لیست تفسیر های محمدامين احمدي فقيه
از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
  سوره حمد آیه 1 - اقتباس از تفسیر ادبی و عرفانی/ خواجه عبدالله انصاری.
بسم الله الرحمن الرحیم
کلید هشت در بهشت، درون سوره‌ی مبارک حمد
سوره فاتحه را کلید بهشت می‌دانند از آن رو که درهای بهشت هشت است و این سوره هم هشت قسم است، تا آن هشت قسمت را تحصیل نکنی و به آن معتقد نشوی این درها برتو گشوده نشود. این هشت قسم عبارتنداز:
اوّل: (الحمد) یاد ذات خداوند؛
دوم: (الرحمن) ذکر صفات او؛
سوم: (ملک یوم الدین) ذکر معاد؛
چهارم: (ایاک نعبد) ذکر افعال او؛
پنجم: (اهدنا) ذکر تزکیه نفس؛
ششم: (صرط المستقیم) ذکر آراستن نفس به نیکی‌ها؛
هفتم: (صرط الذین انعمت) ذکر احوال دوستان و رضای خداوند از آنان؛
هشتم: (غیرالمغضوب) ذکر احوال بیگانگان و نارضایی خداوند از آن‌ها.
هر یک از این هشت علم دری است از درهای بهشت؛ پس، هرکس این سوره را به اخلاص برخواند، در هشت بهشت بر روی او باز شود، امروز بهشت عرفان (قلب مؤمن) و فردا بهشت (مقام) رضوان درجوار رحمان است.
منبع: اقتباس از تفسیر ادبی و عرفانی/ خواجه عبدالله انصاری.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره اعراف آیه 161 - از تحقیقات اینجانب و مراجع مختلف
آیه‌ی باب الحطه، (علی، علیه السلام باب الحطه است)
حضرت علی، علیه‌السلام، و سایر ائمه، علیهم السلام باب الحطه می‌باشند. در بعضی تفاسیر حطه گفتن همان «لااله الاالله» گفتن است.
از امام باقر علیه السلام: "نحن باب حطتکم"، ما (ائمه) به منزله ی باب حطه ی شما هستیم.
باب حِطّه. عنوانی است که در بعضی از روایات سنّی و شیعی برای حضرت علی و امامان شیعه علیهم السلام به کار رفته است. این عنوان از آیه های فوق گرفته شده است.
شأن نزول
بر طبق این آیه، خدا به بنی اسرائیل فرموده است که سجده کنان داخل «باب» قریه شوند و «حطّه» بر زبان آورند تا خدا از خطاهای آنان در گذرد. در تفسیر این آیه سخنان بسیاری گفته اند و اغلب نوشته اند که مقصود از قریه، بیت المقدس است که یکی از درهای آن «باب حطّه» نام داشته است.
ابوذر غفاری، ابو سعید خدری و ابن عبّاس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده اند که اهل بیت من در میان این امت مانند «باب حطّه» برای بنی اسرائیل هستند، خداوند از راه ایشان گناهان را می بخشاید (إنّما مَثَلُ اهل بیتی فیکُم ... مثلُ باب حطّةٍ، من دخله نَجا و مَنْ لم یَدْخله هلک ). بنابر روایتی که صدوق نقل کرده، حضرت علی علیه السلام به نقل از پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم خود را «باب حطّه » نامیده است، چنانکه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را باب حطّة امّت اسلام خوانده است و می فرماید: باب حطّة امت اسلام از باب حطّة بنی اسرائیل افضل است، زیرا آن از چوب بود و ما امامان ناطق و صادق و مؤمنیم.
واژه حطّة، دوبار در قرآن آمده است. عربى یا دخیل بودن آن از چالشهایى است که توجه واژه پژوهان قرآنى و مفسران را به خود معطوف ساخته است.
