فاطمه کیلانی
با سلام.آیۀ قرآن را می خوانم ، ترجمه را می خوانم، تفسیر که خود سایت نشان می دهد می خوانم اما قدرت اینکه نکته یا پیامی ازش اسنخراج کنم، ندارم.راه تدبر را بلد نیستم.
لطفا راهنمایی کنید
حسین عالمی (داور) : سلام
از این روحیه شما بسیار خوشحال شدم
افرین
من از مابقی افراد سایت متعجبم که چگونه غوره نشده مویز شده اند
بسیار قرآن بخوانید و بخوانید
برای نکته نوشتن و مفسر شدن بدون کسب مقدمات عجله نکنید
قران را برای هدایت بخوانید نه نکته یافتن
بسیار قرآن بخوانید و بخوانید
موفق باشید
1)
ابراهیمی : سلام علیکم
پی به ناتوانی در عملی اولین قدم و مهمترین نکته در راه پیشرفت است.
سعی کنید تا به نحوه استخراج نکات مفسرین از آیات دقت کنید؛ مانند ارتباط ابتدا و انتهای آیه؛ ارتباط آیات قبل و بعد؛ ارتباط روایات با آیه؛ ارتباط آیات دیگر قرآن با آن آیه؛ معنای لغوی کلمات و ارتباطشان با کلمات دیگر در آیه؛ توجه به سیاق سوره و ... .
در ضمن مهمترین عامل در فهم و تدبر در قرآن طهارت است؛ طهارت به معنای اعم (طهارت ظاهری و باطنی)؛ زیرا خداوند در سوره واقعه می فرماید که «لا یمسّه الّا المطّهرون»، هر چه طهارت بیشتر شود، فهم قرآن بیشتر خواهد شد.
من الله توفیق
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
امید شیروانی آزاد
با سلام وعرض خسته نباشی خدمت همه ی بروبچه های تدبر،مخصوصاً داورها وکسانی که یه جورایی به این سایت مرتبتند و زحمت می کشند.
خیلی خوشحالم چنین سایتی راه افتاده
لااقل یکم دل امام زمان(عج) شاد میشه {انشاء الله}
خیلی خوبه که همه دور هم جمع شدیم و تدبر می کنیم.با سوالهای مختلف و عقاید مختلف هم دیگه آشنا می شویم.
انشاءالله بتونیم سرباز امام زمان(عج) باشیم(صلوات کامل)+(دعای فرج از ته دلتون)
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : سلام علیکم
ان شاء الله
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
امید شیروانی آزاد
سلام
اگه بین نماز مغرب عشا وقت نشد نماز مورد نظر رو بخونی میشه قضاش رو بجا آورد؟
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : سلام علیکم
از سایت مرجع تقلید خود استفتا فرمایید
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
masoud varzideh
اینکه قران می فرماید: ( و کان عرشه علی الماء) عرش الهی بر آب واقع شده، چه معنایی دارد؟
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : مفسران شیعی و برخی از مفسران سنی ، چون محمد عبده ، معتقدند که مراد از ((عرش )) به طور قطع ، موجودی جسمانی به نام تخت نیست ؛ بلکه منظور از عرش ، ملک و سلطنت و استیلای خداوند است که با کنایه از آن ها به عرش تعبیر آورده شده است . مقصود از آب ، یا همان آب معروف است که ماده ی حیات شناخته می شود، (ترجمه المیزان ، ج 10، ص 239). و یا هر ماده ای روان و مذاب است که ماده پیشین زمین و آسمان و دیگر کرات را تشکیل می دهد، (رشیدرضا:تفسیر المنار، ج 12، ص 16). بنابراین ، ((عرش )) ملک مظهر سلطنت خداست و استقرار عرش روی چیزی ، به معنای قرار داشتن ملک و سلطنت بر آن چیز می باشد.
