● سوره نساء آیه 40 -
این آیه به افراد بىایمان و بخیل که حال آنها در آیات قبل گذشت مىگوید: «خداوند حتى به اندازه سنگینى ذرهاى ستم نمىکند» (إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ).
«ذرّه» در اصل به معنى مورچههاى بسیار کوچکى است که به زحمت دیده مىشود، ولى تدریجا به هر چیز کوچکى ذرّه گفته شده است، و امروز به «اتم» که کوچکترین جزء اجسام است نیز ذرّه گفته مىشود. و از آنجا که «مثقال» به معنى «سنگینى» است، تعبیر «مثقال ذرّة» به معنى سنگینى یک جسم فوق العاده کوچک مىباشد.
سپس اضافه مىکند، خداوند تنها ستم نمىکند، بلکه «اگر کار نیکى انجام شود آن را مضاعف مىنماید، و پاداش عظیم از طرف خود در برابر آن مىدهد» (وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً یُضاعِفْها وَ یُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظِیماً).
چرا خداوند ظلم نمىکند؟!
از آنجا که ظلم و ستم معمولا یا بر اثر جهل است و یا احتیاج و یا کمبودهاى روانى، کسى که نسبت به همه چیز و همه کس برگزیده تفسیر نمونه، ج1، ص: 403
عالم و از همه بىنیاز و هیچ کمبودى در ذات مقدس او نیست، ظلم کردن در باره او ممکن نیست نه این که نمىتواند ظلم کند، بلکه در عین توانایى به خاطر این که حکیم و عالم است از ظلم کردن، خوددارى مىنماید.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره نساء آیه 39 -
در این آیه به عنوان اظهار تأسف به حال این عده مىفرماید: «چه مىشد اگر آنها (از این بیراههها باز مىگشتند و) ایمان به خدا و روز رستاخیز مىآوردند و از مواهبى که خداوند در اختیار آنها گذاشته با اخلاص نیت و فکر پاک به بندگان خدا مىدادند» و از این راه براى خود کسب سعادت و خوشبختى دنیا و آخرت مىکردند (وَ ما ذا عَلَیْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ).
«و در هر حال خداوند از نیات و اعمال آنها باخبر است» و بر طبق آن به آنها جزا و کیفر مىدهد» (وَ کانَ اللَّهُ بِهِمْ عَلِیماً).
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره نساء آیه 38 -
در این آیه به یکى دیگر از صفات متکبران خود خواه اشاره کرده، مىفرماید: «و آنها کسانى هستند که اموال خود را براى نشان دادن به مردم (و کسب شهرت و مقام) انفاق مىکنند و ایمان به خدا و روز رستاخیز ندارند» (وَ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ).
و از آنجا که هدف آنها جلب رضایت خالق نیست بلکه خدمت به خلق است، دائما در این فکرند که چگونه انفاق کنند تا بیشتر بتوانند از آن بهرهبردارى به سود خود نموده، و موقعیت خود را تثبیت کنند.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره آل عمران آیه 153 -
در این آیه صحنه پایان احد را به مسلمانان یادآورى مىکند و مىفرماید: «به خاطر بیاورید هنگامى را که به هر طرف پراکنده مىشدید و فرار مىکردید و هیچ گاه به عقب سر نمىکردید که سایر برادران شما در چه حالند در حالى که پیامبر از پشت سر شما را صدا مىزد» (إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ عَلى أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ فِی أُخْراکُمْ).
فریاد مىزد که: «بندگان خدا! به سوى من باز گردید، به سوى من باز گردید، من رسول خدایم».
ولى هیچ یک از شما به سخنان او توجه نداشتید «در این هنگام غم و اندوه یکى پس از دیگرى به سوى شما رو آورد» (فَأَثابَکُمْ غَمًّا بِغَمٍّ).
هجوم سیل غم و اندوه به سوى شما «براى این بود که دیگر به خاطر از دست رفتن غنایم جنگى غمگین نشوید و از جراحاتى که در میدان جنگ در راه پیروزى به شما مىرسد نگران نباشید و خداوند از آنچه انجام مىدهید آگاه است» (لِکَیْلا تَحْزَنُوا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا ما أَصابَکُمْ وَ اللَّهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ).
