----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- ----- -----
انتخاب آيه : انتخاب سوره :
تقسیم بندی موضوعی انتخاب متن فارسی :
یوسف
جزء : سيزدهم
فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ جَعَلَ السِّقايَةَ في‏ رَحْلِ أَخيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعيرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ70قالُوا وَ أَقْبَلُوا عَلَيْهِمْ ما ذا تَفْقِدُونَ71قالُوا نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِکِ وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ بَعيرٍ وَ أَنَا بِهِ زَعيمٌ72قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ ما جِئْنا لِنُفْسِدَ فِي الْأَرْضِ وَ ما کُنَّا سارِقينَ73قالُوا فَما جَزاؤُهُ إِنْ کُنْتُمْ کاذِبينَ74قالُوا جَزاؤُهُ مَنْ وُجِدَ في‏ رَحْلِهِ فَهُوَ جَزاؤُهُ کَذلِکَ نَجْزِي الظَّالِمينَ75فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعاءِ أَخيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَها مِنْ وِعاءِ أَخيهِ کَذلِکَ کِدْنا لِيُوسُفَ ما کانَ لِيَأْخُذَ أَخاهُ في‏ دينِ الْمَلِکِ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ وَ فَوْقَ کُلِّ ذي عِلْمٍ عَليمٌ76قالُوا إِنْ يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَأَسَرَّها يُوسُفُ في‏ نَفْسِهِ وَ لَمْ يُبْدِها لَهُمْ قالَ أَنْتُمْ شَرٌّ مَکاناً وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَصِفُونَ77قالُوا يا أَيُّهَا الْعَزيزُ إِنَّ لَهُ أَباً شَيْخاً کَبيراً فَخُذْ أَحَدَنا مَکانَهُ إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنينَ78
ترجمه جناب آقاي صفوي
70) پس هنگامى که یوسف برادرانش را به خواروبارشان مجهّز کرد، جام پادشاه را در بار برادرش نهاد. پس از حرکتِ آنان، نداکننده اى از کارگزارانِ یوسف بانگ برآورد: اى کاروانیان، قطعاً شما دزد هستید.

71) برادران یوسف روى به آنان کردند و گفتند: چه گم کرده اید ؟

72) گفتند: جام پادشاه را گم کرده ایم، و یوسف گفت: هرکه آن را بیابد و نزد ما بیاورد، مزدش یک بارِ شتر آذوقه است و من خود ضامن آنم.

73) گفتند: به خدا سوگند، شما قبلاً از کار ما جویا شدید و دانستید که ما به این سرزمین نیامده ایم براى این که تباهى کنیم و ما هرگز دزد نبوده ایم.

74) گفتند: اگر شما دروغ گفته باشید و دزد در میان شما باشد، کیفر او چیست ؟

75) گفتند: کیفر سرقت این است که هر کس جام پادشاه در بار او پیدا شود، خودش کیفر آن است که به بردگى صاحب کالا درمى آید. ما بدین سان ستمکاران ( سارقان ) را کیفر مى دهیم.

76) پس از تعیین کیفر سرقت، ]یوسف[ بازرسى بارهاى آنان را پیش از بازرسى بار برادرش آغاز کرد، آن گاه جام را از ظرف برادرش بنیامین درآورْد. این گونه براى یوسف تدبیر کردیم که برادرش را نزد خود نگه دارد، زیرا در آیین پادشاه، یوسف حق نداشت برادرش را، هر چند دزدى کرده باشد، بگیرد و نگه دارد، مگر این که مجرم بخواهد براساس آیین خودش کیفر داده شود، و خدا چنین خواست که برادران یوسف خود کیفر سارق را تعیین کنند. ما هر که را بخواهیم به درجاتى بالا مى بریم، همان گونه که یوسف را به درجاتى بر برادرانش برترى دادیم، و برتر از هر صاحب دانشى دانشمندى هست.

77) برادران یوسف گفتند: اگر او دزدى مى کند دور از انتظار نیست، زیرا او برادرى داشت که پیش تر دزدى کرده بود. یوسف این اتّهام را در دل خود نهان داشت و آن را برایشان آشکار نکرد، فقط گفت: شما جایگاهى بدتر دارید و خداوند به آنچه وصف مى کنید داناتر است.

78) گفتند: اى عزیز، او پدرى پیر و کهنسال دارد، یکى از ما را به جاى او بگیر و او را آزاد کن، که ما تو را از نیکوکاران مى بینیم.

244
244