لیست تفسیر های عبدالله عبداللهي
از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
  سوره غافر آیه 33 - اثنی عشری
یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ ما لَکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (33)

یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ‌: روزى که برگردانیده شوید از موقف حساب در حالتى که بازگشتگان باشید از آنجا بسوى جهنم، یا در حینى که فرار کنندگان باشید از راه جهنم اگرچه آن فرار فایده ندهد شما را زیرا باز شما را به جهنم کشند.

ما لَکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ‌: نیست شما را در آن روز از عذاب خدا هیچ نگهدارنده که دفع آن عذاب نماید و شما را در حفظ و حمایت خود گیرد. وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ‌: و هر که را خدا فرو گذارد در ضلالت به جهت اصرار در انکار و عناد و استکبار و عدم تأمل و تفکر در حجج روشن و آشکار، بعد از اتمام حجت و بسوء اختیار در کفر باقى ماند، فَما لَهُ مِنْ هادٍ: پس نیست مر او را هیچ هدایت کننده که او را به راه راست رساند، یا هر کس او را خدا از راه بهشت بگرداند پس به هدایت هیچکس به بهشت نخواهد رسید.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره غافر آیه 32 - اثنی عشری
وَ یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ التَّنادِ (32)

مرحله چهارم تذکر به قیامت است.
وَ یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ‌: اى قوم من به درستى که من مى‌ترسم بر شما، یَوْمَ التَّنادِ: از عذاب روز ندا کردن یکدیگر را. مراد روز قیامت است و تسمیه آن به تنادى به جهت آنست که در آن روز به طریق استغاثه یکدیگر را خوانند و هیچکدام به فریاد هم نرسند. یا در آن روز ندا آید فلان کس سعید و فلان کس شقى باشد. یا هر کس آن روز به امام خود خوانده شود: «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» «1» یا بعد از حساب ندا کنند: «یا اهل الجنة خلود و لا موت و یا اهل النار خلود و لا موت» «2»
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره غافر آیه 31 - اطیب البیان
مِثل‌َ دَأب‌ِ قَوم‌ِ نُوح‌ٍ ‌که‌ ‌در‌ اثر تکذیب‌ نوح‌ بطوفان‌ غرق‌ شدند.

وَ عادٍ قوم‌ هود ‌که‌ بباد هلاک‌ شدند.

وَ ثَمُودَ ‌که‌ بصیحه‌ و صاعقه‌ تلف‌ شدند.

وَ الَّذِین‌َ مِن‌ بَعدِهِم‌ مثل‌ قوم‌ ابراهیم‌ و لوط و شعیب‌ ‌که‌ ‌به‌ خسف‌ و امطار حجاره‌ و صیحه‌ ‌از‌ ‌بین‌ رفتند و تمام‌ ‌در‌ اثر تکذیب‌ انبیاء بوده‌ ‌خدا‌ باحدی‌ ظلم‌ نمیکند.

وَ مَا اللّه‌ُ یُرِیدُ ظُلماً لِلعِبادِ ‌آنها‌ ‌خود‌ بخود ظلم‌ کردند
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره غافر آیه 31 - اثنی عشری
مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ (31)

مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ‌: یعنى از روز عذابى که مانند عذاب و جزاى عادت قوم‌

نوح که طوفان و غرق باشد به جهت تکذیب ایشان. مراد از دأب عادت خداى سبحان باشد که جارى گردیده بر عذاب کفار بعد از اتمام حجت و عدم تنبه و بقاى آنها در کفر و تکذیب و ضلال. وَ عادٍ وَ ثَمُودَ: و مانند جزاى دأب قوم عاد که به باد صرصر مستأصل شدند و قوم ثمود که به صیحه واحده فجئة هلاک شدند. وَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ‌: و آنانکه بعد از ایشان بودند مانند قوم لوط که شهرهاى ایشان زیر و رو شد و اصحاب ایکه که به ظلمت گرفتار شدند. وَ مَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ: و نیست خداى تعالى که خواهد ظلم را براى بندگان خود، یعنى ایشان را به گناه عذاب نفرماید بلکه تدمیر ایشان بر وجه عدل بود، زیرا ایشان به مرتکب شدن اعمال قبیحه و افعال شنیعه، مستوجب آن شدند، پس شما ترک ظلم کنید تا به آن انواع عقاب مبتلا نشوید.

