لیست تفسیر های حسن اعظمي
از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
  سوره منافقون آیه 1 - تفسیر احسن الحدیث تألیف سید علی اکبر قرشی
بسم الله الرحمن الرحیم
در این آیات مى‏خوانیم: منافقون نزد رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله آمده گفتند: گواهى مى‏دهیم که تو رسول خدایى ولى این را به زبان مى‏گفتند و مى‏خواستند آن را سپر قرار بدهند، آنها خوشمنظرند و زبان شیرین دارند ولى درونشان تهى است و همچون چوبهاى ضخیم هستند که به دیوار تکیه داده است.
استغفار پیامبر در باره آنها مقبول نیست، مى‏گویند: به یاران رسول اللَّه انفاق نکنید تا پراکنده شوند ولى غافلند از آنچه خزانه‏هاى عالم از آن خداست مى‏گویند چون به مدینه رفتیم ما که عزیز و اهل شهریم، بیگانه‏ها را که ذلیلند خارج خواهیم کرد ولى نمى‏فهمند، عزت مال خدا و رسول و مؤمنین است.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره شوری آیه 1 - تفسیر احسن الحدیث تألیف سید علی اکبر قرشی
بسم الله الرحمن الرحیم
در این آیات مى‏خوانیم که وحى یک سنت الهى است در رسول خدا و همه پیامبران، وحى به علت حکیم بودن خداست که نباید بندگان را بدون هدایت بگذارد، آسمانها از عظمت وحى نزدیک است منفجر شوند، ملائکه نیز آن وحى و هدایت را از خدا مى‏خواهند تا بدان وسیله، بندگان خدا آمرزیده شوند، آنان که جز خدا را معبود گرفته‏اند از چنگ خدا فرار نتوانند کرد .
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره قیامة آیه 14 - تفسیر جامع تألیف سید محمد ابراهیم بروجردی انتشارات صدر
بسم الله الرحمن الرحیم
بلکه انسان خود بر نیک و بد خویش بخوبى آگاهست هر چند پرده‏هاى عذر بر چشم بصیرت خود بیفکند.
در کافى ذیل آیه فوق از عمر بن یزید روایت کرده که خدمت حضرت صادق علیه السّلام بودم آیه فوق تلاوت شد فرمود انسان میداند چه کارى انجام میدهد تا تقرب بخدا پیدا کند و نیز آنچه را بخلاف امر خدا در پنهان بجا میآورد میداند، رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود هر کس پنهان کند امر خود را خداوند میبیند او را چه خیر باشد یا شر و فرمود چکار میکند یکى از شما هر گاه ظاهر خود را آراسته کند و در باطن مرتکب عمل زشت بشود آیا بر نمیگردد نتیجه اعمال او بسوى خودش و خداوند آنطور که اظهار نموده نیست و فرمود هر گاه باطن شما نیکو بود ظاهرتان قوى خواهد شد.
در تهذیب از زید شحام روایت کرده گفت سؤال نمودم از حضرت صادق علیه السّلام خفقه و خفقین وضوء را باطل میکند فرمود انسان بر نفس خود بصیرت دارد امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود هر کس طعم خواب را یافت نشسته باشد یا ایستاده بر او وضوء واجب میشود .
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : بسیار سپاسگزارم. استفاده کردم. خداوند به توفیقاتتان بیفزاید، ان شاءالله
  سوره مطففین آیه 1 - تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی
بسم الله الرحمن الرحیم
در این آیات قبل از هر چیز کم‏فروشان را مورد تهدید شدیدى قرار داده، مى‏فرماید" واى بر کم‏فروشان"! (وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ).
این در حقیقت اعلان جنگى است از ناحیه خداوند به این افراد ظالم و ستمگر و کثیف که حق مردم را به طرز ناجوانمردانه‏اى پایمال مى‏کنند.
" مطففین" از ماده" تطفیف" در اصل از" طف" گرفته شده که به معنى کناره‏هاى چیزى است، و اینکه سر زمین" کربلا" را وادى طف مى‏گویند به خاطر این است که در ساحل فرات واقع شده، سپس به هر چیز کمى واژه" طفیف" اطلاق شده است، همچنین به پیمانه‏اى که پر نباشد یعنى محتوایش به کنارهاى آن رسیده اما مملو نشده است نیز همین معنى اطلاق مى‏شود، و بعد این واژه در کم فروشى به هر شکل و به هر صورت استعمال شده.