حطه را در لغت، برگرفته از ریشه «ح ـ ط ـ ط» مى‌دانند. معانى گوناگون و در عین حال قابل جمعى که در واژه‌نامه‌هاى عربى براى ریشه یاد شده آمده است، نشان مى‌دهد که فرونهادن و پایین آوردن چیزى یا کسى از جاى و جایگاه بالاى آن، اعم از اینکه مادى یا معنوى باشد، اصلى‌ترین مؤلّفه معنایى آن است، ازاین‌رو بر زمین نهادن بار چارپایان، تنزل مقام، برداشتن بار و سنگینى تکلیف یا گناه از دوش انسان، پایین آمدن بهاى کالا و ... از مصادیق گوناگون این معنا در کاربردهاى متفاوت آن است.
حطه را عربى و به معناى طلب بخشش و آمرزش گناهان مى‌داند. برخى این توضیح را آورده‌اند که افزون بر پشیمانى قلبى، توبه باید در رفتار (جوارح) و گفتار انسان نیز بازتاب یابد، از اینرو بنى‌اسرائیل، پس از پشیمانى، فرمان یافتند که خاضعانه از باب حطه عبور کرده، گفتارى مبنى بر طلب آمرزش بر زبان جارى کنند. معناى طلب آمرزش بودن حطه، در پاره‌اى از احادیث شیعه و سنى که مورد توجه مفسران نیز قرار گرفته، بازتاب یافته است. در این احادیث، جایگاه امیرمؤمنان، على(علیه السلام) و اهل‌بیت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در میان مسلمانان همانند باب‌حطه براى بنى‌اسرائیل خوانده شده است که ورود از آن (محبت و ولایت آنان) مایه آمرزش گناهان و معیار ایمان به خداست. برخى از مفسران با پذیرش معناى مشهور، مصداق جمله‌اى را که باید بنى اسرائیل مى‌گفتند، «لا إله إلا اللّه» مى‌دانند. دیدگاه دوم، با تشبیه «قولوا حِطَّة» به «قولوا لا إله إلا اللّه» که اساسى‌ترین شعار توحیدى اسلام است، به معناى فراگیرترى قائل شده است. بر اساس این تفسیر، حطه به معناى وانهادن همه باورها، اندیشه‌ها، اخلاق و رفتارهاى غیرتوحیدى است که بر دوش انسان سنگینى مى‌کند و باید اساس برنامه‌هاى زندگى بنى‌اسرائیل قرار مى‌گرفت و سرانجام اینکه برخى با نفى دیدگاه مشهور و در برداشتى کاملاً بى‌سابقه، عبور از باب‌حطه را نمادى از تسلیم شدن در برابر قوانین‌شهرى و گفتن حطه را به معناى آگاهى و اقرار به دست کشیدن از آزادى مطلق و پذیرش شرایط شهرنشینى پنداشته‌اند؛ با این توضیح که بنى‌اسرائیل در صحراى سینا، زندگى بیابانى و آزادى داشتند و هنگامى که فرمان اقامت در شهر را یافتند، خداوند از آنان خواست تا قوانین و شرایط شهرنشینى را گردن نهند، زیرا در غیر این صورت شیرازه جامعه از هم مى‌پاشید. این دو دیدگاه اخیر با ظاهر آیه و دیدگاه مشهور واژه‌پژوهان و مفسران درباره معناى حطه سازگار‌نیست.
از مجموع دو آیه ی فوق که به "حطه" اشاره شده و آنچه تاکنون گفته شد مى‌توان نتیجه گرفت که باب‌حطه در میان بنى‌اسرائیل داراى جایگاهى مقدس و کاملا شناخته شده بوده است و به احتمال زیاد همان "درِ صخره مقدس" است که پس از اسلام به نام باب توبه و حطه خوانده شده است.
‏ منبع:
1.بحار الانوار، ج23، ص105.
2.کنزالعمال، ج12، حدیث 1150.
3.منهج الصادقین، ج1، ص215.
4.تفسیر و ترجمه ی بهائالدین خرمشاهی.
