از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  نکاتی پیرامون آیات حج - اميرعباس حسامي
1 - ایام معلومات چیست ؟
در آیات فوق خداوند دستور مى دهد در ((ایام معلومات )) یاد او کنید، و در آیه 203 سوره بقره همین امر به صورت دیگرى آمده است : و اذکروا الله فى ایام معدودات : ((خدا را در ایام معدودى یاد کنید)).
در اینکه ((ایام معلومات )) چیست ؟ و آیا با ((ایام معدودات )) که در سوره بقره آمده یکى است یا متفاوت مى باشد؟ میان مفسران گفتگو است و روایات نیز در این زمینه متفاوت است: گروهى از مفسران ، طبق بعضى از روایات اسلامى ، معتقدند که منظور از ایام معلومات ده روز آغاز ذیحجه است ، و ایام معدودات ، ((ایام التشریق )) یعنى روزهاى یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ذیحجه مى باشد، روزهائى که نورانى و روشنى بخش همه دلها است .
در حالى که گروهى دیگر، طبق بعضى دیگر از روایات ، گفته اند: هر دو اشاره به ایام التشریق است ، و ایام تشریق را گاهى همان سه روز گرفته اند و گاهى روز دهم یعنى عید قربان را نیز بر آن افزوده اند.
جمله ((فمن تعجل فى یومین فلا اثم علیه )) (کسى که در دو روز مراسم ذکر خدا را بجا آورد گناهى بر او نیست ) که در سوره بقره آمده نشان مى دهد که ایام تشریق بیش از سه روز نیست ، زیرا تعجیل در آن ، سبب مى شود که یک روز از آن کاسته و تبدیل به دو روز گردد.
ولى با توجه به اینکه در آیات مورد بحث ، بعد از ذکر ایام معلومات مساءله قربانى آمده و مى دانیم قربانى معمولا در روز دهم انجام مى گیرید این موضوع تاءیید مى شود که ایام معلومات ده روز آغاز ذى الحجه است که به روز دهم ، روز قربانى ختم مى گردد، و به این ترتیب تفسیر اول که دوگانگى مفهوم ایام معلومات با ایام معدودات باشد تقویت مى گردد.
اما با توجه به وحدت تعبیرهائى که در دو آیه وارد شده بیشتر این مساءله به ذهن مى رسد که هر دو اشاره به یک مطلب است ، هدف در هر دو توجه به یاد خدا و نام خدا در ایام معینى است که از دهم ذى الحجه شروع مى شود و به سیزدهم پایان مى یابد.
البته یکى از موارد ذکر نام خدا، ذکر نام او به هنگام قربانى است .
2 - ذکر خدا در سرزمین منى
در روایات متعددى مى خوانیم که منظور از ذکر خداوند در این ایام ، تکبیر مخصوصى است که بعد از نماز ظهر روز عید قربان گفته مى شود، و تا پانزده نماز ادامه دارد (یعنى بعد از نماز صبح سیزدهم خاتمه مى یابد) و آن این ذکر است
الله اکبر الله اکبر، لا اله الا الله و الله اکبر، الله اکبر و لله الحمد، الله اکبر على ما هدانا، و الله اکبر على ما رزقنا من بهیمة الانعام
ضمنا در پاره اى از روایات تصریح شده که تکبیر در این پانزده نوبت مخصوص ‍ کسانى است که در سرزمین ((منى )) و ایام حج باشد، اما کسانى که در سایر بلادند این تکبیرات را تنها بعد از ده نماز مى خوانند (از نماز ظهر روز عید شروع مى شود و به نماز صبح روز دوازدهم ختم مى گردد).
قابل توجه اینکه روایات تکبیر شاهد دیگرى است بر اینکه ((ذکر)) در آیات فوق ، جنبه کلى دارد و مخصوص ذکر خدا به هنگام قربانى کردن نیست هر چند این مفهوم کلى شامل آن مصداق نیز مى شود (دقت کنید).
