[ همه تفسیر ها ]
تفسیر های سمانه عباس نژاد (45 مورد)
● سوره فجر آیه 3 - تفسیر المیزان
و در تفسیر قمى درباره (لیال عشر) آمده که دهه ذى الحجه است ، و درباره (و الشفع و الوتر) آمده که دو رکعت شفع و یک رکعت وتر در نماز شب است ، و در حدیثى آمده که شفع ، حسن و حسین ، و وتر امیر المؤ منین است
● سوره فجر آیه 29 - تفسیر المیزان
فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى
این آیه به دلیل اینکه حرف (فاء) در اولش در آمده نتیجه گیرى از جمله (ارجعى الى ربک ) است ، مى فرماید: چون راضى و مرضى به سوى پروردگارت بر مى گردى پس در زمره بندگانم در آى و در بهشتم داخل شو، و این فرمان دلالت دارد بر اینکه صاحب نفس مطمئنه در زمره بندگان خدا است ، و حائز مقام عبودیت است .
و باید هم همینطور باشد، چون وقتى کسى مطمئن به پروردگار خود شد، و از ادعاى استقلال منقطع گردید، و بدانچه از ناحیه پروردگارش مى رسد به دلیل اینکه حق است راضى شد، قهرا ذات و صفات و افعال خود را ملک طلق پروردگارش مى داند، پس در آنچه او مقدر مى کند و قضایى که او مى راند و امر و نهیى که او مى کند هیچ خواستى از خود نشان نمى دهد، مگر آنچه را که پروردگارش خواسته باشد، و این همان ظهور عبودیت تامه در بنده است ، پس اینکه فرمود: (فادخلى فى عبادى ) در حقیقت امضاى عبودیت وى است و جمله (و ادخلى جنتى ) منزلگاه او را معین مى کند، و منظور از اینکه کلمه (جنت ) را بر ضمیر تکلم اضافه کرد و فرمود: داخل جنت من شو این بوده است که او را به تشریف خاصى مشرف کند، و در کلام خداى تعالى هیچ جا غیر این آیه جنت را به خود نسبت نداده است .
● سوره فجر آیه 27 - تفسیر المیزان
آنچه از سیاق آیه یعنى مقابل قرار گرفتن این نفس با اوصافى که براى آن ذکر شده با انس انى که قبل از این آیه مورد سخن بود و اوصافش از جمله دلبستگى اش به دنیا و طغیان و فساد و کفرانش و سوء عاقبتش ذکر مى شد استفاده مى شود این است که نفس مطمئنه ، نفسى است که با علاقمندى و یاد پروردگارش سکونت یافته بدانچه او راضى است رضایت مى دهد و در نتیجه خود را بنده اى مى بیند که مالک هیچ خیر و شرى و نفع و ضررى براى خود نیست و نیز دنیا را یک زندگى مجازى و داشتن و نداشتن و نفع و ضرر آن را امتحانى الهى مى داند و در نتیجه اگر غرق در نعمت دنیایى شود، به طغیان و گسترش دادن به فساد و به علو و استکبار، وادار نمى شود، و اگر دچار فقر و فقدان گردد این تهى دستى و ناملایمات او را به کفر و ترک شکر وا نمى دارد، بلکه همچنان در عبودیت پاى برجا است و از صراط مستقیم منحرف نمى شود، نه به افراط و نه به تفریط.