لیست سوال های حسين پاک دل
از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
  سوره بقرة آیه 146 - نام پیامبر در کتب دیگر آسمانی
آیا به این معناست که در زمان پیامبر اسلام نام پیامبر اسلام در این کتابهایی که در دست مردم بوده وجود داشته؟
قالب : تفسیری گوینده : بیتا شریفی
منبع : موضوع اصلی : پیامبر اعظم (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) ابراهیمی (داور) : این آیه دلالت دارد که در انجیل و تورات اوصاف پیامبر (صلّی الله علیه و آله) و یارانش آمده است طوری که اهل کتاب به درستی حتی در زمان پیامبر نیز از آن آگاهی داشته اند.
موید این مطلب مهاجرت یهود به عربستان است؛ زیرا آنان می دانستند که خاتم پیامبران با چه ویژگی هایی و در کجا مبعوث می شود و به این دلیل به عربستان رفتند تا اولین گروندگان به ایشان باشند. وقتی که حضرت مبعوث شد یهودیانی که به دنبال حضرت بودند با بیان نشانه های ایشان مردم را دعوت به اسلام می کردند اما بعد از هجرت حضرت به مدینه، یهودیان دست به مخالفت زدند.
موید دیگر داستانهایی است که از یهودیانی نقل شده که برای تطبیق نشانه های پیامبر خاتم به سراغ حضرت می رفتند.
2) شریفی : سلام حرف شما صحیح
پس چرا زمان ظهور پیامبر همین یهودیان بودند که پیامبر را دروغ گو می دانستند و این همه اذیتش کردند ؟
مگر برای آنها نیامده بود که یک نفری هست با این مشخصات؟
ابراهیمی (داور) : یهودیان در مکه پیامبر را اذیت نمی کردند بلکه مخالفت اصلی یهودیان با پیامبر در مدینه بعد از تشکیل حکومت بود. زیرا یهودیان می پنداشتد که قوم برگزیده هستند و پیامبر اسلام نیز یا از قوم آنها می باشد و اگر هم از قوم دیگری باشد حتما آنها را به آقایی خواهد رساند ولی وقتی بعد از تشکیل حکومت اسلامی دیدند که پیامبر به آنها مقام و منصب و برتری ای نسبت به دیگران نداد، شروع به مخالفت با ایشان کردند.
در تاریخ داریم که یهودیان در مکه که پیامبر تحت آزار و اذیت مشرکین بود، به اینجانب ایمان آورده و پیامهای تورات را مبنی بر آمدن حضرت محمد (ص)، برای مردم می خواندند.
  سوره نساء آیه 75 - آیه های متشابه
سلام
این سوال مربوط به این آیه نمیباشد ولی سوالم رو اینجا نوشتم اگر امکانش هست جواب دهید

می دانیم که بنی امیه با توجه به آیات قرآن خیلی آزارها مخصوصا به شیعیان رساندند حال سوال من این است که چرا در قرآن کریم آیه‌های متشابه وجود دارد تا بنی‌امیه و بنی‌عباس با استناد به آن‌ها جنایت‌های خودشان را توجیه کنند؟
قالب : اجتماعی گوینده : بیتا شریفی
منبع : موضوع اصلی : آیین- دین- شریعت- مذهب
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) ابراهیمی (داور) : این آیه دلالت دارد که در انجیل و تورات اوصاف پیامبر (صلّی الله علیه و آله) و یارانش آمده است طوری که اهل کتاب به درستی حتی در زمان پیامبر نیز از آن آگاهی داشته اند.
موید این مطلب مهاجرت یهود به عربستان است؛ زیرا آنان می دانستند که خاتم پیامبران با چه ویژگی هایی و در کجا مبعوث می شود و به این دلیل به عربستان رفتند تا اولین گروندگان به ایشان باشند. وقتی که حضرت مبعوث شد یهودیانی که به دنبال حضرت بودند با بیان نشانه های ایشان مردم را دعوت به اسلام می کردند اما بعد از هجرت حضرت به مدینه، یهودیان دست به مخالفت زدند.
موید دیگر داستانهایی است که از یهودیانی نقل شده که برای تطبیق نشانه های پیامبر خاتم به سراغ حضرت می رفتند.
2) ابراهیمی (داور) : سلام علیکم
پاسخ زیر به علت اشکال اینترنتی اشتباها در ذیل این آیه مطزح شده است.
سوال شما مربوط به آیه 7 سوره آل عمران می شود.
علامه طباطبایی می فرماید: آنچه که شایسته گفتن است این است که وجود متشابه در بین آیات قرآن ضرورى است، و ناشى از وجود تاویل در آیات قرآن (تاویل حقیقتى است واقعى که بیانات قرآنى چه احکامش، و چه مواعظش، و چه حکمت هایش مستند به آن است، چنین حقیقتى در باطن تمامى آیات قرآنى هست، چه محکمش و چه متشابهش. نیز بگوئیم که این حقیقت از قبیل مفاهیمى که از الفاظ به ذهن می رسد نیست، بلکه امور عینى است که از بلندى مقام ممکن نیست در چار دیوارى شبکه الفاظ قرار گیرد، و اگر خداى تعالى آن ها را در قالب الفاظ و آیات کلامش در آورده در حقیقت از باب «چون که با کودک سر و کارت فتاد» است، خواسته است ذهن بشر را به گوشه اى و روزنه اى از آن حقایق نزدیک سازد. در حقیقت، کلام او به منزله مثل هایى است که براى نزدیک کردن ذهن شنونده به مقصد گوینده زده می شود، تا مطلب بر حسب فهم شنونده روشن گردد) و مفسر بودن آیات نسبت به یکدیگر است.
بیانات لفظى قرآن، مثل هایى است براى معارف حقه الهیه، و خداى تعالى براى اینکه آن معارف را بیان کند، آن ها را تا سطع افکار عامه مردم تنزل داده، و چاره اى هم جز این نیست، چون عامه مردم جز حسیات را درک نمی کنند، ناگزیر معانى کلیه را هم باید در قالب حسیات و جسمانیات به خورد آنان داد. از سوى دیگر دو محذور بزرگ در این میان پیش می آید یعنى در جایى که سر و کار گوینده با کودک است، اگر بخواهد زبان کودکى بگشاید، و مطابق فهم او سخن بگوید، یکى از دو محذور هست، براى اینکه شنونده یا به ظاهر کلام گوینده اکتفا نموده و تنها همان جنبه محسوس آن را می گیرد، در این صورت غرض گوینده حاصل نمی شود. چون غرض گوینده این بود که شنونده از مثال به ممثل منتقل شود، نمی خواست صرفا خبرى داده باشد، و اگر شنونده به ظاهر کلام اکتفا نکرده، و بخواهد خصوصیات ظاهر کلام را که در اصل معنا دخالتى ندارند رها نموده، به معانى مجرده منتقل شود، ترس این هست که عین مقصود او را نفهمد بلکه یا زیادتر و یا کمتر آن را بفهمد. مثلا وقتى گوینده اى بشنونده خود می گوید: «شاهنامه آخرش خوش است» یا می گوید: «آفرین شبروان در صبح است» و یا به گفته صخر از شعرای عرب تمثل جسته می گوید:

أهم بامر الحزم لا أستطیعه و قد حیل بین العیر و النزوان‏

شنونده اش با سابقه ذهنى‏ اى که با این مثل ها و با معناى ممثل آن دارد (اگر داشته باشد) مثل را از همه خصوصیاتى که همراه دارد لخت و مجرد می کند، و می فهمد که منظور گوینده این است که حسن تاثیر هر عملى بعد از فراغت از آن عمل و پیدا شدن آثارش معلوم می شود، نه در حین سرگرمى به عمل، چون در حین عمل و تحمل مشقت آن، قدر و اندازه عمل خود را تشخیص نمی دهد. همچنین در معنایى که شعر صخر آن را ممثل می سازد، و اما اگر سابقه ذهنى از معناى ممثل نداشته باشد، و به الفاظ شعر و مثل اکتفا کند پى به معناى ممثل نبرده، خیال می کند شنونده دارد به او خبرى را می دهد، و بر فرضى هم که تنها به الفاظ اکتفا نکند، باز آن طور که باید نمی تواند تشخیص دهد که چه مقدار مثل را تجرید کند، یعنى تا چه اندازه‏ خصوصیات مثل را طرح نموده، و چه مقدارش را براى فهم مقصود محفوظ بدارد. گوینده هیچ راه گریزى از این دو محذور ندارد، مگر اینکه معانیى را که می خواهد ممثل و مجسم کند در بین مثل هایى مختلف متفرق نموده، در قالب‏ هایى متنوع در آورد، تا خود آن قالب‏ ها مفسر و بیانگر خود شود، و بعضى بعض دیگر را توضیح دهد، در نتیجه شنونده بتواند با معارضه انداختن بین قالب‏ ها اولا بفهمد که بیانات و قالب ‏ها همه مثل هایى است که در ما وراى خود حقایقى ممثل دارد، و منظور و مراد گوینده منحصر در آنچه از لفظ محسوس می شود نیست. ثانیا بعد از آنکه فهمید عبارات و قالب‏ ها مثل هایى براى معانى است، بفهمد چه مقدار از خصوصیات ظاهر کلام را باید طرد کند، و چه مقدارش را محفوظ بدارد، و این نکته را از ظاهر کلام بفهمد، به این معنا که کلام طورى باشد که روشن سازد که فلان خصوصیت که در آن جمله دیگر است، منظور نیست، و آن جمله بفهماند فلان خصوصیت در این، زیادى است. گوینده علاوه بر این، باید مطالبى را که در گفتارش مبهم و دقیق است با ایراد داستان هاى متعدد و مثل هاى بسیار و متنوع روشن سازد و این امرى است که در تمامى لسان ها و همه لغات دائر است، و اختصاص به یک قوم و یک زبان و دو زبان و یک لغت و دو لغت ندارد، چون این قریحه هر انسانى است که وقتى احتیاج وادارش به سخن گفتن می کند، و باز احتیاج پیدا می کند بعضى از خصوصیات را که در یک قصه غلط انداز و موهم خلاف مقصود است نفى کند، همین خصوصیت را در قصه اى دیگر و یا مثلى دیگر نفى می کند.

پس تا اینجا روشن شد که قرآن کریم هم مانند هر کلامى دیگر باید مشتمل بر آیات متشابه باشد، و باید تشابهى را که به حکم ضرورت در یک آیه هست در آیه اى دیگر از آیات محکمات، آن تشابه را برطرف سازد.
  سوره نساء آیه 41 - منظور آیه
سلام
این ایه برای چه کسانی نازل شده ؟
منظور چه کسانی است متوجه نشدم اگر میشود توضیح دهید
قالب : تفسیری گوینده : بیتا شریفی
منبع : موضوع اصلی : احکام
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) شاه آبادی (داور) : در قیامت افراد نیکی از انبیا و مومنین هستند که به دلیل رفعت مقامشان، گواه بر اعمال سایر افراد امت شان خواهند بود و بر چگونگی اعمال خوب و بد افراد امت شان گواهی خواهند داد. پیامبر اکرم بر تمامی آن گواهان، گواه خواهد بود و بر اعمال آنها نزد محکمه الهی شهادت خواهد داد.
2) یحیایی : تناسب این آیه با آیات قبل به شکل است که در تفسیر تسنیم به نقل از تفسیر التحریر والتنویر آماده است:
1- فاء در «فکیف» فصیحه باشد که دلالت می کند بر شرط مقدر: هر گاه یقین کردند بر آن وعده آیه40 ، توبیخ آیه39 و وعید آیه37 ، پس حال آنان چگونه خواهد بود هنگامی که گواهان را بیاوریم و نتیجه اعمال نیک و بد آشکار شود؟
2- فاء در «فکیف» برای تفریع باشدکه متفرع می شود بر آن ، سوال از حال مردم ، هنگامی که گواهان را بیاوریم ، پس مردم دو گونه اند : شادمان و متأسف.
از آنجا که ستم نشدن به هیچ کس و دادن پاداش بیش ار استحقاق با گواهی پیامبران صورت می گیرد عذاب و حسرت گناهکار سخت تر و شادمانی فرمانبردار بزرگ تر است.
  سوره بقرة آیه 213 - کافر بودن مردم
با اینکه ممکن نیست از طرف خدا، زمین از وجود حجت بر مردم خالى بماند چگونه میتوان گفت که تمام مردم کافر بودند؟
قالب : اعتقادی گوینده : بیتا شریفی
منبع : موضوع اصلی : خداوند
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) ماجدی (داور) : تفسیر مجمع البیان
ممکن است گفت فردى و یا افرادى مؤمن و هدایت یافته و حجت الهى در آن زمانها موجود بوده‏اند ولى چون کم بودند و قدرت نداشتند نمیتوانستند دین خود را ظاهر نمایند و چون اکثریت و غلبه با کفار بوده آنان بحساب نیامده‏اند.
در تفسیر «أُمَّةً واحِدَةً» جمعى میگویند مراد اینست که تمام مردم بر دین حق بودند این قول از «قتاده» و «مجاهد» و «عکرمه» و «ضحاک» و در نقل دیگرى از «ابن عباس» نقل شده است.
این دسته در اینکه این دین حق در چه زمان بوده اقوالى دارند
  سوره بقرة آیه 203 - تعیین روز های خاص برای عبادت
خداوند در آیة شریفه 203 سوره بقره‌، می‌فرماید:"در روزهای معینی خدا را یاد کنید." منظور چه روزهایی است‌؛ هم چنین مراد از انجام دادن اعمال‌، در دو یا سه روز چیست و چرا یاد خودش را به روزهای معینی محدود کرده است‌؟
قالب : اعتقادی گوینده : بیتا شریفی
منبع : موضوع اصلی : ایّام الله
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) ماجدی (داور) : تفسیر نمونه :
این آیه در حقیقت، آخرین آیه‏اى است که در اینجا درباره مراسم حج، سخن مى‏گوید و سنتهاى جاهلى را در رابطه با تفاخرهاى موهوم نسبت به نیاکان و گذشتگان در هم مى‏شکند، و به آنها توصیه مى‏کند که (بعد از مراسم عید) به یاد خدا باشند مى‏فرماید:" خدا را در روزهاى معینى یاد کنید" (وَ اذْکُرُوا اللَّهَ فِی أَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ).
با توجه به اینکه این دستور، به قرینه آیات سابق مربوط به پایان مراسم حج است ناظر به روزهاى یازده و دوازده و سیزده ماه خواهد بود که در لسان روایات به عنوان" ایام تشریق" نامیده شده، چنان که از نامش پیداست ایامى است روشنى بخش که روح و جسم انسان را در پرتو این مراسم، نورانى مى‏کند.
تفسیر المیزان
ایام معدودات همان ایام تشریق یعنى یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ذى الحجة است‏
دلیل بر اینکه مراد ایام بعد از دهه ذى الحجه است این است که حکم یادآورى خدا در ایام معدودات را بعد از فراغ از بیان اعمال حج ذکر فرمود، و دلیل بر اینکه مراد سه روز بعد از دهه ذى الحجه است، این است که دنبالش مى‏فرماید:" فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ ..."، چون تعجیل در دو روز وقتى فرض دارد که ایام سه روز باشد، یک روز روز کوچ باشد، و در دو روز هم عجله کند، این مى‏شود سه روز، و اتفاقا در روایات هم ایام معدودات به همین سه روز که گفتیم تفسیر شده است.
مجمع البیان
این دستور براى کسى است که در منى باشد و اما کسانى که در شهرها هستند در منى نیستند آنان عقب ده نماز که اولش نماز ظهر روز عید است این تکبیرات را میگویند بنا بر آنچه از امام صادق علیه السلام نقل شده است.
2) زادمهر : راجع به این که چه روزهایی است پاسخ داده شد...این سوال که چرا خدا یاد خودش را به روزهایی معین محدود کرده است؟ از نظر من جوابش اینه که خدا یاد کلی خود شدر هر وقتی رو که نفی نکرده، اون جای خودش...این یاد کردن در روزهای معین به نوعی جز اعمال حج است....
مثلا خدا روزه گرفتن در ماه رمضان و یا نمازهای روزانه رو واجب کرده، اما ما هر وقت بخوایم میتونیم نماز مستحبی هم بخونیم یا خیلی روزا هم راجع به روزه مستحبی حتی سفارش شدیم و ....
  سوره آل عمران آیه 46 - ویژگی مثبت
ویژگی مثبت حضرت عیسی چی بود که خداوند ایشون رو پیامبر نامیدند .
کسی که در گهواره است چه قدرت و ویژگی مثبتی دارد که پیامبر نامیده شده است .
حضرت محرم 40 سالگی به پیامبری رسید درسته ؟
به نظر بنده تمام پیامبران از اول پیامبر بوده اند ولی خدا صلاح دیده است که هر کدام را در سنی به پیامبری مبعوث کند .
