لیست تفسیر های اميرعباس حسامي
از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
  سوره اعراف آیه 87 - تفسیر مجمع البیان (tebyan.net)
و نیز افزود که (با توجه به دو آیه قبل):
وَ اِنْ کانَ طائِفَةٌ مِنْکُمْ امَنُوا بِالَّذى اُرْسِلْتُ بِه وَطائِفَةٌ لَمْ یُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتّى یَحْکُمَ اللَّهُ بَیْنَنا وَهُوَ خَیْرُ الْحاکِمینَ.
و اگر گروهى از شما درست اندیشیده و به رسالت من ایمان آورده و پیام آسمانى مرا پذیرفته اند، و در برابرآنان گروهى همچنان به حق ستیزى خویش ادامه مى دهند و از پذیرش پیام خدا و ایمان به مقررات او خوددارى مى ورزند، بیایید و شکیبایى پیشه سازید تا خدا میان ما و آنان داورى کند، و بدانید که او بهترین داوران است و به کسى ستم روا نمى دارد.
منظور آن پیامبر خدا در این آیه شریفه این است که: اگر مى نگرید که مردم از گرد من پراکنده اند، نپندارید که کفرگرایى و بیدادى که شما برگزیده اید از ایمان و تقوا بهتر است، هرگز، بدانید که سر انجام نیکو از آن ماست وهر دو گروه در این جهان و جهان دیگر ثمره عملکرد خویش را خواهیم دید و بدین ترتیب آنان را از کفر و بیدادشان هشدار مى دهد.
«بلخى» مى گوید: در این آیه شریفه شعیب به مردم دستور مى دهد که دست از کارهاى زشت و ناروا بردارند و مردم را از راه حق و هدایت منحرف نسازند. و بدین سان به کارهاى شایسته و برازنده راه مى نماید نه به باقى ماندن بر کفر و انحراف.
و نیز از آیه شریفه این نکته دریافت مى گردد که همه کارهاى کفرگرایان گناه و زشتکارى نیست، و کسانى که چنین مى پندارند به اشتباه رفته اند.
بار خدایا ما را از آفتهاى ویرانگر و انحطاط آفرین تعصّب و دنباله روى، بازیگرى و ظاهرسازى، عوام فریبى و عوام زدگى، خودمحورى و خودکامگى مصون و محفوظ بدار!
بار خدایا ما را از دین شناسان و دین باوران و دینداران و رهروان راستین و انتخابگر آخرین و پرشکوه ترین کتاب آسمانى ات قرارده!
امین ربّ العالمین
على کرمى فریدنى
بهار 1377
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره اعراف آیه 86 - تفسیر مجمع البیان (tebyan.net)
(با توجه به آیه قبل) و نیز آن اصلاحگر آسمانى به اندرزهاى سازنده اش ادامه داد که:
و بر سر هر راهى منشینید!
وَلا تَقْعُدُوا بِکُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ
در تفسیر این فراز دیدگاهها یکسان نیست:
1 - به باور گروهى از جمله «ابن عباس»، «مجاهد»، «حسن» و... منظور این است که آنان بر سرراه مردمى مى نشستند که مى خواستند نزد پیامبر خدا بروند و ایمان آورند، و آنگاه پس از شناسایى آن حقگرایان، به ارعاب و تهدید آنان مى پرداختند؛ از این رو به آنان دستور مى رسد که در راه مردم کمین نکنید.
2 - امّا به باور گروهى دیگراز جمله «ابوهریره» آنان راهزنى مى کردند و خدا آنان را از این شیوه تجاوزکارانه هشدار مى دهد.
ممکن است این دیدگاه، همان باشد که آنان سر راه مردم مى نشستند و در فرصتهاى مناسب به مال آنان دستبرد مى زدند.
3 - و ازدیدگاه برخى منظور این است که: سر راه مردم ننشینید تا با افشاندن بذر تردید و وسوسه هاى گوناگون آنان را از راه دین منحرف سازید، و شعیب را دروغگو نخوانید و او را تهدید نکیند.
وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ مَنْ امَنَ بِه وَتَبْغُونَها عِوَجاً
در تفسیر این فراز نیز سه نظر است:
1 - به باور «قتاده» منظور این است که: شما مردمى را که در جستجوى ایمان و پروا هستند و مى خواهند به خدا ایمان آورند، از راه دین باز ندارید و راه خدا را تغییر ندهید و به دروغ پیام خدا و سخنان پیامبرش را تکذیب نکنید.
2 - امّا به باور «مجاهد» منظور این است که: شما مى خواهید راه خدا را بپوشانید و مردم را منحرف سازید.
3 - از دیدگاه «حسن» منظور این است که: شما در راه هدایت پایدارى نمى ورزید.
4 - و از دیدگاه «زجاج» منظور این است که: شما بر این پندارید که مردم را از راه راست منحرف سازید.
وَاذْکُرُوا اِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ
و بیاد آورید که شما گروهى اندک بودید و خدا شما را فزونى و اقتدار بخشید.
به باور «ابن عباس» منظور این است که «مدین» فرزند ابراهیم با دختر لوط پیمان زندگى مشترک بست و خدا به آنان فرزندانى بسیار ارزانى داشت. امّا «زجاج» مى گوید: ممکن است منظور این باشد که شما نیازمند و ناتوان بودید و خدا ثروت و امکانات بسیارى به شما ارزانى داشت...
وَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدینَ.
در مورد سرنوشت عادیان، ثمودیان و قوم لوط بیندیشید و بنگرید که چگونه دچار عذاب شدند و نابود گردیدند.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره اعراف آیه 85 - تفسیر مجمع البیان (tebyan.net)
تفسیر رسالت و دعوت توحیدى و انسانى شعیب قرآن پس از گزارشى فشرده ازرسالت اصلاحگرانه لوط و نابودى تبهکاران عصر او، اینک به رسالت و سرگذشت پیامبر دیگرى به نام شعیب پرداخته و مى فرماید:
وَ اِلى مَدْیَنَ اَخاهُمْ شُعَیْباً
و به سوى مردم شهر «مدین» نیز برادرشان شعیب را فرستادیم.
قهرمان این داستان، شعیب است که ریشه و تبارش به ابراهیم خلیل مى رسد و از مادر نیز از لوط، آن پیامبر ضد فساد نسب داشت.
مدین» نام یکى از فرزندان ابراهیم بود که بر آن قبیله بزرگ و یا شهر آنان نامگذارى شد، و منظور از مردم «مدین» همان اصحاب «ایکه» مى باشند.
«قتاده» مى گوید: شعیب، دوبار و دوجا از سوى پروردگارش به رسانیدن پیام فرمان یافت: یک بار به سوى مردم «مدین» رفت و باردیگر به سوى مردم «ایکه».
آرى، او به سوى آنان آمد و گفت:
قالَ یاقَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مالَکُمْ مِنْ اِلهٍ غَیْرُهُ قَدْ جاءَتْکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ
هان اى مردم! خداى یکتا را بپرستید و بدانید که جز او هیچ خدایى براى شما نیست، واقعیت این است که اینک دلیل روشنى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است که او یکتا و بى همتاست.
فَاَوْفُوا الْکَیْلَ وَالْمیزانَ
اینک که راه خدا برایتان روشن شده است، به هنگام سنجش و ارزیابى، حق پیمانه و ترازو را به طور کامل رعایت کنید و حقوق مردم را درست و عادلانه بپردازید.
وَلا تَبْخَسُوا النَّاسَ اَشْیاءَهُمْ
واز حقوق مردم کم نگذارید و آن را پایمال نسازید.
به باور «قتاده» و «سدّى» واژه «بخس» به مفهوم ستم و بیداد است.
وَلا تُفْسِدُوا فِى الْاَرْضِ بَعْدَ اِصْلاحِها
و در روى زمین پس از اصلاح و بسامان آوردن کارها، در راه تباهى و گناه نکوشید و حرام خدا را حلال و روا مشمارید.
به باور برخى منظور این است که خدا به وسیله امر و نهى و رسالت پیامبران و ارشاد و راهنمایى مردم، زمین را در راه اصلاح و بسامان آمدن کارها قرار داده است، و شما بهوش باشید که در آن تباهى به راه نیندازید. امّا برخى برآنند که: با ترک ایمان و کنار نهادن تقوا به تباهى روى نیاورید، که این کار باعث برداشته شدن برکات و از بین رفتن زراعتها و حیوانات شما خواهد شد.
ذلِکُمْ خَیرٌ لَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ.
آنچه به شما مى گویم، اگر براستى ایمان داشته باشید برایتان سودمندتر است.
در آیه شریفه بهتر بودن این مقررات انسانساز را به ایمان آنان پیوند مى زند، در صورتى که رعایت این مقررات عادلانه به هرحال بهتر است، و این بدان دلیل است که اگر فرد و جامعه اى ایمان به خدا نداشته باشد نمى تواند باور کند که این مقررات براى ساختن یک دنیاى مطلوب و یک زندگى درخور شأن انسان بهتر است.
به باور برخى نیز منظور این است که درست و عادلانه دادن حقوق مردم در کیل و وزن، هنگامى براى شما سودمند است که به خدا ایمان داشته باشید.
«فراء» مى گوید: شعیب معجزه اى نداشت؛ چرا که قرآن در مورد آن چیزى نمى گوید. امّا به باور ما این سخن درستى نیست؛ چرا که خداى فرزانه پیام آورى را بدون معجزه نمى فرستد. افزون بر این اصل اساسى، قرآن در مورد آن پیامبر بزرگ مى فرماید: براستى که از سوى پروردگار شما دلیل روشن و برهان آشکارى آمده است؛ و از پى آن به بیان مقررات در مورد سنجش درست کالاها و ارزیابى درست و عادلانه ارزشها مى پردازد. قد جاءتکم بینة من ربّکم...
دیگر اینکه ممکن است آن حضرت معجزات دیگرى داشته و در قرآن شریف نیامده است، درست همانگونه که بسیارى از معجزات پیامبر اسلام در قرآن نیامده است.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره اعراف آیه 84 - تفسیر مجمع البیان (tebyan.net)
وَ اَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمینَ.
و بر مردم آن شهر بارانى از سنگ باراندیم.
در آیه دیگرى در این مورد مى فرماید: و امطرنا علیها حجارة من سجیل منضود(291)
و بر آنان سنگهایى از گلهاى لایه لایه و سخت باراندیم.
و بدین سان باید اندیشید و بادیده خرد نگریست که فرجام شوم گناه و گناهکاران چگونه است چگونه آنان به کیفر زشتکاریهاى خویش در این سرا گرفتار مى گردند و چگونه عذاب سهمگین جهان دیگر را براى خویش فراهم مى سازند!
از حضرت باقرعلیه السلام آورده اند که لوط حدود سى سال در میان آن جامعه گناهکار به سر برد و هماره آنان را به راه درست و پرواى از گناه فراخواند. او از آن مردم نبود، بلکه از جاى دیگرى براى ارشاد و هدایت آنان آمد، امّا آن تیره بختان نه سخنان آسمانى واصلاحگرانه او را شنیدند و نه ازاو پیروى نمودند، و نه گامى در راه اصلاح و پاکسازى دورن و برون جامعه خویش از گناه برداشتند.
آنان دچار اشتباهات بزرگى بودند؛ از کارهاى نادرستشان این بود که به نظافت و بهداشت بها نمى دادند، و خویشتن را از جنابت پاک نمى ساختند. مردمى بسیار تنگ چشم و بخیل بودند و همین تنگ نظرى و بخل، آنان را به دردى بى درمان گرفتار ساخت که دچار انحراف جنسى شدند و کارشان به جایى رسید که تمایل به جنس مخالف در خود احساس نمى کردند واز ازدواج لذّت نمى بردند و گرایش به همجنس در میانشان رواج یافت.
