لیست تفسیر های نيره تقي زاده فايند
از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
  سوره نبا آیه 40 - تفسیرهدایت
[40] و پیش از روز قیامت، عذابى نزدیک، پیش از مرگ و پس از آن، فرا مى‏رسد، پس چون فرزند آدم از دنیا برود، قیامت کوچک او بر پا مى‏شود، و نتیجه‏اى از عمل خود را مى‏بیند، اگر نیک بوده است نیک و اگر بد بوده است بد.

إنَّا أَنْذَرْناکُمْ عَذاباً قَرِیباً

- ما شما را از عذابى نزدیک بیم دادیم.»

بعضى گفته‏اند: مقصود از آن حساب پس از مرگ است، و بعضى دیگر آن را خود روز قیامت دانسته‏اند، بدان سبب که حق است و شکى در آن نیست و خواهد آمد و هر آینده‏اى نزدیک است، یا از آن روى که چون انسان بمیرد، احساس او از میان مى‏رود و تا روز رستخیز براى حساب چنین مى‏ماند، پس در حساب او روز مرگ به روز رستاخیز پیوستگى پیدا مى‏کند.

خواه پس از مرگ باشد یا پس از نشور، اعمال انسان به صورت پاداش یا کیفر تجسم پیدا مى‏کند و او به آنها مى‏نگرد.وْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ یَداهُ‏

- در آن روز که مردم به آنچه دستانش از پیش فرستاده است مى‏نگرد.»

از خیر و شر، و مقصود از دست به صورت خلاصه کارهایى است که او انجام داده است. و هنگامى که مؤمن عمل خویش را مى‏بیند، بسیار شادمان مى‏شود، ولى در آن هنگام که کافر عمل خود را مشاهده مى‏کند، آرزوى آن مى‏کند که کاش خاک مى‏بود و آن کار بد را انجام نمى‏داد.

یَقُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنِی کُنْتُ تُراباً

- و کافر مى‏گوید که کاش خاک مى‏بودم.»

این انسان چه اندازه از آن پشیمان است که به این درجه رسیده و آرزوى آن مى‏کند که خاک بود و به انجام دادن این تبهکاریها نمى‏پرداخت.

این انسان که خداوند متعال او را آفرید تا در باغهاى جاودانى فردوس برین میهمان او باشد، به جایى رسید که پست‏تر از خاک است. پس چه کند که خاک سودمند است و از او فایده‏اى به دست نمى‏آید؟! بلکه او مستحق خوارى و آزار بیشترى است.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نبا آیه 40 - مجمع البیان
و در آخرین آیه مورد بحث که پایان بخش این سوره است خداى فرزانه با هشدار به کفرگرایان و اصلاح ستیزان معاصر پیامبر مى فرماید:

إِنَّا أَنْذَرْناکُمْ عَذاباً قَرِیباً

ما شما را از عذابى نزدیک هشدار مى دهیم.

این عذابى که قرآن از آن هشدار مى دهد، عذاب روز رستاخیز است، امّا از آنجایى که فرارسیدن آن روز قطعى است از نظر قرآن نزدیک است.

امیرمؤمنان مى فرماید: «کل آت قریب دان».(22) هر چیزى که مى آید نزدیک است.

یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ یَداهُ

این عذاب روزى خواهد بود که انسان آنچه را با دو دست خویش از پیش فرستاده است، مى نگرد.

آرى، آن روز هرکس در انتظار ثمره عملکرد خویش است. نیکان و شایستگان در انتظار دریافت پاداش هستند و ظالمان و گناهکاران در انتظار کیفر دردناک گناهان خویش.

وَ یَقُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنِی کُنْتُ تُراباً

و آن روز است که کافر و بیدادپیشه مى گوید: اى کاش! خاک بودم تا رستاخیزى برایم نبود، و این دادگاه رستاخیز و حسابرسى و عذاب و کیفر امروز را نمى دیدم.