علامه مجلسی نیز به نقل از سید داماد نقل می کند که مراد از ((الماء)) یا علم و دین است ؛ زیرا اطلاق اسم ((ماء)) بر علم ، در قرآن کریم و احادیث استعمال زیادی دارد. و یا عقل قدسی است که حامل علم می باشد. مانند آیه ی ((وتری الارض هامده ، فاذا انزلنا علیها الماء اهتزت و ربت ))، (حج / 5) در این آیه ((ماء)) به معنای عقل قدسی آمده است .
مرحوم کلینی ، درباره ی معنای ((عرش )) و ((الماء)) از امام صادق (ع) نقل می کند که حضرت فرمود:((پیش از آن که زمینی یا آسمانی یا جن و انسی یا خورشید و ماهی باشد، خداوند دین و علمش را به آب عطا فرمود.))، (کلینی :اصول کافی ، ج 1، ص 180، حدیث 7) علامه مجلسی می فرماید:((منظور از الماء در حمل علم بر آن ، یا ماده ای است که برای خلق انبیا و اوصیا قابلیت دارد - که حاملان علمند - و یا ماده ی سایر موجودات است ، که متعلذق علم خدایند))، (مجلسی ، محمدباقر:مرآت العقول ، ج 2، ص 81، چاپ دار الکتب الاسلامیه ).
علامه شعرانی با نقل تشبیه جالبی از صدر المتألهین درباره ی این آیه می گوید:((مکان و زمان از اعظم مخلوقات به شمار می آیند و چون خداوند مدبر زمان و مکان است ، از هر دو منزه است . آن گاه برای خداوند عرش و کرسی است . او زمان را با عرش عقد کرد و فرمود:((کان عرشه علی الماء)) زیرا جریان زمان ، شبیه جریان آب می باشد. مکان را با کرسی عقد نمود و فرمود:((وسع کرسیه السموات ...)) زیرا مکانش عالی ترین و وسیع ترین مکان هاست ))، (کلینی :الکافی الاصول و الروضه ، ج 4، ص 147، تعلیقه ی شعرانی ، چاپ مکتبه الاسلامیه ).
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
لیلا رضائی
با سلام و تبریک پیشاپیش عید سعید قربان بر تمامی دوستداران قرآن.
1- آیا در قرآن به میزان سعه صدر درخصوص مؤمنین اشاره شده است و این سعه صدر د چه هنگامه هایی باید صورت گیرد؟
2- (پیرو سؤال روز گذشته) آیا هر دروغی را می توان دروغ مصلحتی قلمداد و مصلحت بزرگ بودن آن امر را صرفاً خداوند به تشخیص فرد و یا عرف جامعه واگذار کرده است ؟مصداق قرآنی در این امر جز سوره یوسف در سایر سوره ها آیا موجود است یا خیر؟
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : سلام علیکم
1. از دیدگاه قرآن، «شرح صدر»، مایه هدایت، و «ضیق صدر»، عامل گمراهی انسان است و خداوند هر کس را که بخواهد، هدایت کند و سینهاش را برای پذیرش حق گشاده میسازد و آنکس را که بخواهد گمراه کند، سینه جانش را تنگ میگرداند تا قدرت و توانایی رسیدن به قله کمال را نداشته باشد».فَمَنْ یُرِدِ اللّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِْلإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا. (انعام: 19)
خداوند در بیان یادآوری نعمتی عظیم به عنوان ریشه موفقیتها، به پیامبر خود میفرماید: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَکَ الَّذی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ؛ ای پیامبر، آیا سینه ات را گشاده نکردیم. و بار سنگین کمر شکنی که پشت تو را میشکست، از تو برداشتیم و نام نیکویت را در جهان بلند کردیم».(انشراح: 1-4)
حضرت موسی علیهالسلام پس از اینکه از جانب خداوند به پیامبری مبعوث شد، اولین درخواستی که از خداوند داشت، موهبت گشادگی سینه و به تعبیر قرآن، شرح صدر بود: «رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی؛ پروردگارا، سینهام را گشاده و کارم را آسان گردان و گره از زبانم بگشا تا سخنم را بفهمند.» (طه:25 – 28)
شرح صدر در برابر نادانی ها و جهالت های دیگران، اشتباهات دیگران باید وجود داشته باشد.
