● سوره غافر آیه 55 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
قوله تعـــالی: {فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکارِ}
در این آیه پـــــروردگار به رسول خود میفرماید: ای رسول گرامی بر آزار و اذیت مردم و امتت که تو را تکذیب میکنند صبر و بردباری بنما و البته وعدۀ خــــداوند که نصرت در دنیا و ثواب و پاداش در آخرت باشد حق است و خلافی در آن نیست و از خـــــداوند طلب آمرزش نموده و هر صبح و شام به تسبیح و نیایش پـــــــروردگار خود مشغول باش.
و این دستور تعبدیست از طرف پــــــروردگار به پیغمبر به دعا و استغفار تا مقام و منزلت حضرتش مضاعف گردد و سنتی برای امت باشد چه پیغمبر معصوم است و هیچگونه گناه کبیره و صغیره از معصوم سر نمی زند تا موجب استغفار بشود, بطوری که بعضی از نادانان به غلط میگویند استغفار پیغمبران از گناهان کبیره است.
طبرسی از پیغمبر اکرم ﷺ روایت کرده فرمود پــــروردگار فرموده: ای پسر آدم تسبیح و ستایش من هر صبح و شام ساعتی مشغول باش تا مهمات تو را کفایت کنم.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره غافر آیه 51 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
قوله تعـــالی: {إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ}
"البته ما رسولان خود و کسانیکه ایمان آورده اند هم در دنیا یاری و نصرت دهیم و هم در روز قیامت که گواهان به شهادت قیام می نمایند."
سعد بن عبدالله از جمیل بن دراج روایت کرده که گفت معنای آیه فوق را از حضرت صادق ع سؤال نمودم فرمود: به خــــدا قسم تأویل این آیه در زمان رجعت خواهد بود آیا نمی بینی پـــــروردگار در دنیا بسیاری از پیغمبران را یاری نفرموده و آنها و ائمه آل محمّد ﷺ کشته شدند و هنوز یاری و نصرت پیدا نکرند البته پـــــروردگار, ایشان را در رجعت و بازگشت به دنیا یاری خواهد فرمود.
از ابی بصیر روایت کرده گفت حضور حضرت باقر ع آیه را تلاوت نمودم فرمود: حضرت امام حسین ع کشته شد و کسی به خون خواهی حضرتش قیام ننموده و او را یاری نکرده است البته به دنیا بازگشت میفرماید و از قاتلین انتقام میکشد.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره غافر آیه 46 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
طبرسی ذیل آیه {النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوًّا وَ عَشِیًّا وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ} از پیغمبر اکرم ﷺ روایت کرده فرمود: در دنیا آتش را بر آنها عرضه دارند زیرا که در قیامت روز و شب وجود ندارد و پیدایش روز و شب بر اثر گردش آفتاب و ماه است و در بهشت و جهنم آفتاب و ماه نیست و پیوسته میگویند پـــــروردگارا چه وقت قیامت بر پا میشود؟
شخصی به حضرت صادق ع عرض کرد در مورد این آیه چه میفرمائید؟
فرمود: مردم چه میگویند؟ عرض کرد آنها میگویند مراد از این آتش همان آتش جهنم است و آنان پیش از دخول به جهنم عذاب نمی شوند چونکه از سعداء هستند!, فرمودند: "چنین نیست بلکه این عذاب در دنیاست."
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره غافر آیه 45 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
در آیه {فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ} از حضرت عسکری ع روایت شده فرمود: یکی از مخالفین در محضر حضرت صادق ع بمردی از شعیان گفت نظر تو در بارۀ ده نفر صحابی معروف پیغمبر اکرم ﷺ چیست؟ گفت دربارۀ آنها از خـــــداوند طلب خیر کنم تا بر اثر گفتارم خـــــداوند گناهانم را بیامرزد و به درجاتم بیفزاید, آن مخالف گفت خــــدا را شکر میکنم که نسبت بتو بغض و کینه نورزیده و ضرری بتو نرسانیدم من خیال میکردم تو رافضی هستی و صحابه را بد و مبغوض میدانستی!, آنمرد گفت خــــــداوند لعنت کند کسی را که بغض یکی از صحابه را داشته باشد, آن مخالف گفت شاید تو تأویل میکنی چه میگوئی در کسی که ده نفر صحابی را مبغوض بدارد, آنمرد جوابداد هرکس ده نفر صحابی را مبغوض بدارد لعنت خــــدا و همچنین لعنت فرشتگان و جمیع خلایق بر او باد.
