● سوره فجر آیه 3 - تفسیر المیزان
و در تفسیر قمى درباره (لیال عشر) آمده که دهه ذى الحجه است ، و درباره (و الشفع و الوتر) آمده که دو رکعت شفع و یک رکعت وتر در نماز شب است ، و در حدیثى آمده که شفع ، حسن و حسین ، و وتر امیر المؤ منین است
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره فجر آیه 29 - تفسیر المیزان
فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى
این آیه به دلیل اینکه حرف (فاء) در اولش در آمده نتیجه گیرى از جمله (ارجعى الى ربک ) است ، مى فرماید: چون راضى و مرضى به سوى پروردگارت بر مى گردى پس در زمره بندگانم در آى و در بهشتم داخل شو، و این فرمان دلالت دارد بر اینکه صاحب نفس مطمئنه در زمره بندگان خدا است ، و حائز مقام عبودیت است .
و باید هم همینطور باشد، چون وقتى کسى مطمئن به پروردگار خود شد، و از ادعاى استقلال منقطع گردید، و بدانچه از ناحیه پروردگارش مى رسد به دلیل اینکه حق است راضى شد، قهرا ذات و صفات و افعال خود را ملک طلق پروردگارش مى داند، پس در آنچه او مقدر مى کند و قضایى که او مى راند و امر و نهیى که او مى کند هیچ خواستى از خود نشان نمى دهد، مگر آنچه را که پروردگارش خواسته باشد، و این همان ظهور عبودیت تامه در بنده است ، پس اینکه فرمود: (فادخلى فى عبادى ) در حقیقت امضاى عبودیت وى است و جمله (و ادخلى جنتى ) منزلگاه او را معین مى کند، و منظور از اینکه کلمه (جنت ) را بر ضمیر تکلم اضافه کرد و فرمود: داخل جنت من شو این بوده است که او را به تشریف خاصى مشرف کند، و در کلام خداى تعالى هیچ جا غیر این آیه جنت را به خود نسبت نداده است .
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره فجر آیه 27 - تفسیر المیزان
آنچه از سیاق آیه یعنى مقابل قرار گرفتن این نفس با اوصافى که براى آن ذکر شده با انس انى که قبل از این آیه مورد سخن بود و اوصافش از جمله دلبستگى اش به دنیا و طغیان و فساد و کفرانش و سوء عاقبتش ذکر مى شد استفاده مى شود این است که نفس مطمئنه ، نفسى است که با علاقمندى و یاد پروردگارش سکونت یافته بدانچه او راضى است رضایت مى دهد و در نتیجه خود را بنده اى مى بیند که مالک هیچ خیر و شرى و نفع و ضررى براى خود نیست و نیز دنیا را یک زندگى مجازى و داشتن و نداشتن و نفع و ضرر آن را امتحانى الهى مى داند و در نتیجه اگر غرق در نعمت دنیایى شود، به طغیان و گسترش دادن به فساد و به علو و استکبار، وادار نمى شود، و اگر دچار فقر و فقدان گردد این تهى دستى و ناملایمات او را به کفر و ترک شکر وا نمى دارد، بلکه همچنان در عبودیت پاى برجا است و از صراط مستقیم منحرف نمى شود، نه به افراط و نه به تفریط.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره فجر آیه 25 - تفسیر المیزان
فیومئذ لا یعذب عذابه احد و لا یوثق وثاقه احد
ضمیر در (عذابه ) و در (وثاقه ) به خداى تعالى بر مى گردد، و معناى آیه این است که در امروز عذاب خدا آنچنان سخت است که احدى از خلق کسى را آنطور عذاب نکرده ، و در بند کردنش آنچنان سخت است که احدى از خلق کسى را آنطور در بند نکرده ، و این تعبیر کنایه است از شدت در تهدید.