2. خیر. معیار ممصلحت بودن هر چیز باید از جانب دین تأیید شده باشد. مانند اصلاح اختلاف میان دو مومن، نجات جان مومن و مواردی از این قبیل. معیار، مصلحت است نه منفعت شخصی افراد.
در سوره دیگری وجود نداد.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مهمان
با سلام
من گاهی احساس می کنم که روح خود را در بدنم حس می کنم"یعنی اینکه گاهی تعجب می کنم که در یک جسمی وجود دارم.یا گاهی می روم جلوی آینه متعجب می شوم که این جسم من است.گاهی شدت می یابد و گاهی این حالت به صفر می رسد می خواستم بدانم که آیا این حالت توهم است یا نه؟خودم فکر نمی کنم توهم باشد چون آدم توهمی ای نیستم به 2تا از استادانم (حوزه) هم که گفتم گفتن چیز بدی نیست.فراموشی و آلزایمر هم ندارم که بگم اثرات فراموشیه.ولی از این حالت خسته می شوم . فقط مواقعی هم که تنها هستم هم اینطور نیست در جمع هم اینطوری می شوم .یکی از استادانم گفت در این مواقع بگو (یا مدرک کل الفوت)وقتی می گم بهتر می شوم .حال می خواستم نظر شما را بدانم.
با تشکر
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : سلام علیکم
این مساله خاصی نیست. حالتی است که قبل از تجرد برزخی به انسان دست میدهد و اگر قدری انسان از علائق جسمانی خالی بشود احساس میکند روحش با بدنش دوتاست و یکی نیست و این مقدمه اون مطلب است.
این نشون میده شما مستعد هستید لذا خوب است به اساتیدی مانند آیت الله خوشوقت یا حجت الاسلام جاودان مراجعه کنید و کتبی مانند رساله لب اللباب علامه طهرانی و مبانی نظری تزکیه آیت الله شجاعی را مطالعه کنید و اگه این رشته رو دنبال کنید میتوانیدبه جاهایی برسید.
اگر هم اهل مباحث عرفانی نیستید و میخواهید این حالاتتان کم و تمام بشود پرداختن به علائق و کثرات جسمانی (البته حلالش) باعث از بین رفتن این حالات میشود.
کمتر خلوت کردن و زیاد در جمع رفتن و با افراد گرم گرفتن و صحبت زیاد کردن باعث تقلیل این حالات میشود و البته عمل به نقیض موارد فوق باعث ازدیاد این حالت میشود.
البته خود شما نباید برای ازدیاد یا کاهش این حالات اقدامی انجام بدهید و باید به استاد مراجعه کنید. اگه مستعد باشید استاد دستوراتی میدهد و اگه نباشید دستورات دیگری و بیان نکات فوق صرفا جهت اطلاع بود.
گفتن ذکر مورد اشاره بدون دستور و اشراف استاد حاذق خطر ناکه و اگه 1 جایی رو خوب کند چند جای دیگه رو خراب میکند. جلوی آینه رفتن (مگر برای ضرورات) فعلا صلاح نیست.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
لیلا رضائی
آیا در قرآن بحث دروغ مصلحتی مطرح گردیده یا خیر ؟ با ذکر سوره و آیه بیان بفرمائید .
در سایه سار مولا علی ع باشید .
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : در یک جا و آن هم در ضمن آیه «ثم اذن مؤذن ایتها العیر انکم لسارقون (سوره یوسف، 70)» احتمال آن می رود که حضرت یوسف دروغ مصلحتی گفته باشند. چرا که مصلحت بزرگی وجود داشت.
البته در همین آیه نیز احتمالات دیگری مطرح است. مانند اینکه حضرت یوسف توریه کرده اند. یا ایکه اعلام کننده یکی از سربازان بوده که بدون اطلاع از نقشه حضرت یوسف، با ندیدن پیمانه شاه فقدان ن را ب کاروانیان نسبت داده است.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
هادی حکم آبادی
از دیدگاه بعضی افرادچرا یک ساعت خلوت با خدا دیر وطاقت فرساست ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد میگذرد
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : زمان هیچ گاه برای افراد یکسان نمی گذرد و اختصاصی به مثالی که ذکر کردید ندارد.
