● سوره فجر آیه 23 - تفسیر نمونه
سپس می افزاید : و در آن روز جهنم را حاضر کنند و در آن روز انسان متذکر می شود ، اما چه فایده که این تذکر براى او سودى ندارد ( و جىء یومئذ بجهنم یومئذ یتذکر الانسان و انى له الذکرى).
از این تعبیر استفاده می شود که جهنم قابل حرکت دادن است ، و آن را به مجرمان نزدیک می کنند ! ، همانگونه که در مورد بهشت نیز در آیه 90 سوره شعرا می خوانیم : و ازلفت الجنة للمتقین : بهشت را به پرهیزکاران نزدیک می سازند ! گرچه بعضى میل دارند اینها را بر معنى مجازى حمل کنند و کنایه از ظهور بهشت و جهنم در برابر دیدگان نیکوکاران و بدکاران بگیرند ، ولى دلیلى بر این خلاف ظاهر در دست نیست ، بلکه بهتر است آن را به ظاهر خود رها سازیم ، چرا که حقایق عالم قیامت دقیقا بر ما روشن نیست و شرایط حاکم بر آنجا با اینجا تفاوت بسیار دارد ، و هیچ مانعى ندارد که در آن روز بهشت و دوزخ تغییر مکان دهند .
در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) می خوانیم که وقتى آیه فوق ( و جىء یومئذ بجهنم ) نازل شده رنگ چهره مبارکش دگرگون گشت ، این حالت بر اصحاب گران آمد ، بعضى به سراغ على (علیهالسلام) رفتند و ماجرا را بیان کردند ، على (علیهالسلام) آمد میان دو شانه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) را بوسید و گفت : اى رسول خدا ! پدرم و مادرم به فدایت باد ، چه حادثه اى روى داده ؟ فرمود : جبرئیل آمد و این آیه را بر من تلاوت کرد .
على (علیهالسلام) مىگوید : عرض کردم : چگونه جهنم را می آورند.
فرمود : هفتاد هزار فرشته آن را با هفتاد هزار مهار می کشند و می آورند ! و آن در حال سرکشى است که اگر او را رها کنند همه را آتش می زند ، سپس من در برابر جهنم قرار می گیرم و او می گوید اى محمد ! مرا با تو کارى نیست ، خداوند گوشت تو را بر من حرام کرده ، در آن روز هر کس در فکر خویش است ولى محمد می گوید : رب امتى ! امتى ! پروردگارا ! امتم امتم ! .
آرى هنگامى که انسان مجرم این صحنه ها را می بیند تکان می خورد و بیدار می شود ، هاله اى از غم و اندوه وجودش را می پوشاند ، نگاهى به گذشته خویش می کند ، و از اعمال خود سخت پشیمان می شود اما این پشیمانى هیچ سودى ندارد.
انسان آرزو می کند بازگردد و گذشته تاریک را جبران کند ، اما درهاى بازگشت به کلى بسته است.
می خواهد توبه کند اما زمان توبه سپرى شده است.
می خواهد اعمال صالحى بجا آورد تا اعمال سوئش را تلافى کند اما پرونده اعمال درهم پیچیده شده .
اینجا است که فریادش بلند می شود می گوید : ای کاش اعمال صالحى براى زندگى فرستاده بودم ! ( یقول یا لیتنى قدمت لحیاتى).
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره فجر آیه 22 - تفسیر نمونه
بعد از پایان یافتن مرحله نخستین رستاخیز یعنى ویرانى جهان ، مرحله دوم آغاز می شود و انسانها همگى به زندگى باز می گردند ، و در دادگاه عدل الهى حاضر می شوند و در آن هنگام فرمان پروردگارت فرا رسد ، و فرشتگان صف در صف حاضر شوند ( و جاء ربک و الملک صفا صفا).
و گرداگرد حاضران در محشر را می گیرند و آماده اجراى فرمان حقند .
این ترسیمى است از عظمت آن روز بزرگ و عدم توانائى انسان بر فراز چنگال عدالت.
تعبیر به جاء ربک ( پروردگار تو می آید ) کنایه از فرا رسیدن فرمان خدا براى رسیدگى به حساب خلایق است.
یا اینکه منظور ظهور آیات عظمت و نشانه هاى خداوند است.
و یا منظور از ظهور پروردگار ظهور معرفت او در آن روز است به گونه اى که جاى انکار براى هیچکس باقى نمی ماند ، گوئى همه با چشم ، ذات بی مثالش را مشاهده می کنند ، و به هر حال مسلم است که آمدن خداوند به معنى حقیقى کلمه که لازمه آن جسم بودن و انتقال در مکان است ، معنى ندارد چرا که او از جسم و خواص جسم مبرا است .
همین معنى با صراحت در حدیثى از امام على بن موسى الرضا (علیهماالسلام) نقل شده است.
شاهد این تفسیر آیه 33 سوره نحل است که می فرماید : هل ینظرون الا ان تاتیهم الملائکة او یاتى امر ربک : آیا آنها جز این انتظارى دارند که فرشتگان به سراغشان بیایند و یا امر پروردگارت فرا رسد ؟ ! تعبیر به صفا صفا اشاره به این است که ملائکه در صفوف مختلفى وارد محشر می شوند و احتمالا فرشتگان هر آسمان در یک صف حضور می یابند و گرداگرد اهل محشر را می گیرند .
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره فجر آیه 21 - تفسیر نمونه
نخست می فرماید : چنان نیست که آنها خیال می کنند ( که حساب و کتابى در کار نیست ، و اگر خدا مال و ثروتى به آنها داده به خاطر احترام آنها بوده نه براى آزمایش و امتحان ) ( کلا).