در این مورد «زجاج» مى گوید: کفرگرایان و ظالمان مى گویند: اى کاش! در روز رستاخیز زنده نمى شدیم.

«عبداللَّه بن عمر» در این مورد مى گوید: هنگامى که رستاخیز برپا گردد زمین هموار مى گردد و همه جنبندگان براى حسابرسى برانگیخته مى شوند، تا آنجایى که اگر حیوان شاخدارى حیوان بى شاخى را شاخ زده است کیفر مى گردد.

به باور پاره اى در آن روز بزرگ، خدا همه حیوانات وحشى و پرندگان و جنبندگان، جز پریان و انسان ها را گرد مى آورد و از آنها مى پرسد: پروردگار شما کیست؟

آنها پاسخ مى دهند خداى بخشاینده و مهربان.

ذات بى همتاى او پس از داورى میان آنها براساس عدل و داد و کیفر هر ستمکارى، حتى به اندازه زدن یک شاخ به وسیله حیوانى شاخدار به بى شاخ مى فرماید: ما شما را پدید آوردیم و در برابر انسان ها رام ساختیم و شما در زندگى خویش فرمانبردار بودید، اینک به همان حالى که بودید و بر انگیخته شدید باز گردید، و آن ها به خاک باز مى گردند. آن گاه که کفرگرایان و ظالمان با دیدن این منظره و این حسابرسى عذاب و کیفر، فریاد بر مى آورند که: اى کاش! ما در دنیا به قیافه خوک بودیم و بسان آنها رزق و روزى داشتیم و در روز رستاخیز شاهد حسابرسى نبودیم و خاک بودیم.

امّا به باور پاره اى منظور از کفرگرا و حق ستیز در آیه، «ابلیس» است که آدم را بدان دلیل که از خاک آفریده شده بود سرزنش کرد و با خودبرتربینى فخر مى فروخت که خود از آتش است. آرى، «ابلیس» در روز رستاخیز با دیدن سرنوشت شوم خود و کرامت و بزرگوارى فرزندان آدم فریاد برمى آورد که اى کاش خاک بودم! اى کاش.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نبا آیه 39 - تفسیر راهنما
این است آن روز حق، پس هر که بخواهد، راه بازگشتى به سوى پروردگار خود در پیش گیرد.

1 - روز قیامت، روزى عظیم و برپایى آن کارى حکیمانه است.

ذلک الیوم الحقّ

«ذلک» اشاره به دور است. به قرینه «عذاباً قریباً» ـ در آیه بعد ـ مراد از دورى قیامت، تأخیر زمانى آن نیست; بلکه بیانگر عظمت والا و فراتر از حد تصور آن است. «حقّ» به چیزى گفته مى شود که براساس حکمت پدید آمده باشد.

2 - برپایى قیامت، حتمى و صحنه هاى آن، سراسر حق و منزّه از هر گونه باطل است.

ذلک الیوم الحقّ

درباره «حقّ»، معانى گوناگونى گفته شده است از جمله این که این کلمه مصدر و به معناى لزوم و ثبوت است و نیز نقطه مقابل باطل را «حقّ» گویند (مصباح). هر گاه مصدرى صفت قرار گیرد، بر مبالغه دلالت دارد; بنابراین «روز حق»; یعنى، روزى سراسر حق.

3 - انتخاب راه خدا و هدف قرار دادن قرب او، دعوت الهى از تمام مردم

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه مـابًا

تعبیر «إلى ربّه مأباً» ـ به قرینه «للطاغین مأباً» در آیات پیشین ـ دعوت به اعراض از فرجام طغیانگران (جهنم) و برگزیدن قرب خداوند به عنوان مقصد نهایى است. حرف «إلى» در «إلى ربّه» دلالت مى کند که مقصد نهایى، راهى است که سمت و جهت آن به سوى خداوند باشد. این تعبیر کنایه از قرب به خداوند است; نه وصول به آن ذات اقدس; زیرا در آن صورت به حرف «إلى» نیازى نبود.