در این مورد آورده اند که آنان در منطقه اى میان مصر و شام زندگى مى کردند و کاروانهایى که از مصر به شام یا از شام به مصر مى رفت، در شهر آنان فرود مى آمد، و هماره میهمانان و مسافران بسیارى بر آنان وارد مى شد. و از آنجایى که مردمى تنگ نظر و از میهمان گریزان بودند، بر آن شدند که بلایى عبرت آموز برسر میهمانان آوردند تا دیگر هرگز میهمان ناشناس و بیگانه اى در شهرشان فرود نیاید. با آلوده شدن به این گناه زشت، بیمارى شوم همجنس خواهى و همجنس گرایى در میانشان ریشه دوانید و گسترش یافت و کار به جایى رسید که این آفت، و بیمارى به صورت عادى یا ارزش در آمد.
در این میان لوط مردى سخاوتمند و بلند نظر بود و از میهمانان با کرامت و با ادب پذیرایى مى کرد و قومش او را از این کار باز مى داشتند و بر او خرده مى گرفتند. کار به جایى رسید که به او هشدار دادند که اگر از مهمان نوازى دست نکشد، دست تجاوز به سوى میهمانانش گشوده و آنها را رسوا خواهند ساخت. آن حضرت به ناگزیر از آن پس، آمدن میهمان را از آنان پوشیده مى داشت و مدتى نیز به این صورت بود تا خدا تصمیم به کیفر و عذاب آن زشتکاران گرفت؛ از این رو فرشته وحى را به همراه گروهى از فرشتگان به سوى آنان فرستاد.
آنها نخست بر ابراهیم وارد شدند. او گوساله اى سربرید و غذایى فراهم ساخت امّا هنگامى که غذا را پیش روى آنان نهاد، نخوردند، او ناراحت و ترسان شد، امّا آنان گفتند اى ابراهیم، ما غذا نمى خوریم؛ چرا که فرشته ایم و از سوى پروردگارت به سوى قوم لوط مى رویم.
از آنجا حرکت کردند و به حضرت لوط وارد شدند. او به آبیارى مزرعه اش مشغول بود که میهمانان آمدند - پرسید شما که هستید و از کجا مى رسید؟
پاسخ دادند: ما مسافریم و امشب را در خانه شما میهمانیم.
لوط گفت: مردم این شهر زشت کردار و همجنس گرایند و دست تجاوز به مال دیگران مى گشایند و من نمى توانم امنیّت شما را تضمین کنم.
گفتند: ما مراقب خود هستیم.
آن حضرت به ناگزیر به خانه آمد و از همسرش خواهش کرد که آمدن میهمانان را نهان دارد، و او پذیرفت. امّا میان او و مردم شهر نشانى بود که روزها با بلند کردن دود از روى بام، آمدن میهمان را به آگاهى همشهریان مى رساند و شامگاهان با شعله ور ساختن آتش. از این رو با اینکه با لوط عهد بسته بود که جریان آمدن میهمانان را پوشیده دارد و امنیّت آنان را به خطر نیفکند، با نمایش نشانه و علامت مورد اشاره، جریان را به آگاهى آنان رسانید و چیزى نگذشته بود که خانه آن پیامبر بزرگ به محاصره درآمد و آن کوردلان باوقاحت باور نکردنى هدف خود را اعلان کردند و از لوط خواستند تا میهمانانش را تسلیم آنان سازد.
در این شرایط بحرانى بود که فرشته وحى با نواختن بال خود بر چشمان آن کوردلان، نیروى بینایى را از آنها گرفت و به آنان فهمانید که کیفر خدا در راه است. آنگاه به لوط خاطر نشان ساخت که به همراه خاندانش - جز همسرش - از آن شهر بیرون رود.
اوگفت: چگونه با وجود محاصره خانه ام مى توانم بیرون روم؟
فرشته وحى خطّى از نور در برابر دیدگان او قرار داد و به او گفت: شما از همین راه بروید که هیچ کسى نمى تواند شما را برگردانده و یا از رفتن باز دارد.
