● سوره ناس آیه 6 - نسیم حیات - استاد ابوالفضل بهرام پور
مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ این آیه نشان می دهد که وسوسه تنها در انحصار شیطان نیست و در همه جا و هر مورد واز عوامل گوناگونی سر می زند و حادثه می آفریند . فاعل وسوسه می تواند انسان فاسد ، کتب ضاله ، فیلم های مبتذل ونیز جاه طلبی ، مال دوستی و حسد و غیره باشد و دفع شر آنها با یاری خدا برای هر انسانی ممکن و آسان است.
در مقابل این وسوسه گری شیطان ، القائات رحمانی هم توسط فرشتگان انجام می شود که نیکی ها را در دل انسان رونق می دهند و آیات متعددی بیانگر این موضوع می باشد.
حدیث:
از پیامبر اکرم (ص)روایت شده است : « قلب هر مومن دو گوش دارد، گوشی که فرشته در آن می دمد و گوشی که وسواس خناس در آن می خواند و خدا مومن را به وسیله فرشته رحمت ، تایید می کند».
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره زلزال آیه 1 - نسیم حیات - استاد ابوالفضل بهرام پور
إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها. لغت : زُلْزِلَت : لرزید ، زلزله کرد . (زِلْزالَها)از نظر ادبی مفعول مطلق نوعی است . ولی عده ای از جمله مجمع البیان خیال کرده اند که مفعول مطلق تاکیدی است . غافل از اینکه مفعول مطلق ، مضاف واقع نمی شود یعنی آن وقت که تمام کره ی زمین به لرزه در آید و این زلزله غیر از زلزله های مقطعی و منطقه ای است که به نام محل وقوع آن نامیده می شود . این زلزله به ارض نسبت داده شده (زُلْزِالَها یعنی زِلْزالَ الْأَرْضُ ) یعنی تمام نقطه نقطه زمین از کوه و دشت و بر و بحر به لرزه خواهد افتاد.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره بینة آیه 1 - نسیم حیات - استاد ابوالفضل بهرام پور
لَمْ یَکُنِ الَّذینَ کَفَرُوا .... لغت بَیِّنَةُ (بین ) : دلیل روشن و منظور از آن پیامبر اسلام (ص) است . مُنْفَکِّ (فک ): جدا،منفصل .
اهل کتاب و مشرکین می گفتند اگر پیامبری با دلایل روشن برای هدایت ما بیاید ، دعوتش را خواهیم پذیرفت و در غیر این صورت از آیین خود دست بر نخواهیم داشت . اما این پیامبر آمد و قرآن را در صحیفه های پاک و طاهری با معارف عالیه ی آن برای آنها تلاوت نمود . ولی آنها قبول نکردند و تفرقه ایجاد نمودند.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره بینة آیه 2 - نسیم حیات - استاد ابوالفضل بهرام پور
رَسُولٌ مِنَ الله ... کلمه رَسُولٌ بدل از بینه است و آن را تفسیر می کند . پس مراد از بینه پیامبر اکرم (ص) است و(صُحُف مُطَهَّرَةً) همان قرآن کریم است که از هر نوع باطل و شرکی پاک است .
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره توبة آیه 32 - تفسیر نمونه
در آیه مورد بحث تشبیه جالبى براى تلاشهاى مذبوحانه و بى سرانجام یهود و نصارى و یا همه مخالفان اسلام حتى مشرکان کرده است و مى گوید: اینها مى خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند ولى خداوند اراده کرده است که این نور الهى را همچنان گسترده تر و کاملتر سازد، تا همه جهان را فرا گیرد، و تمام جهانیان از پرتو آن بهره گیرند هر چند کافران را خوشایند نباشد (یریدون ان یطفئوا نور الله بافواههم و یابى الله الا ان یتم نوره و لو کره الکافرون).
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:
1- در این آیه آئین خدا و قرآن مجید و تعالیم اسلام به نور و روشنایى تشبیه شده و مىدانیم که نور سرچشمه حیات و جنبش و نمو و آبادى در روى زمین و منشا هر گونه زیبایى است.
اسلام نیز آئینى است تحرک آفرین که جامعه انسانى را در مسیر تکاملها به پیش مىبرد و سرچشمه هر خیر و برکت است.