4 - توجّه به حقانیت قیامت، زمینه ساز جهت دادن تلاش ها و حرکت ها به سوى خداوند

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه مـابًا

«فاء» در «فمن شاء...» براى تفریع است. مفاد آیه شریفه این است که چون قیامت حق است، بنابراین باید مقصد را به گونه اى برگزید که به سوى خدا باشد.

5 - انسان فرجام نیک یا بد را به خواست خود، انتخاب مى کند و بر آن مجبور نیست.

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه مـابًا

6 - حرکت به سوى خداوند و دستیابى به مقام قرب او، براى تمام انسان ها امکان پذیر است.

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه مـابًا

7 - توجّه به حاکمیت تدبیر خداوند بر نظام زندگانى انسان ها، وادار کننده انسان به قرار دادن خویش در راه قرب به خدا

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه مـابًا

از واژه «ربّ» و جایگاه آن در مفاد آیه، برداشت یاد شده استفاده مى شود.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نبا آیه 39 - تفسیرهدایت
[39] به همان گونه که عظمت خدا در آن روز متجلّى مى‏شود، حق نیز به همین گونه تجلّى پیدا مى‏کند، و شفاعت از طریق باطل و دروغ و نادرستى و احکام ستمگرانه صورت نخواهد گرفت.

ذلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ- آن روز حق است.»

پس حق است و شکى در آن نیست، و چون حوادث آن که آسمانها و زمین به سختى بار آنها را تحمل مى‏کنند بسیار هولناک و هراس انگیز است، از انسان مسکین در آن روز چه کارى برخواهد آمد؟! و به همین سبب شایسته است که به نام حق خوانده شود، و در آن چیزى جز حق سودمند واقع نمى‏شود، و آن خواستار رضاى پروردگار شدن است.

فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى‏ رَبِّهِ مَآباً- پس هر که خواهد، راه بازگشت به پروردگارش را در پیش گیرد.»

مگر نه این است که ما با فطرت ایمان به دنیا آمده‏ایم و سپس دنیا و شهوتهاى آن ما را منحرف کرده است، پس بیایید تا به راه اول باز گردیم و از این راه به پروردگار مهربان خود برسیم.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نبا آیه 39 - مجمع البیان
در آیه بعد در اشاره به این روز بزرگ مى فرماید:

ذلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُ

این است روز حق، که پیامبران ما هماره نسبت به فرارسیدن آن به شما مردم هشدارها دادند، و روشنگرى کردند که در آمدن آن هیچ تردیدى نیست.

فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ مَآباً

پس هرکس مى خواهد راهى به سوى پروردگارش در پیش گیرد و به سوى او باز گردد.

آرى، هرکس مى خواهد راهى به سوى خدا در پیش گیرد، اینک در این جهان فرصت دارد که راه توحیدگرایى و پروا و رعایت حقوق مردم را در پیش گیرد و از زشتى و گناه دورى جوید، چرا که موانع بر کنارند و فرصت ها و امکانات آماده، و راه ها به وسیله پیامبران روشن و آشکار است.

واژه «مَآب» از ریشه «اوب» به معنى مکان بازگشت و یا راه بازگشت آمده است. این واژه در شعر نیز به همین معنا آمده است که «عبید» مى گوید:


و کل ذى غیبة یوؤب

و غائب الموت لا یؤوب

و هر مسافرى باز مى گردد، امّا مسافر مرگ باز نخواهد گشت.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نبا آیه 38 - تفسیر راهنما
در روزى که روح و فرشتگان به صف مى ایستند; در حالى که سخن نمى گویند مگر کسى که خداى رحمان به او اجازه دهد و سخن حق گوید.

1 - روح و فرشتگان الهى در قیامت، ایستاده و صف بسته در آماده باش کامل قرار مى گیرند.

یوم یقوم الروح و الملـئکة صفّـًا

«صفّاً» مصدر است و چون حال قرار گرفته، به معناى «صافّین» است. ایستادن و صف بستن، کنایه از مهیّا بودن براى انجام فرمان هاى الهى است.

2 - روح، موجودى برتر از فرشتگان

یوم یقوم الروح و الملـئکة

تقدیم «روح» بر «ملائکه»، نشانه شرافت فزون تر او است. این کلمه در قرآن در مورد جبرئیل نیز به کار رفته است. در این آیه نیز چنانچه مراد، جبرئیل باشد، برترى مقام او بر دیگر ملائکه، استفاده مى شود.

3 - روح و فرشتگان، کارگزاران رسیدگى به کیفر و پاداش بندگان در قیامت

یوم یقوم الروح و الملـئکة صفّـًا

صفّ بستن «روح» و «ملائکه»، حاکى از آمادگى آنان براى اجراى دستورات است. به قرینه آیات پیشین ـ که سخن از کیفر و پاداش بندگان بود ـ محدوده مأموریت آنان، رسیدگى به امور بهشتیان و دوزخیان است.

4 - روح و ملائکه در قیامت از گفتن هر سخنى، جز با رخصت داشتن از خداوند ناتوان اند.

لایتکلّمون إلاّ من أذن له الرحمـن

5 - هیچ کس در آخرت جز به اذن خداوند توان سخن گفتن ندارد.

لایتکلّمون إلاّ من أذن له الرحمـن

ضمیر فاعلى «لایتکلمون» اگر مخصوص روح و ملائکه باشد، دیگران به طریق اولى از سخن گفتن عاجزاند و اگر به فاعل «لایملکون منه خطاباً» نیز نظر داشته باشد، همه موجودات را به صراحت شامل مى شود.

6 - شفاعت در قیامت، منوط به اذن خداوند است.

لایتکلّمون إلاّ من أذن له الرحمـن

سخن گفتن ملائکه در پیشگاه خداوند، به دلیل عصمت شان، از قبیل اعتراض به کارهاى او نیست. بنابراین مصداق بارز آن ـ به قرینه آیات مشابه این آیه ـ شفاعت است.

7 - خداوند، داراى رحمت گسترده است.

الرحمـن

8 - «رحمان»، از اسامى و اوصاف خداوند

الرحمـن

9 - رخصت یافتن از جانب خداوند براى سخن گفتن در قیامت، نشانگر برخوردارى از رحمت گسترده او است.

من أذن له الرحمـن

10 - ظهور سلطه کامل خداوند بر تمام موجودات، در قیامت

لایتکلّمون إلاّ من أذن له الرحمـن

11 - قیامت، روز سلب اختیار از انسان

یوم ... لایتکلّمون إلاّ من أذن له الرحمـن

12 - آنان که در قیامت، رخصت سخن گفتن یافته اند، سخنانى درست و به دور از هر گونه خطا خواهند گفت.

و قال صوابًا

«قال» در «قال صواباً» به جاى مضارع آمده است تا بر یقینى بودن آن دلالت کند. جمله «قال صواباً»، یا حالیه است و یا مستأنفه اى که وضعیت پس از اذن را بیان مى کند.

13 - خداوند در قیامت، جز به افراد حقیقت گو اذن سخن نخواهد داد.

و قال صوابًا

چنانچه جمله «قال صواباً» عطف بر «أذن...» و داخل استثنا باشد، مراد این خواهد بود که: تنها شخص درست گفتار، مأذون به سخن گفتن خواهد بود.

14 - «عن الصادق(ع) قال: هو [الروح ]ملک أعظم من جبرائیل و میکائیل;(1)

از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: روح فرشته اى بزرگ تر از جبرائیل و میکائیل است».
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نبا آیه 38 - تفسیرهدایت
[38] عظمت پروردگار ما براى بندگانش در روز رستاخیز بزرگ آشکار مى‏شود، و آن روزى است که روح با همه عظمت و جلال خود در برابر او مى‏ایستد، و فرشتگان که صف کشیده‏اند سخن نمى‏گویند، و اصوات آفریدگان به سبب عظمت پروردگار پست و پایین افتاده است. و آن گاه خدا با رحمانیت خود بهبعضى از ایشان اجازه سخن گفتن مى‏دهد ولى بدان شرط که جز صواب چیزى نگویند.

یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ- آن روز که روح به پاى مى‏ایستد.»

روح چیست؟ در این باره اختلاف است: بعضى گفته‏اند که او آفریده‏اى بزرگتر از دیگر آفریده‏ها حتى از فرشتگان مقرب جبراییل و میکاییل است، چنان که در حدیث روایت شده از امام صادق- علیه السلام- آمده: «فرشته‏اى بزرگتر از جبراییل و میکاییل است». «15»

بنا بر این مقصود از روح روح القدس است که خدا به وسیله او پیامبران خود را تأیید مى‏کند، و خود گفته است: نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ بِالْحَقِّ-، «16» و او بنا بر تفسیر ما چیزى است که در این گفته او سبحانه و تعالى مراد بوده است: یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا، «17» و این گفته او سبحانه و تعالى: تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ. «18»

بعضى گفته‏اند: او یک سپاهى از سپاهیان رحمان و همچون فرشتگان است، و از رسول اللَّه- صلّى الله علیه وآله- روایت شده است که گفت:

«روح سپاهیى از سپاهیان خدا است که از فرشتگان نیستند و سر و دست و پا دارند و سپس این آیه را خواند: یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِکَةُ صَفًّا و گفت:

آنان سپاهى‏اند، آنان سپاهى‏اند». «19»

بعضى گفته‏اند که آن جبرییل است، چنان که خدا گفته است: نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلى‏ قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ. «20»بعضى گفته‏اند که مراد از روحهاى آفریدگان است، و دیگران آن را قرآن دانسته‏اند، و بعضى دیگر آن را برترین فرشته تصور کرده‏اند، و گروهى: فرزندان آدم یعنى دارندگان روح. «21»

آنچه به نظر من مى‏رسد این است که روح در اصل آفریده‏اى نورانى و بزرگتر از فرشتگان بود و سپاهیان و امکاناتى در اختیار داشت، و روحهاى مردمان نیرومندى و زندگى خود را از او مى‏گرفتند و خدا به وسیله او پیامبران و دوستان خود را تأیید مى‏کرد، و همو است که در شب قدر بر زمین فرود مى‏آید و در روز قیامت با صفهاى فرشتگان در برابر خدا مى‏ایستد.

وَ الْمَلائِکَةُ صَفًّا لا یَتَکَلَّمُونَ- و فرشتگان در صف مى‏ایستد و سخن نمى‏گویند.»

بدان سبب که هیبت خدا زبانهاى آنان را بند مى‏آورد، و از آن روى که آنان محکوم و در فرمان پروردگار خویش‏اند، پس به خدایى گرفتن یکى از آنان چیزى جز سفاهت نیست، بدان روى که آنچه در نزد ایشان است از خداوند سبحانه و تعالى است، و حتى شفاعت هم از آنان جز با اذن و اجازه خدا برنمى‏آید، و خدا به هیچ کس چنین اجازه‏اى را نمى‏دهد مگر این که خود بخواهد یا با حسابى دقیق چنین مى‏کند.

إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً- مگر آن کس که خداى رحمان به او اجازه دهد و آنچه گوید به راستى و صواب گوید.»

این آیه ما را به یاد این گفته خداوند متعال مى‏اندازد که: یَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلًا که درباره آن گفتیم که شفاعت را دو شرط است: یکى اذن خدا، و دیگر آن که پسندیده باشد یعنى از طریق اندازه‏گیرى ثواب و عقاب صورت بگیرد و بى‏میزان و مقیاس صورت‏پذیر نشود، و به نظر من گفته خدا در این جا: وَ قالَ صَواباً اشاره به همین امر است.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نبا آیه 38 - مجمع البیان
در آیه بعد در وصف آن روز بزرگ مى فرماید:

یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِکَةُ صَفًّا لا یَتَکَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً

روز رستاخیز، روزى است که روح و فرشتگان دیگر خدا به صف مى ایستند.