او وخاندانش از آنجا بیرون رفتند و سپیده دم نیز از راه رسید. درست در آن لحظه بود که جبرئیل بالهاى خویش را گشود و از هر سوى شهر بر آن زد و آن را به خواست خدا از جاى برکند و به گونه اى بالابرد که صداى زوزه سگها و بانگ خروسهاى آن را آسمانیان شنیدند؛ و آنگاه شهر را وارونه ساخت و از پى آن خداى فرزانه بارانى از سنگ بر آن شهر باراند که سنگى بزرگ نیز بر سر زن لوط برخورد و او را نابود ساخت.
گفتنى است که به باور برخى شهر بر سر مردم آن وارونه گردید و همه را نابود ساخت، امّا بر کسانى که بیرون از شهر بودند از آسمان سنگ بارید.
«کلبى» آورده است که نخستین کسى که کار زشت همجنس بازى را در میان قوم لوط انجام داد، شیطان بود. آن موجود فریبکار در سیماى جوانى زیبا وارد آن شهر شد و آنان را به این کار ناپسند وسوسه وتشویق نمود و آنگاه بود که این زشتکارى بتدریج در آنجا گسترش یافت به گونه اى که زمین از شرارت و زشتکارى آنان به بارگاه خدا شکایت برد و امان خواست. آسمان نیز با شنیدن صداى دادخواهى زمین به شکایت برخاست و امان طلبید و از پى آن دو، عرش به گریه آمد، و آنجا بود که پیام رسید که اى آسمان، اینک بر آن تبهکاران بارانى از سنگ بباران! و به زمین فرمان رسید که آنان را فروبر؛ و آنها هم فرمان آفریدگار خود را به انجام رساندند.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره اعراف آیه 83 - تفسیر مجمع البیان (tebyan.net)
(با توجه به آیات قبل) در ادامه داستان درس آموز آن مردم سرکش به نجات حقگرایان و کیفر تبهکاران اشاره مى رود.
در این مورد مى فرماید:
فَاَنْجَیْناهُ وَاَهْلَهُ اِلاَّ امْرَاَتَهُ کانَتْ مِنَ الْغابِرینَ.
پس ما لوط و خانواده اش را - جز همسرش که در شهر باقى ماند و نابود شد - همه را نجات بخشیدیم؛ چرا که او به آن پیامبر خدا ایمان نیاورده بود. و به باور «حسن» و «قتاده» از کسانى بود که ماند و گرفتار عذاب گردید.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره اعراف آیه 82 - تفسیر مجمع البیان (tebyan.net)
در این آیه، (با توجه به آیات قبل) واکنش زشت و ظالمانه آنان در برابر این دعوت اصلاحى و انسانى و آسمانى آمده است که مى فرماید:
وَ ما کانَ جَوابَ قَوْمِه اِلاَّ اَنْ قالُوا اَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ
تنها پاسخ آن جامعه زشت کردار در برابر دعوت اصلاحگرانه آن پیامبر بزرگ این بود که گفتند: او و رهروان راه آسمانى اش را از شهر بیرون برانید و بدین سان خیرخواهى و دلسوزى آن اصلاحگر بزرگ را با سبک مغزى و بى خردى پاسخ دادند.
منظور از واژه «قریه» در آیه شریفه «شهر» است؛ چنانکه «ابوعمر» مى گفت ما رایت قرویین افصح من الحسن البصرى والحجاج. هیچ یک از شهرنشینان را گویاتر و سخنورتر از حسن بصرى و حجاج ندیدم.
اِنَّهُمْ اُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ.
چرا که اینان مردمى هستند که پاکى مى ورزند و از شیوه زشت ما دورى مى جویند.
