[ همه تفسیر ها ]
تفسیر های محمدحسين غفاريان (1 مورد)
● سوره توبة آیه 119 - تفسیر نمونه
با صادقان باشید در آیات گذشته ، سخن درباره گروهى از متخلفان در میان بود، متخلفانى که عهد و پیمان خود را با خدا و پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) شکسته ، و عملا اظهارات خود را در مورد ایمان به خدا و روز جزا تکذیب نموده بودند و دیدیم که چگونه مسلمانان با قطع رابطه خود از آنها تنبیهشان کردند! اما در آیه مورد بحث اشاره به نقطه مقابل آنها کرده ، دستور مى دهد که رابطه خود را با راستگویان و آنها که بر سر پیمان خود ایستاده اند محکم بدارند. نخست مى فرماید: ((اى کسانى که ایمان آورده اید از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید)) (یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله ). و براى اینکه بتوانند راه پر پیچ و خم تقوا را بدون اشتباه و انحراف بپیمایند اضافه مى کند: ((با صادقان باشید)) (و کونوا مع الصادقین ). در اینکه منظور از ((صادقین )) چه کسانى است ، مفسران احتمالات گوناگونى داده اند. ولى اگر بخواهیم راه را نزدیک کنیم ، باید به خود قرآن مراجعه کنیم که در آیات متعددى ((صادقین )) را تفسیر کرده است . در سوره بقره مى خوانیم : لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکن البر من آمن بالله و الیوم الاخر و الملائکة و الکتاب و النبیین و آتى المال على حبه ذوى القربى و الیتامى و المساکین و ابن السبیل و السائلین و فى الرقاب و اقام الصلوة و آتى الزکوة و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا و الصابرین فى الباساء و الضراء و حین الباس اولئک الذین صدقوا و اولئک هم المتقون (بقره - 177). در این آیه مى بینیم پس از آنکه مسلمانان را از گفتگوهاى اضافى درباره مساءله تغییر قبله نهى مى کند حقیقت نیکوکارى را براى آنها چنین تفسیر مى کند: ایمان به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتب آسمانى و پیامبران ، سپس انفاق در راه خدا به نیازمندان و محرومان ، و بر پا داشتن نماز، و پرداختن زکات ، و وفاى به عهد، و استقامت در برابر مشکلات به هنگام جهاد، و پس از ذکر همه اینها مى گوید: کسانى که این صفات را دارا باشند، صادقان و پرهیزگارانند. و به این ترتیب صادق کسى است که داراى ایمان به تمام مقدسات و بدنبال آن عمل در تمام زمینه ها باشد. و در آیه 15 سوره حجرات مى خوانیم : انما المؤ منون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فى سبیل الله اولئک هم الصادقون . ((مؤ منان تنها کسانى هستند که ایمان به خدا و پیامبرش آورده ، سپس شک و تردیدى به خود راه نداده اند (و علاوه بر این ) با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد کردند، اینها صادقان هستند. این آیه نیز ((صدق )) را مجموعه اى از ایمان و عمل که در آن هیچگونه تردید و تخلفى نباشد معرفى مى کند. و در آیه 8 سوره حشر مى خوانیم : للفقراء المهاجرین الذین اخرجوا من دیارهم و اموالهم یبتغون فضلا من الله و رضوانا و ینصرون الله و رسوله اولئک هم الصادقون . در این آیه مؤ منان محرومى که على رغم همه مشکلات ، استقامت به خرج دادند و از خانه و اموال خود بیرون رانده شدند، و جز رضاى خدا و یارى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) هدفى نداشتند، به عنوان صادقان معرفى شده اند. از مجموع این آیات نتیجه مى گیریم که ((صادقین )) آنهائى هستند که تعهدات خود را در برابر ایمان به پروردگار به خوبى انجام مى دهند، نه تردیدى به خود راه مى دهند، نه عقب نشینى مى کنند، نه از انبوه مشکلات مى هراسند بلکه با انواع فداکاریها، صدق ایمان خود را ثابت مى کنند. شک نیست که این صفات مراتبى دارد، بعضى ممکن است در قله آن قرار گرفته باشند که ما نام آنها را معصومان مى گذاریم ، و بعضى در مراحل پائینتر. آیا منظور از صادقین تنها معصومان است ؟ گر چه مفهوم صادقین همانگونه که در بالا ذکر کردیم ، مفهوم وسیعى است ، ولى از روایات بسیارى استفاده مى شود که منظور از این مفهوم در اینجا تنها معصومین هستند. سلیم بن قیس هلالى چنین نقل مى کند: که روزى امیرمؤ منان (علیه السلام ) با جمعى از مسلمانان گفتگو داشت از جمله فرمود: شما را به خدا سوگند مى دهم آیا مى دانید هنگامى که خدا ((یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین )) را نازل کرد سلمان گفت : اى رسولخدا آیا منظور از آن عام است یا خاص ؟ پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود: ماءمورین به این دستور همه مؤ منانند و اما عنوان صادقین مخصوص برادرم على (علیه السلام ) و اوصیاء بعد از او تا روز قیامت است . هنگامى که على (علیه السلام ) این سؤ ال را کرد، حاضران گفتند آرى این سخن را از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) شنیدیم . <135> ((نافع )) از ((عبد الله بن عمر)) در تفسیر آیه چنین نقل مى کند که خداوند نخست به مسلمانان دستور داد که از خدا بترسند، سپس فرمود: کونوا مع الصادقین یعنى مع محمد و اهلبیته (با پیامبر اسلام و خاندانش ). <136> گر چه بعضى از مفسران اهل تسنن مانند نویسنده المنار ذیل روایت فوقرا به این صورت نقل کرده اند مع محمد و اصحابه . ولى با توجه به اینکه مفهوم آیه عام است و هر زمانى را شامل مى شود و مى دانیم صحابه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در زمان محدودى بودند، عبارتى که در کتب شیعه از عبد الله بن عمر نقل شده صحیحتر به نظر مى رسد. نویسنده تفسیر برهان نظیر این مضمون را از طرق اهل تسنن نقل کرده و مى گوید: ((موفق بن احمد)) به اسناد خود از ((ابن عباس )) در ذیل آیه فوق چنین نقل کرده : هو على بن ابى طالب (او على بن ابى طالب است ). سپس مى گوید: همین مطلب را ((عبدالرزاق )) در کتاب ((رموزالکنوز)) نیز آورده است . <137> اما مساءله مهمتر این است که در آیه فوق دو دستور داده شده نخست دستور به تقوا و سپس دستور به همراه بودن با صادقین ، اگر مفهوم صادقین در آیه عام باشد و همه مؤ منان راستین و با استقامت را شامل گردد باید گفته شود و کونوا من الصادقین از صادقین باشید، نه با صادقین باشید (دقت کنید). این خود قرینه روشنى است که ((صادقین )) در آیه به معنى گروه خاصى است . از سوى دیگر منظور از همراه بودن این نیست که انسان همنشین آنها باشد بلکه بدون شک منظور آن است که همگام آنها باشد. آیا اگر کسى معصوم نباشد ممکن است بدون قید و شرط، دستور پیروى و همگامى با او صادر شود؟ آیا این خود دلیل بر آن نیست که این گروه تنها معصومانند؟! بنابراین آنچه را از روایات استفاده کردیم ، با دقت و تاءمل از خود آیه نیز مى توان استفاده کرد. جالب توجه اینکه مفسر معروف ((فخررازى )) که به تعصب و شک آورى معروف است ، این حقیقت را پذیرفته (هر چند غالب مفسران اهل تسنن ، با سکوت ، از این مساءله گذشته اند!) و مى گوید: ((خداوند مؤ منان را به همراه بودن با صادقین دستور داده ، بنابراین آیه دلالت بر این دارد که : آنها که جائز الخطا هستند باید به کسى اقتدا کنند که معصوم است ، تا در پرتو او از خطا مصون بمانند، و این معنى در هر زمانى خواهد بود، و هیچ دلیلى بر اختصاص آن به عصر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نداریم )). ولى بعدا اضافه مى کند: ((قبول داریم که مفهوم آیه این است و در هر زمانى باید معصومى باشد، اما ما این معصوم را مجموع امت مى دانیم نه یک فرد!، و به تعبیر دیگر این آیه دلیل بر حجیت اجماع مؤ منین و عدم خطاى مجموع امت است )): <138> به این ترتیب فخر رازى نیمى از راه را به خوبى پیموده ، اما در نیمه دوم گرفتار اشتباه شده است ، اگر او به یک نکته که در متن آیه است توجه مى کرد نیمه دوم راه را نیز بطور صحیح مى پیمود، و آن اینکه اگر منظور از صادقان مجموع امت باشد، خود این ((پیرو)) نیز جزء آن مجموع است ، و در واقع پیرو جزئى از پیشوا مى شود، و اتحاد تابع و متبوع خواهد شد، در حالى که ظاهر آیه این است که پیروان از پیشوایان ، و تابعان از متبوعان جدا هستند (دقت کنید). نتیجه اینکه آیه فوق از آیاتى است که دلالت بر وجود معصوم در هر عصر و زمان مى کند. تنها سؤ الى که باقى مى ماند این است که ((صادقین )) جمع است و باید در هر عصرى معصومان ، متعدد باشند. پاسخ این سؤ ال نیز روشن است و آن اینکه مخاطب تنها اهل یک عصر نیستند، بلکه آیه تمام اعصار و قرون را مخاطب ساخته و مسلم است که مجموع مخاطبین همه اعصار با جمعى از صادقین خواهند بود، و به تعبیر دیگر چون در هر عصرى معصومى وجود دارد، هنگامى که همه قرون و اعصار را مورد توجه قرار دهیم سخن از جمع معصومان به میان خواهد آمد، نه از یک فرد. شاهد گویاى این موضوع آن است که در عصر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) جز او کسى که واجب الاطاعة باشد وجود نداشت ، و در عین حال آیه به طور مسلم شامل مؤ منان زمان او مى شود، بنابراین مى فهمیم منظور جمع در یک زمان نیست بلکه جمع در مجموعه زمانهاست .
پاورقی :
135-تفسیر برهان جلد 2 صفحه 170.
136-تفسیر برهان جلد 2 صفحه 170.
137-تفسیر برهان ج 2 صفحه 170.
138-تفسیر فخر رازی جلد 16 صفحه 220 - 221.