تنبیه: آیه شریفه دال است بر بطلان جبر، زیرا این مطلب محقق باشد پس از ارشاد و هدایت بندگان به ارسال رسل و انزال کتب و اعطاء قدرت و تمکین به آنان، البته مختار خواهند بود در فعل و ترک؛ پس قول به اینکه تمام افعال صادر از خدا و بنده را هیچ مدخلیتى نیست در آن اصلا، هر آینه از درجه اعتبار ساقط است؛ چه اگر بنده قادر و موجد فعل نباشد و با صدور فعل قبیح از او خدا او را معاقب فرماید، خدا اظلم الظالمین باشد، و حال آنکه فرماید: «وَ مَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ». و این آیه ابلغ است از حیثیت نفى حدوث تعلق اراده او به ظلم از آیه:

«وَ ما رَبُّکَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ» «1» زیرا هرگاه اراده ظلم نفرماید، پس از نفس ظلم به طریق اولى متعالى و مبرا باشد.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره غافر آیه 30 - اطیب البیان
وَ قال‌َ الَّذِی‌ آمَن‌َ یا قَوم‌ِ إِنِّی‌ أَخاف‌ُ عَلَیکُم‌ مِثل‌َ یَوم‌ِ الأَحزاب‌ِ (30) مِثل‌َ دَأب‌ِ قَوم‌ِ نُوح‌ٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِین‌َ مِن‌ بَعدِهِم‌ وَ مَا اللّه‌ُ یُرِیدُ ظُلماً لِلعِبادِ (31)

و ‌گفت‌ آنکه‌ ایمان‌ آورده‌ ‌بود‌ ای‌ قوم‌ ‌من‌ بدرستی‌ ‌که‌ ‌من‌ میترسم‌ ‌برای‌ ‌شما‌ مثل‌ روز احزاب‌ امم‌ سابقه‌ مثل‌ دأب‌ قوم‌ نوح‌ و عاد و ثمود و کسانی‌ ‌که‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آنها‌ بودند و نیست‌ خداوند عالم‌ ‌که‌ ظلم‌ کند ببندگان‌.

وَ قال‌َ الَّذِی‌ آمَن‌َ همان‌ مؤمن‌ آل‌ فرعون‌.

یا قَوم‌ِ همان‌ فرعونیان‌ و قبطیان‌ ‌که‌ آل‌ فرعون‌ هستند.

إِنِّی‌ أَخاف‌ُ عَلَیکُم‌ مِثل‌َ یَوم‌ِ الأَحزاب‌ِ ‌که‌ ‌هر‌ حزبی‌ بیک‌ نوع‌ عذابی‌ هلاک‌ شدند.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره غافر آیه 30 - اثنی عشری
وَ قالَ الَّذِی آمَنَ یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ مِثْلَ یَوْمِ الْأَحْزابِ (30)

مرحله سوم: تأکید نصایح خود را به ذکر بعض امم سابقه نماید وَ قالَ الَّذِی آمَنَ‌: و گفت آنکه ایمان آورده بود، یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ‌: اى قوم من بدرستى که من ترسناک هستم بر شما به سبب تکذیب حضرت موسى و قصد قتل او، مِثْلَ یَوْمِ الْأَحْزابِ‌: مثل روزهاى هلاکت امم ماضیه، یعنى آن عذابى که مثل عذاب جماعتى باشد که قبل از این تکذیب پیغمبران خود نمودند.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره غافر آیه 29 - اطیب البیان
یا قَوم‌ِ لَکُم‌ُ المُلک‌ُ الیَوم‌َ ظاهِرِین‌َ فِی‌ الأَرض‌ِ فَمَن‌ یَنصُرُنا مِن‌ بَأس‌ِ اللّه‌ِ إِن‌ جاءَنا قال‌َ فِرعَون‌ُ ما أُرِیکُم‌ إِلاّ ما أَری‌ وَ ما أَهدِیکُم‌ إِلاّ سَبِیل‌َ الرَّشادِ «29»

مؤمن‌ آل‌ فرعون‌ ‌گفت‌ بفرعونیان‌ و درباریان‌ و امراء و اجزاء دولتی‌ فرعون‌ ‌که‌ امروز ‌را‌ نبینید ‌که‌ ‌از‌ ‌برای‌ ‌شما‌ ملک‌ و سلطنت‌ و ریاست‌ هست‌ و ‌در‌ زمین‌ قادر و توانا هستید ‌پس‌ کیست‌ ‌ما ‌را‌ یاری‌ کند ‌از‌ بأس‌ الهی‌ ‌اگر‌ آمد ‌ما ‌را‌ فرعون‌ ‌گفت‌ ‌من‌ بشما ارائه‌ نمیدهم‌ مگر آنچه‌ بنظر خودم‌ میرسد و معتقدم‌ و ‌شما‌ ‌را‌ هدایت‌ نمی‌کنم‌ الّا ‌بر‌ اینکه‌ باعث‌ ارشاد ‌شما‌ ‌باشد‌ و صلاح‌ ‌شما‌.