1 - در مورد واژه «روح» در آیه مورد بحث میان مفسران بحث و گفت گواست:

از دیدگاه گروهى نظیر «مجاهد»، «قتاده» و «ابوصالح»، روح، خود موجودى است از پدیده هاى گوناگون جهان آفرینش، که خدا آنها را به صورت انسان آفریده و از فرشتگان نیستند. آنها در روز رستاخیز در یک صف مى ایستند و فرشتگان در صف دیگر و هر کدام لشکرى جداگانه اند.(19)

2 - «شعبى» نیز مى گوید: روح موجودى غیر از فرشتگان است و در روز رستاخیز، هر کدام در صفى جداگانه صف مى زنند و هر دو صف از آفریده هاى خدایند.

3 - امّا از دیدگاه گروهى از جمله «ابن مسعود» و «ابن عباس» روح فرشته گرانقدرى از فرشتگان است، که خدا آفریده اى به عظمت آن نیافریده است. در روز رستاخیز او به تنهایى در یک صف مى ایستد و فرشتگان در یک صف دیگر، و او به تنهایى به عظمت همه فرشتگان است.

4 - «عطیه» از «ابن عباس» روایت آورده است که: منظور از «روح» در آیه شریفه، «ارواح» انسان هاست که میان دو نفخه و پیش از بازگشت ارواح به اجساد، در یک صف قرار مى گیرند و فرشتگان در صفى دیگر.

5 - به باور «ضحاک» منظور از «روح» جبرئیل است.

6 - و به باور «وهب» جبرئیل در آستانه رستاخیز در پیشگاه خدا مى ایستد و با هر لرزش شانه ها و اندام هاى او خداى فرزانه یکصد هزار فرشته پدید مى آورد. آن گاه آن فرشتگان در پیشگاه خدا صف مى زنند و سرها را به نشان فروتنى و ادب به زیر مى افکنند تا خدا به آنان اجازه سخن گفتن دهد و پس از اجازه خدا، یکصدا نداى یکتایى و عظمت خدا را سر مى دهند که: «اله الااللَّه» و یا «لااله الااللَّه انت».

7 - از حضرت صادق آورده اند که فرمود: روح، فرشته اى گرانقدر از فرشتگان خداست و از جبرئیل و میکائیل گرانقدرتر است. هو ملک اعظم من جبرائیل و میکائیل.(20)

8 - و از دیدگاه «حسن» منظور از «روح» فرزندان آدم هستند.در ادامه آیه مورد بحث مى افزاید:

لا یَتَکَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ

و مردم در آن هنگام جز به اذن خدا سخنى نمى گویند.

به باور برخى منظور این است که: در آن روز انسان هاى برگزیده و فرشتگان صف مى زنند.

وَ قالَ صَواباً

و آن کسى که سخن گوید، جز سخن درست نخواهد گفت.

از دیدگاه پاره اى آنان نداى یکتایى و عظمت خدا را سر مى دهند.

امّا از دیدگاه پاره اى دیگر منظور این است که هیچ کسى از آنان جز به اذن خدا شفاعت نمى کند.

و «حسن» و «کلبى» نیز همین دیدگاه را مى پسندند.

از حضرت صادق آورده اند که در برابر پرسش از تفسیر آیه فرمود:

نحن واللَّه المأذون لهم یوم القیامة و القائلون.

به خداى سوگند در روز رستاخیز به ما اجازه سخن داده مى شود و ما هستیم که سخن مى گوییم.