3 - فلسفه و اسرار عمیق حج !.
مراسم پرشکوه حج - همچون عبادات دیگر - داراى برکات و آثار فراوانى در فرد و جامعه اسلامى است که اگر طبق برنامه صحیح انجام پذیرد و از آن بهره بردارى درستى شود مى تواند هر سال منشاء تحول تازه اى در جوامع اسلامى گردد.
این مناسک بزرگ در حقیقت داراى چهار بعد است که هر یک از دیگرى ریشه دارتر و پر سودتر است :
1 - بعد اخلاقى حج - مهمترین فلسفه حج همان دگرگونى اخلاقى است که در انسانها به وجود مى آورد، مراسم ((احرام )) انسان را به کلى از تعینات مادى و امتیازات ظاهرى و لباسهاى رنگارنگ و زر و زیور بیرون مى برد، و با تحریم لذائذ و پرداختن به خودسازى که از وظائف محرم است او را از جهان ماده جدا کرده و در عالمى از نور و روحانیت و صفا فرو مى برد، و آنها را که در حال عادى بار سنگین امتیازات موهوم و درجه ها و مدالها را بر دوش خود احساس مى کنند یک مرتبه سبکبار و راحت و آسوده مى کند.
سپس مراسم دیگر حج یکى پس از دیگرى انجام مى گیرید، مراسمى که علاقه هاى معنوى انسان را لحظه به لحظه با خدایش محکم تر و رابطه او را نزدیک تر و قوى تر مى سازد، او را از گذشته تاریک و گناه آلودش بریده و به آینده اى روشن و پر از صفا و نور پیوند مى دهد.
مخصوصا توجه به این حقیقت که مراسم حج در هر قدم یاد آور خاطرات ابراهیم بتشکن ، و اسماعیل ذبیح الله ، و مادرش هاجر است ، و مجاهدتها و گذشتها و ایثارگرى آنها را لحظه به لحظه در برابر چشمان انسان مجسم مى کند، و نیز توجه به اینکه سرزمین مکه عموما و مسجدالحرام و خانه کعبه و محل طواف خصوصا یاد آور خاطرات پیامبر اسلام و پیشوایان بزرگ و مجاهدتهاى مسلمانان صدر اول است این انقلاب اخلاقى عمیق تر مى گردد، به گونه اى که در هر گوشهاى از مسجدالحرام و سرزمین مکه انسان ، چهره پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و على (علیه السلام ) و سایر پیشوایان بزرگ را مى بیند، و صداى آواى حماسه هاى آنها را مى شنود.
آرى اینها همه دست به دست هم مى دهند و زمینه یک انقلاب اخلاقى را در دلهاى آماده فراهم مى سازند، به گونه اى توصیف ناشدنى ورق زندگانى انسان را بر مى گردانند و صفحه نوینى در حیات او آغاز مى کنند.
بى جهت نیست که در روایات اسلامى مى خوانیم : ((کسى که حج را به طور کامل انجام دهد یخرج من ذنوبه کهیئته یوم ولدته امه !)): از گناهان خود بیرون مى آید همانند روزى که از مادر متولد شده )).
آرى حج براى مسلمانان یک تولد ثانوى است ، تولدى که آغازگر یک زندگى نوین انسانى مى باشد.
البته احتیاج به یاد آورى ندارد که این برکات و آثار - و آنچه بعدا به آن اشاره خواهیم کرد - نه براى کسانى است که از حج تنها به پوسته اى از آن قناعت کرده ، و مغز آن را بدور افکنده اند و نه براى آنها که حج را وسیله تفریح و سیر و سیاحت و یا تظاهر و ریا و تهیه وسائل مادى شخصى قرار داده و هرگز به روح آن واقف نشده اند سهم آنها همان است که به آن رسیده اند!
2 - بعد سیاسى حج -: به گفته یکى از بزرگان فقهاى اسلام مراسم حج در عین اینکه خالصترین و عمیقترین عبادات را عرضه مى کند، مؤ ثرترین وسیله براى پیشبرد اهداف سیاسى اسلام است .
روح عبادت ، توجه به خدا، و روح سیاست ، توجه به خلق خدا است ، این دو در حج آنچنان به هم آمیخته اند که تار و پود یکپارچه !.
حج عامل مؤ ثرى براى وحدت صفوف مسلمانان است.
حج عامل مبارزه با تعصبات ملى و نژاد پرستى و محدود شدن در حصار مرزهاى جغرافیائى است.
حج وسیله اى است براى شکستن سانسورها و از بین بردن خفقانهاى نظامهاى ظالمانه اى که در کشورهاى اسلامى حکمفرما مى شود.
حج وسیله اى است براى انتقال اخبار سیاسى کشورهاى اسلامى از هر نقطه به نقطه دیگر، و بالاخره حج ، عامل مؤ ثرى است براى شکستن زنجیرهاى اسارت و استعمار و آزاد ساختن مسلمین. و به همین دلیل در آن ایام که حاکمان جبار همچون بنى امیه و بنى عباس بر سرزمینهاى مقدس اسلامى حکومت مى کردند و هر گونه تماس میان قشرهاى مسلمان را زیر نظر مى گرفتند تا هر حرکت آزادیبخش را سرکوب کنند، فرا رسیدن موسم حج دریچه اى بود به سوى آزادى و تماس قشرهاى جامعه بزرگ اسلامى با یکدیگر و طرح مسائل مختلف سیاسى .
روى همین جهت امیر مؤ منان على (علیه السلام ) به هنگامى که فلسفه فرائض و عبادات را مى شمرد در باره حج مى گوید: الحج تقویة للدین : ((خداوند مراسم حج را براى تقویت آئین اسلام تشریع کرد)).
بى جهت نیست که یکى از سیاستمداران معروف بیگانه در گفتار پر معنى خود مى گوید: ((واى به حال مسلمانان ! اگر معنى حج را نفهمند، و واى به حال دشمنانشان اگر معنى حج را درک کنند))!.
و حتى در روایات اسلامى ، حج به عنوان جهاد افراد ضعیف شمرده شده ، جهادى که حتى پیر مردان و پیر زنان ناتوان با حضور در صحنه آن مى توانند شکوه و عظمت امت اسلامى را منعکس سازند، و با حلقه هاى تو در توى نمازگزاران گرد خانه خدا و سر دادن آواى وحدت و تکبیر، پشت دشمنان اسلام را بلرزانند.
3 - بعد فرهنگى : ارتباط قشرهاى مسلمانان در ایام حج مى تواند به عنوان مؤ ثرترین عامل مبادله فرهنگى و انتقال فکرها در آید.
مخصوصا با توجه به این نکته که اجتماع شکوهمند حج ، نماینده طبیعى و واقعى همه قشرهاى مسلمانان جهان است (چرا که در انتخاب افراد براى رفتن به زیارت خانه خدا هیچ عامل مصنوعى مؤ ثر نیست و زوار کعبه از میان تمام گروهها، نژادها، زبانهائى که مسلمانان به آن تکلم مى کنند بر خاسته و در آنجا جمع مى شوند).
لذا در روایات اسلامى مى خوانیم : یکى از فوائد حج نشر اخبار و آثار رسول الله (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به تمام جهان اسلامى است .
((هشام بن حکم )) که از دوستان دانشمند ((امام صادق (علیه السلام ))) است مى گوید: از آنحضرت در باره فلسفه حج و طواف کعبه سؤ ال کردم ، فرمود: ان الله خلق الخلق ... و امرهم بما یکون من امر الطاعة فى الدین و مصلحتهم من امر دنیاهم فجعل فیه الاجتماع من الشرق و الغرب و لیتعارفوا و لینزع کل قوم من التجارات من بلد الى بلد...، و لتعرف آثار رسول الله (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و تعرف اخباره و یذکر و لا ینسى :
((خداوند این بندگان را آفرید... و فرمانهائى در طریق مصلحت دین و دنیا به آنها داد، از جمله اجتماع مردم شرق و غرب را (در آئین حج ) مقرر داشت تا مسلمانان به خوبى یکدیگر را بشناسند و از حال هم آگاه شوند، و هر گروهى سرمایه هاى تجارى را از شهرى به شهر دیگر منتقل کنند... و براى اینکه آثار پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و اخبار او شناخته شود، مردم آنها را به خاطر آوردند و هرگز فراموش نکنند)).