به باور گروهى از جمله «ابن عباس» منظور این است که آن تبهکاران، این کار درست و این شیوه شایسته لوط و رهروان راه آسمانى اش را که در حقیقت کارى خدا پسندانه بود بر آنان عیب مى گرفتند و بر آن بودند که به کیفر پاکى، آنان را از خانه و کاشانه خویش برانند. امّا به باور برخى منظور آنان این بود که لوط و همراهان راه توحیدیش، خود را از راه و رسم شما تبهکاران پاک مى شمارند.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) فاطمی کیا : مناسب و گویا ست ، موفق باشید
  سوره اعراف آیه 87 - تفسیر نمونه
این آیه (با توجه به دو آیه قبل) در واقع پاسخى است به بعضى از گفته هاى مومنان و کافران قوم او، زیرا مؤ منان بر اثر فشارهائى که از طرف کافران به آنها وارد میشد طبعا این سؤ ال را از پیامبرشان مى کردند، که ما تا کى در شکنجه و فشار خواهیم بود؟
مخالفان او نیز از اینکه مجازات الهى فورا دامانشان را نگرفته بود جرات و جسارت پیدا کرده ، مى گفتند: اگر راستى تو از طرف خدا هستى پس چرا با این مخالفتهاى ما هیچ گزندى متوجه ما نمى شود.
شعیب مى گوید: ((اگر طایفهاى از شما به آنچه من مبعوث شده ام ایمان آورده و جمعیت دیگرى ایمان نیاورده اند، نباید موجب غرور کافران و یاس مومنان گردد، شما صبر کنید تا خداوند میان ما حکم کند که او بهترین حاکمان است ))یعنى آینده نشان خواهد داد، چه کسانى بر حق بوده اند و چه کسانى بر باطل (و ان کان طائفة منکم آمنوا بالذى ارسلت به و طائفة لم یؤ منوا فاصبروا حتى یحکم الله بیننا و هو خیر الحاکمین ).
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره اعراف آیه 86 - تفسیر نمونه
در این (با توجه به آیه قبل) آیه به چهارمین نصیحت شعیب ، اشاره شده است ، آنجا که مى گوید: ((شما بر سر راه مردم ننشینید و آنها را تهدید نکنید و سد راه خدا نشوید و با القاى شبهات راه مستقیم حق را در نظر آنها کج و معوج نشان ندهید)) (و لا تقعدوا بکل صراط توعدون و تصدون عن سبیل الله من آمن به و تبغونها عوجا).
در اینکه آنها چگونه افراد متمایل به ایمان را تهدید مى کردند مفسران احتمالات متعددى داده اند، بعضى احتمال داده اند از طریق تهدید به قتل ، و بعضى از طریق راهزنى و گرفتن اموال مردم با ایمان ، ولى متناسب با بقیه جمله هاى آیه همان معنى اول است .
و در پایان آیه پنجمین نصیحت شعیب که یادآورى نعمتهاى پروردگار براى تحریک حس شکرگزارى آنها است آمده : ((به خاطر بیاورید هنگامى که شما افراد کمى بودید خداوند جمعیتتان را زیاد کرد و نیروى انسانى شما را فزونتر ساخت )) (و اذکروا اذ کنتم قلیلا فکثرکم ).
((و نیز خوب بنگرید که سرانجام کار مفسدان به کجا منتهى شد)) و به دنبال آنها گام برندارید (و انظروا کیف کان عاقبة المفسدین ).
ضمنا از جمله فوق استفاده که بر خلاف تبلیغات حساب نشده اى که امروز مى کنند در اکثر موارد کثرت نفرات ، مى تواند سرچشمه قدرت و عظمت و پیشرفت جامعه باشد، البته به شرطى که با برنامه هاى منظم ، زندگى آنها از نظر مادى و معنوى تامین گردد.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره اعراف آیه 85 - تفسیر نمونه
رسالت شعیب در مدین
در این آیات پنجمین قسمت از سرگذشت اقوام پیشین و درگیرى انبیاء بزرگ با آنان یعنى قوم شعیب مطرح شده است .
شعیب که نسبش طبق تواریخ با چندین واسطه به ابراهیم مى رسد، مبعوث به سوى اهل مدین گردید، مدین از شهرهاى شام بود و مردمى تجارت پیشه و مرفه داشت ، که در میان آنها بت پرستى و همچنین تقلب و کم فروشى در معامله کاملا رائج بود.