یا قَوم‌ِ ‌ یا ‌ قومی‌ بوده‌ کسره‌ بجای‌ یاء ‌است‌.

لَکُم‌ُ المُلک‌ُ الیَوم‌َ ظاهِرِین‌َ فِی‌ الأَرض‌ِ گول‌ ‌اینکه‌ چهار روزه دنیا ‌که‌ سلطنت‌ و ریاست‌ دارید و ‌هر‌ چه‌ بخواهید ظلم‌ میکنید نخورید.

فَمَن‌ یَنصُرُنا مِن‌ بَأس‌ِ اللّه‌ِ إِن‌ جاءَنا بغتة عذاب‌ الهی‌ میرسد چنانچه‌ ‌در‌ آیه ‌بعد‌ بیان‌ میکند.

قال‌َ فِرعَون‌ُ ما أُرِیکُم‌ إِلّا ما أَری‌ وَ ما أَهدِیکُم‌ إِلّا سَبِیل‌َ الرَّشادِ فرعون‌ ‌برای‌
اینکه‌ ذهن‌ اهل‌ مجلس‌ متوجّه‌ بکلام‌ مؤمن‌ آل‌ فرعون‌ نشود ‌گفت‌ ‌من‌ آنچه‌ گفتم‌ ‌که‌ بگذارید موسی‌ ‌را‌ بکشم‌ نظر خودم‌ ‌بود‌ ‌که‌ فسادی‌ ‌در‌ زمین‌ احداث‌ نشود، و یک‌ دسته‌ اضلال‌ نشوند و اختلاف‌ ‌در‌ مملکت‌ پیدا نگردد و ‌اینکه‌ عین‌ صلاح‌ ‌شما‌ ‌است‌ ‌من‌ ‌شما‌ ‌را‌ هدایت‌ نمیکنم‌ مگر براه‌ رشد و صلاح‌.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره غافر آیه 29 - اثنی عشری
یا قَوْمِ لَکُمُ الْمُلْکُ الْیَوْمَ ظاهِرِینَ فِی الْأَرْضِ فَمَنْ یَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِیکُمْ إِلاَّ ما أَرى‌ وَ ما أَهْدِیکُمْ إِلاَّ سَبِیلَ الرَّشادِ «29»

مرحله دوم در مقام نصیحت برآمد که:

یا قَوْمِ لَکُمُ الْمُلْکُ الْیَوْمَ‌: اى قوم من مر شما راست پادشاهى و سلطنت امروز، ظاهِرِینَ فِی الْأَرْضِ‌: در حالتى که غالب باشید بر بنى اسرائیل و مسلط بر ایشان در زمین مصر بر وجهى که همه مقهور و محکوم شما هستند، فَمَنْ یَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ‌: پس کیست که یارى دهد ما را و حمایت کند از عذاب خدا، إِنْ جاءَنا: اگر بیاید ما را به جهت قتل موسى، یعنى متصدى امرى مشوید که مظنّه زوال ملک شما باشد، زیرا قول موسى احتمال صدق دارد، پس عقل مقتضى آنست که اصلا پیرامون او نگردید و دست تعدى به او دراز نکنید.

خود را داخل در آنها نمود در ورود عذاب به سبب اظهار آنکه او جدیت دارد در آنچه ایشان را به آن نصیحت مى‌کند. چون این نصیحت را به سمع ایشان رسانید، قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِیکُمْ‌: گفت فرعون به حزبیل و جماعتى که نزد او بودند دلالت نمى‌کنم شما را بر راهى، إِلَّا ما أَرى‌: مگر آنچه صواب مى‌بینم از قتل موسى و تکذیب او صدق خود در دعوى الوهیت، یعنى باطن من با ظاهر و دل و زبان موافق است پس آنچه به رأى خود صواب مى‌بینم به شما مى‌گویم،وَ ما أَهْدِیکُمْ‌: و هدایت نمى‌کنم شما را، إِلَّا سَبِیلَ الرَّشادِ: مگر راه راستى که به صواب دید آن عالم هستم.