" ویل" در اینجا به معنى" شر" یا" غم و اندوه" یا" هلاکت" یا" عذاب دردناک" و یا" وادى سخت و سوزانى در دوزخ" است، و معمولا این واژه به هنگام نفرین و بیان زشتى چیزى به کار مى‏رود، و یا اینکه تعبیرى است کوتاه اما مفاهیم زیادى را تداعى مى‏کند.
قابل توجه اینکه در روایتى از امام صادق ع آمده که خداوند" ویل" را درباره هیچکس در قرآن قرار نداده مگر اینکه او را کافر نام نهاده همانگونه که مى‏فرماید: فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ:" واى بر کافران از مشاهده روز بزرگ" (مریم , 37) از این روایت استفاده مى‏شود که کم‏فروشى بوى کفر مى‏دهد.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره الرحمن آیه 1 - تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی
بسم الله الرحمن الرحیم
این سوره به طور کلى بیانگر نعمتهاى مختلف" معنوى" و" مادى" خداوند است که بر بندگان خود ارزانى داشته، و آنها را غرق در آن ساخته است، به طورى که مى‏توان نام این سوره را" سوره رحمت" یا" سوره نعمت" گذارد، و به همین دلیل با نام مبارک" الرحمن" که" رحمت واسعه الهى" را بازگو مى‏کند آغاز شده است . نام مقدس" رحمن" رمزى از رحمت واسعه او است . چرا که اگر صفت" رحمانیت" او نبود اینچنین خوان نعمت را براى دوست و دشمن نمى‏گستراند
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : عالی بود

2) : از این رو در این سوره این موارد که شامل تمامی آیات آن است به صورت جدول نمایش داده شد تا این همانندی و ناهمانندی (مثلیت یا لامثلیت) بیشتر مشهود باشد.

الرَّحْمَنُ ﴿۱﴾ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿۲﴾ تقابل 2 فیض فیزیکی و معنوی
خَلَقَ الْإِنْسَانَ ﴿۳﴾ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ ﴿۴﴾ تقابل یا تکامل خلق و جعل
الشَّمْسُ و َالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ﴿۵﴾2 2 مظهر قدرت شمس و قمرندکه حسابگرند و حسابساز
وَالنَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدَانِ ﴿۶﴾2 2 نوع نبات در سایه برکت دو مظهر قدرت فوق
وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا و َوَضَعَ الْمِیزَانَ ﴿۷﴾2 أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ ﴿۸﴾. تکرار واژه میزان. عدل در سایه از بالا دیدن.
وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ ﴿۹﴾ وَ لَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ. 2 توصیه و حکم. کم¬فروشی ممنوع /همانند.
وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ ﴿۱۰﴾ فِیهَا فَاکِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذَاتُ الْأَکْمَامِ ﴿۱۱﴾ آرامش و تغذیه /همانند.
وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ ﴿۱۲﴾ و َالرَّیْحَانُ. غذا و سبزیجات.
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ کَالْفَخَّارِ ﴿۱۴﴾ وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ ﴿۱۵﴾ 2 نژاد
رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ ﴿۱۷﴾ وَرَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ. 2 موقعیت/ همانند. تکرار.
مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ ﴿۱۹﴾ .همانند . مثلان. مثبت. بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا یَبْغِیَانِ ﴿۲۰﴾ 2 دریا که به هم نمی پیوندند
یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ ﴿۲۲﴾ و َالْمَرْجَانُ. 2 دستاورد گرانبها
وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَآتُ فِی الْبَحْرِ ﴿۲۴﴾ کَالْأَعْلَامِ. تشبیه دستاورد بشر با کوه، مخلوق خدا
کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ ﴿۲۶﴾ وَیَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ 2 تقابل تضاد
ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ ﴿۲۷﴾ دو وصف جلال و جمال
یَسْأَلُهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ و َالْأَرْضِ ﴿۲۹﴾ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ دو خصوصیت (نیازمند و غنی)
سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَ الثَّقَلَانِ ﴿۳۱﴾ 2 گروه
یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا 2 گروه
مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ﴿۳۳﴾ 2 محل و محدوده
یُرْسَلُ عَلَیْکُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَ نُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ ﴿۳۵﴾ 2 نوع عذاب
فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَکَانَتْ وَرْدَةً کَالدِّهَانِ ﴿۳۷﴾ 2 تشبیه
فَیَوْمَئِذٍ لَا یُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ و َلَا جَانٌّ ﴿۳۹﴾ 2 گروه
یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَ الْأَقْدَامِ ﴿۴۱﴾ 2 نوع اقدام تحقیرآمیز
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿۴۳﴾ یَطُوفُونَ بَیْنَهَا وَ بَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ ﴿۴۴﴾ 2 حالت عذاب
وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ ﴿۴۶﴾ 2 باغ
ذَوَاتَا أَفْنَانٍ ﴿۴۸﴾ 2 ویژگی شاخه¬های باغ
فِیهِمَا عَیْنَانِ تَجْرِیَانِ ﴿۵۰﴾ 2 چشمه
فِیهِمَا مِنْ کُلِّ فَاکِهَةٍ زَوْجَانِ ﴿۵۲﴾ 2 نوع از هر میوه
مُتَّکِئِینَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَیْنِ دَانٍ ﴿۵۴﴾ دو نوع پذیرایی
فِیهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ و َلَا جَانٌّ ﴿۵۶﴾ 2 گروه
کَأَنَّهُنَّ الْیَاقُوتُ و َالْمَرْجَانُ ﴿۵۸﴾ 2 تشبیه به دو سنگ ذیقیمت
هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ ﴿۶۰﴾ 2 تکرار واژه احسان
وَمِنْ دُونِهِمَا جَنَّتَانِ ﴿۶۲﴾ 2 باغ
مُدْهَامَّتَانِ ﴿۶۴﴾ 2 رنگ سبز
فِیهِمَا عَیْنَانِ نَضَّاخَتَانِ ﴿۶۶﴾ 2 فواره
فِیهِمَا فَاکِهَةٌ وَ نَخْلٌ و َرُمَّانٌ ﴿۶۸﴾ 2 نوع میوه
فِیهِنَّ خَیْرَاتٌ حِسَانٌ ﴿۷۰﴾ حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِی الْخِیَامِ ﴿۷۲﴾ 2 ویژگی
لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ و َلَا جَانٌّ ﴿۷۴﴾ 2 گروه
مُتَّکِئِینَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَ عَبْقَرِیٍّ حِسَانٍ ﴿۷۶﴾ 2شیوة پذیرایی
تَبَارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ ﴿۷۸﴾ دو وصف جلال و جمال




توضیح کلی: در این سوره دوگانگی یا عدم دوگانگی کاملاً مشهود است و در بعضی موارد با فاصله. مثلاً در الرحمن و علم القرآن می¬توان تشابه یا تقابلی را در نظر گرفت به این معنا که خدا با رحمانیت خود فیض عام به همه موجودات دارد و با تعلیم قرآن فیض خاص و معنوی خود را به بندگان ارزانی داشته است. در دو آیه بعد خلقت انسان را با جعلِ توانمندی برای او برای تفکیک و تشخیص که بیان و زبان مظهری از آن است را نمایان ساخته است. همچنین در دو آیه والشمس و القمر بحسبان نشان از دو گانگی و در عین حال هماهنگی شمس و قمر به طور عام برای برقراری نظم و انجام وظیفه در جهان به کار مشغولند و مبنا و مبدئی هم برای حسابگری بشمار می¬آیند. اما همین هم در آیه بعدی اثرش مشهود است و آن پرورش بوته و درختان در سایه انجام وظیفه شمس و قمر است. در «والسماء رفعها و وضع المیزان» به