----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- -----
انتخاب آيه : انتخاب سوره :
تقسیم بندی موضوعی انتخاب متن فارسی :
ص
جزء : بیست و سوم
وَ قالُوا ما لَنا لا نَري‏ رِجالاً کُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ62أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ63إِنَّ ذلِکَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ64قُلْ إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ65رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الْعَزيزُ الْغَفَّارُ66قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظيمٌ67أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ68ما کانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلي‏ إِذْ يَخْتَصِمُونَ69إِنْ يُوحي‏ إِلَيَّ إِلاَّ أَنَّما أَنَا نَذيرٌ مُبينٌ70إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طينٍ71فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ72فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ73إِلاَّ إِبْليسَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرينَ74قالَ يا إِبْليسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالينَ75قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طينٍ76قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجيمٌ77وَ إِنَّ عَلَيْکَ لَعْنَتي‏ إِلي‏ يَوْمِ الدِّينِ78قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْني‏ إِلي‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ79قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرينَ80إِلي‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ81قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ82إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ83
ترجمه جناب آقاي صفوي
62) و دوزخیان مؤمنان را در آتش نمى یابند، از این رو مى گویند: ما را چه شده است که مردانى را که از زمره اشرار مى شمردیم در این جا نمى بینیم ؟

63) آیا آنان نجات یافته اند و ما به ناحق آنها را به تمسخر مى گرفتیم یا آنان نیز در آتشند ولى چشمان ما از آنها منحرف شده است که آنان را نمى بینیم ؟

64) این مشاجره اهل آتش که میان سران شرک و پیروانشان روى مى دهد، قطعاً ثابت و محقّق است.

65) اى پیامبر، بگو: من در پى ثروت و مقام نیستم، بلکه پیامبرى بیم دهنده ام، و جز خداى یگانه که بر هر چیزى غالب است معبود شایسته پرستشى نیست.

66) اوست پروردگار آسمان ها و زمین و آنچه میان آن دو است; همان خداى مقتدرى که بسیار آمرزنده است.

67) بگو: این قرآن خبرى است بس بزرگ،

68) که شما از آن رویگردانید.

69) من درباره فرشتگان، آن برترین ارجمندان، آن گاه که در مورد آدم بحث و جدال مى کردند آگاهى نداشتم، ولى خدا از طریق وحى مرا از آن آگاه ساخت.

70) چیزى جز این به من وحى نمى شود که من پیامبرى هشداردهنده ام و پیامم را به روشنى ابلاغ مى کنم.

71) یاد کن زمانى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من از گِل، بشرى خواهم آفرید;

72) پس هنگامى که او را به صورت انسانى کامل درآوردم و از روحى والا که از من است در او دمیدم و به او حیات انسانى بخشیدم، بر زمین افتید و او را سجده کنید.

73) پس همه فرشتگان او را سجده کردند،

74) جز ابلیس که تکبّر ورزید و پیش تر هم از کافران بود.

75) پروردگارت گفت: اى ابلیس، چه چیز تو را بازداشت از این که براى کسى سجده کنى که من او را با دو دست خودم آفریدم و در آفرینش او عنایتى خاص داشتم ؟ آیا خود را برتر شمردى یا از بلندمرتبگانى بودى که به سجده کردن فرمان نیافته بودند ؟

76) ابلیس گفت: من از او بهترم، چون مرا از آتش آفریدى و او را از گِل پدید آوردى. من این فرمان تو را نادرست مى دانم، از این رو آن را اطاعت نخواهم کرد.

77) پروردگارت به او گفت: پس، از منزلتى که دارى به درآى، زیرا تو رانده شده درگاه منى.

78) من تو را از رحمت خود دور ساختم و تا روز جزا لعنت من بر تو خواهد بود.

79) ابلیس گفت: پروردگارا، پس مرا تا روزى که مردم براى رستاخیز برانگیخته مى شوند مهلت ده و هلاکم مکن.

80) پروردگارت به او گفت: قطعاً تو از مهلت یافتگانى، البته نه تا روز رستاخیز،

81) بلکه تا آن روز معیّن که مردم به کفر و گناه مى پردازند.

82) ابلیس گفت: به عزّت تو سوگند که قطعاً همه انسان ها را به بیراهه مى کشانم;

83) مگر از میان ایشان آن بندگانت که براى تو خالص شده اند به گونه اى که نه من در آن بهره اى دارم نه غیر من.

457
457