از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  ارتباط آیات (33- 47) با آیات قبل
33) بعد از آنکه داستان اهل قریه (انطاکیه)، و سرانجام امرشان را در شرک و تکذیب رسولان الهى بیان کرد و آنان را در برابر بى‏اعتنایى به مساله رسالت توبیخ نموده و به نزول عذاب بر آنان تهدید کرد- همان طور که عذاب بر تکذیب کنندگان از امتهاى گذشته نازل شد- و نیز خاطرنشان ساخت که همگى حاضر خواهند شد و به حسابشان رسیدگى شده جزا داده مى‏شوند. چند آیت از آیات خلق و تدبیر الهى را به رخشان مى‏کشد، آیاتى که بر ربوبیت و الوهیت خداى تعالى دلالت دارد، و به روشنى دلالت مى‏کند بر اینکه خدا، یگانه است و هیچ کس در ربوبیت و الوهیت با او شریک نیست، آن گاه مجددا ایشان را در اینکه به آیات و ادله وحدانیت خدا و به معاد نظر نمى‏کنند و از آن روى گردانند، و حق را استهزاء نموده و به فقرا و مساکین انفاق نمى‏کنند توبیخ مى‏نماید. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏17، ص: 124 و 125 قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره یس گوینده : علامه طباطبایی
  اثبات ربوبیت خداوند
33) خداى سبحان در این آیه و دو آیه بعدش یکى از آیات و ادله ربوبیت خدا را، یادآور مى‏شود، و آن آیت عبارت است از تدبیر امر ارزاق مردم، و تغذیه آنان به وسیله حبوبات و میوه‏ها، از قبیل خرما و انگور و غیره.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏17، ص: 125 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : ربوبیت گوینده : علامه طباطبایی
  مرجع ضمیر «منه»
33) ضمیر در کلمه «منه» به کلمه «حب- دانه» بر مى‏گردد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏17، ص: 125 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای «جنّت»
34) راغب مى‏گوید: کلمه «جنت» به معناى هر بستانى است که داراى درخت باشد، و با درختانش زمین را مستور کرده باشد (مفردات راغب، ماده «جن»). [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏17، ص: 125 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای «نخیل»
34) کلمه «نخیل» جمع نخل است که از درختان معروف است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏17، ص: 125 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای «اعناب»
34) کلمه «اعناب» جمع عنب است که هم بر درخت انگور اطلاق مى‏شود و هم بر میوه آن. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏17، ص: 125 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای «عیون»
34) راغب در معناى «عیون» گفته: کلمه «عین» به معناى عضو و جارحه است ...ولى این کلمه به عنوان استعاره به عنایات مختلفى در معانى دیگر استعمال مى‏شود، البته همه آن معانى به وجهى از وجوه در عضو و جارحه هست،- تا آنجا که مى‏گوید- و منبع آب را هم به خاطر شباهت به چشم، به خاطر آبى که در آن هست، عین مى‏گویند (مفردات راغب، ماده «عین»). [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏17، ص: 126 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای «یفجرون»
34) کلمه «یفجرون» از باب تفعیل از مصدر تفجیر ساخته شده و «تفجیر در زمین» به معناى شکافتن زمین به منظور بیرون کردن آبهاى آن است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏17، ص: 126 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  نوع «لام» در ابتدای آیه
35) لام در ابتداى جمله براى تعلیل است و علت آنچه را که در آیه سابق آمده بود ذکر مى‏کند. و معنایش این است که: ما در زمین بستانها قرار دادیم، و نیز آن را شکافتیم و چشمه‏ها روان ساختیم، تا مردم از میوه آن باغها بخورند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏17، ص: 126 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  اعراب «من ثمره»
35) در جمله «من ثمره» بعضى (روح المعانى، ج 23، ص 8) گفته‏اند: «ضمیر آن به مجعول از جنات که خدا جعل کرده برمى‏گردد، و به همین جهت ضمیر مفرد و مذکر آورده شد، چون کلمه «مجعول» هم مفرد است و هم مذکر، و گر نه باید مى‏فرمود: «من ثمرها- از میوه آن جنات» و یا مى‏فرمود: «من ثمرهما- از میوه آن نخیل و اعناب».
بعضى دیگر (روح المعانى، ج 23، ص 8) گفته‏اند: «ضمیر مزبور به کلمه «مذکور» برمى‏گردد، چون گاهى مى‏شود که ضمیر در جاى اسم اشاره به کار مى‏رود، هم چنان که «رؤبه» یکى از شعراى معروف عرب در شعر خود این کار را کرده، یعنى ضمیر را به جاى اسم اشاره به کار برده و گفته:
فیها خطوط من سواد و بلق کانه فى الجلد تولیع البهق
که ضمیر «کانه» را به «سواد و بلق» که دو کلمه‏اند برگردانیده و تقدیر کلام «کان ذاک» است.
مى‏گویند: ابا عبیده از رؤبه پرسید: چرا گفته‏اى «کانه» با اینکه مرجع ضمیر دو تا است، در پاسخ گفته: منظور از ضمیر اسم اشاره است و معناى «کانه»، «کان ذاک» است.