نظر می¬رسد که تناسبی بین این دو بخش آیه وجود دارد و آن این است که خداآسمان یا بلندی را بر افراشت و میزان و موزونیت را با رفعت بر قرار کرد. نکته این است که اگر ما هم بخواهیم میزان را نظم و عدالت بدانیم یا برقرار کنیم جز از راه بالا نگاه کردن امکان پذیر نیست. نمی¬شود از پایین نگاه کرد و آنگاه عدالت را برقرار کرد یا تناسب را فهمید. نکته دیگر تقابل بین «والسماء» و «والارض» است که با فاصله هم آمده است و گویی که همه آسمانها و موزونیت آنها برای زندگی در زمین و اهل آن است. وقتی خدا می فرماید «والارض وضعها للانام» گویی که زندگی موجودات زنده فقط در زمین و برای زمین است. در اینکه آیا غیر از زمین ما هم می¬توان زمین دیگری را یافت که در آن موجود زنده باشد خود بحث دیگری است. تا کنون هم تلاش دانشمندان برای کشف زندگی یا موجود زنده در کرات دیگر به نتیجه نرسیده و اگر چنین باشد خیلی جای تأمل دارد که همه این نظام آفرینش برای استقرار زندگی در روی زمین است یا خیر و این مسئله بسیار مهمی است. «یسئله من فی السموات و الارض کل یوم هو فی شأن» هم از دوگانگی و تقابل جالبی برخوردار است و آن این است که همه کسانی که در آسمانها و زمین هستند از خدای بزرگ درخواست دارند به این معنا که نیازمندند و در مقابل خدا هماره در کاری است یعنی رتق و فتق امور به دست اوست و برخلاف قدریه که خدا را از انجام کار معزول می¬دانند خدا همواره بر آفرینش و هدایت و حمایت آن در کار است. غلامرضا فدائی
  سوره قلم آیه 1 - تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی
بسم الله الرحمن الرحیم
این سوره تنها سوره‏اى است که با حرف مقطع" ن" آغاز شده است، مى‏فرماید: (ن) و در باره تفسیر حروف مقطعه بارها مخصوصا در آغاز سوره" بقره"، و" آل عمران" و" اعراف" (جلد 1- 2- 6) بحث کرده‏ایم، چیزى که در اینجا باید بیفزائیم این است که بعضى در اینجا" ن" را مخفف کلمه" رحمان" و اشاره به آن دانسته‏اند و بعضى آن را به معنى" لوح" یا به معنى" دوات" و یا" نهرى" در بهشت تفسیر کرده‏اند، ولى هیچیک از این تفسیرها قرینه و شاهد روشنى ندارد.
بنا بر این تفسیر این حرف مقطع از تفسیر کل حروف مقطعه که در بالا اشاره کردیم جدا نیست.
سپس به دو موضوع از مهمترین مسائل زندگى بشر سوگند یاد کرده، مى‏افزاید: سوگند به" قلم" و آنچه را با قلم مى‏نویسند:" (وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ).
چه سوگند عجیبى؟ در واقع آنچه به آن در اینجا سوگند یاد شده است ظاهرا موضوع کوچکى است: یک قطعه نى، و یا چیزى شبیه به آن، و کمى ماده سیاه رنگ، و سپس سطورى که بر صفحه کاغذ ناچیز رقم زده مى‏شود.
اما در واقع این همان چیزى است که سرچشمه پیدایش تمام تمدنهاى انسانى، و پیشرفت و تکامل علوم، و بیدارى اندیشه‏ها و افکار، و شکل گرفتن مذهبها، و سرچشمه هدایت و آگاهى بشر است، تا آنجا که دوران زندگى بشر را به دو دوران تقسیم مى‏کند" دوران تاریخ" و" دوران قبل از تاریخ"، دوران تاریخ بشر از زمانى شروع مى‏شود که خط اختراع شد، و انسان توانست ماجراى زندگى خود را بر صفحات نقش کند، و یا به تعبیر دیگر دورانى است که انسان دست به قلم گردید، و از او" ما یَسْطُرُونَ" یادگار ماند.
عظمت این سوگند هنگامى آشکارتر مى‏شود که توجه داشته باشیم آن روزى که این آیات نازل گشت، نویسنده و ارباب قلمى در آن محیط وجود نداشت، و اگر کسانى مختصر سواد خواندن و نوشتن را داشتند تعداد آنها در کل سرزمین مکه که مرکز عبادى و سیاسى و اقتصادى حجاز بود به بیست نفر نمى‏رسید، آرى سوگند به قلم یاد کردن در چنین محیطى عظمت خاصى دارد.
بعضى از مفسران" قلم" را در اینجا به قلمى تفسیر کرده‏اند که فرشتگان بزرگ خدا وحى آسمانى را با آن مى‏نویسند، و یا نامه اعمال آدمیان را با آن رقم مى‏زنند، ولى مسلما آیه مفهوم گسترده‏اى دارد که این تفسیر بیان یکى از مصداقهاى آن است، همانگونه که" ما یَسْطُرُونَ" نیز مفهوم وسیعى دارد، و تمام آنچه را در طریق هدایت و تکامل فکرى و اخلاقى و عملى بشر به رشته تحریر مى‏آورند شامل مى‏شود و منحصر به وحى آسمانى یا اعمال انسانها نیست .
