[ همه تفسیر ها ]
تفسیر های مسعود سلطاني (28 مورد)
● سوره طه آیه 122 - تفسیر نور محسن قرائتی
نکته ها
«اجتباء» از «جبایة» به معناى جمعآورى و انتخاب و برگزیدن است.
«تاب» اگر با حرف «الى» بیاید، توبهى انسان خواهد بود، مثل جمله «تبت الیک» ولى اگر در کنار حرف «على» قرار گرفت، توبهى خداوند قلمداد مىگردد، مانند آیهى فوق یعنى خداوند لطف خودش را بر بنده باز گرداند.
در اینکه مخاطب «اهبطا» چه کسانى هستند، مىتوان گفت: یا آدم و حوا هستند، یا انسان و شیطان است، و یا آدم و ذریّه او بودهاند.
در حدیثى از پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله نقل شده است که فرمودند: هیچ پیامبرى به اندازه حضرت آدم علیه السلام گریه نکرد.(141) تا پس از نافرمانى توبه کند.
141) تفسیر کبیرفخررازى.
پیام ها
1- در گزینش افراد به سرشت پاک آنها توجّه کنید و یکى دو لغرش را ملاک ردّ انتخاب قرار ندهید. «ثم اجتباه ربّه فتاب علیه»
2- گناه آدم، قبل از بعثت او به مقام پیامبرى بوده است. «ثم اجتباه»
3- زمان، در گزینش نقش دارد. «ثمّ اجتباه» («ثمّ» نشان گذشت زمان است)
4- پذیرش توبه، از شئون ربوبیت الهى است. «ثمّ اجتباه ربّه فتاب علیه»
5 - به جاى طرد نیروهاى خلافکار، آنها را با عفو، جذب و هدایت کنیم. «فتاب علیه و هدى»
6- توبه، زمینهى هدایت است. «فتاب علیه و هدى»
7- پذیرش توبه، مانع بروز آثار وضعى گناه نیست. «فتاب علیه - اهبطا»
8 - یک گناه مىتواند نسلى را در هبوط نگه دارد. «اهبطا منها جمیعاً»
9- هبوط بشر، سبب بروز دشمنىها مىگردد. «اهبطا... بعضکم لبعض عدّو»
10- اوّلین بشارت به آدم، آمدن رهنمودهاى الهى است که با پیروى از آنها راه براى سعادت و برگشت به بهشت باز مىشود. «اهبطا - فمن اتبع ...»
11- آمدن انبیا و هدایت الهى قطعى است. («یأتینّکم» نون تأکید دارد)
12- در مدیریت و تربیت، حتّى اگر بنا به مصالحى فرمان اخراج دادیم باز هم وسیلهى رشد وبازسازى او را فراهم کنیم. «اهبطا - یأتینّکم منّى هدى...»
13- کسى جز خداوند نمىتواند هادى و راهنماى انسان باشد. «یأتینّکم منّىهدى»
14- در جهان مادّیات، بروز تضاد و تزاحم قطعى است، مهم آن است که انسان در این بین خط الهى را گم نکند. «بعضکم لبعض عدو... فمن اتّبع هداى...»
15- انسانها در انتخاب آزادند. «فمن اتّبع»
16- خوشبختى و نجات انسان، در سایهى پیروى از اوامر الهى است. «فمن اتّبع هداى فلایضلّ و لا یشقى»
● سوره طه آیه 120 - تفسیر نور محسن قرائتی
نکته ها
شیطان، نام دیگر ابلیس است. «فسجدوا الا ابلیس... فوسوس الیه الشیطان»
وسوسه شدن آدم، قبل از رسیدن او به مقام نبوّت بوده است.(134)
سیدبن طاووسقدس سره در بیان لطیفى مىفرماید: شیطان ابتدا با شعار راهنمایى و دلالت به سراغ آدم آمد، «هل ادلّک» وبعد او را تدلیه و وسوسه کرد، «فدلاّهما بغرور»(135)، پس واى به حال ما که شیطان از ابتدا به قصد اغرا و فریب ما مىآید. «فبعزّتک لاغوینّهم اجمعین»(136)
کلمه «غَوى» از «غَىّ» در برابر رشد است، یعنى راهى که انسان را از مقصد باز مىدارد. خداوند دربارهى آدم فرمود: «فغوى» امّا دربارهى پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله مىفرماید: «ما ضلّ صاحبکم و ما غوى»(137)
وسوسهى شیطان، اختیار انسان را سلب نمىکند، از این رو بعد از وسوسه شدن، انسان مورد ملامت خود و دیگران قرار مىگیرد، در حالى که اگر وسوسه، اختیار انسانها را سلب مىکرد، دیگر کسى از آنها انتقاد نمىکرد.
گناه حضرت آدم
در ارتباط با جمله «عصى آدم ربّه فغوى» چند احتمال داده شده است:
الف: آدم گناه نکرد، بلکه مرتکب ترک اولى شد و«غوى» یعنى رشد نکرد، نهاینکه گمراه شد.