مرد مخالف از جا برخاسته سر او را بوسه زد و گفت مرا از سوء ظنی که بتو داشتم حلال کن, مرد شیعه باو گفت امروز تو در حلیت من هستی و برادر من میباشی و آنمرد مخالف برفت.
سپس حضرت صادق ع باو گفت رحمت خــــدا بر تو باد فرشتگان در آسمانها از توریه و طرز سخن گفتن تو در تعجب شدند که به بهترین وجهی از دست مخالف خود رهائی یافته و صدمه ای به دین و عقیده ات نرسید و خـــــداوند عمی بر مخالفین ما زیاد نمود و مانع از قصد سوء دوستان ما شد بعضی از حاضرین و اصحاب حضورش عرض کردند یابن رسول الله ما سخنان این مرد شیعی را نفهمیدیم ظاهراً موافق عقیده آن شخص ناصبی سخن گفت!,
حضرت فرمود: اگر نفهمیدید اکنون من برای شما توضیح میدهم تا بدانید خــــداوند چگونه دوستان ما را بر دشمنان غالب میسازد و آنها را موفق میدارد که طوری با مخالفین خود صحبت کنند که هر طرف را خشنود نمایند و هم آنکه دینش محفوظ و سالم بماند و رفیق شما به آن مرد مخالف گفت هر کس یکی از اصحاب را مبغوض بدارد لعنت خــــدا بر او باد مرادش از یکی امیرالمؤمنین ع بود.
در مرتبه دوم گفت هر کس تمام ده نفر اصحابی را مبغوض بدارد و سب نماید, لعنت خـــدا بر او باد و این بیان و کلام مشعر بر آنست که اگر تمام آنها را سب نماید عـــــلی ع را سب نموده که آنحضرت یکی از آنهاست و همچنین برای حزقیل مؤمن آل فرعون هم مثل این توریه صورت وقوع یافته است, حزقیل مردم را به توحید و یکتاپرستی خـــدا و نبوت موسی و بیزاری جستن از فرعون دعوت میکرد (و گویا محمد ﷺ را بر جمیع انبیاء و پیغمبران تفضیل میداد و علی بن ابیطالب را برتر از تمام اوصیاء می شناخت) و داستان آن بود که جمعی از حزقیل نزد فرعون سعایت کردند که او با تو مخالفت نموده و مردم را بر علیه تو دعوت می نماید, فرعون میگفت حزقیل پسر عمو و جانشین من است و ولیعهد کشور میباشد اگر دعوی شما راست باشد چون کفران نعمت و حقوق من نموده مستوجب کیفر و عذاب سخت است و چنانچه شما دروغ گفته باشید مستحق شدیدترین مجازات میباشید زیرا میخواستید میان من و حزقیل فساد کنید, فرعون دستور داد حزقیل را حاضر نموده و باو گفت آیا تو خـــــدائی فرعون پادشاه را انکار نموده و کفران نعمت او مینمائی؟ حزقیل بفرعون گفت: ای پادشاه آیا تا بحال از من دروغی شنید ه ای؟ فرعون گفت خیر, گفت پس ای پادشاه از این مردم سؤال کن پـــــروردگارتان کیست؟ گفتند فرعون, دوباره پرسید خالق شما و متکفل ارزاق شما کیست؟ جواب دادند فرعون, حزقیل گفت ای ملک شاهد باش و هر کس که در این محفل است شاهد باشد که من میگویم پــــــروردگار آنها پـــــروردگار و خالق و رزاقی برای من غیر از پـــروردگار و خالق و رزاق آنها و من از سوای آن بیزارم, حزقیل این اظهارات را که بیان نمود مقصودش خــــدای جهانیان بود و نه فرعون و نگفت که آن خــــدائی که آنها میگویند خـــدای من است بلکه گفت خــــدای آنها خـــدا و پــــروردگار من است و این معنی بر فرعون پوشیده بود و فرعون و سایر حاضرین تصور میکردند مراد حزقیل شخص فرعون است, و فرعون به کسانی که سعایت کرده بودند غضب نموده و گفت ای مردم بد کردار و مفسد میخواستید در کشور من آشوب و فتنه برپا ساخته و حزقیل را که به منزلۀ بازوی من است از من جدا ساخته و او را به هلاکت برسانید اکنون باید به کیفر این فتنه انگیزی برسید و دستور داد آنها را به چهار میخ کشیده و گوشت بدنشان را قطعه قطعه نمودند و حزقیل از شر آن مردم نجات یافت و معنای آیه شریفه که میفرماید: (فَوَقاهُ اللَّهُ) یعنی خــــداوند حزقیل را از گزند و بدیها حفظ نمود و (وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ) که مراد از همان توطئه کنندگان قوم فرعون بوند که سعایت حزقیل را به فرعون نموده و خود گرفتار عذاب شدند.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره غافر آیه 40 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
قوله تعـــالی: {مَنْ عَمِلَ سَیِّئَةً فَلا یُجْزی إِلاَّ مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فیها بِغَیْرِ حِسابٍ}
در این آیه پــــروردگار هشدار میدهد و میفرماید: "هر کس کار بدی کند به کیفری در خور آن مجازات شود اما هر مرد و زنی که کار شایسته و عمل صالح کند مشروط بر آنکه مؤمن باشد به پاداش آن اعمال صالحه وارد بهشت شده و در آنجا به روزی بی حساب و رزق نیکو میرسد".
ابن بابویه ذیل آیه (مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ) از محمد بن ابی عمیر روایت کرده گفت بعضی از اصحاب حضور حضرت صادق ع عرض کردند که اباالخطاب از قول شما حدیث میکنند که شما فرموده اید هر وقت حق را شناختید هر عملی که بخواهید انجام دهید!
حضرت فرمود: خــــدا اباالخطاب را لعنت کند به خــــدا قسم چنین بیانی از من صادر نشده بلکه گفته ام هر گاه شما حق را شناختید آنوقت هر عمل خیری از شما سر بزند خــــداوند آن عمل را از شما قبول فرموده و بهشت را پاداش آن قرار می دهد و در تأیید فرمایش خود آیه فوق را تلاوت فرمود.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره غافر آیه 38 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
قوله تعــــالی: {وَ قالَ الَّذی آمَنَ یا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِکُمْ سَبیلَ الرَّشادِ}
در این آیه نیز موعظه و سخنان مؤمن آل فرعون را حکایت می کند که به فرعونیان گفت ای مردم بیائید از من پیروی کنید تا شما را براه حق و صواب هدایت و رهبری کنم, ای قوم بدانید و آگاه باشید زندگانی چند روزۀ دنیا متاع ناچیزی بیش نیست و سرای آخرت قرارگاه همیشگی شما میباشد.
