● سوره تکویر آیه 1 - تفسیر جوامع
تفسیر: اذا الـشمس کورت , الشمس مرفوع و فاعل براى فعل مقدر است که کورت آن راتفسیر مى کند زیرا اذا داراى معناى شرط است و فعل مى خواهد همچنین است اذا در دیگر آیات .
از ابـن عـبـاس روایـت اسـت که کورت به معناى از بین رفتن نور و روشنایى خورشیداست .
در معناى کورت دو وجه است : 1 ـ از تـکـویـر عـمامه باشد که همان پیچیدن عمامه است یعنى روشنایى خورشیددرهم پیچیده مـى شـود و گـستره و پراکندگى آن در کرانه ها از بین مى رود و منظورزوال و از بین رفتن نور خـورشید است .
یا درهم پیچیده شدن خورشید عبارت ازجمع شدن و پوشیده شدن آن باشد زیرا هر گاه قصد جمع کردن لباس باشد درهم پیچیده مى شود.
2 ـ یـا تـکویر از طعنه فکوره , باشد هر گاه آن را بیفکند یعنى خورشید از فلک خودبدور افکنده شود چنان که خداوند ستارگان را به کدر شدن که انقباض است توصیف فرموده است .
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره تکویر آیه 2 - تفسیر جوامع جلد ۶
واذا النجوم انکدرت , از مجاهد نقل شده که انکدرت به معناى سقوط و پراکنده شدن است
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره تکویر آیه 3 - تفسیر جوامع جلد ۶
و اذا الـجـبال سیرت , آنگاه که کوهها از روى زمین کنده و دور شود.
یا در فضا به حرکت آید مانند حـرکـت ابـرهـا نـظـیـر گفتار خداوند: وهى ثمر مر السحاب , در حالى که [کوهها] مانند ابر در حرکتند.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره حج آیه 6 - تفسیر نمونه
آیه به عنوان جمع بندى و نتیجهگیرى کلى، هدف اصلىرا تشریح مىکند:
1- نخست مىگوید:" آنچه در آیات قبل از مراحل مختلف حیات در مورد انسانها و جهان گیاهان بازگو شد براى این است که بدانید خداوند حق است" (ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ).
و چون او حق است نظامى را که آفریده نیز حق است، بنا بر این نمىتواند بیهوده و بى هدف باشد، همانگونه که در جاى دیگر مىخوانیم: وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلًا ذلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا:" ما آسمانها و زمین و آنچه را در میان این دو است بیهوده و باطل نیافریدیم، این گمان و پندار کافران است" (ص- 27).
و چون این جهان بى هدف نیست و از سوى دیگر هدف اصلى را در خود آن نمىیابیم یقین پیدا مىکنیم که معاد و رستاخیزى در کار است.
2- این نظام حاکم بر جهان حیات به ما مىگوید:" او است که مردگان را زنده مىکند" (وَ أَنَّهُ یُحْیِ الْمَوْتى).
همان کسى که لباس حیات بر تن خاک مىپوشاند، و نطفه بى ارزش را به انسان کاملى مبدل مىسازد، و زمینهاى مرده را جان مىدهد او مردگان را حیات نوین مىبخشد آیا با این برنامه حیات آفرین مستمر او در این جهان باز مىتوان در امکان معاد تردید کرد؟ «1».
3- هدف دیگر این است که بدانید" خدا بر هر چیز توانا است" و چیزى در برابر قدرت او غیر ممکن نیست (وَ أَنَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ).
آیا کسى که مىتواند خاک بى جان را تبدیل به نطفه کند و نطفه بى ارزش را در مراحل حیات پیش ببرد، و هر روز لباس تازهاى از زندگى بر او بپوشاند، و زمینهاى خشکیده و افسرده بى روح را چنان سر سبز و خرم سازد که قهقهه حیات از سر تا سر آن برخیزد، آیا چنین کسى قادر نیست که انسان را بعد از مرگ به زندگى جدید باز گرداند؟
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.