به همین دلیل در دورانها خفقان بارى که خلفا و سلاطین جور اجازه نشر این احکام را به مسلمانان نمى دادند آنها با استفاده از این فرصت ، مشکلات خود را حل مى کردند و با تماس گرفتن با ائمه هدى (علیهمالسلام ) و علماى بزرگ دین پرده از چهره قوانین اسلام و سنت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بر مى داشتند.
از سوى دیگر، حج مى تواند، مبدل به یک کنگره عظیم فرهنگى شود و اندیشمندان جهان اسلام در ایامى که در مکه هستند گرد هم آیند و افکار و ابتکارات خویش را به دیگران عرضه کنند.
اصولا یکى از بدبختیهاى بزرگ این است که مرزهاى کشور اسلامى سبب جدائى فرهنگى آنها شود، مسلمانان هر کشور تنها به خود بیندیشند، که در این صورت جامعه واحد اسلامى پاره پاره و نابود مى گردد، آرى حج مى تواند جلو این سرنوشت شوم را بگیرد.
و چه جالب مى فرماید: امام صادق (علیه السلام ) در ذیل همان روایت هشام بن حکم : و لو کان کل قوم انما یتکلمون على بلادهم و ما فیها هلکوا، و خربت البلاد، و سقطت الجلب و الارباح و عمیت الاخبار... ((اگر هر قوم و ملتى تنها از کشور و بلاد خویش سخن بگویند و تنها به مسائلى که در آن است بیندیشند همگى نابود مى گردند و کشورهایشان ویران مى شود، منافع آنها ساقط مى گردد و اخبار واقعى در پشت پرده قرار مى گیرید)).
4 - بعد اقتصادى حج - بر خلاف آنچه بعضى فکر مى کنند، استفاده از کنگره عظیم حج براى تقویت پایه هاى اقتصادى کشورهاى اسلامى نه تنها با روح حج منافات ندارد بلکه طبق روایات اسلامى یکى از فلسفه آن را تشکیل مى دهد.
چه مانعى دارد مسلمانان در آن اجتماع بزرگ ، پایه یک بازار مشترک اسلامى را بگذارند، و زمینه هاى مبادلاتى و تجارى را در میان خود به گونه اى فراهم سازند که نه منافعشان به جیب دشمنانشان بریزد، و نه اقتصادشان وابسته به اجانب باشد، که این دنیا پرستى نیست ، عین عبادت است و جهاد.
و لذا در همان روایت ((هشام بن حکم )) از امام صادق (علیه السلام ) ضمن بیان فلسفه هاى حج صریحا به این موضوع اشاره شده بود که یکى از اهداف حج ، تقویت تجارت مسلمانان و تسهیل روابط اقتصادى است .
و در حدیث دیگرى از همان امام (علیه السلام ) در تفسیر آیه ((لیس علیکم جناح ان تبتغوا فضلا من ربکم )) (بقره - 198) مى خوانیم که فرمود: منظور از این آیه کسب روزى است فاذا احل الرجل من احرامه و قضى فلیشتر لیبع فى الموسم : ((هنگامى که انسان از احرام بیرون آید و مناسک حج را بجا آورد در همان موسم حج خرید و فروش کند (و این موضوع نه تنها گناه ندارد بلکه داراى ثواب است ).