5.طبرسی. الاتقان فى علوم القرآن؛ الاصفى فى تفسیر القرآن؛ الامالى، صدوق؛ الانس الجلیل بتاریخ القدس و الخلیل؛ انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، بیضاوى؛ البحرالمحیط فى التفسیر؛ بصائر الدرجات الکبرى؛ بیت المقدس؛ بیت المقدس و تحول قبله؛ تاج العروس من جواهرالقاموس؛ التبیان فى تفسیر القرآن؛ التحقیق فى کلمات القرآن الکریم؛ ترتیب کتاب العین؛ تفسیر احسن‌الحدیث؛ تفسیر الجلالین؛ تفسیر جوامع الجامع؛ تفسیر غریب القرآن الکریم؛ تفسیر فرات الکوفى؛ التفسیر الکاشف؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر کنز الدقائق و بحرالغرائب؛ تفسیر مجاهد؛ التفسیر المنسوب الى الامام العسکرى(علیه السلام)؛ تفسیر نمونه؛ تفسیر نورالثقلین؛ جامع البیان عن تأویل آى القرآن؛ الجامع الصغیر؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبى؛ الجواهرالحسان فى تفسیر القرآن، ثعالبى؛ الدرالمنثور فى التفسیر بالمأثور؛ روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم؛ روض الجنان و روح الجنان؛ زادالمسیر فى علم‌التفسیر؛ سفرنامه؛ شواهد التنزیل؛ الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه؛ الغریبین فى القرآن و الحدیث؛ فتح القدیر؛ الفرقان فى تفسیر القرآن؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر من احادیث البشیر النذیر؛ فى ظلال القرآن؛ قاموس قرآن؛ قاموس کتاب مقدس؛ القاموس المحیط؛ کتاب الخصال؛ کتاب سلیم‌بن قیس؛ الکشاف؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ کنز العمال فى سنن الاقوال و الافعال؛ اللباب فى علوم الکتاب؛ لسان العرب؛ لغات القبائل الواردة فى القرآن؛ المتوکلى فیما ورد فى القرآن؛ مجمع‌البحرین؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن؛ المصباح المنیر؛ معانى القرآن، فراء؛ المعجم الصغیر؛ معجم مقاییس‌اللغه؛ مفردات الفاظ القرآن؛ مناقب الامام امیرالمؤمنین على‌بن ابى‌طالب(علیه السلام)؛ الموسوعة الذهبیة للعلوم الاسلامیه؛ نظم دررالسمطین فى فضائل المصطفى و المرتضى و البتول و السبطین؛ النهایة فى غریب الحدیث و الاثر؛ واژه‌هاى دخیل در قرآن مجید؛ هل فى‌القرآن اعجمى.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره اعراف آیه 158 -
اشاره ای کوتاه به «کلمات» در آیه 158 اعراف
خداوند متعال در آیاتی از قرآن مبین به نقش کلمه توجه می‌دهد. از نظر قرآن عظیم، کلمه تنها واژگانی نیست که مفاهیم را منتقل می‌کند،‌ بلکه حقایقی هستند که در خارج از ذهن حضور مستقیم دارند. از این‌رو است که کلماتی الاهی نقش دیگری به خود می‌گیرند و کلماتی چون «کن فیکون» کلمه وجود می‌شود و خروجی آن چون موجودات به عنوان کلمات معرفی می شود.
سوره اعراف با حروف مقطعه آغاز شده و نشانه ای بر تأمّل بیش تر روی حروف و کلمات می باشد. تنها دو حرف «ک» و «ن» یک بار در حروف مقطّعه‌ی قرآن حکیم آمده‌است و می‌تواند اشاره به «کن» وجودی دارد.
ملاصدرا ویژگی‌ «ابداع‌» با امر را در مباحث‌ مربوط‌ به‌ کلام‌ الاهی‌ مطرح‌ نموده‌ و می‌گوید: «نخستین‌ کلام‌ در جهان‌ همان‌ کلمه‌ «کُن‌» (یعنی‌ امر الاهی‌) بود که‌ از این‌ کلام‌ و امر خدا، جهان‌ به وجود آمد و موجودات‌، لباس‌ هستی‌ پوشیدند، از این‌رو جهان‌، همان‌ «کلام‌ الاهی‌» است‌ هر چند دارای‌ مراتب‌ و درجات‌ مختلف‌ می‌باشد. این‌ کلام‌ و امر الاهی‌ غیر قابل‌ سرپیچی‌ است‌.
خداوند نوع‌ دیگری‌ «کلام‌» و «امر» دارد و آن‌ همان‌ شریعت‌ و دین‌ و کتابی‌ است‌ که‌ برای‌ هدایت‌ بشر می‌فرستد و انسان‌ها در پیروی‌ از آن‌، جبر طبیعی‌ ندارند، بلکه‌ مقصود از آن‌، امتحان‌ بشر و دادن‌ امتیاز به‌ اوست‌.
انسان‌ نیز به اقتضای‌ خلافت‌، دارای‌ همین‌ دوگونه‌ اراده‌ و امر است‌؛ نوعی‌ از آن‌ تکوینی‌ و طبیعی‌ است‌ و می‌تواند منشأ آفرینش‌ شود که‌ نام‌ آن‌را خلاقیت‌ می‌گذاریم‌، و نمونه‌ آن‌، همان‌ فرامینی‌ است‌ که‌ انسان‌ در افعال‌ ارادی‌ خود به‌ عضلات‌ و اندام‌ بدن‌ خود می‌دهد. و نوع‌ دیگر، اوامری‌ است‌ که‌ در اوامر و نواهی‌ انسان‌ به‌ دیگران‌ ظاهر می‌شود. این‌گونه‌ فرامین‌ را ممکن‌ است‌ مخاطبان‌ عمل‌ نکنند و انجام‌ نگردد.
ملاصدرا در این‌باره‌ می‌گوید: انسان‌ اگر نیروهای‌ خود را متمرکز سازد، خواست‌ و ارادة‌ او مؤثر و نافذ خواهد بود و چیزی‌ را که‌ اراده‌ کرده‌ به وجود خواهد آمد.
منبع:
1- اسفار، ج1؛ ص264؛ الشواهد الربوبیه‌، ص‌ 32 ـ 31.
2-مفاتیح‌ الغیب‌، ص‌ 20، به تصحیح‌ محمد خواجوی‌.
3-مقاله خلاقیت، سید محمد خامنه‌ای.
4-حقایق و اسراری از بسم الله الرحمن الرحیم، محمدامین احمدی فقیه.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره اعراف آیه 156 - از تحقیقات اینجانب و مراجع مختلف
گسترش رحمت خداوند متعال:
رحمت خداوند متعال بر تمام جهانیان گسترده است.
رحمت خدا، همان فیض او است که دایم به خلق می‌رسد.
رحمت دو گونه است. یکی، در دنیا و دیگری، در عقبی؛ یکی شامل همه‌ی مخلوقات و دیگری مخصوص مؤمنان است.
مربّی‌بودن خداوند متعال بر جهانیان، از جهت نیاز نیست، بلکه رحمت خداوند عزیز است که عامّ و شامل و گسترده‌است.
هرگاه بنده‌ام گواهی داد که من رحمان و رحیمم! گواه باشید بهره‌ی او را از رحمتم فراوان می‌کنم، و سهم او را از عطایم افزون.
هیچ کس جز گم‌راهان، از رحمت پروردگارش مأیوس نمی‌شود.
با بیان رحمت خداوند متعال، شکر و ستایش و سپاس‌گزاری به درگاه خداوند تعالی به جا می آوریم.
با صلوات (اللهم صل علی محمد و آل محمد) به پایان می بریم که:
صلوات جواز عبور انسان به بهشت است که انسان را در سه عالم بیمه می‌کند. از‌جانب خداوند تعالی رحمت است و از‌سوی فرشتگان زدودن گناهان و از‌طرف مردم دعا است.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.