75) اشراف قوم او که تکبّر ورزیدند و رسالت او را نپذیرفتند، به ناتوان شمرده شدگانِ قوم خود که ایمان آورده بودند گفتند: آیا مى دانید که صالح از جانب پروردگارش به رسالت فرستاده شده است ؟ گفتند: بى گمان، ما به آنچه او بدان فرستاده شده است ایمان داریم.

76) آن مستکبران که رسالت او را نپذیرفتند گفتند: بى تردید، ما به آنچه شما بدان ایمان آورده اید کافریم.

77) پس آن ماده شتر را کشتند و متکبّرانه از فرمان پروردگارشان سرپیچى کردند و گفتند: اى صالح، اگر از پیامبرانى، آن عذابى که به ما وعده مى دهى براى ما بیاور.

78) پس لرزش آنان را فراگرفت و در پى آن، در خانه هایشان به زانو درآمده و با چهره بر زمین افتادند و هلاک شدند.

79) سپس صالح از آنان روى برگردانید و گفت: اى قوم من، به راستى من پیام پروردگارم را به شما رساندم و شما را پند دادم ولى شما پنددهندگان را دوست نمى دارید.

80) و از لوط که او را به رسالت فرستادیم یاد کن، آن گاه که به قوم خود گفت: آیا به این کار زشت و پلید مى پردازید که از میان همه آدمیان هیچ کس در آن بر شما سبقت نگرفته است ؟

81) آیا شما از روى شهوت، به جاى زنان به سوى مردان مى روید و با آنان درمى آمیزید ؟! بلکه شما مردمى تجاوزکارید.