همین معنى در ذیل حدیثى که از ((امام على بن موسى الرضا)) (علیهماالسلام ) بطور مشروح در بیان فلسفه هاى حج وارد شده است آمده و در پایان آن مى فرماید: لیشهدوا منافع لهم .
اشاره به اینکه آیه ((لیشهدوا منافع لهم )) هم منافع معنوى را شامل مى شود و هم منافع مادى را که از یک نظر همه معنوى است .
کوتاه سخن اینکه این عبادت بزرگ اگر بطور صحیح و کامل مورد بهره - بردارى قرار گیرد و زوار خانه خدا در آن ایام که در آن سرزمین مقدس حضور فعال دارند و دلهایشان آماده است از این فرصت بزرگ براى حل مشکلات گوناگون جامعه اسلامى با تشکیل کنگره هاى مختلف سیاسى و فرهنگى و اقتصادى استفاده کنند، این عبادت مى تواند از هر نظر مشکل گشا باشد، و شاید به همین دلیل است که امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید: لا یزال الدین قائما ما قامت الکعبة : ((مادام که خانه کعبه بر پا است اسلام هم بر پا است )).
و نیز على (علیه السلام ) فرمود: خانه خدا را فراموش نکنید که اگر فراموش کنید هلاک خواهید شد الله الله فى بیت ربکم لا تخلوه ما بقیتم فانه ان ترک لم تناظروا: ((خدا را خدا را، در مورد خانه پروردگارتان ، هرگز آن را خالى نگذارید که اگر آن را ترک گوئید مهلت الهى از شما برداشته مى شود))!.
و نیز به خاطر اهمیت این موضوع است که فصلى در روایات اسلامى تحت این عنوان گشوده شده است که اگر یکسال مسلمانان بخواهند حج را تعطیل کنند بر حکومت اسلامى واجب است که با زور آنها را به مکه بفرستد.
4 - تکلیف گوشتهاى قربانى در عصر ما
از آیات فوق به خوبى این معنى استفاده مى شود که هدف از قربانى کردن علاوه بر جنبه هاى معنوى و روحانى و تقرب به درگاه خداوند این است که گوشت آن به مصرفهاى لازم برسد هم قربانى کننده از آن استفاده کند و هم قسمتى را به فقیران نیازمند برساند.
از سوى دیگر تحریم اسراف در اسلام ، چیزى نیست که بر کسى پوشیده باشد چرا که قرآن و روایات اسلامى و دلیل عقل آن را اثبات کرده است. از مجموع این سخن چنین نتیجه مى گیریم که مسلمانان مجاز نیستند گوشتهاى قربانى را در سرزمین منى بر روى زمین بیندازند تا گندیده شود و یا در زیر خاکها مدفون کنند، و وجوب قربانى براى حجاج دلیل بر چنین عملى نمى تواند باشد، بلکه اگر نیازمندانى در آن روز و در آن سرزمین پیدا نشوند باید آن را به مناطق دیگر حمل کنند و به مصرف برسانند و این است مقتضاى جمع میان ادله (دقت کنید).
اما متاءسفانه در عصر و زمان ما، بسیارى از مسلمانان به حکم اول عمل کرده ، و حکم دوم را به دست فراموشى سپرده اند، و هر سال ، هزاران هزار، قربانى که گوشتهاى آنها مى تواند نیازمندى تغذیه گروه عظیمى از محرومان را تا مدتى طولانى بر طرف گرداند در آن سرزمین مقدس به وضع بسیار زننده و نامطلوبى نابود مى شود، و تاکنون بسیارى از علما و متفکران و قشرهاى دیگر اسلامى در این زمینه با مقامات دولت حجاز صحبت کرده اند، و حتى داوطلب پرداخت هزینه هاى مؤ سساتى که براى نگاهدارى و حمل و نقل آنها لازم است شده اند، اما جمود و خشکى روحانیین وهابى از یکسو، و بى اعتنائى مقامات دولت سعودى از سوى دیگر هنوز مانع انجام این کار است .