امیرالمؤمنین ع فرمود: دنیا سرائی زود گذر و آخرت قرارگاه همیشگی است از گذرگاه زادی برای خانه جاوید خود بر گیرید و پردۀ خود را نزد کسیکه (خــــداوند) سّر شما بر او پوشیده نیست ندرید!.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره غافر آیه 34 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
قوله تعـــالی: (وَ لَقَدْ جاءَکُمْ یُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَیِّناتِ فَما زِلْتُمْ فی شَکٍّ مِمَّا جاءَکُمْ بِهِ حَتَّی إِذا هَلَکَ قُلْتُمْ لَنْ یَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولاً کَذلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ)
مؤمن آل فرعون گفت ای قوم پیش از موسی یوسف نیز با معجزات و دلایل روشن بسوی شما آمد و شما پیوسته در شک باقی بودید تا آنکه او از دنیا رفت و میگفتید دیگر پس از یوسف خــــداوند رسول و پیغمبری نمی فرستد, آری خــــــــداوند مردم متزلزل ستمکار را که همواره در شک و تردید بسر میبرند چنین بحال گمراهی رها میکند.
ابن بابویه ذیل آیه فوق از امیرالمؤمنین ع روایت کرده فرمود: رسول اکرم ﷺ فرمود: چون حالت احتضار بحضرت یوسف دست داد اهلبیت و شیعیان خود را جمع نمود و پس از حمد و ثناء الهی ایشان را مخاطب قرار داده و مصائب و شدتها و سختی هائی که به آنها میرسید بیان داشته و گفت که چگونه مردهای ایشان را می کشند و شکم زنهای حامله پاره نموده و اطفال را ذبح می نمایند تا آنکه خــــداوند یکی از فرزندان لاوی بن یعقوب را مبعوث فرماید و او به حمایت قوم قیام کند و آن شخص مردی است بلند قد و گندم گون و اوصاف موسی را بیان کرده و فرمود در آن موقع باو تمسک بجوئید و از او پیروی کنید تا نجات یابید.
مدت چهار صد سال از انتظار بنی اسرائیل گذشت و چنان در زمان فترت در عسرت و سختی و فشار افتادند که قابل وصف نیست و چون وضع سخت تر شد در جستجوی دانشمندان خود بر آمدند تا برای آنها حدیث گویند و قدری راحت شوند, روزی در صحرا برای استماع حدیث دانشمندی جمع شده بودند و او میگفت بزودی فرج شما خواهد رسید و کسی که باعث نجات شماست ظاهر میشود.
ناگاه چشم مرد دانشمند بحضرت موسی افتاد که هنوز به سن رشد و بلوغ نرسیده بود که سواره بر اسب برای تفریح از خانه فرعون خارج شده بود و بسوی صحرا خرامیده و لباسی از خز بتن داشت و با تطبیق علائم و اوصافی که یوسف بیان نموده بود موسی را شناخت و خود را بر قدمهای او انداخته و بوسه بر قدمهایش زده و گفت خــــداوند را حمد میگویم که نمردم تا شما را زیارت کردم, شعیان و حاضرین در حضور دانشمند هم همانطور با موسی رفتار کردند ولی موسی تنها حرفی که به آن جمعیت زد این بود که فرمود: "امیدوارم خـــــداوند در فرج شما تعجیل فرماید" و از نظر آنها پنهان شد و بسوی شهر مدین رفت و مدتی در خدمت شعیب بماند و این غیبت بیشتر بر بنی اسرائیل سخت گذشت, روزی خدمت دانشمندی رفته و از او تحقیق نموده جویای حال و مآل کار خود شدند, به ایشان جواب داد چهل سال دیگر فرج شما می رسد همگی گفتند الحمدالله, خــــداوند بموسی وحی رسانید چون کلمه الحمدالله را بزبان آوردند فرج قوم را سی سال نمودم و چون این مژده را شنیدند گفتند هر نعمتی از جانب خداست, وحی شد چون اعتراف به این مقام نمودند مدت را بیست سال نمودم بنی اسرائیل گفتند جز خـــــداوند کسی قادر به انجام کار خیر نیست, وحی رسید بمناسبت اظهار این جملات مدت را به ده سال تقلیل دادیم, گفتند سختی و بلا را از قوم دفع نمیکند مگر خــــدای توانا, وحی شد که رنج و سختی شما را پایان بخشیده و اجازۀ فرج شما را دادم, در همین اثناء موسی سوار بر الاغی بود و میخواست نزد آن عالم بنی اسرائیل برود چون آن دانشمند موسی را دید او را به شعیان خود معرفی نمود تا او را بشناسند, موسی به دانشمند سلام نمود, دانشمند از موسی پرسید اسمت چیست؟ گفت موسی فرزند عمران فرزند فاهث بن لاوی بن یعقوب, دانشمند به موسی گفت برای چه آمده ای؟ موسی گفت از جانب خـــــداوند به رسالت پیغمبری مبعوث شده و برای نجات بنی اسرائیل آمده ام, دانشمند از جای خود برخاست و دست و پای موسی را بوسید و موسی مدتی در میان آن جمع نشست و با بیانات خود نفوس آنها را پاکیزه نموده و ایشان را تسلی داد و اوامری به ایشان کرد سپس دستور داد تا متفرق شوند.