تنبیه:

این مطلب محقق است که فرعون در این قول کاذب بود، زیرا اولا:

رأیى که تابع صلاح دید پیغمبر حق نباشد از درجه اعتبار ساقط است.

ثانیا: فرعون متیقن بود نبوت حضرت موسى و آیات او را و از این جهت در باطن خوفى عظیم داشت از جانب او لکن اظهار جلادت مى‌نمود تا ترس او ظاهر نشود.

ثالثا: مردى قتال و سفاک بود و به اندک چیزى حکم به قتل مى‌کرد، پس اگر نه به جهت خوف او مى‌بود چرا مشورت مى‌کرد در قتل کسى که مى‌دانست که او در صدد هدم پادشاهى او و اراده دارد که شوکت و سلطنت او را نابود سازد.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره غافر آیه 28 - اطیب البیان
وَ قال‌َ رَجُل‌ٌ مُؤمِن‌ٌ مِن‌ آل‌ِ فِرعَون‌َ یَکتُم‌ُ إِیمانَه‌ُ أَ تَقتُلُون‌َ رَجُلاً أَن‌ یَقُول‌َ رَبِّی‌َ اللّه‌ُ وَ قَد جاءَکُم‌ بِالبَیِّنات‌ِ مِن‌ رَبِّکُم‌ وَ إِن‌ یَک‌ُ کاذِباً فَعَلَیه‌ِ کَذِبُه‌ُ وَ إِن‌ یَک‌ُ صادِقاً یُصِبکُم‌ بَعض‌ُ الَّذِی‌ یَعِدُکُم‌ إِن‌َّ اللّه‌َ لا یَهدِی‌ مَن‌ هُوَ مُسرِف‌ٌ کَذّاب‌ٌ «28»

و ‌گفت‌ رجلی‌ ‌که‌ مؤمن‌ ‌بود‌ ‌از‌ آل‌ فرعون‌ کتمان‌ میکرد ایمان‌ ‌خود‌ ‌را‌ آیا میکشید کسی‌ ‌را‌ ‌که‌ میگوید پروردگار ‌من‌ اللّه‌ ‌است‌ و آمده‌ ‌است‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌با‌ معجزات‌ بینه‌ واضحه‌ ‌از‌ جانب‌ پروردگار ‌شما‌ و ‌اگر‌ میباشد دروغگو همان‌ کذب‌ ‌آن‌ ‌بر‌ ضررش‌ و بعقوبتش‌ میرساند و ‌اگر‌ میباشد راست‌گو اصابة میکند ‌شما‌ ‌را‌ بعض‌ آنچه‌ بشما وعده‌ میدهد ‌از‌ عذاب‌‌-‌ محقّقا خداوند هدایت‌ نمیکند کسی‌ ‌را‌ ‌که‌ اسراف‌ ‌در‌ طغیان‌ و معاصی‌ داشته‌ ‌باشد‌ و بسیار دروغگو ‌باشد‌.

وَ قال‌َ رَجُل‌ٌ مُؤمِن‌ٌ مِن‌ آل‌ِ فِرعَون‌َ مؤمن‌ آل‌ فرعون‌ ‌از‌ اوّل‌ عمر ایمان‌ کامل‌ داشت‌ و گفتند نامش‌ حزقیل‌ ‌بود‌ و ‌در‌ بعض‌ اخبار داریم‌ ‌که‌ ‌از‌ زمان‌ نوح‌ ‌بود‌ و ‌إبن‌ بابویه‌ ‌از‌ حضرت‌ ‌رسول‌ (ص‌) روایت‌ کرده‌ ‌که‌ فرمود

«الصدیقون‌ ثلاثة حبیب‌ النّجّار مؤمن‌ آل‌ یاسین‌ و حزقیل‌ مؤمن‌ آل‌ فرعون‌ و ‌علی‌ ‌بن‌ ابی‌ طالب‌ و ‌هو‌ افضلهم‌»

و ‌در‌ بعض‌ اخبار ‌است‌ ‌که‌ همین‌ مؤمن‌ آل‌ فرعون‌ ‌بود‌ ‌که‌ خبر داد بموسی‌ ‌که‌ إِن‌َّ المَلَأَ یَأتَمِرُون‌َ بِک‌َ لِیَقتُلُوک‌َ فَاخرُج‌ إِنِّی‌ لَک‌َ مِن‌َ النّاصِحِین‌َ‌-‌ قصص‌ ‌آیه‌ 19‌-‌ و گفتند پسر عموی‌ فرعون‌ ‌بود‌ و ولی‌ عهد ‌او‌ ‌بود‌.

