[ همه ترجمه ها ]
ترجمه های مجيد محمودي (3 مورد)
● سوره بقرة آیه 270 - فیض الاسلام
و ( باز درباره انفاق ترغیب نموده و انفاق کننده را به ثواب و پاداش مژده داده می فرماید : ) هر بخشیدنی که ببخشیدید ( اندک یا بسیار ، آشکارا یا در نهان ، از روی اخلاص یا ریا ، در راه حق یا باطل ) یا ( هر چیز و کار نیکی مانند نماز یا روزه یا صدقه دادن را که برای خدا ) به نذر و واجب گردانیدن بر خود واجب و لازم گردانیدید ( مانند اینکه کسی بگوید : لله علی ان شفانی من مرضی انفقت عشره مثقال ذهب یعنی برای خدا بر من است اگر مرا از بیماریم شفا و بهبودی دهد ده مثقال طلا انفاق کنم ، و لازم نیست که صیغه و هییت نذر به عربی گفته شود ، بلکه به فارسی هم جایز و رواست ) پس محققاً خدا آن را می داند ( جزا و پاداش می دهد ) و ( روز قیامت ) برای ستمکاران ( به خود : آنان که از روی ریا و خودنمایی ، یا از مال منصوب و چیزی که از دیگری به ستم گرفته انفاق نمایند ، یا به دنبال آن به گیرنده منت نهند و آزار رساند ، یا در راه معصیت و گناه نذر کنند ، یا با قدرت و توانایی به نذرشان وفا ننمایند و آن را انجام ندهند ) یاورانی نخواهد بود ( تا ایشانرا از عذاب برهانند ) .
● سوره بقرة آیه 197 - فیض الاسلام
وقت و هنگام ( احرام بستن برای ) حج ماه هایی ( شوال و ذوالقعده و ده روز از ذوالحجه) است که ( از زمان ابراهیم و اسمعیل(ع) بین مردم) معلوم و شناخته شده ( و احرام بستن برای حج یا برای عمره ای که پس از آن ، حج به جا آورده می شود جز در آن ماه ها درست نیست ، و تقدم و تاخر در آنها<<چنانکه آیین مشرکین عرب بود که ، هنگام احتیاج ماه های حج را مقدم و موخر می نمودند و خدای تعالی آنرا باطل و نادرست گردانیده>> جایز و روا نیست)پس کسی که در آن ماه ها حج را (بر خود) واجب گردانید (برای انجام حج یا برای عمره آن آماده شد و احرام بست) جماع و همبستر شدن با زن ، و دروغ و دشنام و نزاع و گفتگو در حج روا نیست ( و این کارها جز جماع در اوقات دیگر هم نیز روا نمی باشد ، پس اختصاص آنها به زمان حج برای آنست که درآن هنگام اقبح و زشتر است ) و آنچه از خیر و نیکویی را که به جا می آورید خدا می داند (پاداش آنرا به شما می دهد ) و ( برای سفر آخرت ) توشه بردارید (پرهیزگار شوید ) محققا بهترین توشه تقوی و پرهیزگاری ( گفتار و کردار شایسته ) است ( گفته شده : گروهی از اهل یمن رفتن به حج را بی توشه ی راه ، نیک می پنداشتند و آنرا توکل می نامیدند و چون به مکه می رسیدند پیش هر کس دست سوال و نیازمندی دراز می نمودند ، خدای تعالی درباره آنان فرمود : توشه بردارید و بهترین توشه تقوی و پرهیز ار سوال و درخواست است ) و ( در آنچه امر و نهی کردم ) از ( مخالفت با ) من بترسید خردمندان ( تا نیکبختی دنیا و آخرت را بدست آورید)
● سوره بقرة آیه 102 - فیض الاسلام
و (یهود که کتاب خدا را پشت سر انداخته به احکام آن رفتار نکردند)پیروی نمودند از آنچه (کتاب های سحر و جادو که) شیاطین و دیوها ( ی جن و انس) در (زمان) پادشاهی سلیمان می خواندند (و گمان کردند که سلیمان علیه السلام جادوگر زیرک و باهوش بوده و بوسیله جادو به سلطنت و پادشاهی رسیده ، و گفتند : ما نیز با جادو ، عجایب و شگفتی ها آشکار سازیم تا مردم از ما پیروی کنند و از پیروی محمد(ص) و علی(ع) بی نیاز گردیم) و (چون سحر و جادو و در صورت حلال و روا دانستن آن به منزله کفر است حق تعالی حضرت سلیمان را از آن منزه و پاک شناسانده میفرماید : ) سلیمان کافر نشد (جادو بکار نبرد) لیکن شیاطین و دیوها کافر شدند (به سبب این ) که جادو ( ای که به سلیمان نسبت میدادند) و آنچه (کیفیت و چگونگی آن) را که به دو فرشته : هاروت و ماروت نام در بابل (موضعی است در عراق اطراف شهر حله ، یا چنانکه گفته اند : نام کوه دماوند است) فرود آمده ، به مردم یاد می دادند ، و (خدای تعالی پس از حضرت نوح (ع) چون جادوگران بسیار شده بودند) آن دو فرشته (را به سوی پیغمبران آن زمان فرستاده تا مردم را از جادوگران باز دارند و راه به کار بردن و باطل و تباه ساختن آنرا یادشان دهند ، پس آن پیغمبر به آنان دستور داد که خود را به صورت دو انسان به مردم بنمایانند و آنها را پند و اندرز دهند ، ایشان هم چادو و راه باطل کردن آنرا) به هیچیک (از مردم) یاد نمی دادند تا اینکه ( از راه موعظه و اندرز به او ) می گفتند : ما (از جانب خدای متعال برای بندگان) امتحان و آزمایشیم (تا فرمانبردار و گناهکار شناخته شود) مبادا کافر شوی (جادویی را که یاد گیری ، برای زیان رساندن به دیگری بکار بری) پس مردم از شیاطین و آن دو فرشته یاد می گرفتند آنچه (جادویی) را که با آن میان مرد و زنش جدایی می افکندند ، و آن جادوگران با جادو به کسی زیان نمی رساندند مگر به اراده و خواست خداوند (زیرا اگر خدا نخواهد به کسی زیان رسد جادو به او زیان نرساند) و یاد می گرفتند آنچه را که (در دینشان) به ایشان زیان می رساند و نفع و سود نمیداد (جادو را یاد گرفتند که به دیگری زیان رسانده ، سود برند ولی چون خلاف امر و فرمان خدای تعالی رفتار کردند زیان برده ، سزاوار عذاب جاوید گردیدند ) و محققا (یهود که کتاب خدا را پشت سر انداختند) دانستند (در تورات خواندند) هر که جادو را فرا گیرد ( و آنرا بکار برد و از حکم خدا چشم بپوشد) در روز رستاخیز او را ( از رحمت حق تعالی) نصیب و بهره ای نیست ( تا از عذاب جاوید رهایی یابد) و بسیار بد است آنچه (جادویی که نصیب و بهره) خودشان را به آن فروختند و از دست دادند اگر می دانستند (که در این دادو ستد زیان میبرند ، آری می دانستند ولی چون به علم و دانایی خویش عمل نکردند به آن ماند که نمی دانستند)