کسی که عزیز را از دست داده بسیار غمگین است و زمان برای ا دیرتر از کسی می گذرد که در حال شادی و خوشحالی است. همچنین وقتی انسان منتظر کسی یا اتفاقی است زمان برایش دیرتر می گذرد.
لذا افرادی که با خدا وذکر خدا انسندارد و روحشان با لهویات و لغویات انس دارد در خلوت با خدا احساس خستگی و کش آمدن زمان را می کنند. زمان در نسبت با انسان درک می شود.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
احمد زارع محمودی
با سلام:
از همه دوستان و سروران گرامی تقاضا دارم در صورتی که نرم افزار قرآنی برای موبایل نوکیا دارند به من معرفی و یا در اختیارم بگذارند تا در مواقعی که در خودرو و یا سر کار در اداره هستم امکان استفاده همزمان قرائت قرآن و ترجمه آیه را بطور همزمان را داشته باشم . التماس دعا از همه دوستان
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : سلام علیکم
از این سایت ها می توانید دانلود کنید:
http://noorsoft.org
http://shiaha.com
http://mihandownload.com
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
فهیمه رفعتی
سلام ببخشید چرا در آیه ی 2 سوره ی فتح گفته شده خداوند گناه پیامبر را می بخشاید؟
منظور این آیه چیست؟
محمد مهدی شاه آبادی (داور) : سلام علیکم
ام رسول خدا به دعوت مردم ، و نهضتش علیه کفر و وثنیت ، از قبل از هجرت و ادامه اش تا بعد از آن ، و جنگهایى که بعد از هجرت با کفار مشرک به راه انداخت ، عملى بود داراى آثار شوم ، و مصداقى بود براى کلمه ((ذنب (( و خلاصه عملى بود حادثه آفرین و مساءله ساز، و معلوم است که کفار قریش مادام که شوکت و نیروى خود را محفوظ داشتند هرگز او را مشمول مغفرت خود قرار نمى دادند، یعنى از ایجاد دردسر براى آن جناب کوتاهى نمى کردند، و هرگز زوال ملیت و انهدام سنت و طریقه خود را، و نیز خون هایى که از بزرگان ایشان ریخته شده ، از یاد نمى بردند، و تا از راه انتقام و محو اسم و رسم پیامبر کینه هاى درونى خود را تسکین نمى دادند، دست بردار نبودند.
اما خداى سبحان با فتح مکه و یا فتح حدیبیه که آن نیز منتهى به فتح مکه شد، شوکت و نیروى قریش را از آنان گرفت ، و در نتیجه گناهانى که رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) در نظر مشرکین داشت پوشانید، و آن جناب را از شر قریش ایمنى داد.
پس مراد از کلمه ((ذنب (( - و خدا داناتر است - تبعات بد، و آثار خطرناکى است که دعوت آن جناب از ناحیه کفار و مشرکین به بار مى آورد، و این آثار از نظر لغت ذنب است ، ذنبى است که در نظر کفار وى را در برابر آن مستحق عقوبت مى ساخت ، همچنان که موسى (علیه السلام ) در جریان کشتن آن جوان قبطى خود را گناه کار قبطیان معرفى نموده مى گوید: ((و لهم على ذنب فاخاف ان یقتلون (( این معناى گناهان گذشته رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) است گناهانى که قبل از هجرت کرده بود و اما گناهان آینده اش عبارت است از خونهایى که بعد از هجرت از صنادید قریش ریخت ، و مغفرت خدا نسبت به گناهان آن جناب عبارت است از پوشاندن آنها، و ابطال عقوبت هایى که به دنبال دارد، و آن به این بود که شوکت و بنیه قریش را از آنان گرفت
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.