● سوره مومنون آیه 28 - اهمیت استقرار در صراط مستقیم
از آیه شریفه فَإِذَا اسْتَوَیْتَ أَنتَ وَمَن مَّعَکَ عَلَى الْفُلْکِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿28﴾ استفاده می شود که صرف قرار گرفتن در صراط مستقیم و رکوب بر سفینه نجات مستلزم نجات از ظالمین(رسیدن به مقصد) بوده و شایسته شکر گزاری و سپاس از پروردگار است . در این آیه از نوح علیه السلام خواسته شده به مجرد سوار شدن بر سفینه نجات ذکر شریف الحمد لله را بگوید فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ با اینکه هنوز کشتی حرکت نکرده و به مقصد نرسیده است .
قالب : تفسیری |
گوینده : سید مصطفی حسینی رودباری |
منبع : برداشت شخصی |
موضوع اصلی : داستان حضرت نوح (علیهالسلام) |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره مومنون آیه 26 - مقاومت در برابر تکذیب کنندگان رسالت الهی
از آیات شریفه قَالَ رَبِّ انصُرْنِی بِمَا کَذَّبُونِ ﴿26﴾ فَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا فَإِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُکْ فِیهَا مِن کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلَا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ ﴿27﴾ و نیز آیات قبل از آن استفاده می شود : 1-کسانی که در مسیر تبلیغ دین الهی گام برمی دارند در معرض اتهامات زیادی از جمله جنون ، برتری طلبی(یُرِیدُ أَن یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُم) و دروغگو بودن قرار خواهند گرفت. 2-در برابر تهمت دروغگوئی باید از خداوند متعال استمداد نمود . 3-بکار گیری واژه رب – رب انصرنی بما کذبون – بیانگر آن است که استمداد از خداوند در برابر تکذیب دیگران و به دنبال آن نصرت الهی از مظاهر ربوبیت الهی است که نسبت به بندگان اعمال می گردد. 4-برمبلغان دینی فرض است که در برابر تکذیب دیگران مقاومت نموده و از مسیر حقی که برگزیده اند عقب ننشینند که نصرت و مدد الهی قطعا به کمکشان خواهد آمد. 5- از فقره وَلَا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ ﴿27﴾ که نوعی هشدار الهی به درخواست کنندگان از محضر ربوبی است استفاده می شود که دعا برای دیگران هم حد و مرزی دارد و طلب هر خواسته ای از خداوند صواب نیست؛ از جمله این خواسته های ناصواب درخواست کمک برای کسانی است که در اثر کثرت گناه و ایستادگی در برابر حقیقت عذاب و سقوطشان قطعی است .
قالب : تفسیری |
گوینده : سید مصطفی حسینی رودباری |
منبع : برداشت شخصی |
موضوع اصلی : رسالت- پیامبری |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره مومنون آیه 23 - رسالت انبیاء الهی و مواضع مخالفین آنان
از آیه شریفه وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿23﴾ استفاده می شود :
1-لازمه تقوا – مراقبت و محافظت از نفس- عبادت الله و اجتناب از شرک است. یعنی عبادت غیر خداوند امری غیر معقول و ضد تقوای انسانی است .
2-تمام انبیای الهی برای هدایت بشر بسوی توحید و عبادت الله و اجتناب از شرک مبعوث شده اند.
* از آیه شریفه : فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُرِیدُ أَن یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَائِکَةً مَّا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ ﴿24﴾ استفاده می شود :
1-اولین مخالفین انبیای الهی ثروتمندان و اشراف کافر می باشند ضمن آنکه مقید نمودن «مَلَأُ» به الذین کفروا بیانگر آن است که همه اشراف و ثرتمندان مخالف انبیای الهی نیستند بلکه فقط کفار از آنان هستند که در برابر انبیای الهی ایستاده و با توحید مخالف هستند .
2- عبادت الله و دعوت به توحید با سیاست مَلَأُ و ثروتمندن کافر در تضاد است به عبارت دیگر اشراف و ثروتمندان کافر حرکت انبیا را که دعوت به توحید است مخالف منافع خودشان می بینند و لذا در برابر آن می ایستند و این نشانه سیاسی بودن دین هم است چون اگر دین با سیاست کاری نداشت مخالفت مَلَأُو مترفین در برابر انبیای الهی معنا نداشت .
3- مخالفین توحید و یکتاپرستی هیچ دلیل موجهی بر مخالفتشان ندارند لذا به اموری جاهلانه نظیر بشر بودن رسولان الهی(مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ ) یا مجنون بودن آنان(إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِینٍ ﴿25﴾ ) متوسل می شوند . و السلام
قالب : تفسیری |
گوینده : سید مصطفی حسینی رودباری |
منبع : برداشت شخصی |
موضوع اصلی : رسالت- پیامبری |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
● سوره حج آیه 70 - معرفت الهی
*از آیه شریفه أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِنَّ ذَلِکَ فِی کِتَابٍ إِنَّ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ ﴿70﴾ استفاده می شود :
اولا دسترسی به علم و یقین نسبت به حقایق هستی( نظیر علم و آگاهی به اینکه خداوند عالم بر تمامی جزئیات هستی است) برای انسان میسور و ممکن است(الم تعلم...)
ثانیا تعبیر «الم تعلم» نوعی ترغیب و تحریض انسان به سوی تحصیل علم به حقایق هستی است یعنی نه تنها تحصیل علم به افعال الهی و حقایق هستی ممکن و میسور است بلکه انسان باید به این سمت(تحصیل علم و آگاهی) گام بردارد ثانثا تمام جریانات و پدیده های عوالم هستی در کتاب مکنون الهی مندرج است(ان ذالک فی کتاب) و خداوند به همه آنها علم فعلی دارد
قالب : تفسیری |
گوینده : سید مصطفی حسینی رودباری |
منبع : برداشت شخصی |
موضوع اصلی : برهان |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
● سوره حج آیه 73 - قدرت مطلقه الهی
از آیه شریفه یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَّا یَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ ﴿73﴾ استفاده می شود :
1-بشر به هر مرحله ای از توانائی برسد حتی در صورتی که همه آنان با هم جمع گردند قدرت بر خلق و آفرینش هیچ موجودی حتی ضعیفترین آنها نظیر پشه را نخواهد داشت. نهایت توانائی انسان تبدیل و تغییر مواد پدیده هاست نه خلق آنها آن هم با الگو گیری از طبیعت یعنی بشر از الگوهای در طبیعت دست به کار تبدیل می زند بنابر این بشر نه خالق است و نه مبدع در حالی که خداوند متعال هم خالق است و هم مبدع : بدیع السموات و الارض، خالق کل شیئ
2-کسی شایسته و لایق پرستش است که قدرتش مطلق و حقیقی بوده و فاقد هر نوع ضعف باشد.قدرت بر خلقت هستی – ایجاد موجودات از عدم- داشته و توانائی بر انجام هر کاری را داشته باشد.
3-از طریق تمثیل می توان عمیق ترین معارف الهی و فلسفی نظیر اثبات قدرت لایزال الهی و عجز بشر از خلقت ضعیف ترین پدیده ارائه داد.
4- فقره وَإِن یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَّا یَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ ﴿73﴾» نهایت عجز و ضعف بشر را در برابر قدرت مطلقه الهی بیان می کند.
**از آیه مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ ﴿74﴾ شریفه استفاده می شود :
1- تمام اشکالات و سخنان غیر منطقی در مورد خداوند متعال ناشی از جهل به عظمت خداوند و کمالات مطلقه اوست
2-دو وصف «لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ» بیانگر قدرت مطلقه و شکست ناپذیری خداوند متعال می باشد. در حقیقت این دو وصف به منزله علت مطالب مطرح شده در آیه 73 می باشد. علت اینکه چرا تنها الله شایسته پرستش بوده و غیر خداوند در هر مرتبه ای باشد شایسته عبادت و تعظیم و کرنش نیست .
قالب : اعتقادی |
گوینده : سید مصطفی حسینی رودباری |
منبع : برداشت شخصی |
موضوع اصلی : اصول دین |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
● سوره حج آیه 52 - راههای نفوذ شیطان در انسان
از آیه وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِیٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿52﴾استفاده می شود :
1- شیاطین حتی نسبت به انبیای الهی هم طمع دارند تا مسیر فکری شان را تغییر دهند بنابر این باید خطر نقوذ شیطان را جدی گرفت .
2-شیطان در صدد انحراف انسانهای بزرگ از اهداف عالی شان می باشد : الا اذا تمنی القی فی امنیته
3- کار شیطان القای اندیشه انحرافی است بنابر این باید دائما اندیشه هایمان را مرتب بررسی کنیم که مبادا تحت نفوذ شیطان باشد
4- بسیاری از توجیهاتی که انسانها برای کردار و رفتار غلطشان انجام می دهند متاثر از القائات شیطانی است در حالی که خودشان از آن غافلند
5- تنها با عنایت و مدد الهی می توان از شر نفوذ شیاطین رهائی جست : فَیَنسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیم
6- نسخ رفع حکم ثابت شده است معنایش این است که گاه انبیا و رسولان مورد نفوذ شیاطین قرار می گرفتند اما خداوند اثر آن نفوذ فکری را نسخ می نمود.
6- از آیه لِیَجْعَلَ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِینَ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ ﴿53﴾ استفاده می شود که القائات شیطانی مایه فتنه و آزمایش است و آنان که فی قلوبهم مرض هستند تحت تاثیر این فتنه ها قرار گرفته و از صراط مستقیم فاصله می گیرند. یعنی شیطان هم با القائاتش در خدمت اهداف الهی قرار می گیرد یعنی مایه تمییز افراد خالص از ناخالص می گردد مایه تمییز افراد مریض القلب و خالص القلب می گردد.
7-اگر لام در لیجعل ما یلقی الشیطان را لام تعلیل بدانیم معنایش این است که فلسفه حضور و القائات شیطانی تمییز انسانهای پاک از ناپاک است و اگر لام غایت بدانیم معنایش این خواهد بود که نتیجه القائات شیطانی تمییز انسانی خالص از نالص خواهد بود . و السلام
قالب : تفسیری |
گوینده : سید مصطفی حسینی رودباری |
منبع : تدبر شخصی |
موضوع اصلی : قلب- صدر |
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |