[ همه نکته ها ]
نکته های اسدالله قاضي مرادي (188 مورد)
● سوره ابراهیم آیه 32 - مبانی مدیریت از نگاه " سَخَّرَلَکُم "
" سَخَّرَلَکُم " قدرت انسان در تسلّطش بر طبیعت و جهان هستی به منظور ارتقاء مستمر کل جامعه و نظام اجتماعی به سوی زندگی بهتر یا انسانی تر است، چنین پیشرفتی با شناخت صحیح راجع به طبیعت و جهان هستی در بَتنِ مدیریت قدرت تسلّط بر آن¬ها بدست می¬آید. چنین پیشرفتی ارکانی دارد که مهمترین آن مذهب و فرهنگ است که توجّه آن تسهیلات و محدودیت هایی را فراهم می آورد، از نگاه " سَخَّرَلَکُم " چنین تسهیلات و محدودیتهایی عبارتند از :
1 – اعتماد یا "اطمینان قلب" یعنی فکر انسان بر چیزی که باور دارد آرام گیرد و به خود تردید راه ندهد. انسان معتقد به خداوند به گفته های او اعتماد دارد و در نتیجه فرمایش خداوند است که انسان ایمان دارد که می¬تواند بر طبیعت و محیط زیست مسلّط شود، پس در اندیشۀ او چیزی جز موفقیت وجود نخواهد داشت و برای بی اعتمادی جایی باقی نمی¬ماند و همه چیز خوبی و خیر است . از این روز که آیه ۵۲ سوره مبارک توبه مفهوم شکست و ناکامی را به کلی از صفحه روح انسان زدوده و آنها را در هر حال پیروز میداند.
2 – آینده: " سَخَّرَلَکُم " یعنی وجود خوبی¬ها و خیرها از طریق خوبی¬ها و خیرها . در چنین صورتی آینده در دست اوست و وجود دارد و نیازی به ساختن آن نیست و اگر محافظت نکند فقط آن را تخریب میکند همانطور که در گذشته بود و در حال حاضر است و در آینده خواهد بود
3 - تلاش و کار برای محافظت از خوبیها و خیرها مستلزم کار و تلاش است و تخصص اقتضای آن. در این شرایط سرعت و سبقت هم دارای مفهوم میشود و خداوند برای رسیدن به آنها فرمان سرعت (مائده ۴۸) و سبقت از یکدیگر (آل عمران ۱۳۲) می دهد.
● سوره ابراهیم آیه 32 - چیستی " سَخَّرَلَکُم "
امام باقر(ع) می¬فرماید، دنیا یاور خوبی برای آخرت است، یعنی باید تسلّط بر دنیا و تسخیر آن انسان را به همراهی با آن قرار دهد نه آن¬که اورا در مقابل خود ببیند، در چنین وضعی است که کار دنیا و آخرت انسان سامان و یاور بودن معنی می¬یابد[*].طبق بیان جضرت آیت¬الله مصباح رحمت¬الله علیه مسألۀ اصلی در تسخیر طبیعت و تسلّط بر آن شناخت و بیان تآثیر پدیده¬¬های آن در سعادت و شقاوت انسان است، تا انسان در مراتب سیرش از طبیعت تا مافوق طبیعت، یعنی مقام الوهیت که غیر از خدا هیچ نمیبیند، در طبیعت سیر بکند و تمام معنویت¬ها را در خودش ایجاد بکند با تربیت¬های صحیح، برسد به یک مقامی که فوق مقام ملائکة الله باشد[**].انسان در سیر به طرف چنین مقامی ، همانطور که معلّم توسط امتحان، نقاط ضعف و قدرت شاگرد را مشخص می¬کند و نیروی درونی مورد نیاز را برای تحمّل انواع سختی¬ها مثل بی¬خوابی و شب زنده داری، کاهش تفریح و غیره پرورش می¬دهد تا مسیرِ علم آموزی برای کمال را بپیماید، حوصله به خرج می¬دهد، او وقتی قدم در راه مواجهۀ با طبیعت می¬گذارد، در اطراف و جوانب و صلاح و فساد آن تأمل کافی می¬کند تا همواره به خیر برسد، نه آنکه، هر امری که ظاهرش به نظر او خیر آمد در طلب آن بشتا¬بد و چه بسا که آن امر مبدّل به شَرّی می¬گردد که جز خسارت و زحمت نتیجه¬ای برای او ندارد. برای مثال، چنین انسانی وقتی در مواجهه با طبیعت و جهان هستی دچار حوادثی چون سیل، زلزله، طوفان و غیره می¬شود، علی¬الدوام به فکر چرایی برای علّت وقوع این حوادث و مواجهۀ منطقی با آن¬ها است و وقوع این حوادث را بر خلاف عدالت الهی و دور از منطق و دلیل عقلی شَرّ و بلا نمی¬داند و با وقوع این حوادث خود را در معرض آزمایش توسط خداوند می¬داند تا به نواقص و کمبودها برای رسیدن به کمال آگاهی یابد و به آن برسد.
● سوره ابراهیم آیه 32 - " سَخَّرَلَکُم " فعل بشر است
فعل بشر بر قول او مستقر است و قول او بر جهان بینی او و جهان بینی او بر تفکّر و بکار گیری قوّۀ عاقلۀ او. در فرهنگ معین قول یعنی سخن، کلام و گفتار، فعل این کلمه وعده دادن و پیمان گرفتن و قرار گذاشتن است، پس، برای صادر کنندۀ این کلمه تعهّد، الزام و قیدی قابل تصوّر است که عدم رعایت آن¬ها کلمه قول را از اعتبار می¬اندازد و از باب شرط ضمن عقد قول باطل است. " سَخَّرَلَکُم " محصول مواجهۀ انسان با طبیعت در اثر کشف ناشناخته¬ها برای تسخیر آن است که یکی از افعال بشر محسوب می¬شود، از طرف دیگر " سَخَّرَلَکُم " بر قول خداوند که قرآن است مستقرّ است و عدم رعایت چنین مبنایی فعل بشر به فعل غیر بشری می¬انجامد و قول خداوند معطّل شده و انسان به بیراهه می¬رود.
تفصیل پیشنهاد شده را میتوان در بحث مقولۀ " سَخَّرَلَکُم " در پایگاه تدبر و با کلید واژه های "قول خدا"، "فعل خدا" به دست آورد .