و در مرجع ضمیر «من ثمره» اقوال بیهوده دیگرى است، مثل این قول (روح المعانى، ج 23، ص 8) که: ضمیر تنها به «نخیل» برمى‏گردد، و بدین جهت مفرد و مذکر آمده. و این قول (روح المعانى، ج 23، ص 8) که: ضمیر به کلمه «ماء» برمى‏گردد، که ماء از کلمه «عیون» استفاده مى‏شود، و یا محذوف است که در تقدیر بر عیون اضافه شده، و تقدیر آیه «و فجرنا فیها من ماء العیون» بوده و این قول (روح المعانى، ج 23، ص 8) که: ضمیر مذکور به «تفجیر» برمى‏گردد، البته تفجیرى که از کلمه «فجرنا» استفاده مى‏شود. و بنا بر این دو وجه، مراد از «ثمر» مطلق فایده خواهد بود. و این قول (روح المعانى، ج 23، ص 8) که: ضمیر به خداى تعالى بر مى‏گردد، و اضافه ثمر به خداى تعالى از این بابت است که خدا خالق و مالک آن است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏17، ص: 126 و 127 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای «عمل»
35) منظور از «عمل» همان فعل است، و فرق بین «عمل» و «فعل»- به طورى که راغب (مفردات راغب، ماده «عمل») گفته- این است که: «عمل» بیشتر اوقات در فعلى استعمال مى‏شود که با قصد و اراده انجام شود، و به همین جهت کارهاى حیوانات و جمادات را به ندرت عمل مى‏گویند، و باز به همین جهت عمل را به دو وصف «صلاح» و «فساد» توصیف مى‏کنند و مى‏گویند فلان عمل صالح است و آن دیگرى فاسد و طالح، ولى مطلق فعل را به این دو صفت توصیف نمى‏کنند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏17، ص: 127 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  نوع «ما» در آیه
35) کلمه «ما» در جمله «و ما عملته» نافیه است و معنایش این است که: تا از میوه آن بخورند، میوه‏اى که دست خود آنان درستش نکرده تا در تدبیر ارزاق شریک ما باشند، بلکه ایجاد میوه و تتمیم تدبیر ارزاق به وسیله آن از چیزهایى است که مخصوص ماست، بدون اینکه از آنها کمکى گرفته باشم، پس با این حال چه مى‏شود ایشان را که شکرگزارى نمى‏کنند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏17، ص: 127 و 128 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  شکر از ربوبیت الهی
35) شکر خدا عبارت است از اینکه: به ربوبیت او، و اینکه تنها او معبود و اله است اعتراف کنند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏17، ص: 128 قالب : تفسیری موضوع اصلی : شکر- سپاس گوینده : علامه طباطبایی
  تنزیه خداوند
36) این آیه تنزیه خداى تعالى را انشاء مى‏کند، چون قبلا متذکر شد که شکر او را در برابر خلقت انواع نباتات و رزقها از حبوبات و میوه‏ها براى آنان نکردند، با اینکه این کار را از راه تزویج بعضى نباتات با بعضى دیگر کرده، هم چنان که در جاى دیگر نیز فرموده: «وَ أَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ» (ق/7).
مى‏فرماید: «سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ- منزه است خدایى که همه جفت‏ها را آفریده». پس جمله مذکور به دلالت سیاق، انشاى تنزیه و تسبیح خداست، نه اینکه بخواهد از منزه بودن او خبر دهد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏17، ص: 128 و 129 قالب : تفسیری موضوع اصلی : صفات خداوند گوینده : علامه طباطبایی
  زوج آفریدن مخلوقات
36) این آیه اشاره مى‏کند به اینکه: مساله تزویج دو چیز با هم و پدید آوردن چیز سوم، اختصاص به انسان و حیوان و نبات ندارد، بلکه تمامى موجودات را از این راه پدید مى‏آورد، و عالم مشهود را از راه استیلاد تنظیم مى‏فرماید، و به طور کلى عالم را از دو موجود فاعل و منفعل درست کرده که این دو به منزله نر و ماده حیوان و انسان و نباتند، هر فاعلى با منفعل خود برخورد مى‏کند و از برخورد آن دو، موجودى سوم پدید مى‏آید، آن گاه خدا را تنزیه کرده است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏17، ص: 129 و 130 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خلقت گوینده : علامه طباطبایی
  معنای «زوج»
36) راغب (مفردات راغب. ماده «زوج») مى‏گوید: «به هر یک از دو قرین یعنى هم نر و هم ماده، در حیوانات زوج مى‏گویند، و در غیر حیوانات هم به قرین، زوج گفته مى‏شود، مثلا مى‏گویند یک جفت چکمه، یک جفت دم‏پایى (یک جفت قالى) و امثال آن، و نیز به هر چیزى که با مماثل و یا با ضد خودش جمع شده باشد، زوج مى‏گویند، سپس مى‏گوید: خداى تعالى که فرموده: «خلقنا زوجین» این معنا را بیان کرده که تمامى آنچه در عالم است زوج است، چون یا ضدى دارد که گفتیم ضد هر چیزى را هم زوج مى‏گویند، و یا مثلى دارد که آن نیز زوج است، و یا با چیزى ترکیب یافته که ترکیب هم خود نوعى زوجیت است، بلکه اصلا در عالم چیزى نیست که به هیچ وجه ترکیب در آن نباشد».
و بنا به گفته او زوجیت زوج عبارت است از اینکه در وجود یافتن محتاج به تالف و ترکب باشد، به همین جهت به هر یک از دو قرین البته از آن جهت که قرین است زوج مى‏گویند، مثلا به یک یک دو عدد قالى که قرین همند زوج مى‏گویند، چون احتیاج به آن لنگه دیگرش دارد، و نیز به هر دو قرین زوج مى‏گویند، به خاطر اینکه در جفت بودن هر دو محتاج همند. پس زوج بودن اشیاء عبارت شد از مقارنه بعضى با بعضى دیگر براى نتیجه دادن یک شى‏ء سوم، و یا براى اینکه از ترکیب دو چیز درست شده است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏17، ص: 130 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی