو سوراخ گوش شنونده نمىتواند به کنه قیامت پى ببرد، و به طور کلى عالم ماده گنجایش حتى معرفى آن را ندارد
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره قارعة آیه 1 - تفسیر المیزان
کلمه" قارعة" از ماده" قرع" است که به معناى زدن بسیار سختى است که احتیاج دارد زننده به جایى اعتماد کند، و این کلمه در عرف قرآن از اسماى قیامت است.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.