یَکتُم‌ُ إِیمانَه‌ُ ‌در‌ خبر داریم‌ ششصد سال‌ کتمان‌ ایمان‌ میکرد ‌تا‌ موقعی‌ ‌که‌ حضرت‌ موسی‌ مبعوث‌ شد و ‌با‌ ‌اینکه‌ معجزات‌ باهرات‌ جرئت‌ پیدا کرد و قوّه‌ قلب‌ و بعض‌ امور ‌را‌ اظهار کرد ‌که‌ ‌در‌ آیات‌ ‌بعد‌ میآید و ‌در‌ اخبار داریم‌ ‌که‌ تقیّه‌ واجب‌ ‌است‌ حتّی‌ میفرماید

«التقیّة دینی‌ و دین‌ آبائی‌»

و میفرماید

«‌من‌ ‌لا‌ تقیّة ‌له‌ ‌لا‌ دین‌ ‌له‌»

و استشهاد فرموده‌ بهمین‌ آیه شریفه‌.

أَ تَقتُلُون‌َ رَجُلًا أَن‌ یَقُول‌َ رَبِّی‌َ اللّه‌ُ ‌که‌ خالق‌ آسمان‌ و زمین‌ ‌است‌ زیرا مسلما فرعون‌ قدرت‌ ‌بر‌ خلق‌ یک‌ مورچه‌ نداشت‌.

وَ قَد جاءَکُم‌ بِالبَیِّنات‌ِ مِن‌ رَبِّکُم‌ دعوی‌ بی‌ دلیل‌ نمیکند ‌اینکه‌ معجزات‌ باهرات‌ محیر العقول‌ مثل‌ عصا و ید و بیضاء ‌از‌ ‌او‌ ظاهر میشود.

وَ إِن‌ یَک‌ُ کاذِباً فَعَلَیه‌ِ کَذِبُه‌ُ ‌بر‌ فرض‌ بقول‌ ‌شما‌ ‌که‌ دروغ‌ میگوید همان‌ دروغش‌ و افتراء ‌علی‌ اللّه‌ ‌برای‌ عقوبتش‌ کافیست‌ ولی‌ ‌شما‌ ‌که‌ یقین‌ بکذب‌ ‌او‌ ندارید شاید راست‌گو ‌باشد‌.

وَ إِن‌ یَک‌ُ صادِقاً یُصِبکُم‌ بَعض‌ُ الَّذِی‌ یَعِدُکُم‌ و بحکم‌ عقل‌ رفع‌ ضرر محتمل‌ بلکه‌ مظنون‌ بلکه‌ مقطوع‌ واجب‌ ‌است‌ باید خودداری‌ کنید.

إِن‌َّ اللّه‌َ لا یَهدِی‌ مَن‌ هُوَ مُسرِف‌ٌ کَذّاب‌ٌ محتمل‌ ‌است‌ بلکه‌ بعید نیست‌ ‌که‌ ‌اینکه‌ جمله‌ کلام‌ مؤمن‌ آل‌ فرعون‌ نباشد بلکه‌ جمله مستقلّه‌ ‌خدا‌ میفرماید و مسرف‌ اسراف‌ ‌در‌ طغیان‌ و معاصی‌ و ظلم‌ و فساد ‌است‌ باندازه‌ای‌ ‌که‌ قلب‌ سیاه‌ شود و ‌از‌ قابلیت‌ هدایت‌ بیفتد و کذاب‌ کذب‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ ‌که‌ اعظم‌ اقسام‌ کذب‌ ‌است‌.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
  سوره غافر آیه 28 - اثنی عشری
وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ‌: و گفت شخصى که ایمان آورده بود به موسى علیه السّلام، مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ‌: از خویشان فرعون، یعنى حزبیل و مدتى مدید بود که، یَکْتُمُ إِیمانَهُ‌: مى‌پوشید ایمان خود را از فرعون و تابعین او.

اصح و اشهر آنکه حزبیل پسر عموى فرعون است، و به روایتى مدت صد سال ایمان داشت و تقیه مى‌کرد «1». و او مؤمن آل فرعون است.