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره آل عمران آیه 152 -
مسلمانان در آغاز جنگ با اتحاد و شجاعت خاصى جنگیدند، و به زودى پیروز شدند، ولى نافرمانى جمعى از تیراندازان که سنگر خود را رها کردند و به جمع آورى غنایم مشغول شدند سبب شد که ورق برگردد و شکست سختى به لشگر اسلام وارد گردد. هنگامى که مسلمانان با دادن تلفات و خسارات سنگینى به مدینه باز مىگشتند با یکدیگر مىگفتند مگر خداوند به ما وعده فتح و پیروزى نداده بود؟
پس چرا در این جنگ شکست خوردیم؟
از این به بعد قرآن ضمن پاسخ آنها، علل شکست را توضیح مىدهد، مىفرماید: «وعده خدا در باره پیروزى شما کاملا درست بود و به همین دلیل در آغاز جنگ پیروز شدید و به فرمان خدا دشمنان را به قتل مىرساندید و این وعده تا زمانى که دست از استقامت و پیروى فرمان پیغمبر برنداشته بودید ادامه داشت، شکست از آن زمان شروع شد که سستى و نافرمانى شما را فرا گرفت» (وَ لَقَدْ صَدَقَکُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذا فَشِلْتُمْ).
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
● سوره آل عمران آیه 151 -
در این آیه اشاره به نجات معجزه آساى مسلمانان بعد از جنگ احد مىکند و مىفرماید: «ما به زودى در دل کفار رعب و وحشت مىافکنیم» یعنى، همانطور که در پایان جنگ احد افکندیم و نمونه آن را با چشم خود دیدید (سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ).
و در جمله بعد، علت افکندن رعب و ترس را در دلهاى آنها چنین بیان مىکند: «به این جهت که آنها چیزهایى را بدون دلیل شریک خدا قرار داده بودند» (بِما أَشْرَکُوا بِاللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً).
در پایان آیه به سرنوشت این افراد اشاره کرده، مىفرماید: این افراد به خود و اجتماع خود ستم کردهاند «و بنابراین جایگاهى جز آتش نخواهند داشت و چه بد جایگاهى است» (وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِینَ).
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
● سوره حمد آیه 1 - تفسیر الرحمن الرحیم
خداوند صفات متعددی دارد ولی در تمام مواقع در کنار عبارت «بسم الله » «الرحمن الرحیم » را می آورد و خود را با این صفات یاد می کند. و حال آن که ممکن بود بگوید «بسم الله العلیم الحکیم »، «بسم الله الجبار المنتقم » و همچنین سایرصفات.
نکته مطلب، در جلب قلوب مردم از راه رحمت است. برای جمع آوری مردم هیچ نیرویی بهتر از رحمت - که موجد امید است - نیست.
مردم وقتی امید پیدا کردند حرکت می کنند و امید از راه رحمت وبشارت میسر است. پیغمبری که می خواهد تمام طبقات مردم جمع وآنان را امیدوار کند. باید قدرتی در اختیار داشته باشد که به وسیله آن در مردم روح امید ایجاد کند، بشارت و رحمت بهترین ابزار برای ایجاد امید است. از این رو می گوید: سبقت رحمته غضبه (1) ، فضل و رحمتش بر غضبش سبقت دارد. آوردن رحمن و رحیم در«بسم الله » باعث امیدواری و تجمع مردم بر گرد پیغمبر است،از این رو تمام مظاهر مختلف اسلام «رحمت » معرفی شده است،قرآن (هدی و رحمه للمؤمنین) (2) و رسول (و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین) (3) و (اشداء علی الکفار رحماء بینهم) (4) بر می شمرد.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
● سوره حمد آیه 1 - تفسیر بسم الله
بسم الله الرحمن الرحیم
الف) کسی که می خواهد قومی را از آداب و عقاید غلطی نجات دهدباید به جای هر یک از آداب و اخلاق باطل عمل خوبی را ارایه کند.
قبل از اسلام عرب های مشرک کارها را به نام بت ها شروع می کردند باسم اللات و العزی - مکتب اسلام آمد تا بت را بردارد، برای اشباع حس عادت باید چیزی به جای آن بگذارد. «باسم الله » راگذارد که در تمام مواقع آن را بگویند.
ب) اسلام دین توحید است و تبلیغ توحید هنگامی به نتیجه کامل می رسد که همواره نام خداوند برده شود و دل های مردم رنگ توحیدبگیرد. یکی از راه های حصول این نتیجه تکرار لسان است. از این رو اسلام بر «بسم الله الرحمن الرحیم » تاکید کرده و هر امری که شانی دارد باید به نام خداوند شروع شود. اثر این دستورتمرین همیشگی «توحید» و روح خداپرستی در اجتماع است.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
1)
رمضانی (داور) : لطفا منبع تفسیر را ذکر نمایید.
2)
عطار : باسم اللات و العزی؟!! همچین نبود ونیست.
تاریخ پر از تحریف است ونیاز به اضافه کردن نداره. لطفا اضافه نکنید.
"بسم الله " از آدم ونوح وسلیمان وموسی و همه انبیاء علیهم السلام و ابی طالب علیه السلام وعلماء بنی اسرائیل ونصاری ودر کعبه ودر اشعار ... ذکر شده.