ب: نهى آدم از درخت ممنوعه، نهى ارشادى بود، نه نهى مولوى.(138)
ج: «عصیان» هم در ترک واجب بکار مىرود و هم در ترک مستحب.(139)
امّا هیچ کدام از این احتمالات مورد پذیرش نیست زیرا؛
اوّلاً: این آیه و آیات مشابه آن صراحت در عصیان آدم دارند.
ثانیاً: دلیلى بر ارشادى بودن نهى نداریم.
ثالثاً: ادعاى نبودن حکم تکلیفى در آن زمان درست نیست، زیرا در این صورت باید بگوییم که شیطان هم مرتکب خلافى نشده و گناه نکرده است.
رابعاً: مگر توبه از کار منهىّعنه با نهى ارشادى معنا دارد؟
خامساً: عصیان در قرآن، تنها به معناى گناه بکار رفته است.
بنابراین بهتر است به سراغ امام معصوم برویم آنجا که مأمون از امام رضا علیه السلام پرسید: اگر پیامبران معصومند، پس معناى آیه «و عصى آدم ربّه فغوى» چیست؟ امام علیه السلام فرمودند: «کان ذلک من آدم قبل النبوة... من الذنوب الّتى تجوز على الانبیاء قبل نزول الوحى علیهم...»(140) یعنى نافرمانى حضرت آدم قبل از بعثت او بوده است و خلافى بوده که ارتکاب آن با مقام نبوّت منافاتى ندارد.134) تفسیر کبیر فخررازى.
135) اعراف، 22.
136) ص، 82.
137) نجم، 2.
138) تفسیر المیزان.
139) تفسیر نمونه.
140) بحار، ج11، ص 164 ؛ عیون اخبارالرضا، ج1، ص 195.
پیام ها
1- راه نفوذ شیطان، تمایلات انسانى است. «هل ادلّک على شجرة الخلد» (شیطان بر نیازها وخواستههاى آدمى آگاه بوده است لذا آدم را از راه میل به جاودانگى، اغفال کرد. آرى آرزوهاى طولانى ودراز، انسان را به گناه مىکشاند.)
2- شیاطین از نامها و عناوین زیبا و جذاب براى انحراف مردم و مقاصد شوم خود استفاده مىکنند. «هل ادلّک على شجرة الخلد»
3- دروغ، ابزار شیطان براى فریفتن انسانهاست. «هل ادلّک على شجرة الخلد»
4- اگر اولیاى الهى لغزش داشته باشند، فوراً تنبیه مىشوند. «فبدت»
5 - ظاهر شدن زشتىها وبرهنگى، اوّلین اثر عصیان آدم بود. «فبدت لهما»
6- پوشش براى انسان، کرامت وزیبایى، وبرهنگى، پستى وزشتى است. «سوءاتهما»
7- لقمهى نابجا، سبب ریختن شرم وحیا و ظهور زشتىها مىشود. «فاکلا... فبدت لهما سوءاتهما»
8 - پوشش و پوشاندن شرمگاه، در فطرت تمام انسانهاست. «و طفقا یخصفان»
9- مخالفت با امر خدا، مخالفت با رشد وتربیت خود انسان است. «عصىآدمربّه»
10- پیامدهاى گناه براى تمامى مرتکبان آن یکسان نیست. «فاکلا... عصى آدم» (با اینکه هر دو نافرمانى کرده و از درخت ممنوعه خوردند، ولى معصیت به آدم نسبت داده شده است.)
11- گناه سبب محرومیت انسان مىشود. «عصى... فغوى»
● سوره طه آیه 117 - تفسیر نور محسن قرائتی
نکته ها
گرچه شیطان در اینجا، تنها دشمن آدم و حوا معرّفى شده است، ولى در جاى دیگر به دشمنى او با همهى انسانها هشدار داده شده است. «عدوٌ لکم»(133)
مراد از «تشقى» در اینجا، مشقّتهاى زندگى مادّى است که از آیات بعدى استفاده مىشود که مىفرماید: در بهشت، گرسنگى، برهنگى و تشنگى نیست، یعنى اگر از بهشت بیرون شدید، به مشقّت مبتلا خواهید شد.133) نساء، 92.
پیام ها
1- از بزرگترین الطاف الهى بر بندگان، معرّفى خطر شیطان است. «هذا عدوٌ»
2- جنگ و دشمنى میان حقّ و باطل، از ابتداى آفرینش انسان وجود داشته است. «هذا عدوٌ لک و لزوجک»
3- زن و مرد، هر دو در تیررس تبلیغات دشمن و وسوسههاى شیطان قرار دارند. «عدوٌ لک و لزوجک»
4- سنّت الهى بر اتمام حجّت با بندگان است. «هذا عدوٌ لک و لزوجک»
5 - زندگى در دنیا، همراه با مشقّت است. «فتشقى»
6- نیازها و خواستههاى اولیّهى انسان در چهار چیز نمود پیدا مىکند: گرسنگى و تشنگى که مشقّت درونى است وبرهنگى وبىمسکنى که مشقّت بیرونى است و در آیه به هر چهار مورد اشاره شده است. «الاّ تجوع، لاتعرى، لاتظمأ لاتضحى»