از حضرت صادق علیه السّلام مروى است که فرمود: التّقیّة دینى و دین آبائى و لا دین لمن لا تقیّة له و التّقیّة ترس اللّه فى ارضه لأنّ مؤمن آل فرعون لو اظهر الاسلام لقتل‌ «2» تقیه از دین من و دین پدران من، و دین ندارد هر که او را تقیه نیست. تقیه سپر خداست در زمین او که به آن تیر مضرت و شمشیر اذیت دفع شود، زیرا مؤمن آل فرعون اگر اظهار اسلام مى‌کرد کشته مى‌شد.

ابن عباس گوید: از آل فرعون غیر از حزبیل و آسیه زن فرعون، دیگر کسى ایمان به حضرت موسى نیاورد «3».

چون حزبیل دید فرعونیان در صدد قتل حضرت موسى بر آمده‌اند از روى انکار گفت: أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا: آیا مى‌کشید مردى را، یعنى قصد قتل او مى‌کنید، أَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ‌: براى اینکه مى‌گوید پروردگار من خداى به حق است نه غیر او، وَ قَدْ جاءَکُمْ بِالْبَیِّناتِ‌: و حال آنکه آورده است شما را به معجزات روشن و هویدا، مِنْ رَبِّکُمْ‌: از جانب پروردگار شما که دلالتى تمام دارد بر صدق قول او مانند قلب عصا به مار، و ید بیضا و غیر آن، و با این همه براهین ظاهره، اصلا امر او تأملى و تفکرى نمى‌نمائید.

تبصره:

این کلام مصرح است بر انکار عظیم و تبکیت شدید، چه مآل معنى آنکه: آیا مرتکب فعل شنیع که قتل محرم مى‌شوید و حال آنکه اقدام شما نیست مگر براى کلمه حقه او که «ربى اللّه» است بلکه او صدق دعوى خود اکتفا به بینه واحده نمى‌کند بلکه بینات متعدده مى‌آورد از جانب ذاتى که پروردگار شماست.

بعد از آن احتجاج را منقسم فرماید که: وَ إِنْ یَکُ کاذِباً: و اگر باشد دروغگو، فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ‌: پس بر او است وبال دروغ او و نکال عقوبت آن که قتل باشد، وَ إِنْ یَکُ صادِقاً: و اگر باشد راستگو پس لااقل، یُصِبْکُمْ بَعْضُ الَّذِی یَعِدُکُمْ‌: برسد شما را بعض آنچه شما را از آن وعید نماید، یعنى اگر بالفرض همه آن به شما نرسد پس به دو شبهه بعض آن بشما رسد. این کلام مبالغه بر تحذیر و اظهار انصاف و عدم تعصب و اتیان به قولى که اقرب است به تسلیم ایشان، و لذا کذب او را بر صدق مقدم داشته. خلاصه کلام آنکه او شما را به هلاکت دنیا و عقوبت عقبى تهدید مى‌نماید پس اگر صادق باشد در این امر، لااقل هلاکت دنیا که بعض از آنست به شما رسد.

آنگاه بر سبیل تعریض گفت: إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی‌: بدرستى که خدا راه راست ننماید، یعنى توفیق به راه صواب بوسیله بینات و معجزات، مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ‌: کسى را که از حد گذشته و به نهایت طغیان رسیده دروغگو در دعوى خدائى بلکه در بادیه ضلالت فرو مى‌گذارد، زیرا بسوء اختیار از راه حق اعراض و به کفر و ضلالت منهمک‌ «1» شدند. یا آنکه بر سبیل فرض اگر حضرت موسى متجاوز از حد باشد در دعوى نبوت به کذب، خدا او را راه راست نخواهد نمود و او را هلاک خواهد ساخت، پس احتیاج به قتل او نباشد. ممکن است این کلام حق تعالى باشد به جهت تنبیه امت پیغمبر فرماید.

تذکره:

گزارش مؤمن آل فرعون و بیان نصایح او هر آینه سرمشقى است براى‌
امت پیغمبر و ارشادى است به آنکه شخص متدین خیر خواه را لازم باشد براى اتمام حجت و نجات جماعت از پند و نصیحت مضایقه نکند و آنچه تواند سعى و کوشش خود را نموده که شاید کلام حق تأثیر یابد، لذا در اولین مقام نصیحت ابلاغ نماید و انکار مراد و مقصد آنها را در اقدام به قتل حضرت موسى علیه السّلام تذکر دهد.
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.

  • <<
  • <
  • تعداد صفحات : 1430
  • >
  • >>