بعضى از قاریان دو کلمه (لا یعذب ) و (لا یوثق ) را به فتحه ذال و فتحه ثاء قرائت کرده اند و آن دو را صیغه مجهول دانسته اند که بنابر این قرائت دو ضمیر در (عذابه ) و (وثاقه ) به انسان بر مى گردد و معناى آیه چنین مى شود هیچ کس در امروز عذاب این انسان و گرفتارى او را ندارد.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره فجر آیه 24 - تفسیر المیزان
یعنى اى کاش در دنیا براى این زندگیم که زندگى آخرت است توشه اى فرستاده بودم ، ممکن هم هست معنایش این باشد که اى کاش در دنیا براى این زندگیم که حقیقت زندگى است توشه اى فرستاده بودم ، چون قرآن کریم زندگى دنیا را لهو و بازى یعنى سرگرمى بیهوده خوانده و فرموده : (و ان الدار الاخره لهى الحیوان لو کانوا یعلمون ).
و مراد از تقدیم در جمله (قدمت ) از پیش فرستادن عمل صالح است براى زندگى آخرت ، و مضمون آیه آرزویى است که انسان در هنگام رسیدن به قیامت و متذکر شدن از دیدن حقایق آن از خود سر مى دهد، و به راى العین مى بیند که تلاشش در دنیا سودى به حالش نمى دهد.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره فجر آیه 23 - تفسیر المیزان
بعید نیست که مراد از (آوردن جهنم )، پرده بردارى از روى آن باشد، همچنان که در آیه زیر همین تعبیر آمده فرموده : (و برزت الجحیم لمن یرى ) و نیز آیه زیر که مى فرماید: (و برزت الجحیم للغاوین ) و آیه زیر که مى فرماید: (لقد کنت فى غفله من هذا فکشفنا عنک غطائک فبصرک الیوم حدید).(یومئذ یتذکر الانسان ) - یعنى در آن روز انسان به روشن ترین وجه متذکر مى شود، که آنچه در دنیا به او دادند چه خیرش و چه شرش همه از باب امتحان بوده و او در کار خود کوتاهى کرده این آن معنایى است که سیاق آیه مى دهد.
(و انى له الذکرى ) - یعنى از کجا مى تواند متذکر شود، و این کنایه است از اینکه تذکرش در آن روز هیچ سودى به حالش ندارد، چون وقتى تذکر سودمند است که بتواند به وسیله توبه با عمل صالح آنچه را فوت شده جبران کند، و روز جزا جاى توبه و عمل نیست .
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره فجر آیه 22 - تفسیر المیزان
در این جمله نسبت آمدن به خداى تعالى داده ، و این تعبیر از متشابهات است که آیه (لیس کمثله شى ء)، و آیاتى که خواص قیامت را ذکر مى کند، و مثلا مى فرماید آن روز همه سبب ها از کار مى افتد، و همه حجابها کنار مى رود، و بر همه مکشوف مى شود که خدا حق مبین است ، این متشابه را تفسیر مى کند، و تشابه آن را بر طرف مى سازند.
روایاتى هم که مى گوید منظور از آمدن خدا آمدن امر خدا است و قرآن هم مى فرماید: (و الامر یومئذ لله ) همه در مقام رفع این تشابه است .
و به وجهى ، موید اینکه گفتیم منظور از آمدن خدا این است که در آن روز با از کار افتادن اسباب ، همه کاره خود خدا بدون هیچ واسطه است ، آیه زیر است که مى فرماید: (هل ینظرون الا ان یاتیهم اللّه فى ظلل من الغمام و الملئکه و قضى الامر) چون اگر این آیه ضمیمه شود به آیه زیر که مى فرماید: (هل ینظرون الا ان تاتیهم الملئکه او یاتى امر ربک )
چنین به دست مى آید که منظور از آمدن خدا در آیه سوره بقره آمدن امر خدا است ، که در آیه سوره نحل آمده . پس معلوم شد در آیه مورد بحث مضافى حذف شده ، و تقدیر آیه (جاء امر ربک ) است ، و یا نسبت آمدن به خدا دادن در آیه شریفه از باب مجاز عقلى است ، و اما بحث درباره آمدن ملائکه و اینکه آمدنشان صف به صف است ، نظیر بحثى است که در سابق گذشت .