در آن هنگام که زمین سخت درهم کوبیده شود ( اذا دکت الارض دکا دکا).
دک در اصل به معنى زمین نرم و صاف است ، و سپس به درهم کوبیدن در ارتفاعات و ساختمانها و صاف کردن آن اطلاق شده ، دکان به محلى گفته می شود که صاف و بدون پستى و بلندى است ، و دکه به سکوئى می گویند که آن را صاف و آماده نشستن کردهاند .
تکرار دک در آیه فوق براى تاکید است.
روی هم رفته این تعبیر اشاره به زلزله ها و حوادث تکاندهنده پایان دنیا و آغاز رستاخیز است ، چنان تزلزلى در ارکان موجودات رخ می دهد که کوهها همه از هم متلاشى شده ، و زمینها صاف و مستوى می شوند ، چنانکه در آیه 106 - 108 سوره طه آمده است : و یسئلونک عن الجبال فقل ینسفها ربى نسفا فیذرها قاعا صفصفا لا ترى فیها عوجا و لا امتا : از تو در باره کوهها سؤال می کنند ، بگو : پروردگارم آنها را بر باد می دهد ، سپس زمین را صاف و هموار و بی آب و گیاه می سازد ، به گونه اى که هیچ پستى و بلندى در آن نمی بینى !
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره فجر آیه 16 - تفسیر نمونه
و اما هنگامى که براى امتحان روزى را بر او تنگ بگیرد ، مایوس می شود و می گوید : پروردگارم مرا خوار کرده ! ( و اما اذا ما ابتلاه فقدر علیه رزقه فیقول ربى اهانن ) .
یاس سر تا پاى او را فرا می گیرد ، و از پروردگارش می رنجد و ناخشنود می شود ، غافل از اینکه اینها همه وسائل آزمایش و امتحان او است ، امتحانى که رمز پرورش و تکامل انسان ، و به دنبال آن سبب استحقاق ثواب ، و در صورت مخالفت مایه استحقاق عذاب است.
این دو آیه هشدار می دهد که نه اقبال نعمت دلیل بر تقرب به خدا است ، و نه ادبار نعمت دلیل بر دورى از حق ، اینها مواد مختلف امتحانى است که خداوند طبق حکمتش هر گروهى را به چیزى آزمایش می کند ، این انسانهاى کم ظرفیتند که گاه مغرور ، و گاه مایوس می شوند .
در آیه 51 فصلت نیز آمده است : و اذا انعمنا على الانسان اعرض و نا بجانبه و اذا مسه الشر فذو دعاء عریض : هنگامى که نعمتى به انسان می دهیم روى می گرداند و با تکبر از حق دور می شود ، اما هنگامى که مختصر ناراحتى به او برسد پیوسته دعا می کند و بیتابى می نماید.
و در آیه 9 سوره هود آمده است : و لئن اذقنا الانسان منا رحمة ثم نزعناها منه انه لیؤس کفور : هر گاه ما به انسان رحمتى بچشانیم سپس از او بگیریم نومید و ناسپاس می شود.
این دو آیه علاوه بر اینکه مساله آزمایش الهى را از طرق مختلف گوشزد می کند این نتیجه را نیز می بخشد که هرگز نباید برخوردار شدن از نعمتها ، و یا محرومیت از آن را دلیل بر شخصیت و مقام در پیشگاه خداوند ، و یا دورى از ساحت مقدس او بدانیم ، بلکه معیار همیشه و همه جا ایمان و تقوى است .
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره فجر آیه 4 - تفسیر نمونه
گـوئى شـب مـوجـودزنـده اى است و داراى حس و حرکت که در تاریکى خودگام برمى دارد، و به سوى صبحى روشن حرکت مى کند.
اگر الف و لام ((اللیل)) به معنى عموم باشد تمام شبها را شامل مى شود که خود آیتى است از آیات خد، و پدیده اى است از پدیده هاى مهم آفرینش.
و اگر الف و لام آن عهد باشد اشاره به شب معینى است ، و به تناسب سوگندهاى گذشته منظور شب عید قربان است که حاجیان از عرفات به ((مزدلفه))(مشعرالحرام) و بعد از گذراندن شب در آن وادى مقدس به هنگام طلوع آفتاب به سوى سرزمین منى روان مى شوندـ این تفسیر در روایاتى که از معصومین نقل شده نیز آمده است.
به هر حال شب از آیات عظمت الهى است ، و از موضوعات پراهمیت عالم هستى ، شب حرارت هوا را تـعـدیـل مى کند، و به همه موجودات آرامش مى بخشد،و جو آرامى براى راز و نیاز به درگاه خدا فراهم مى سازد.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره فجر آیه 3 - تفسیر نور
در روایات، براى «شَفع» به معناى زوج و «وَتر» به معناى فرد، مصادیق زیادى گفته شده است، از جمله اینکه مراد از وتر، روز نهم ذىالحجه (روز عرفه) و مراد از شفع روز دهم ذىالحجه (عید قربان) است و یا مراد از شفع، دو کوه صفا و مروه است و مراد از وتر، کعبه که یکى است. و یا مراد از وتر، خداوند یکتا و مراد از شفع، مخلوقاتاند که همه جفت و زوج هستند، یا مراد نماز مستحبّى شفع و وتر است که در سحر خوانده مىشود و یا مراد از شفع، روز نهم و دهم ذى الحجه و وتر، شب مشعر است.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.