من بر این عقیده دارم که خداوند این افراد را با تمام ویژگی مثبت آفرید و خوش آنها را حفظ کرد که از گناه دوری کنند . پس پیامبرشان کرد تا امر به معروف کنند
سوال زیاد دارم سوال هایی که خیلی تو فکرش هستم لطفا کمکم کنید تا به جواب برسم
قالب : اعتقادی گوینده : بیتا شریفی
منبع : موضوع اصلی : حضرت عیسی (علیه‌السلام)
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) عالمی (داور) : با سلام
به نظرم عبارات قشنگتان را در قالب سوال مطرح کنید تا تک به تک گفتگو کنیم
عصمت رسل از نظر شیعه از ابتدای تولدشان است و حتی در کودکی معصومند
2) زادمهر : همانطور که خود شما اشاره کردید، خدا صلاح دیده است که هر کدام از پیامبران را در سنی معین به پیامبری مبعوث کند ...شاید یکی از دلایلی که حضرت عیسی در گهواره مبعوث شدند، این بوده که حضرت مریم مورد اتهام بودند و شاید تنها وسیله ای که می توانست خیلی قاطعانه ایشان رو مبرا کند در نظر عوام...به سخن آمدن حضرت عیسی و آشکار کردن پیامبریشان بوده است...
3) دارخال : مسیح از بنده خدا بودن خود امتناع نداشت.
إن هو إلا عبد أنعمنا علیه و جعلناه مثلا لبنى إسرائیل (4) ؛
عیسى جز بنده‏اى که بر او منت نهاده. و وى را براى فرزندان اسرائیل نمونه‏اى قرار دادیم نبود.
و إذ قال عیسى ابن مریم یا بنى إسرائیل إنى رسول الله إلیکم (5) ؛
یاد کن زمانى را که عیسى پسر مریم به بنى اسرائیل گفت: «من رسول خدا به سوى شما هستم .»
و یعلمه الکتاب و الحکمة و التوراة و الإنجیل و رسولا إلى بنى إسرائیل (6) ؛
به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل مى‏آموزد و او را به عنوان پیامبر به سوى بنى اسرائیل مى‏فرستد.
و مصدقا لما بین یدى من التوراة و لأحل لکم بعض الذى حرم علیکم (7) ؛
آمدم تا تورات را که پیش از من نازل شده تصدیق کنم و برخى از چیزها را که برشما حرام شده حلال نمایم.
عیسى خود را مانند سایر بندگان مى‏دانست که ولادت و مرگ و زنده شدن بعد از مرگ دارد .
و السلام على یوم ولدت و یوم أموت و یوم أبعث حیا (8) ؛
سلام بر من روزى که زاده شدم و روزى که مى‏میرم و روزى که دوباره زنده مى‏شوم.
قرآن عیسى را با اذن خدا، داراى معجزه و کارهاى خارق العاده مى‏داند.
و أبرئ الأکمه و الأبرص و أحى الموتى بإذن الله و أنبئکم بما تأکلون و ما تدخرون فى بیوتکم (9) ؛
نابیناى مادرزاد و مبتلا به پیسى را به اذن خدا شفا مى‏دهم. و از آنچه مى‏خورید و در خانه ذخیره مى‏کنید خبر مى‏دهم.
در عین حال او را کلمه خدا مى‏داند که بدون پدر آفریده شده و از آفرینش ویژه‏اى برخوردار است.
إن مثل عیسى عند الله کمثل ادم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون (10) ؛
مثل عیسى نزد خدا مانند آدم است که او را از خاک آفریده و به او گفت: «وجود پیدا کن، پس به وجود آمد.»
إن الله یبشرک بکلمة منه اسمه المسیح عیسى ابن مریم (11) ؛
فرشتگان به مریم گفتند: «خدا تو را به کلمه‏اى از جانب خود که مسیح، عیسى نام دارد بشارت مى‏دهد.»
شاه آبادی (داور) : در بخش نکته‌ها وارد نمایید.
  سوره بقرة آیه 54 - ضمینه فرهنگی قوم موسی
موسی در مکانی زندگی میکرد که هم فکر قوم خودش بود درسته؟
خب افکار قوم آن زمان که چندین نسل عقب تر از قوم پیامبر بودند خیلی باید جاهلانه تر باشد درسته ؟
خب در این قوم فردی به رسالت میرسه که همه غرق در جهالت بودند . موسی یک عقل کل میشود بین آن همه جاهل .
موسی از چیزی صحبت میکرد که اونها اصلا نمیفهمیدند که چه میگوید از خدایی حرف میزد که اونها حتی تصورش را هم نمیکردند . پس چرا موسی انتظار داشت که آنها بعداز صحبت هایش به راحتی ایمان بیاورند ؟
موسی وقتی موسای پیامبر شد دیگر اون موسای معمولی نبود . او از همه چی اطلاع داشت همه چی را میدانست در صورتی که مردمان اصلا فکر نمیکردند .
چرا موسی انتظار داشت زود ایمان بیاورند
قالب : اعتقادی گوینده : بیتا شریفی
منبع : قرآن موضوع اصلی : داستان قوم بنی اسرائیل
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) عالمی (داور) : با سلام
همه پیامبران سال ها چوپانی کرده اند
صبرشان زیاد است
انسان را هم می شناسند
علمشان از طرف خداست
فطرت انسان را می شناسند و طبق آن با او صحبت می کنند
پرستیدن خدای واحد که ربطی به تمدن و پیشرفت بشر ندارد چون ریشه در فطرتش دارد و هر چه ساده تر راحت تر ایمان می آورد
مشکل پیامبر اسلام بلال حبشی سیاه و فقیر بود یا ابوسفیان پول دار؟
موسی فرستاده خداست و توفع زیادی هم نداشت
سوال من از شماست که چرا از انسان کم توقع هستید
دعاگویم
2) ماجدی (داور) : انا معاشز الانبیا ء نتکلم علی قدر عقولهم پیامبران الهی به اندازه فهم عقول قومشان صحبت می کردند و در واقع محیی و زنده کننده فطرت خاموش انان بوده اند و این که خدایی است خالق شما (نه فرعون، انسانی مثل شما) که این همه نشانه های مختلف از او دیدید... ودر ثانی آنها ایمان آوردند ولی به دلایل گفته شده منحرف و دوباره توبه کرده و به امر الهی برای توبه سر تسلیم فرود آوردند
  سوره بقرة آیه 54 - جاهل بودن مردم
چگونه از مردمانی که این همه جاهل بودند که تو 40 روز همه چی یادشون میره و میروند یک گوساله را خدای خویش میدانند اتظار باید داشته باشیم که زود ایمان به چیزی بیارند که شاید 1000 درجه با این اعتقادشون فاصله داره؟ خدای موسی کجا خدای انها کجا ؟
قالب : تاریخی گوینده : بیتا شریفی
منبع : قرآن موضوع اصلی : مشرک- مشرکین
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) عالمی (داور) : با سلام
درست است
حیف حضرت موسی که گرفتار بنی اسراییل بود
اما شناخت خداوند جهان آفرین فطری است و انسان هر چه درس نخوانده و جاهل باشد خدای را در اعماق جانش می شناسد
انحرافات اخلاقی و اعتقادی آنها باعث شد تا خدا پیامبری مثل موسی را به سمتشان بفرستد
2) ماجدی (داور) : انتظار و توقع بی جایی نیست آن هم زمانی که این همه قدرت و عنایات و نعم الهی را دیدند و باز دیدند که چگونه خداوند آنها را نجات داده و دشمنانشان را به هلاکت رسانده است
  سوره بقرة آیه 51 - ضمینه گوساله پرستی قوم موسی
ضمینه اینکه انها رفتند و گوساله پرست شدند چه بود ؟ چرا گوساله ؟ آنها حتی نزدیک بوده که هارون پیامبر خدا را گوساله پرست کنند . به نظر من این یک خط فرهنگی داشته که حتی فرعون ادعای پیامبری داشت و همه اطاعت میکردند . لطفا توضیح بدید
قالب : اعتقادی گوینده : بیتا شریفی
منبع : قرآن موضوع اصلی : مشرک- مشرکین
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) شریفی : با عرض سلام
جواب سوال شما اصلا مربوط به سوال من نبود .
من میگویم ضمینه فرهنگی داشته گوساله پرست شدن؟
حالا چرا گوساله
2) ماجدی (داور) : به نظر بنده چنانچه از آیات قرآن بر داشت می شود عوامل انحراف مانند راههای هدایت در طول تاریخ یکسان بوده به طور مثال غفلت بنی اسرائیل از پروردگارشان و نعمت هایی که به ایشان ارزانی شده بود چیزی نیست که مختص آن زمان بوده باشد و یا حیله ها و وساوس سامری ها و شیاطین جنی و انسی مربوط به زمان خاصی باشد ؟ اما خصوص بنی اسرائیل و سابقه انحراف و بهانه جویی هایشان و دلایل دیگر مزید بر علت است واین که گوساله ای ساخته شود که با عبور هوا ار درونش صدای گوساله دهد و اعجاب قوم را برانگیزاند راهی است شیطانی که سامری برای انحراف قوم در پیش گرفت ولی حضرت هارون علیه السلام و قلیلی از موحدین باقی مانده بر ایمان خود ثابت قدم و با آنها مبارزه کردند اگرچه سودی نبخشید
3) ماجدی (داور) : و علیک السلام
از یک سو بنى اسرائیل سالیان دراز در مصر شاهد گاوپرستى یا گوساله‏پرستى مصریان بودند، و از سوى دیگر به هنگامى که از رود نیل عبور کردند، صحنه بت‏پرستى (گاوپرستى) قومى که در آن سوى نیل زندگى مى‏کردند، توجه آنها را جلب کرد، طبق آیه 138 اعراف ، از موسى ع تقاضاى بتى همانند آنها کردند، که موسى ع شدیدا آنان را ملامت و سرزنش کرد.
تمدید میقات موسى ع از سى شب به چهل شب، نیز سبب شد که شایعه مرگ موسى ع، آن چنان که در بعضى از تفاسیر آمده بوسیله بعضى از منافقان، در میان بنى اسرائیل نشر شود.
جهل و نادانى بسیارى از این جمعیت و مهارت و زبردستى سامرى در پیاده کردن نقشه خود _ بعد از رفتن موسى (ع) به میقات پروردگار، بنى اسرائیل از دیر آمدنش به تنگ آمدند و سامرى از ناشکیبایى ایشان استفاده نمود و آنان را بفریفت، به این طریق که زینت آلات ایشان را گرفت و از آن مجسمه گوساله‏اى ریخت که مانند سایر گوساله‏ها صدا مى‏کرد، و آن را معبود ایشان خواند و گفت: این است اله شما و اله موسى. بنى اسرائیل هم گفته او را پذیرفته و در برابر آن به سجده درآمدند و آن را معبود خود پنداشتند _نیز به این موضوعات کمک کرد و مجموعا سبب شد در مدت کوتاهى اکثریت بنى اسرائیل به بت‏پرستى روى آورند و غوغایى اطراف گوساله به راه اندازند

4) : ضمینه ؟؟؟ درستش زمینه است گلم
  سوره بقرة آیه 49 - چگونه |آزمایشی
با سلام
خداوند در آیه 49 سوره بقره میفرماید این کار آزمایشی برای شما بود . چه آزمایشی برای ما بود ؟
قالب : اعتقادی گوینده : بیتا شریفی
منبع : قر|آن موضوع اصلی : قرآن کریم
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) عالمی (داور) : با سلام
باید در مطالعه هر آیه به ما قبل و ما بعد دقت داشته باشیم
خطاب آیه به بنی اسراییل است
یا بنی اسراییل اذکروا نعمتی التی .....
2) ماجدی (داور) : قرآن، این جریان را یک آزمایش سخت و عظیم، براى بنى اسرائیل مى‏شمرد (یکى از معانى" بلاء" آزمایش است) و به راستى تحمل اینهمه ناملایمات، آزمایش سختى بوده است.
این احتمال نیز وجود دارد که" بلاء" در اینجا به معنى مجازات باشد، زیرا بنى اسرائیل پیش از آن، قدرت و نعمت فراوان داشتند، و کفران کردند، و خدا آنها را مجازات کرد.
احتمال سومى در تفسیر این جمله نیز از سوى بعضى از مفسران ذکر شده است که" بلاء" به معنى نعمت باشد، یعنى نجات از چنگال فرعونیان نعمتى بزرگ براى شما بود

  • <<
  • <
  • تعداد صفحات : 2
  • >
  • >>