قطع نظر از مساءله تحریم اسراف که یک امر مسلم اسلامى است ، اصولا صحنه قربانگاه در روز عید قربان در حال حاضر بقدرى زننده و غیر منطقى به نظر مى رسد که افراد ضعیف الایمان را به تردید در اصل این برنامه مى اندازد، و به دشمنان دستاویز محکمى مى دهد، بى آنکه بدانند این نتیجه ندانم کارى هاى روحانیون آن منطقه و نظام حاکم بر آن سرزمین است ، بنابراین حفظ عظمت اسلام و اصالت مناسک حج ، ایجاب مى کند که مسلمانان جهان از همه نقاط، مقامات این کشور را تحت فشار قرار دهند تا به این وضع وحشتناک پایان دهد و حکم اسلام را اجرا کند.
و اگر در روایات اسلامى مى خوانیم که بیرون بردن گوشت قربانى از سرزمین منى یا از حرم مکه ممنوع است ، این مربوط به زمانهائى بوده که مصرف کننده در آنجا به قدر کافى وجود داشته است .
لذا در روایت صحیح که در منابع معتبر از امام صادق (علیه السلام ) نقل شده چنین مى خوانیم : یکى از یاران امام (علیه السلام ) از همین موضوع سؤ ال کرد امام فرمود: کنا نقول لا یخرج منها بشى ء لحاجة الناس الیه ، فاما الیوم فقد کثر الناس فلا باس باخراجه : ((ما سابقا دستور مى دادیم که چیزى از آن را از سرزمین منى بیرون نبرند چرا که مردم به آن نیاز داشتند اما امروز چون مردم (و قربانیان آنها) فزونى یافته اند، بیرون بردن آنها بى مانع است )). [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : حج گوینده : امیرعباس حسامی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سیمای حج - اميرعباس حسامي
امام صادق علیه السلام فرمود: مراد از «أیّاماً معلومات» ایام تشریق، یعنى روزهاى 11 و 12 و 13 از ماه ذى‏الحجة است. [1]
امام صادق علیه السلام فرمود: مراد از «یُذکروا اسم‏اللّه»، گفتنِ اللّه‏اکبر وجملات بعد از آن است که در دعاى معروفى بعد از پانزده نماز که اوّل آن نماز ظهر روز عید قربان است، خوانده مى‏شود. [2]
امام کاظم علیه السلام در پاسخ شخصى فرمود: اگر پوست قربانى مکّه را به سلاخ به عنوان مزد بدهند مانعى ندارد، زیرا آنچه را که خوردنى است باید خود یا فقیر مصرف کند «کُلوا منها و اَطعِموا...» و پوست خوردنى نیست. [23]
سیماى حج:
حج، یک بسیج عمومى و مانور موحدین است.
حج، چهره‏ى زیباى عشق و تعبد است.
حج، زنده نگاه داشتن خاطرات وخدمات پیامبرانى همچون ابراهیم واسماعیل و محمّد است. (درود خداوند بر همه‏ى آنان باد)
حج، مرکز اجتماعات بین المللى مسلمین است.
حج، مرکز ارتباطها و تبادل اخبار و اطلاعات جهان اسلام است.
حج، پشتوانه‏ى اقتصاد مسلمین وایجاد اشتغال براى ده‏ها هزار مسلمان است.
حج، بهترین فرصت و زمان براى تبلیغات اسلامى، افشاگرى توطئه‏ها، حمایت از مظلومان، برائت از کفّار و ایجاد رعب و وحشت در دل آنان است.
حج، بهترین فرصت و زمان براى توبه، یاد مرگ و معاد، از همه چیز بریدن و صحراى عرفات و مشعر را دیدن و در انتظار مهدى موعودعلیه السلام نشستن است.
1) تفسیر نورالثقلین ؛ معانى‏الاخبار، ص 297.
2) تفسیر نورالثقلین.
3) تفسیر نورالثقلین. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور قالب : تفسیری موضوع اصلی : حج گوینده : امیرعباس حسامی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.