از آنوقت تا زمان غرق شدن فرعون که فرج کلی بنی اسرائیل بود چهل سال طول کشید.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره غافر آیه 33 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
علی بن ابراهیم ذیل آیه {یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرینَ ما لَکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ} از حضرت صادق ع روایت کرده در آتش جهنم آتشهائی است که بعضی از آنها یکدیگر را میخورند و آن آتش ها را یرای متکبرین ستمکار و کسانی که بروز قیامت ایمان ندارند و برای ناصبین و دشمنان ما آل محمّد ﷺ.
سپس حضرت فرمود: در روز قیامت سبکترین مردمان از نظر عذاب, مردی است که به پای او دو نعلین با بندی از آتش بسته باشند و شعلۀ آتش و جوشش آن مانند جوشیدن دیگ بر سر آتش از پائین به بالا صعود میکند تا به بینی او میرسد و آن شخص تصور میکند که عذاب و آتشی سخت تر از او نیست و حال آنکه عذاب او سبکتر و کمتر از دیگران است.
در کافی از یونس بن عمار که به بیماری و مرض مبتلا شده بود روایت کرده گفت حضور حضرت صادق ع عرض کردم مردم گمان میکنند این مرضی که من به آن مبتلا شده ام هیچ کس از بندگان مؤمن به خـــدا به آن مبتلا نشده, فرمود چنین نیست,مؤمن آل فرعون هم بر اثر جذام انگشتانش افتاده بود و با همان انگشتان قطع شده بمردم اشاره میکرد و آنها را پند و نصحیت می نمود.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره غافر آیه 28 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
در کافی ذیل آیه {وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ...} از عبدالله بن سلیمان روایت کرده گفت حضور حضرت باقر ع بودم مردی از اهالی بصره بنام عثمان خدمت آنحضرت عرض کرد که حسن بصری میگوید هر کس کتمان علم کند اهل جهنم از تعفن بوی شکم او در رنج افتند حضرت باقر ع فرمود اگر اینطور باشد پس باید مؤمن آل فرعون هلاک شود زیرا زمان فرعون علم خود را کتمان کرده بود به خــــدا قسم حسن هر کجا که برود چه به جنوب و یا شمال علم بدست نمی آورد مگر از سینۀ من.
و نقل است که مؤمن آل فرعون ششصد سال ایمانش را پنهان داشت و بر اثر جذام انگشتانش افتاده بود و با همان دست قطع شدۀ خود بمردم اشاره میکرد و حرف میزد.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره غافر آیه 26 - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
ابن بابویه ذیل آیه {وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونی أَقْتُلْ مُوسی وَ لْیَدْعُ رَبَّهُ...} از اسمعیل بن منصور روایت کرده گفت خالم یعقوب بمن گفت از حضرت صادق ع سؤال کردم چه کسی فرعون را از کشتن موسی منع می نمود؟ فرمود حلال زاده ای مؤمن از آل فرعون مانع او میشد زیرا انبیاء و حجت های خــــدا را نمی کشند مگر قاتل زنازاده باشد.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.