تلاشها و کوششهاى دشمنان را نیز به دمیدن و فوت کردن با دهان تشبیه کرده است و چه قدر مضحک است که انسان نور عظیمى همچون نور آفتاب را بخواهد با پف کردن خاموش کند؟ و براى مجسم کردن حقارت تلاشهاى آنها تعبیرى از این رساتر به نظر نمىرسد و در واقع کوششهاى یک مخلوق ناتوان در برابر اراده بى پایان و قدرت بى انتهاى حق غیر از این نخواهد بود.
2- مسئله خاموش کردن نور خدا در دو مورد از قرآن آمده یکى آیه فوق و دیگرى آیه 8 از سوره" صف" و در هر دو مورد به عنوان انتقاد از تلاشهاى دشمنان اسلام ذکر شده ولى در میان این دو آیه مختصر تفاوتى در تعبیر دیده مىشود، در آیه محل بحث" یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا" ذکر شده در حالى که در سوره" صف"" یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا" آمده است و مسلما این تفاوت در تعبیر اشاره به نکتهاى است.
" راغب" در مفردات در توضیح تفاوت این دو تعبیر مىگوید: آیه نخست اشاره به خاموش کردن بدون مقدمه است ولى در آیه دوم اشاره به خاموش کردن توام با توسل به مقدمات و اسباب است. یعنى خواه آنها بدون استفاده از مقدمات و خواه با توسل به اسباب مختلف براى خاموش کردن نور حق بپاخیزند، با شکست روبرو خواهند شد.
3- کلمه" یابى" از ماده" اباء" به معنى شدت امتناع و جلوگیرى کردن از چیزى است و این تعبیر اراده و مشیت حتمى پروردگار را براى تکمیل و پیشرفت آئین اسلام به ثبوت مىرساند و مایه دلگرمى و امیدوارى همه مسلمانان نسبت به آینده این آئین است، اگر مسلمانان، مسلمان واقعى باشند!.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره توبة آیه 27 - تفسیر نمونه
ولى با این حال درهاى توبه و بازگشت را به روى اسیران و فرار کنندگان از کفار باز گذارد که اگر مایل باشند به سوى خدا باز گردند و آئین حق را بپذیرند، لذا در آخرین آیه مورد بحث مى گوید: «سپس خداوند بعد از این جریان توبه هر کس را بخواهد (و او را شایسته و آماده براى توبه واقعى بداند) مى پذیرد» (ثم یتوب الله من بعد ذلک على من یشاء).
جمله «یتوب» که با فعل مضارع ذکر شده و دلالت بر استمرار دارد مفهومش این است که درهاى توبه و بازگشت همچنان به روى آنها باز و گشوده است .
«چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است هیچگاه درهاى توبه را به روى کسى نمى بندد، و از رحمت گسترده خود کسى را نومید نمى سازد (و الله غفور رحیم).
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره انفال آیه 53 - تفسیر نمونه
بنابر این تنها قریش و مشرکان و بت پرستان مکه نبودند که با انکار آیات الهى و لجاجت در برابر حق و در گیرى با رهبران راستین انسانیت گرفتار کیفر گناهانشان شدند ، این یک قانون جاودانى است که اقوام نیرومندتر و قوىتر همچون فرعونیان ، و اقوام ضعیفتر را نیز در بر میگیرد .
سپس این موضوع را با ذکر ریشه اساسى مساله ، روشن تر می سازد و می گوید : اینها همه به خاطر آن است که خداوند هر نعمت و موهبتى را به قوم و ملتى ببخشد هیچگاه آنرا دگرگون نمی سازد مگر اینکه خود آن جمعیت دگرگون شوند و تغییر یابند ( ذلک بان الله لم یک مغیرا نعمة انعمها على قوم حتى یغیروا ما بانفسهم) .
به تعبیر دیگر فیض رحمت خدا بیکران و عمومى و همگانى است ولى به تناسب شایستگیها و لیاقتها به مردم می رسد در ابتدا خدا نعمتهاى مادى و معنوى خویش را شامل حال اقوام میکند ، چنانچه نعمتهاى الهى را وسیلهاى براى تکامل خویش ساختند و از آن در مسیر حق مدد گرفتند ، و شکر آنرا که همان استفاده صحیح است بجا آوردند ، نعمتش را پایدار بلکه افزون می سازد اما هنگامى که این مواهب وسیله اى براى طغیان و سرکشى و ظلم و بیدادگرى و تبعیض و ناسپاسى و غرور و آلودگى گردد در این هنگام نعمتها را می گیرد و یا آنرا تبدیل به بلا و مصیبت میکند ، بنابر این دگرگونیها همواره از ناحیه ما است و گرنه مواهب الهى زوال ناپذیر است
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.