"باسم الله" "بسمه تعالی" نبود ونداریم.
أما "واللات والعزی" : همچین قسمی بود.
● سوره حمد آیه 2 -
«ربّ» به کسى گفته مىشود که هم مالک وصاحب چیزى است و هم در رشدو پرورشآن نقش دارد. خداوند هم صاحب حقیقى عالم است و هم مدبّر و پروردگار آن. پسهمه هستى حرکت تکاملى دارد و در مسیرى که خداوند معیّن کرده، هدایتمىشود.
علاوه بر سوره حمد، چهار سورهى انعام، کهف، سبأ وفاطر نیزبا جمله «الحمدللّه» آغاز گردیده، ولى فقط در سوره حمد بعد از آن «ربّالعالمین» آمده است.
مفهوم حمد، ترکیبى از مفهوم مدح و شکر است. انسان در برابر جمال و کمال وزیبایى، زبان به ستایش و در برابر نعمت و خدمت واحسان دیگران، زبان بهتشکّر مىگشاید. خداوند متعال به خاطر کمال و جمالش، شایستهى ستایش وبهخاطر احسانها و نعمتهایش، لایق شکرگزارى است.
«الحمدللّه» بهترین نوع تشکّر از خداوند است. هر کس در هرجا، با هر زبانى،هرگونه ستایشى از هر کمال و زیبایى دارد، در حقیقت سرچشمهى آن را ستایشمىکند. البتّه حمد خداوند منافات با سپاسگزارى از مخلوق ندارد، به شرطآنکه به امر خدا و در خط و مسیر او باشد.
خداوند مسیر رشد و تربیت همه را تعیین نمودهاست: «ربّنا الّذى اعطى کل شیىء خلقه ثمّ هدى» [21]پرودگار ما همهى موجودات را نعمت وجود بخشیده و سپس به راه کمالش هدایتنموده است. او به زنبور عسل یاد داده که از چه گیاهى بمکد و به مورچهآموخته است که چگونه قوت زمستانى خود را ذخیره کند و بدن انسان را چنانآفریده که هر گاه کمبود خون پیدا کرد، خون سازى نماید. چنین خداوندى،شایسته حمد وسپاسگزارى است.
خداوند، پروردگار همهى آفریدههاست. «و هو ربّ کلّ شى» [22] آنچه در آسمانها و زمین و میان آنهاست، پروردگارشان اوست. «ربّ السّموات والارض و مابینهما» [23]حضرتعلى علیه السلام مىفرماید: «من الجمادات والحیوانات» یعنى او پروردگارجاندار و بىجان است. «له الخلق والامر تبارکاللّه ربّ العالمین» همآفرینش از اوست و هم ادارهى آن، و او پرورش دهندهى همه است.
مراداز «عالَمین» یا فقط انسانها هستند، مانند آیه 70 سوره حجر که قوم لوط بهحضرت لوط گفتند: «أوَ لم ننهک عن العالمین» آیا ما تو را از ملاقات بامردم نهى نکردیم؟ و یا مراد همهى عوالم هستى است. «عالَم» به معناىمخلوقات و «عالَمین» به معناى تمام مخلوقات نیز استعمال شده است. از اینآیه فهمیده مىشود که تمام هستى یک پروردگار دارد که اوست و آنچه درجاهلیت و در میان بعضى از ملّتها اعتقاد داشتند که براى هر نوع ازپدیدهها خدایى است و آن را مدّبر و ربّ النوع آن مىپنداشتند، باطل است.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
● سوره نساء آیه 18 -
اشاره به کسانى که توبه آنها پذیرفته نمىشود نموده، مىفرماید: «کسانى که در آستانه مرگ قرار مىگیرند و مىگویند اکنون از گناه خود توبه کردیم توبه آنان پذیرفته نخواهد شد» (وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ).
دسته دوم، از کسانى که توبه آنها پذیرفته نمىشود آنها هستند که در حال کفر از جهان مىروند، در آیه مورد بحث در باره آنها چنین مىفرماید: «و آنها که در حال کفر مىمیرند توبه براى آنها نیست» (وَ لَا الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ).
در حقیقت آیه مىگوید: کسانى که از گناهان خود در حال صحت و سلامت و ایمان توبه کردهاند ولى در حال مرگ با ایمان از دنیا نرفتند، توبههاى گذشته آنها نیز بىاثر است.
در پایان آیه مىفرماید: «اینها (هر دو دسته) کسانى هستند که عذاب
دردناکى براى آنان مهیا کردهایم» (أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً).
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
1)
رمضانی (داور) : لطفا منبع تفسیر را ذکر فرمایید.
2)
: سلام برادر.این کلمه برای شما معنی خاصی نداره؟ [ تفسیر المیزان]