سؤال شد، شما چه خواهید فرمود؟ جعلت فداک ما تقولون؟

آن حضرت فرمود: نمجد ربنا، و نصلى على نبینا، و نشفع لشیعتنا، فلایردنا ربنا.(21)

در آن هنگام ما پروردگارمان را ستایش نموده و به پیامبرمان درود مى فرستیم و براى دوستداران و رهروان راه و رسم خویش شفاعت مى کنیم و خداى مهربان شفاعت ما را مى پذیرد و رد نمى کند.

این روایت را «عیاشى» نیز در تفسیر خود آورده است.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نبا آیه 37 - تفسیر راهنما
[همان] خداوندگار آسمان ها و زمین و آنچه میان آن دو است; خداى رحمان که [آفریدگان] در برابر او قدرت هیچ خطابى ندارند;

1 - خداوند، مالک و مدبّر آسمان ها و زمین و تمام موجودات بین آنها است.

ربّ السمـوت و الأرض و ما بینهما

2 - تدبیر امور انسان ها، در اختیار مالک و مدبّر جهان هستى است.

ربّک ... ربّ السمـوت و الأرض و ما بینهما

«ربّ السماوات» ـ که بیانگر «ربّک» در آیه قبل مى باشد ـ گویاى این است که ربّ تو همان ربّ جهان هستى است و آنان که به ارباب متعدد مى اندیشند، بر خطایند.

3 - جهان، داراى آسمان هاى متعدد است.

السمـوت

4 - وجود موجوداتى بین آسمان ها و زمین

و ما بینهما

5 - خداوند، داراى رحمتى گسترده بر انسان ها و تمام موجودات آسمان ها و زمین است.

ربّک ... ربّ السمـوت و الأرض و ما بینهما الرحمـن

«رحمان» صیغه مبالغه است و به قرینه «ربّک» و «ربّ السماوات»، مراد گسترش رحمت الهى بر تمام مشمولان ربوبیت او است.

6 - پاداش رسانى به اهل تقوا در قیامت، اقتضاى تدبیر نظام هستى و لازمه ربوبیت خداوند بر جهان است.

جزاء من ربّک ... ربّ السمـوت و الأرض و ما بینهما

7 - «رحمان»، از اسامى و اوصاف خداوند است.

الرحمـن

8 - نعمت هاى بهشت و پاداش تقواپیشگان در آن، جلوه رحمت گسترده خداوند است.

جزاء من ربّک ... الرحمـن

9 - تدبیر امور آسمان ها و زمین و موجودات بین آنها از سوى خداوند، بر پایه رحمت و عطوفت است.

لایملکون منه خطابًا

توصیف «ربّ» به «رحمان»، حاکى از نقش رحمت در تدبیر نظام هستى است.

10 - خداوند، تنها تصمیم گیرنده صحنه هاى آخرت و کیفر و پاداش مردم

لایملکون منه خطابًا

11 - ناتوانى همگان، از گفتوگوى خودسرانه با خداوند در قیامت

لایملکون منه خطابًا

مرجع ضمیر فاعلى «لایملکون»، موجودات عاقلى است که از «ما بینهما» دانسته مى شود. «منه» حال براى «خطاباً» و حرف «من» براى اتصال و ارتباط است. مفاد آیه این است که در رابطه با خداوند، هیچ سخنى براى آنان مقدور نیست. به قرینه آیه بعد، مى توان گفت: مراد کلام نادرست و شفاعت غیر مأذون است.

12 - خداوند در امور جهان آخرت، به هیچ کس اختیار تصمیم گیرى و اظهار نظر نداده است.

لایملکون منه خطابًا

ممکن است «منه» به «لایملکون» متعلق باشد; یعنى، آن موجودات از جانب خداوند، مالک هیچ خطاب و اظهار نظرى درباره حوادث قیامت قرار داده نشده اند. به قرینه آیه بعد، مراد از آن، استقلال در تصمیم گیرى است.

13 - ناتوانى همگان، از اعمال نظر و دخالت در تصمیم گیرى هاى جهان آخرت، برخاسته از فراگیر بودن ربوبیت خداوند و گستردگى رحمت او است.

