چگونه مجسمه و پیکره بىجان آن گوساله دست ساز، بانگ گاو برمى آورد؟
توضیح : در این مورد که چگونه مجسمه و پیکره بى جان آن گوساله دست ساز، بانگ گاو برمى آورد دو نظر آمده است:
1 - به باور برخى، «سامرى» مشتى خاک از جاى پاى مرکب فرشته وحى که براى درهم نوردیدن دریا آمده بود، برگرفت و آن را بردهان آن پیکره بى جان افشاند که در دم آن مجسمه به گوشت و استخوان و خون تبدیل شد و جان گرفت و به صورت گوساله اى زنده به بانگ برآوردن پرداخت.
گفتنى است که این کار امکان پذیر است و ممکن است خداى فرزانه براى آزمون بندگان خویش چنین کارى را انجام دهد و چنین اثرى در خاکِ جاى پاى مرکب فرشته وحى قرار دهد.
2 - امّا به باور گروهى، از جمله «بلخى»، «زجاج» و «جبایى» او نقشه و فریبى به کار برده بود که هوا در دهان و درون آن پیکره جریان مىیافت و صدایى بسان بانگ گاو از آن بر مى خواست.
به هر حال سامرى در میان بنى اسرائیل از موقعیت و نفوذى چشمگیر بهرهور بود، و هنگامى که سى روز از غیبت موسى گذشت و او بازنگشت، وى پنداشت که موسى جهان را بدرود گفته است؛ از این رو این نقشه فریبکارانه و جاه طلبانه را ریخت و مردم را به پرستش گوساله اش فراخواند، و بیشتر مردم نیز از فرمانبردارى هارونِ راستگو و درست کردار دست شسته و از پى آن عنصر فریبکار و ظاهر ساز به راه افتادند و گوساله پرستى پدید آمد.
اَلَمْ یَرَوْا اَنَّهُ لا یُکَلِّمُهُمْ وَلا یَهْدِیهِمْ سَبیلاً
آیا آنان نمى دیدند و نمى دانستندکه آن گوساله طلایى با آنان سخن نمى گوید و براى آنان سود و زیانى ندارد و راه نیکبختى و رستگارى را به آنان نشان نمى دهد؟!
و بدین سان آفریدگار هستى روشنگرى مى کند که آنان به راه فساد و تباهى گام سپردند؛ چرا که وقتى چیزى نه نیک و بدى را بگوید ونه سود و زیانى برساند و نه به راهى هدایت و ارشاد کند، پیکره بى جانى است که کارى از آن ساخته نیست؛ بنابراین چنین چیزى چگونه مى تواند مورد پرستش قرار گیرد و معبود انسان شود؟!
اِتَّخَذُوهُ وَکانُوا ظالِمینَ
آرى، آنها گوساله را به خدایى و پرستش برگرفتند و راستى که مردمى بیداد پیشه بودند.
اگر ممکن است این آیه 124 سوره اعراف را بیشتر توضیح دهید ( به خصوص قسمت قطع کردن دستان)، دست هایتان را از چپ و راست یا خلاف جهت هم قطع می کنیم به چه معناست؟؟؟