شرح درگیرى این پیامبر بزرگ با اهل مدین در سوره هاى متعددى از قرآن مخصوصا سوره هود و شعرا آمده است ، و ما به پیروى از قرآن مجید در ذیل آیات سوره هود به خواست خدا در این زمینه مشروحا بحث خواهیم کرد، در اینجا تنها فشرده قسمتى از این ماجرا را طبق آیات فوق بیان مى کنیم .
در نخستین آیه ، خداوند مى فرماید: ما به سوى مردم مدین ، برادر آنها شعیب را فرستادیم (و الى مدین اخاهم شعیبا).
جمعى از مفسران مانند مرحوم طبرسى در مجمع البیان و فخر رازى در تفسیر معروف خود نقل کرده اند که ((مدین )) در اصل نام یکى از فرزندان ابراهیم خلیل بود، و چون فرزندان و نواده هاى او در سرزمینى در طریق شام سکونت اختیار کردند به نام مدین نامیده شد.
در اینکه چرا تعبیر به ((اخاهم )) (برادرشان ) شده است ، در ذیل آیه 65 همین سوره توضیح دادیم .
سپس اضافه مى کند که شعیب دعوت خود را همانند پیامبران دیگر از مساءله توحید شروع کرد و ((صدا زد اى قوم من ! خداوند یگانه را بپرستید که هیچ معبودى جز او براى شما نیست )) (قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره ).
و گفت این حکم علاوه بر اینکه فرمان عقل است بوسیله ((دلائل روشنى که از طرف خداوند براى شما آمده )) نیز اثبات شده است (قد جائتکم بینة من ربکم ).
در اینکه این بینه (دلیل روشن ) چگونه چیزى بوده است ، در آیات فوق سخنى از آن به میان نیامده ، ولى ظاهر این است که اشاره به معجزات شعیب است .
پس از دعوت به توحید، به مبارزه با مفاسد اجتماعى و اخلاقى و اقتصادى آنها برخاسته نخست آنان را که آلوده کم فروشى و تقلب و تزویر در معامله بودند از این کار باز مى دارد و مى گوید: اکنون که راه خدا براى شما آشکار شده ((حق پیمانه و وزن را ادا کنید و از حقوق مردم چیزى کم نگذارید)) (فاوفوا الکیل و المیزان و لا تبخسوا الناس ‍ اشیائهم ).
روشن است که نفوذ هر گونه خیانت و تقلب در امر معاملات پایه هاى اطمینان و اعتماد عمومى را که بزرگترین پشتوانه اقتصادى ملتها است متزلزل و ویران مى سازد و ضایعات غیر قابل جبرانى براى جامعه به بار مى آورد، به همین دلیل یکى از موضوعات مهمى که شعیب روى آن انگشت گذاشت همین موضوع بود.
سپس به یکى دیگر از کارهاى خلاف آنها اشاره کرده و مى گوید: ((در روى زمین بعد از آنکه در پرتو ایمان و کوششهاى انبیاء اصلاح شده است ، فساد نکنید)) (و لا تفسدوا فى الارض بعد اصلاحها).
مسلم است که از تولید فساد، اعم از فساد اخلاقى یا بى ایمانى یا ناامنى ، هیچکس بهره اى نمى گیرد، لذا در آخر آیه اضافه مى کند، ((این به سود شما است اگر ایمان داشته باشید)) (ذلکم خیر لکم ان کنتم مؤ منین ).
گویا اضافه کردن جمله ان کنتم مؤ منین اشاره به این است که این دستورات اجتماعى و اخلاقى هنگامى ریشه دار و ثمربخش خواهد بود که از نور ایمان روشن گردد، اما اگر بدون پشتوانه ایمان باشد و تنها روى یک سلسله مصالح مادى تکیه کند، دوام و بقائى نخواهد داشت .