ربّ السمـوت و الأرض و ما بینهما الرحمـن لایملکون منه خطابًا

14 - خداوند، در تدبیر امور عالم و گستراندن رحمت خویش، به احدى از مخلوقات خود حق اعتراض نداده است.

ربّ السمـوت ... الرحمـن لایملکون منه خطابًا

به قرینه صدر آیه، مى توان گفت: مراد از خطاب، اعتراض به کارهایى است که از ربوبیت و رحمانیت خداوند نشأت گرفته است. بنابراین محتواى آیه شریفه، به نظام کنونى جهان نیز ارتباط داشته و اختصاص به جهان آخرت ندارد.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره نبا آیه 37 - تفسیرهدایت
[37] و براى آن که انسان این نعمتها را بیش از اندازه تصور نکند، خدا بیان کرده است که آنها از جانب پروردگار بزرگ است که ملک آسمانها و زمین از آن او و بخشنده است:

رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا الرَّحْمنِ- پروردگار آسمانها و زمین است و آنچه در میان آنها قرار دارد، و بخشنده است،» و در حق آن کس که بخشندگى او همه چیز را فرا مى‏گیرد، و چون بخواهد بخشش خود را فراوان مى‏کند، چه گمان مى‏کنى؟

لا یَمْلِکُونَ مِنْهُ خِطاباً- از او بر هیچ سخنى مالک نیستند.»

به درجه‏اى بزرگ است که اگر بخشندگى او نبود که بر اثر آن وحى خود رابه میانجیگرى فرستاده‏اش یا از پشت پرده نازل کند، از خطاب کردن با آفریدگانش تعالى و برترى و خوددارى پیدا مى‏کرد.

اگر چنان نبود که خداوند سبحانه و تعالى به بندگانش اجازه دعا کردن و خواندن خود را داده باشد، و در قلوب خواهندگان خود انوار دوستى و مناجات با او را القا کند، کدام انسان- هر انسان- استطاعت آن را داشت که چندان بالا رود تا به درجه خطاب کردن به او برسد؟ آیا خطاب و سخن گفتن نیازمند خرسندى دو طرف یا واجب کردن طرفى بر طرف دیگر نیست؟ و خدا در تراز آفریدگانش نیست تا با او توافق حاصل شود، و هیچ کس نمى‏تواند او را به سخن گفتن مجبور کند. و آیه بدین گونه به آن اشاره مى‏کند که بشر و دیگر آفریدگان در سطح او و همتراز با او نیستند، و چیزى از او را در ملکیت خود ندارند تا انجام کارى را بر او واجب سازند، و او مالک ایشان است و به بخشندگى خویش بر آنان تفضل مى‏کند و به مخاطبه با آنان مى‏پردازد، و گاه به بعضى از آنان، به صورت تکوینى یا تشریعى، اجازه سخن گفتن و مخاطبه با خودش را مى‏دهد، و این در آن هنگام است که خود را به ایشان مى‏شناساند و مناجات کردن با خودش را به ایشان الهام مى‏کند.

در این اختلاف است که چه کس مالک خطاب نیست، آیا آن گروه از مؤمنان‏اند که ذکرشان پیش از این گذشت، یا کفارند بدان سبب که از در رحمت او رانده شده‏اند، یا هر دو گروهند؟ چنان مى‏نماید که ضمیر تنها مؤمنان و کافران را شامل نمى‏شود، بلکه دیگر آفریدگان (جن و فرشته و روح) را نیز فرا مى‏گیرد، به گواهى آیه بعد که براى تفصیل همین آیه نازل شده است، و مثلى آشکار است بر آن که این آیه- به نظر من- اختصاص به روز قیامت ندارد، آرى، در روز قیامت این حقیقت با وضوح بیشتر تجلّى پیدا مى‏کند.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.

  • <<
  • <
  • تعداد صفحات : 118
  • >
  • >>