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
1)
: بهترین و مهمترین و مکشوفترین نظر وتفسیر
● سوره فجر آیه 21 - تفسیر المیزان
کلمه (دک ) با تشدید کاف به معناى دق و کوبیدن سخت است ، و مراد از ظرف (اذا - زمانى که ) حضور روز قیامت است .
ترجمه المیزان : 20 ص : 475
در این جمله براى بار دوم کلمه (کلا) را مى آورد، و براى بار دوم پندار آدمیان در حال دارایى و ندارى را رد مى کند، و جمله (اذا دکت الارض ...) در مقام تعلیل رد مذکور است ، و حاصل معنا چنین است که آنطور که انسانها به حسب طبع مى پندارند نیست ، به علت اینکه به زودى در وقتى که قیامت بپا شود متوجه مى شوند که زندگى دنیا و آنچه در آن از فقر و غنا و امثال آن بود مقصود بالذات نبود، و او آن را مقصود بالذات و یا ساده تر بگویم هدف پنداشت ، و چون دنیا را هدف پنداشت چیزى براى آخرتش نفرستاد، آن وقت آرزو مى کند اى کاش (قدمت لحیاتى ) براى زندگى واقعیم چیزى از پیش فرستاده بودم ، با اینکه آرزو، نه خیرى به او مى رساند، و نه عذابى را از او رفع مى کند.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره فجر آیه 19 - تفسیر المیزان
کلمه (لم ) - با تشدید میم - به معناى این است که : انسان سهم خودش و دیگران را به خود اختصاص دهد، و خلاصه هر چه به دستش بیاید بخورد، چه پاک و مال حلال باشد و چه خبیث ، و آیه مورد بحث جمله (بل لا تکرمون الیتیم ) را تفسیر مى کند، مى فرماید دلیل آن این است که مال یتیم هم اگر به دستتان برسد مى خورید.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره فجر آیه 16 - تفسیر المیزان
یعنى وقتى خداى تعالى او را مورد آزمایش قرار مى دهد و به این منظور رزقش را تنگ مى گیرد، مى گوید پروردگار من مرا خوار کرد، و به هیچم نگرفت .
از مجموع دو آیه ، سه نکته استفاده مى شود:
اول اینکه : از تکرار کلمه ابتلاء، هم در نعمت و هم در محروم کردن استفاده مى شود که هم نعمت دادن خدا امتحان است ، و هم نعمت ندادنش ، همچنان که آیه زیر هم همین معنا را تذکر داده مى فرماید: (و نبلوکم بالشر و الخیر فتنه )، پس این آیه انسان را در طرز تفکرش تخطئه مى کند.
دوم اینکه : نعمت دادن خدا را بدان جهت که نعمت او فضل و رحمت است اکرام و احترام خدا نسبت به انسان است ، (چون با نعمت دنیا است که مى توان بهترین آخرت را تحصیل کرد)، و معلوم است که این نعمت تا زمانى احترام از ناحیه خدا است که خود انسان آن را وسیله عذاب دوزخ قرار ندهد.
سوم اینکه : این دو آیه با هم مى فهمانند که انسان سعادت در زندگى را عبارت مى داند از تنعم در دنیا و داشتن نعمت هاى فراوان ، و ملاک داشتن کرامت در درگاه الهى را همین داشتن نعمت فراوان مى داند، و بر عکس ملاک نداشتن قدر و منزلت در درگاه خدا را نداشتن پول و ثروت مى پندارد، در حالى که نه اولى ملاک احترام است و نه دومى ملاک نداشتن حرمت است ، بلکه ملاک در داشتن قدر و منزلت نزد خدا تقرب به خداى تعالى از راه ایمان و عمل صالح است ، حال چه اینکه آدمى دارا باشد و چه فقیر، پس داشتن و نداشتن مال هر دو امتحان است ، مفسرین در معناى این دو آیه وجوهى دیگر ذکر کرده اند که چون فایده اى نداشت متعرضش نشدیم .
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.