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : ناهمانندی در این آیه در دو واژه «غیر» و «خیر» نمایان است. «غیر» و «خیر» هر دو به معنای «لا مثل» اند. غیر او یعنی لا مثله. یعنی مثل خدا در جهان اله و معبودی نیست. خیر هم ناهمانندی را می¬رساند. یعنی: «ایفاء الکیل و المیزان و عدم بخس فی الاشیاءو عدم افساد منکم لیس کعدمهم لکم. ذالکم خیر لکم». همچنین در این آیه واو به معنای مثل است که در تقدیر گرفته شده است و آن در دو مورد خودنمایی می¬کند. یکی کیل و میزان به معنای پیمانه و ترازو است که با آنکه از نظر مفهومی با هم متفاوتند اما از نظر مقصد در این آیه همانند اند. دومین همانندی در «واو» بین بخس در اشیاء و فساد در ارض است که باز هم با اینکه در مفهوم با هم مغایرند اما در نتیجه یکی هستند. کم فروشی گویی به فساد در زمین می انجامد یا همانند فساد در زمین است. نکاتی که می-توان اضافه نمود این است که اولاً بسیاری از مسایل در بین ملتها درطول تاریخ با هم یکی است. آنچه در زمان شعیب پیامبر مطرح شده و خدا به آن اشاره می¬کند مسئله همه مردم جهان در تمام ادوار تاریخ است. دوماً اینکه عمده تأکید و اصرار خدا بر رعایت حق مردم است . عدم کم فروشی که خود حاوی نهی بر گرانفروشی هم هست تأکید مؤکد خداست. ثالثاً وجود بخس و ایفای کیل و وزن است که ممکن است یکی تلقی شود درحالیکه با توجه به تفسیر آیه الله مکارم شیرازی که « بخس در لغت به معنی کم کردن است؛ ولی در آیه 84 سوره «هود» به دو معنا تفسیر شده است: 1. کم گذاشتن از جهت کمّیت و مقدار جنس و یا کم گذاشتن از جهت کیفیّت که جنس مرغوب و نامرغوب را با هم مخلوط کند و همه را به عنوان جنس مرغوب بفروشد. 2. عیب گذاشتن روی اجناس مردم و تعریف کردنِ بی مورد برای اجناس خود» می¬تواند معنای متفاوتی داشته باشد. رابعاً نکته فساد فی الارض است که عمدتاً به مسایل اقتصادی و روابط اجتماعی مردم بر می¬گردد. و خامساً اینکه توجه به مسایل مالی و اقتصادی نیاز به تداوم و ممارست دارد ، توجه به مسایل ایجابی ایفای کیل و میزان و سلبی عدم بخس در اشیاء و اجتناب از فساد در زمین و تذکر بعد اصلاح آن در آیه ضرورت نیاز به مراقبت را به همراه دارد. غلامرضا فدائی
  سوره اعراف آیه 84 - تفسیر نمونه
در این (با توجه به آیات قبل) آیه اشاره بسیار کوتاه و پر معنى به مجازات شدید و وحشتناک این قوم کرده مى گوید: ((ما بارانى بر آنها فرستادیم )) (اما چه بارانى ؟! بارانى از سنگ که آنها را در هم مى کوبید و نابود مى کرد) (و امطرنا علیهم مطرا) .
گرچه در آیه فوق نوع این باران بیان نشده است اما از ذکر کلمه مطرا (بارانى ) به طور سربسته روشن مى شود که از بارانهاى معمولى نبوده بلکه بارانى از سنگ بوده چنانکه در آیه 83 سوره هود آمده است .
((اکنون تماشا کن ببین سرانجام کار مجرمان به کجا کشید)) (فانظر کیف کان عاقبة المجرمین ).
گر چه روى سخن در اینجا به پیامبر است اما پیدا است که هدف عبرت گرفتن همه افراد باایمان مى باشد.
مشروح سرگذشت این جمعیت و همچنین ضررهاى گوناگون عمل شنیع ((لواط و همجنس گرائى )) و حکم آن از نظر قوانین اسلام در ذیل آیات سوره هود و حجر بیان خواهد شد.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.

  • <<
  • <
  • تعداد صفحات : 18
  • >
  • >>