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره انشقاق آیه 1 - تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی
بسم الله الرحمن الرحیم
آغاز این سوره اشاره به حوادث عظیم و عجیب پایان جهان اشاره شده مى‏فرماید:
" در آن هنگام که آسمان شکافته شود" (و اجرام و کرات آسمانى متلاشى گردد، و نظام کواکب برهم خورد) (إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ) ." اذا" حرف شرط است و جزاى آن محذوف مى‏باشد، و در تقدیر چنین است إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ ... لاقى الانسان ربه فحاسبه و جازاه.
نظیر آنچه در سوره" انفطار" آمده که مى‏فرماید: إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ وَ إِذَا الْکَواکِبُ انْتَثَرَتْ:" در آن زمان که آسمان (و کرات آسمانى) شکافته و ستارگان پراکنده شوند و فرو ریزند" (انفطار 1 و 2).
و این اعلام پایان دنیا و خرابى و فناى آن است.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره اعلی آیه 5 - تفسیر پرتوی از قرآن آیت الله سید محمود طالقانی
بسم الله الرحمن الرحیم
از نظر آیات دیدگشاى قرآن، سراسر جمال خلق و تسویه و تقدیر، مانند سبزه‏زار خرم، پس از چندى تیره و پراکنده میشود، و آنچه از آنها میماند گیاههاى خشک شده‏اى است که روزى خاک و حیوانات است، سپس بذر زنده و فشرده‏اى است که بقاء نوع، و سیر حیات را تأمین و تکثیر نماید، یا به هدایت طبیعى، مجذوب مزاج برترى شود و از آن، نور درک و عقل پرتو افکند.همین که مراحل خلق و تسویه و تقدیر و هدایت، انجام یافت و قوا و استعدادهاى عقلى افراد و نوع انسان، چنان که باید ظاهر شد و به فعلیت و فعالیت رسید، با همه شاخ و برگ و شکوفه‏هاى زندگى، تیره و خشک میگردد و فرو میریزد، تا از زندگى دیگر و برتر سر برآورد.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره طارق آیه 17 - پرتوی از قرآن آیت الله سید محمود طالقانی
بسم الله الرحمن الرحیم
تکرار «مهل و امهل» تأکید بصبر در راه بیان و اعلام حق است. مهل «از باب تفعیل» امر به مهلت پى در پى، و «أَمْهِلْهُمْ رُوَیْداً» فرمان مهلت نهایى است. این مهلت‏ها و بردباریها، بر طبق سنت و در مدت معین، در راه خدا، باید انجام گیرد تا در موقع مقدر یارى خداوند برسد. چنان که روش آن حضرت (ص) در سالهاى نخست بعثت و هجرت به مدینه، همین صبر و امهال بود، تا قرآن بر نفوس قابلى پرتو افکند و نفوذ نمود و قلوب و نیروى مؤمنان جمع و متمرکز گردید، آن گاه یارى خداوند در کارزار بدر و دیگر کارزارها رسید و کار کافران زار و زندگیشان دشوار و جمعشان تار و مار شد و حق پایدار گردید.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره طارق آیه 12 - پرتوی از قرآن آیت الله سید محمود طالقانی
بسم الله الرحمن الرحیم
قرینه سوگندها وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ ... و آیه «إِنَّهُ عَلى‏ رَجْعِهِ لَقادِرٌ» و آیات دیگرى که رجوع همه موجودات را بسوى خداوند اعلام نموده، و سیاق آیات قبل که راجع به معاد است و اینکه الصدع تعبیر دیگرى از انشقاق عمیق و همه جانبه زمین مى‏باشد، این آیات باید ناظر بوضع نهایى آسمان و زمین و پراکنده شدن و برگشت آنها بسوى عالم فوق ماده و طبیعت باشد. ذات، اشعار به طبیعت و خاصیت ذاتى دارد: آسمان بطبیعت خود برگشتنى، و زمین بطبیعت خود شکافته و جدا شدنى مى‏باشد.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.

  • <<
  • <
  • تعداد صفحات : 2
  • >
  • >>